«مَشْقوَسَرمَشْق»
#در_دام_شیطان 😱🔥 #قسمت_بیستوچهارم بعد از برگشتن از سفر معنوی و پر برکت کربلا.. اقای محمدی باهام
#دردامشیطان😱🔥
#قسمت_بیستوپنجم
از دوسال پیش گاهی اوقات شبحی از اجنه اطراف بعضی اشخاص میدیدم!
و فقط به اقای موسوی این حالت ها رو گفته بودم!
اقای موسوی میگفت:
"این خیلی طبیعیِ!شما وارد این حلقه شدید.. بعدش موفق به تهذیب نفس و عرفان واقعی شدید!اگر چهره ی واقعی افراد هم ببینید کار شاقی نیست...!"
البته من چهره ی واقعی افراد رو نمیدیدم..
حاج اقا موسوی به من لطف داشتن!
از اتاق استاد ابراهیمی اومدم بیرون و راهی خونه شدم..
دم در دانشگاه دیدم کسی پشت سرم صدام میزنه..
برگشتم .....
وااای اینکه معینیِ...!
یعنی چکار داره؟!
برگشتم با غرور خاص خودم گفتم:
"بله بفرمایید؟!"
معینی:
"ببخشید مزاحمتون شدم..حقیقتش یه موضوع رو میخواستم خدمتتون عرض کنم.!"
من:
"بفرمایید؟!"
معینی:
"راستش ما یک انجمن داریم که همه ی اعضاشون جزو نخبه های دنیا هستند!نه تنها از ایران بلکه از تمام دنیا نخبه ها رو دور هم جمع کردیم!اگر شما مایل باشید میتونم عضوتون کنم!؟"
خداییش وقتی حرف میزد چندشم میشد ازش!
یه جورایی شیطان درونش من رو دفع میکرد...!
بهش گفتم:
"ببخشید من یه کم غافلگیر شدم..اگر امکان داره برای تصمیم گیری یه چند روز به من فرصت بدید!"
معینی:
"بله بله..حتما!این کارت منه اگر تصمیمتون مثبت بود من رو مطلع کنید!فقط خانم سعادت این موضوع بین خودمون باشه...!اشکال نداره؟!"
گفتم:
"مگه چیزه مخفی هست که بین خودمون باشه؟!"
با خنده خداحافظی کرد و گفت:
"من به شما اطمینان دارم.!"
رسیدم خونه...
مامان رفته بود سرکارش..
باباهم که نبود..
این موضوع برام خیلی مشکوک بود...!
انجمن...
نخبه.....
دنیا....
و مهم تر از همه اون اتیش چشماش..!
شماره ی سرکار محمدی رو پیدا کردم و گرفتمش...
_الو بفرمایید؟
+الو؟!سلام..آقای محمدی؟!
_بله بفرمایید شما؟
+خانم سعادت هستم..دوسال پیش به خاطر عرفان!
_بله بله..یادم اومد!حالتون چطوره؟!بفرمایید امرتون؟!
+ببخشید اقای محمدی امروز با یکی برخورد کردم که فکر میکنم مشکوک بود!گفتم شما رو در جریان بذارم..!
اقای محمدی با یک شوق خاصی تو صداش گفت:
"راست میگین؟!چه عالی..لطفا اگر میشه حضوری تشریف بیارید...!"
بعدش یه لحظه مکث کرد و گفت:
"نه نه...شما نیایید اینجا!شاید تحت نظر باشید!تمام چیزی رو که دیدید روی کاغذ بنویسید و بدید دست پدرتون ما خودمون یه جوری از دست ایشون میگیریم.!"
+چشم حتما..خدانگهدار...!
_خداحافظ...
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین
هدایت شده از «مَشْقوَسَرمَشْق»
دوقسمته دیگه از رمان #در_دام_شیطان تقدیم نگاهتون..👆🏽
امیدوارم از خوندنش لذت ببرید🙂🌱
«مَشْقوَسَرمَشْق»
دلم به شدت تنگه کَسیست
که شاید رسیدن به او ناممکن باشد 🥲💔
«مَشْقوَسَرمَشْق»
دلم به شدت تنگه کَسیست که شاید رسیدن به او ناممکن باشد 🥲💔
اما او خودش میداند که من شب و روز در فکر اویم
بعد از خدا فقط به خودش پناه آورده ام😄💔
«مَشْقوَسَرمَشْق»
اما او خودش میداند که من شب و روز در فکر اویم بعد از خدا فقط به خودش پناه آورده ام😄💔
پناه دلِ دردمندان حسین(ع ) است دیگر نه؟😄
«مَشْقوَسَرمَشْق»
پناه دلِ دردمندان حسین(ع ) است دیگر نه؟😄
یه ذره منو ببین
مگه من چند تا امام حسین دارم🙃💔
حواسمونباشھ؛
قول هایی کھ در شب هاے قدر دادیم . .
را فراموش نکنیم🪴
1_1114446523.mp3
4.83M
به خونه برگشتم؛مگهمیشهپامبه
هیئتنرسھ؟💔
-ای مردم!
هرکس از شما در ماهرمضان،
اخلاق خود را نیکو گرداند،
خداوندمٺعاݪ براي او جواز
عبور از پُل صراط
آن روز ڪه گامها ميلغزد
صادر ميکند"!)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_اونیکهباقیمیمونه...
اونیستکهمربوطبهخداست(:🌱,
يَا مَنْ إِذا سَأَلَهُ عَبْدٌ أَعْطاهُ
ای کسی که هرگاه بندهای
از او بخواهد عطایش کند.
ما کسایی هستیم که چیزی جز دعا نداریم؛خدایا ما رو ناامید رد نکن...
خدایا امید به خودت رو تو دل ما بوجود بیار تا بوسیلش به خودت دل بدیم و از هرچی در دست بندگانته دل برداریم...
از کجا شروع کنم از کجا بگم برات_۲۰۲۳_۰۴_۱۹_۱۴_۴۱_۰۳_۰۳۹.mp3
2.13M
از کجا شروع کنم از کجا بگم برات
تنگه دلم واسه شبای کرببلات
کربلایی حسن عطایی
سَن مَنیم دویونَن اورَییم سَن
به معنایِ تو قلب تپندهی منی 🤍(:
‹ ریشهیترکی ›
#زبانعشق
هدایت شده از دِلبر عَراقی | 128
میدونی که من؛
کسی رو غیر از تو¹²⁸
و جایی رو، به غیر از کربلات ندارم؟(:
هدایت شده از دِلبر عَراقی | 128
12 (1).mp3
11.79M
به مُحبَّتِ الحُسین الهی العفو(:
#آرومکنروحتو
|گوشِ جان بسپارید|🕊
@hazrat_128
«وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا »
همیشه صدام بزن، فقطم به من دل ببند...
بنگر که اگر خدا بندگان خود را با نیت آنان کیفر وپاداش دهد نیت تو چیست...
دوسِت دارم راست ميگم_۲۰۲۳_۰۲_۱۱_۲۱_۰۷_۵۹_۰۶۲.mp3
3.69M
دوسِت دارم راست میگم
کربلاییسیدرضا نریمانی ؛
کربلاییمحمد اسداللهی