eitaa logo
مطلع عشق
279 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2هزار ویدیو
73 فایل
@ad_helma2015 ارتباط با مدیر کانال برنامه کانال : شنبه ، سه شنبه : امام زمان( عج ) و ظهور ومطالب سیاسی یکشنبه ، چهارشنبه : خانواده وازدواج دوشنبه ، پنجشنبه : سواد رسانه داستانهای جذاب هرشب بجز جمعه ها استفاده از مطالب کانال آزاد است (حتی بدون لینک )
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت_115 چرا؟ چون عبد شیطانن شیطانم میگه برام قربانی بگیر توی همون کتاب انجیل شیطان که مبنای شیطان پرستی نوینه صراحتا این آموزه بیان شده: "برایم خون بریز خون انسانهای پاک خون کودک!" بخشیش همون مراسمات آئینی و نمادینه اما اصل مطلب ساختن ماشین کشتاره که دیگه خیلی تمیز و بدون دخالت دست این اتفاق بیفته... نگاهی به دفترم انداختم: برگردیم به قرآن؛ آیه 41، با فرض شما که قرآن دستنوشته پیامبر اسلام باشه، جالب نیست این پیغمبر ادعا میکنه نشانه های خودش درون تورات به وضوح وجود داره؟ با چه منطقی و چه جرئتی همچین ادعایی میکنه مگه واقعا پیامبره که نشانه هاش توی تورات باشه مگه توراتم خودش نوشته؟ از قضا مخالفین سرسختش که آدمای باسوادی هم هستن و ارزش اجتماعی دارن و در به در دنبال یه آتو ازش هستن که زمینش بزنن بر متون تورات تسلط کامل هم دارن و با یه همچین ادعایی اگر غلط باشه میتونن آبروش رو ببرن بگن کو این تورات بیا نشونمون بده! پس چرا صدا از دیوار در میاد ولی از اینا نه! وجود این آیه در طول تاریخ دلیل بر عدم ردشه خب چرا؟ لابد واقعا یه چیزی هست دیگه اصلا اونهمه یهودی تو شمال مدینه چکار میکنن؟ به فرمان تورات دنبال منجی شون رفتن اونجا حتی نشانه های ظاهری منجی هم دقیق توی تورات آمده بوده* اونا پیامبر رو شناختن ولی چون نژادپرست بودن همه دردشون این بود چرا از این عربا باید منجی بیاد منجی باید از بین ما بنی اسرائیل که برگزیده هستیم باشه نه از بنی اسماعیل اصلا به این فکر کردید که تو اون ساختار عشیره ای عربی چرا مردم مکه که همشهری و هم عشیره ای پیامبرن و باهاشون پیوند خونی داره حرفش رو قبول نمیکنن و میخوان بکشنش.. ولی مردم مدینه ندیده براش دعوت نامه فرستادن؟! چون اونقدر این یهودی ها سالها نشانه های خروج منجی رو تو گوش مردم مدینه خونده بودن که اونها شناختنش! کتایون_آیه 48، صراحتا میگه شفاعت*‌ پذیرفته نمیشه! پس چرا شما به شفاعت اعتقاد دارید؟ _کلی جای دیگه هم گفته میشه! _یعنی همدیگه رو نقض میکنن آیه های قرآن؟ _به هیچ وجه! اونجاهایی که میفرماید اجازه شفاعت داده نمیشه خطاب به مشرکین و بت هاشونه که اعتقاد دارن شفیعشون هستن به مخاطب هر آیه توجه کن اما جاهای دیگه میفرماید به اذن خدا میشه شفاعت کرد و اینجا مخاطب بنده های صالح و مومن خدا هستن پس یه عده هستن که مومنین رو شفاعت میکنن! _کی ان اونا؟ _قطعا مهمترینشون پیامبر اسلامه در دیدگاه ما و اولیا و شهدا... دراین باره بعدا بیشتر توضیح میدم... از آیه 49 به بعد درباره بنی اسرائیل و موسی(ع) حرف میزنه اصولا قرآن دنبال قصه گویی نیست از سبک بیانش معلومه هیچ وقت هیچ قصه ای رو کامل نقل نمیکنه هرجا اونقدری از ماجرا رو که برای موضوع مدنظرش نیاز داده میاره فقط از نقل داستان پیامبران به دنبال استخراج پیامهای مد نظر خودشه برای همین لازمه منم یکم درباره داستان پیامبران توضیح بدم... اینو گفتم که سالهای بعد از یوسف برای بنی اسرائیل در مصر چقدر سخت میگذره تحقیر و اذیت و آزار و بیگاری و.. اینا بالاخره از این وضعیت خسته میشن و ظهور منجی شون رو از خدا میخوان تا نجات پیدا کنن و موسی متولد میشه... ✍🏻 نویسنده: شین الف 🦋انتشار تنها با ذکر اسم نویسنده آزاد
