#حفظ_از_جادو
#باطل_السحر
جهتترسازشیاطینوجادوگران
💫پیامبر گرامی اسلام علیه السلام فرمودند :
هر کس از شیاطین و جادوگران می ترسد آیه سخره را بخواند
📖آیات 《۵۴ – ۵۶》 سوره اعراف :
💥إِنَّ رَبَّكُمُ اللّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبَارَكَ اللّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ .
💥ادْعُواْ رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ.
💥 وَلاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللّهِ قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِينَ.
📚 حلیة المتقین صفحه ۳۲۰ ترجمه خوشه یی طباطبایی
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#احسن_القصص ☘میرزا اسماعیل دولابی(۸) به همراه ابراهیم سلام کردیم و در گوشه اتاق نشستیم. صحبت حاج آق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
#احسن_القصص ☘میرزا اسماعیل دولابی(۸) به همراه ابراهیم سلام کردیم و در گوشه اتاق نشستیم. صحبت حاج آق
#احسن_القصص
☘میرزا اسماعیل دولابی(۹)
اسبسواری
حاج اسماعیل دولابی نقل میکند: در جوانی اسبی داشتم. وقتی از کنار دیواری عبور میکرد و سایهاش به دیوار میافتاد، اسبم به آن نگاه و خیال میکرد اسب دیگری است. به همین خاطر خرناس میکشید و سعی میکرد از آن جلو بزند و چون هرچه تند میرفت، میدید هنوز از سایهاش جلو نیفتاده است؛ باز هم به سرعتش اضافه میکرد تا حدی که اگر این جریان ادامه پیدا میکرد مرا به کشتن میداد. اما دیوار تمام میشد و سایهاش از بین میرفت، آرام میگرفت. در دنیا وقتی به دیگران نگاه کنی، بدنت که مرکب توست میخواهد در جنبههای دنیوی از آنها جلو بزند و اگر از چشم و همچشمی با دیگران باز نگهش نداری، تو را به نابودی میکشد.
#شرح_حال_اولیاء_خدا
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
10.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_مذهبی
🔴چرا کاربردهایی که برای سورههای مختلف
قرآن ذکر شده، با قرآن خوندن ما، برامون اتفاق
نمیفته؟
#استاد_شجاعی
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
#علاج_بیماری
#شفا
دعای پیامبر برای
معالجه بیماری ها
🌺 حـضـرت صادق (ع ) فرمود:
همانا پيغمبر (ص ) با اين دعا معالجه مى كرد مى فرمود: دست بر جاى درد مى گذارے و مى گوئے:
🍃🌹 أَيُّهَا الْوَجَعُ اسْكُنْ بِسَكِينَةِ اللَّهِ وَ قِرْ بِوَقَارِ اللَّهِ وَ انْحَجِزْ بِحَاجِزِ اللَّهِ وَ اهْدَأْ بِهَدْءِ اللَّهِ أُعِيذُكَ أَيُّهَا الْإِنْسَانُ بِمَا أَعَاذَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ عَرْشَهُ وَ مَلَائِكَتَهُ يَوْمَ الرَّجْفَةِ وَ الزَّلَازِل 🌹🍃
📚 اصول كافى جلد 4 صفحه : 355 رواية : 17
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#تشرفات (قسمت دوم) #امام_زمان 💠 مرحوم #آقا_سید_احمد_موسوی (ناقل داستان فوق) از دوستان مرحوم طرقی ب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
#تشرفات (قسمت دوم) #امام_زمان 💠 مرحوم #آقا_سید_احمد_موسوی (ناقل داستان فوق) از دوستان مرحوم طرقی ب
#تشرفات
#امام_زمان
🖋 مرحوم علامه طباطبایی (رحمة الله علیه) برای یکی از شاگردان خود حکایتی را بدین شرح نقل کرده است:
📜در ایامی که از نجف بازگشته و در تبریز به سر میبردم در یکی از روزها از طرف مرحوم زنوزی قاصدی آمد و مرا احضار کرد، چون خدمت ایشان رسیدم فرمودند:
فلانی! ماجرایی پیش آمده که در کم و کیف آن مبهوتم.
چند روز در منزل کار بنایی داشتم، بنّا با شاگردش مشغول کار بودند، کارهای دقیق شاگرد توجه ام را جلب کرد.
می دیدم کارهایش را به خوبی انجام می دهد و نمی خواهد وقت تلف شود. ظهر که استادش برای صرف نهار به منزل می رفت در همان محل کار می ماند، ابتدا تجدید وضو می کرد و نمازش را در اول وقت میخواند. سپس دستمال کوچک خویش را باز می نمود و غذای ساده ای که با خود آورده بود می خورد و بلند می شد و مقدمات کار را فراهم می کرد تا استادش برسد و وقتی استاد می آمد با تلاش زیادی همراه وی کار را ادامه میداد.
در یکی از روزها بنّا به وی گفت: برو از همسایه نردبانی بگیر و بیاور!
جوان رفت ولی بر خلاف انتظار، دیر آمد، هنگام عصر که استادش به خانه رفت، نزد وی رفته و ضمن احوالپرسی از او پرسیدم:
در آوردن نردبان انتظار نبود که این قدر تاخیر نمایی، چرا دیر کردی؟
جوان کارگر لبخندی زد و گفت: دلیل دیر آمدنم تنگی کوچه بود، اگر مواظبت نمیکردم ممکن بود دیوارهای مردم، بر اثر برخورد با نردبان خراش بردارد.
آقای زنوزی ادامه دادند:
از پاسخ قانعکننده این جوان بیش از پیش متعجب شدم، از او پرسیدم آیا میشود امام زمان (عج) را دید؟
بلافاصله با حالتی کاملا عادی گفت:
بلی اتفاقاً این هفته به تبریز تشریف آورده بودند!
پرسیدم لباس امام چگونه بود؟
پاسخ داد:
به لباس پاسبانی بودند!
مشکل مرحوم زنونی که سبب حیرت او شده بود همین نکته بود و از این جهت از علامه طباطبایی پرسیده بودند:
چگونه میشود امام زمان، به لباس پاسبانی باشند؟
علامه پاسخ داده بودند:
همه عالم از آنِ حضرت مهدی (ع) است و لذا برای آن حضرت، مکان و یا لباس و شبیه این گونه مسائل، مشکلی ایجاد نمی کند.
🔺محمد هادی فقیهی که این داستان را از زبان علامه شنیده بود می گفت:
از معظم له درباره صحتِ این داستان پرسیدم ایشان فرمودند: قرائن به گونهای است که قضیه حقیقت داشته و او از جوانانی بوده که امام زمان (عج) را میدیده است. سپس علامه طباطبایی افزودند:
با توجه به این که نشانی آن جوان را داشتم به سراغش رفتم ولی متاسفانه موفق به یافتنش نشدم!
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
6.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️میدونی چهارعملی که باعث بازشدن گره های زندگی میشود چیه⁉️
پاسخگو: #استاد_عالی🪴
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2