⭕ انتقال علوم نبوی به امام علی علیهالسلام
«وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا ۚ قُلْ كَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ»
«و کافران میگویند:تو فرستاده نیستی. بگو: همین که خداوند میان من و شما گواه است و کسی که علم کتاب نزد اوست [کافی است].» #رعد_۴۳
🔸 چون روز دیگر فرا رسید، #بیماری پیامبر صلیاللهعلیهوآله سنگینتر شد و مردم از ملاقات با ایشان #ممنوع شدند. تنها #امیرالمؤمنین علیه السلام ملازم #خدمت آن حضرت بود و جز برای #ضرورت از ایشان جدا نمیگشت.
🔸 هنگامی که حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله #بهوش آمدند، فرمودند: «برادر و یاور مرا بخوانید.» اما #ضعف بر ایشان چیره شد و #ساکت شدند. #عایشه گفت: «#ابوبکر را بخوانید!» ابوبکر آمد و بالای سر حضرت نشست. وقتی پیامبر چشمان مبارک را گشودند و او را دیدند، روی خود را برگرداندند. ابوبکر برخاست و بیرون رفت و گفت: «اگر نیازی به من داشت، اظهار میکرد.»
🔸 بار دیگر حضرت درخواست خود را تکرار کردند. #حفصه گفت: «#عمر را بخوانید!» وقتی عمر حاضر شد، حضرت از او نیز اعراض فرمودند.
🔸 برای بار سوم، حضرت فرمودند: «#برادر و #یاور مرا بخوانید.» این بار #امسلمه گفت: «#علی را بخوانید؛ زیرا پیامبر غیر از او را نمیخواهد.»
🔸 وقتی #امیرالمؤمنین علیه السلام حاضر شد، پیامبر به سوی او اشاره کرده و فرمودند: «نزدیک من بیا.» امام علی علیهالسلام خود را به آن حضرت چسبانید و پیامبر صلیاللهعلیهوآله به مدت طولانی رازهایی را با او در میان گذاشتند.
🔸 پس از آن، امیرالمؤمنین علیهالسلام برخاست و در گوشهای نشست و حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله به #خواب رفتند. وقتی امام علی علیهالسلام بیرون آمد، مردم از او پرسیدند: «یا_اباالحسن! چه رازی بود که پیامبر با شما میگفت؟»
🔸 حضرت فرمودند: «#هزار_باب از #علم به من آموخت که از هر #بابی، هزار باب گشوده میشود. و مرا به اموری #وصیت کرد که آن را #انشاءالله به جا خواهم آورد.»
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#شهادت_پیامبر_اکرم
#MJN
کانال #مسجد_جامع_نارمک در ایتا و بله: @MasjedJameNarmak