داروخانه معنوی
#احسن_القصص ☘مرحوم عباس رحمان نژاد(٩) 💥همان صبح جمعه بعد از دعای ندبه به محض اینکه مسؤل جمع کردن پا
#احسن_القصص
☘مرحوم عباس رحمان نژاد (١٠)
💥روز دوم یا سومی بود که از کربلا آمده بود، می گفت: دیشب در خواب به محضر مولایم امام هادی علیه السلام شرفیاب شدم. حضرت میکروفونی را به من دادند و فرمودند: برای ما بخوان و من فوری اطاعت کردم و با صدای آزاد و فی البداهه شروع به مرثیه ثرایی برای امام حسین علیه السلام کردم. بدین ترتیب بود که از آن به بعد به منسب شریف ذاکری اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین نائل شد.
⚡️⚡️⚡️
قبل از رفتن به کربلا، طبع شعری داشت و گاهگاهی که حال خوشی داشت در موضوعات مختلفی دلنوشته ای مینوشت یا شعری می سرود ولی پس از بازگشتش از آن سفر اعجازگر حال و هوایش کاملا رنگ و بوی یار گرفت و دیگر فقط برای حضرات معصومین علیهم السلام می سرود و این روند ادامه داشت تا مدتی قبل از پرواز آسمانی اش حضرت امام هادی علیه السلام در عالم رؤیا قلمی به او مرحمت کرده بودند و فرموده بودند با این قلم بنویس و خودش میگفت این اشعار آخر را بدون هیچ زحمت و تفکری میسرایم. در خواب یا بیداری سر مطلعی به ذهنم می آید و سپس گویا کسی دیکته میکند و من مینویسم.....
#شرح_حال_اولیاء_خدا
ادامه دارد...
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
26.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
#ویدئو
#استوری
💜پیر شدن ربطی به شناسنامه ندارد
-همین که دیگر میل خرید
💜یک جوراب سپید را نداشته باشی
-همین که صدای زنگ تلفن و
💜یا شنیدن یک ترانه دلت را نلرزاند
-همین که فکر سفر برایت کابوس باشد
💜-همین که مهمانی دادن و
مهمانی رفتن برایت عذاب اور باشد
💜-همین که در دیروز زندگی کنی و
از آینده بترسی و زمان حال را نبینی
💜بی آرزو باشی ؛ بی رویا باشی
بی هدف باشی ؛ عاشق نباشی
💜برای رسیدن به عشقت خطر نکنی ...
برای آرزوهایت نجنگی
💜شک نکن حتی اگر جوان باشی
تو پیری ...
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#احسن_القصص #تشرفات(قسمت اول) #امام_زمان ﷻ سيّد صالح سيّد احمد بن سيد هاشم نقل کرده است: در سال هز
#احسن_القصص
#تشرفات (قسمت دوم)
#امام_زمان ﷻ
پس از تأمّل و تفكّر، بنا را بر اين گذاشتم كه در همين وضع بمانم، تا سپيده طلوع كند، سپس به همان محلى كه از آنجا حركت كرديم بازگردم، و از آنجا چند نفر نگهبان همراه خود برداشته، به قافله ملحق شوم، در آن حال در برابر خود باغى ديدم، و در آن باغ باغبانى بيل به دست به درختان بيل میزد كه برفش بريزد، به طرف من آمد، به اندازه فاصله كمى ايستاد و فرمود: كيستى؟ عرض كردم: دوستان رفتند، و من جا مانده ام، اطلاعى از جاده ندارم، مسير را گم كرده ام،
▪️▫️▪️
به زبان فارسى فرمود: نافله بخوان تا راه پيدا كنی من مشغول نافله شدم، پس از فراغت از تهجّد، دوباره آمد و فرمود: نرفتى، گفتم: و اللّه راه را نمیدانم، فرمود: جامعه بخوان، من جامعه را حفظ نداشتم، و تاكنون هم حفظ ندارم، با آنكه مكرّر به زيارت عتبات مشرّف شده ام، از جاى برخاستم و تمام زيارت جامعه را از حفظ خواندم، باز نمايان شد و فرمود: نرفتى، هنوز هستى؟ بى اختيار گريستم و گفتم: هستم راه را نمیدانم، فرمود: عاشورا بخوان، و عاشورا را نيز از حفظ نداشتم، و تاكنون نيز ندارم،
▪️▫️▪️
پس برخاستم و از حفظ مشغول زيارت عاشورا شدم، تا آنكه تمام لعن و سلام و دعاى علقمه را خواندم، ديدم باز آمد و فرمود: نرفتى، هستى؟ گفتم: نه تا صبح هستم، فرمود: من اكنون تو را به قافله می رسانم، رفت بر اسبی سوار شد، و بيل خود را به دوش گرفت، و فرمود: رديف من بر اسب سوار شو.
ادامه دارد..
🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
#سلام_امام_زمانم
صِدا؎ آمــَـــدنت رٰا ؛
بِہ گوشِ مٰا برســـــآن۔۔۔
زمٰان غِیبـــᰔــت خُود را ؛
بِہ اِنتهـــــآ برســـــآن... 𔓘
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ
#امام_زمان ﷻ
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2