هدایت شده از تبلیغات گسترده منتخب | آموزش تبلیغ
من #بهارم...یه دختر خوشگلُ تو دل برو با یه بابایِ پولدار که عاشق دخترشه.کافی بود لب تر کنم و چیزی بخوام،بابام نه نمیگفت.عادت نداشتم نه بشنوم اما وقتی #عاشقِ پسر عمهم شدمُ نه شنیدم،غرورم شکست.اون نامرد عاشقِ یه دختری بود که از من خوشگلتر و خانمتر بود،شخصیتی داشت که میثاق عاشقش بود اما محال بود اجازه بدم به هم برسن برای همین نقشهای شوم کشیدم و کاری کردم اون دخترِ برای مدتی گمُ گور بشه.میثاق دیوونه شدُ در به در دنبالش میگشت.از فرصت استفاده کردم و به این بهانه میثاق رو کشوندم یه جایی و یه چیزی نشونش دادم که کلا قید دختره رو زد اون فکر کرد که دختره..... 😱🙈
https://eitaa.com/joinchat/2720007473C234ed7eb97
بیچاره دختره...😣🤫
#لبخندِدخترِماه😍
هدایت شده از تبلیغات گسترده منتخب | آموزش تبلیغ
من #بهارم...یه دختر خوشگلُ تو دل برو با یه بابایِ پولدار که عاشق دخترشه.کافی بود لب تر کنم و چیزی بخوام،بابام نه نمیگفت.عادت نداشتم نه بشنوم اما وقتی #عاشقِ پسر عمهم شدمُ نه شنیدم،غرورم شکست.اون نامرد عاشقِ یه دختری بود که از من خوشگلتر و خانمتر بود،شخصیتی داشت که میثاق عاشقش بود اما محال بود اجازه بدم به هم برسن برای همین نقشهای شوم کشیدم و کاری کردم اون دخترِ برای مدتی گمُ گور بشه.میثاق دیوونه شدُ در به در دنبالش میگشت.از فرصت استفاده کردم و به این بهانه میثاق رو کشوندم یه جایی و چیزیو نشونش دادم که مغزش سوت کشید و با خشم بطرفم حمله کرد اون فکر کرد.... 😱🙈
https://eitaa.com/joinchat/2720007473C234ed7eb97
بیچاره دختره...😣🤫
#لبخندِدخترِماه😍
هدایت شده از تبلیغات گسترده منتخب | آموزش تبلیغ
من #بهارم...یه دختر خوشگلُ تو دل برو با یه بابایِ پولدار که عاشق دخترشه.کافی بود لب تر کنم و چیزی بخوام،بابام نه نمیگفت.عادت نداشتم نه بشنوم اما وقتی #عاشقِ پسر عمهم شدمُ نه شنیدم،غرورم شکست.اون نامرد عاشقِ یه دختری بود که از من خوشگلتر و خانمتر بود،شخصیتی داشت که میثاق عاشقش بود اما محال بود اجازه بدم به هم برسن برای همین نقشهای شوم کشیدم و کاری کردم اون دخترِ برای مدتی گمُ گور بشه.میثاق دیوونه شدُ در به در دنبالش میگشت.از فرصت استفاده کردم و به این بهانه میثاق رو کشوندم یه جایی و چیزیو نشونش دادم که مغزش سوت کشید و با خشم بطرفم حمله کرد اون فکر کرد....😱🙈
https://eitaa.com/joinchat/2720007473C234ed7eb97
بیچاره دختره...😣
#لبخندِدخترِماه😍
هدایت شده از تبلیغات عجایب
من #بهارم...ی #دختر_خوشکل که داخل ی خانوادهی پولدار بدنیا اومدم بابام دیوانهوار دوستم داشت جوری که اگه لب تر میکردم از شیر مرغ تا جون ادمیزادو برام مهیا میکرد. اینقد که همیشه همچی برام مهیا بود و هیچوقت نه نشنیده بودم تحمل ذرهی مخالفت یا شنیدن ی نه کوچیک رو هم نداشتم....گذشتو من بزرگ شدم و از بخت بدم #عاشقِ پسر عمهم شدم و وقتی بهش عشقمو اعتراف کردم دست رد به سینهم زد و گفت ما بدرد هم نمیخوریم بد غرورم شکست. و کینهشو به دل گرفتم.یروز متوجه شدم که اون عاشقِ یه دختر شده هرچی نگاش کردم من از همه لحاظ از اون سرتر بودم ولی نمیدونم اون چی داشت که میثاق عاشقش شده بود و الان وقت انتقام بود. برای همین نقشه کشیدم و دخترِ رو برای مدتی گمُ گور کردم. به چشم خودم دیدم که میثاق دیوونه شد و در به در دنبالش میگشت.از فرصت استفاده کردم و به بهانهی کمک میثاقو کشوندم جایی و چیزیو بهش نشون دادم که ی لحظه حس کردم روح از بدنش جدا شد و روی دو زانو افتاد و جلوی چشمای ناباورم دست برد و...😱😱https://eitaa.com/joinchat/2720007473C234ed7eb97