قسمت_116 حالا موسی در چه شرایطی متولد میشه؟ چند سال پیش از تولد موسی فرعون یک خواب میبینه خواب میبینه یک درخت از محله بنی اسرائیل در مصر رشد کرده و روی کاخش سایه انداخته وقتی خواب رو برای معبرهای معبد تعریف میکنه اونها پیش بینی میکنن که یک پسر بنی اسرائیلی که قراره متولد بشه حکومت تو رو دچار مخاطره میکنه و براساس جزئیات خواب این اطلاعات رو هم بهش میدن که سال تولدش سال فرد خواهد بود خب فرعون بر بنی اسرائیل تسلط کامل داره به راحتی دستور میده هر نوزاد پسری از این به بعد در سالهای فرد در بنی اسرائیل متولد شد ذبح بشه! موسی در چنین شرایطی و در سال فرد به دنیا میاد مادرش طبیعتا نمیخواد بچه بمیره دنبال یه راه چاره ای میگرده ولی تصمیمی که در نهایت میگیره تصمیم واقعا عجیبیه! بچه رو میزاره توی سبد و میندازه توی نیل!! آخه کی اینکارو میکنه بچه رو دست آب بسپری مگه از دست فرعون دادن امنیتش بیشتره؟ کدوم مادری اینکارو میکنه؟ علتش اینه که خدا هم در تورات و هم در قرآن میفرماید من به مادر موسی این امر رو وحی کردم و بهش گفتم بچه رو بنداز توی آب و نگرانش هم نباش من مراقبشم! و چه مراقبتی هم کرد ازش! سبد بچه دقیقا از نهری از نیل که از تفرجگاه فرعون رد میشد عبور کرد و مامورهای امنیتی فرعون دیدن از آب گرفتنش آوردنش و فرعون دیدش خب نمیتونست بفهمه این بچه بنی اسرائیلیه یا قبطی اما تصمیم میگیره بکشدش ولی همسرش آسیه مانع میشه میگه این بچه که آزاری نداره ما هم فرزندی نداریم بذار نگهش داریم خلاصه انقدر اصرار میکنه که فرعون بی خیال میشه و نگهش میداره بزرگش میکنه اما بر خلاف تربیتی که بهش میده آخرش میگه من یکتاپرستم! حالا شما این رفتار رو چطور تحلیل میکنید؟ در جایگاه موسی آخه چه کاریه خوشی زده زیر دلت بچه فرعونی دیگه از این بالاتر به کجا میخوای برسی؟! اصلا وسط ارض مصر تو اون چند خدایی تو خونه فرعون یکتا پرستی رو از کجا آوردی! چجوری به ذهنت رسید؟ علی ای حال موسی بخاطر ابراز عقیده دیگه امنیت نداشت و مجبور شد از شهر فرار کنه و سالها به کوه پناهنده شد اونجا با یه پیغمیر دیگه شعیب آشنا شد با دخترش ازدواج کرد و چهارده سال چوپانی میکرد ادامه دارد ... ✍🏻 نویسنده: شین الف 🦋انتشار تنها با ذکر اسم نویسنده آزاد🦋
مطلع عشق
#لبیک_یا_مهدی ۳
پستهای روز شنبه (امام زمان (عج) و ظهور)👆 روز یکشنبه( )👇
43 👈حق نداریم بادیگران، به دلخواهمون رفتارکنیم. ✅اسلام دامنه تموم ارتباطات ما رو مشخص کرده! همسر،فرزندان،دوستان،شرکاء و.. حتی حیوانات وگیاهان فقط کافیه یادبگیریم❗️ ‌❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق
#هدف_و_فوائد_ازدواج۲ #استاد_محمد_شجاعی #جلسه_سوم 📌 این چهار مورد بود که خدمتتون عرض کردم.