هدایت شده از تبلیغات عجایب
من #بهارم...ی #دختر_خوشکل که داخل ی خانوادهی پولدار بدنیا اومدم بابام دیوانهوار دوستم داشت جوری که اگه لب تر میکردم از شیر مرغ تا جون ادمیزادو برام مهیا میکرد. اینقد که همیشه همچی برام مهیا بود و هیچوقت نه نشنیده بودم تحمل ذرهی مخالفت یا شنیدن ی نه کوچیک رو هم نداشتم....گذشتو من بزرگ شدم و از بخت بدم #عاشقِ پسر عمهم شدم و وقتی بهش عشقمو اعتراف کردم دست رد به سینهم زد و گفت ما بدرد هم نمیخوریم بد غرورم شکست. و کینهشو به دل گرفتم.یروز متوجه شدم که اون عاشقِ یه دختر شده هرچی نگاش کردم من از همه لحاظ از اون سرتر بودم ولی نمیدونم اون چی داشت که میثاق عاشقش شده بود و الان وقت انتقام بود. برای همین نقشه کشیدم و دخترِ رو برای مدتی گمُ گور کردم. به چشم خودم دیدم که میثاق دیوونه شد و در به در دنبالش میگشت.از فرصت استفاده کردم و به بهانهی کمک میثاقو کشوندم جایی و چیزیو بهش نشون دادم که ی لحظه حس کردم روح از بدنش جدا شد و روی دو زانو افتاد و جلوی چشمای ناباورم دستشو بُرد....😱😱https://eitaa.com/joinchat/2720007473C234ed7eb97
هدایت شده از تبلیغات عجایب
من #بهارم...ی #دختر_خوشکل که داخل ی خانوادهی پولدار بدنیا اومدم بابام دیوانهوار دوستم داشت جوری که اگه لب تر میکردم از شیر مرغ تا جون ادمیزادو برام مهیا میکرد. اینقد که همیشه همچی برام مهیا بود و هیچوقت نه نشنیده بودم تحمل ذرهی مخالفت یا شنیدن ی نه کوچیک رو هم نداشتم....گذشتو من بزرگ شدم و از بخت بدم #عاشقِ پسر عمهم شدم و وقتی بهش عشقمو اعتراف کردم دست رد به سینهم زد و گفت ما بدرد هم نمیخوریم بد غرورم شکست. و کینهشو به دل گرفتم.یروز متوجه شدم که اون عاشقِ یه دختر شده هرچی نگاش کردم من از همه لحاظ از اون سرتر بودم ولی نمیدونم اون چی داشت که میثاق عاشقش شده بود و الان وقت انتقام بود. برای همین نقشه کشیدم و دخترِ رو برای مدتی گمُ گور کردم. به چشم خودم دیدم که میثاق دیوونه شد و در به در دنبالش میگشت.از فرصت استفاده کردم و به بهانهی کمک میثاقو کشوندم یه جایی و چیزیو بهش نشون دادم که ی لحظه حس کردم تا مرز سکته رفت..اون چیزی نبود جز....لطفا خودتون بیاین و ببنید بعد قضاوت کنید 😱😱https://eitaa.com/joinchat/2720007473C234ed7eb97
هدایت شده از تبلیغات عجایب
من #بهارم...ی #دختر_خوشکل که داخل ی خانوادهی پولدار بدنیا اومدم بابام دیوانهوار دوستم داشت جوری که اگه لب تر میکردم از شیر مرغ تا جون ادمیزادو برام مهیا میکرد. اینقد که همیشه همچی برام مهیا بود و هیچوقت نه نشنیده بودم تحمل ذرهی مخالفت یا شنیدن ی نه کوچیک رو هم نداشتم....گذشتو من بزرگ شدم و از بخت بدم #عاشقِ پسر عمهم شدم و وقتی بهش عشقمو اعتراف کردم دست رد به سینهم زد و گفت ما بدرد هم نمیخوریم بد غرورم شکست. و کینهشو به دل گرفتم.یروز متوجه شدم که اون عاشقِ یه دختر شده هرچی نگاش کردم من از همه لحاظ از اون سرتر بودم ولی نمیدونم اون چی داشت که میثاق عاشقش شده بود و الان وقت انتقام بود. برای همین نقشه کشیدم و دخترِ رو برای مدتی گمُ گور کردم. به چشم خودم دیدم که میثاق دیوونه شد و در به در دنبالش میگشت.از فرصت استفاده کردم و به بهانهی کمک میثاقو کشوندم جایی و چیزیو بهش نشون دادم که تا مرز سکته رفت و از هوش رفت.. وقتی به هوش اومد فهمید.. 🙈🙊
https://eitaa.com/joinchat/2720007473C234ed7eb97
#محدودیتِعضوگیریداره😱📵