۲ 📌 اگر کسی بچه‌اش در کودکی بمیره، بچه‌ی دلبندش در موقعی که بچه هست، صغیر هست بمیره، قطعا این فرزند شفیع پدر و مادر خواهد شد روز قیامت و پدر و مادر رو به بهشت خواهد کشوند. تعبیر همین خواهد کشاند هست. در روایت نمیگن پدر و مادرش رو شفاعت میکنه فقط، نمیگه پدر و مادرش رو به بهشت میبره، میگه پدر و مادرش رو این بچه می‌کشاند به بهشت، می‌کشونه با خودش میبره بهشت.👌 💢 اینقدر قدرت داره یه فرزندی که از یک خانواده میمیره... 🤓 لذا برای این هم تسلی و هست و باز شیرینی خاص خودش رو داره. از طرفی آمد فرزند رو به عنوان شان انسان و به عنوان باقیات صالحات قرار داد.🥰 👈 ببینید پرونده انسان وقتی میمیره بسته میشه جز از سه طریق: 1️⃣ یکی از ان طریق‌ها فرزند هست؛👨‍👩‍👧 یعنی فرزند خوبی که انسان تربیتش کرده، هر کاری انجام بده جدا از اینکه خود اون فرزند ثواب میبره، هر کاری این فرزند بکنه به خاطر اینکه این فرزند محصول این مادر و این پدر هست ، خیری برای پدر مادر ذخیره خواهد شد. ⬅️ عین همون ثوابی که برای خود فرزند در اثر انجام کارهای خیرش خداوند در نظر میگیره ، عین همون‌ها هم به پدر و مادر خواهد داد. 💯 لذا خود اینکه انسان بچه دار بشه و از طریق بچه شان خودش رو ادامه بده، وجود خودش رو ادامه بده، مطلب مهمی هست. 👀 یعنی دقت کنید شاید ما خیلی در زندگی‌مون به خیلی از خواسته‌هامون نرسیم ولی اگر تونستیم فرزندمون رو خوب بکنیم، هر کاری که فرزند ما بکنه و ادامه بده کَاَنّهو زنده بودیم و این کار‌ها رو کردیم 🔰 یعنی انسان با مرگش جدای از اینکه به هر حال انسان برای ابدیت خلق شده نابود نمیشه جدای از اون، با مرگش حضورش رو در دنیا از دست نمیده، بلکه حضورش رو از طریق فرزندانش در دنیا حفظ خواهد کرد. لذا هر چی این فرزندان کار خیر ، کارهای خوب انجام بدن جدای از اینکه برای فرزند هست برای خود پدر مادر که یه همچین فرزندی رو تربیت کردند وجود داره.🥰 🔮 این‌ها باعث میشه که ما به مسئله‌ی 💍و تشکیل خانواده و تربیت فرزند و تکثیر و حفظ و تربیت نسل خیلی معمولی نگاه نکنیم و با یک دیده‌ی بزرگ نگاه بکنیم و بدونیم که یک مسئله‌ی کوچکی نیست به خصوص خانم‌ها باید به این مسئله خیلی توجه بکنند. 💠 نکته‌ی آخر هم که چند مورد بود خدمتتون عرض کردم شش مورد، الآن مورد هفتمش رو عرض میکنم مسئله‌ این هست که آمد از قتل فرزندان منع کرده، کسی که فرزندش رو به خاطر ترس از فقر نکُشه، ✴ وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُمْ فرزندانتون رو هرگز به خاطر ترس از فقر نکُشید ما هم شما رو روزی خواهیم داد و هم اون‌ها رو. گاهی وقت‌ها شده پدر مادر هایی در کشور‌هایی دیگه در قبلاً که در صدر اسلام رسم بود دختر‌ها رو به خصوص چون کاربرد اقتصادی دختر نداشت، پسر‌ها خب کار می‌کردند، کاربرد اقتصادی داشتند، دختر‌ها رو می‌کُشتند یا زنده به گور می‌کردند.😲 الآن هم در بعضی از کشور‌ها هنوز هست، مثلاً با بچه اینجور رفتار می‌کنند. در فرهنگ‌های پایین حتی در کشور خود ما من نمونه‌اش رو چند روز پیش دیدم که یه مادری فرزندش رو آورده بود گذاشته بود جلوی در، همین در مجتمع و رفته بود و نوشته بود که به خاطر فقر نمی‌تونم بزرگش کنم و این رو گذاشتم اینجا و رفتم. هنوز به اصطلاح اون توکل و دیدگاه درست به زندگی وجود نداره. این رو هم خدا منع کرده ازش. که خداوند قطعاً روزی رسان هست و روزی رو می‌رسانه. ‌❣ @Mattla_eshgh
🔴 💠 خانم‌ها دقت کنید یکی از قالبهای که برای مردان خوشایند نیست و آنها را خدشه‌دار می‌کند دستوری و تحکّمی حرف زدن است. 💠 بهترین کار‌ این است جملات امری یا دستوری خود را به و نظر خواهی تبدیل کنید و یا اینکه با قالب خواهش و طلب کمک با او صحبت کنید! 💠 مثلا بجای اینکه به مردتان بگویید: "کمد رو این طرف اتاق!" بگویید: "نظرت چیه کمد رو اینجا؟"، " اگر میتونی کمد رو برام بذار اینور اتاق"، "میشه کنی کمد رو بذاریم اینور اتاق"، و جملات دیگری که از دستوری بودن و تحکّمی حرف زدن، فاصله دارد. 💠 اقتدار مردتان را حفظ کرده و محبوبیّت خود را با اینگونه زیبا صحبت کردن بیشتر کنید. ‌❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق
قسمت_116 حالا موسی در چه شرایطی متولد میشه؟ چند سال پیش از تولد موسی فرعون یک خواب میبینه خواب میبی
┈┈•••♡🦋♡•••┈┈ 💙 💙 117 وقتی چهارده سال چوپانی که وعده کرده بود با شعیب تموم میشه با زن و بچه از اون روستا کوچ میکنن شبانه از کنار کوه رد میشدن از دور یه نوری میبینه میگه برم ببینم اگه آتیشه یه مشعل بگیرم و بیارم میره و اونجا پیغمبری بهش داده میشه بعد از این اتفاق موسی برگشت به مصر و همراه برادرش هارون رفتن سراغ فرعون هارون برادر موسی بود که سال زوج به دنیا اومده بود و توی مصر در بین بنی اسرائیل زندگی میکرد موسی وقتی نبوت بهش داده میشه از خدا میخواد هارون رو هم پیامبر و وصیش قرار بده چون کمک بزرگی بود براش همراهیش میکرد خوب هم حرف میزد خدا هم قبول میکنه خلاصه این دو برادر رفتن به کاخ فرعون و بهش دین رو عرضه کردن واضحه که فرعون نپذیرفت و میخواست دستور بده دستگیرشون کنن چون موسی از مصر فراری بود و در مسیر فرار هم یک قبطی رو تصادفا کشته بود _چرا؟ مگه پیغمبرا هم گناه میکنن؟ _گفتم که تصادفی بوده نه عمدی اون قبطی داشته طبق معمول به یه بنی اسرائیلی زور میگفته موسی میره جلو میخواد جلوی این زورگوییش رو بگیره توی درگیری طرف کشته میشه ضمنا اون زمان موسی هنوز پیغمبر نبوده! 14 سال بعد در کوه طور به پیامبری میرسه خلاصه اینکه یکی از دلایلی که موسی بر حقانیت خودش برای فرعون میاره میگه من دررفته بودم یه حکم قتل هم گردنم بود میدونستم اگر برگردم محاکمه و مجازات میشم ولی برگشتم؛چون دستور داشتم که این پیام رو به تو برسونم این جز دلیل حقانیت من چی میتونه باشه! اما واضحه کسی که تمام عمرش با تصور خدایی زندگی کرده هر دلیلی هم براش بیاری نمیتونه خدای دیگه ای رو بپذیره ولی اتفاقی که اینجا می افته اینه که وقتی موسی میگه پس اگر ایمان نمی آری بذار بنی اسرائیل رو با خودم از این شهر ببرم و باز قبول نمیکنه؛ موسی عصا رو میندازه و اژدها میره تا پای تخت فرعون و فرعون وحشت میکنه اونقدر که روی تخت به خودش ادرار میکنه و خبرش مثل بمب میپیچه طبیعتا اونهم دنبال بازیابی آبروی رفته شه برای همین یه میتینگ ترتیب میده و تمام ساحران درجه یک رو جمع میکنه چون خیال میکنه کار موسی سحره و چون خودشون در سحر خبره بودن تمام ساحران زبده شون رو جمع میکنن تا توی یک روز خاص که همه اشراف و رجال بیان تماشا یه مسابقه برگزار بشه و به زعم خودش موسی رو ضایع کنه و اون روز میرسه کتایون با لبخندی از سر کلافگی حرفم رو قطع کرد: _صبر کن نفس نمیکشی آدم سوال کنه! همین عصا کجای این داستان رو عقل میتونه باور کنه آخه مگه شدنیه‌؟! قشنگ معلومه افسانه ست ساخته ذهن بشره! _قبلا هم گفتم علم مدام در حال رشد و دریافته هیچ وقت به نقطه شناخت ۱۰۰ درصد نمیرسه بنابراین همه چیز رو که ما با دانسته های روزمون نمیتونیم توجیه کنیم ولی به طور مثال امروز نظریه تبدیل اشیا به هم توی مباحث فیزیک کوانتوم بررسی میشه و داره به نتایج خوبی هم میرسه برای ما که باید باور این نوع اتفاقات راحتتر باشه وقتی انقدر وقایع عجیب علمی میبینیم که مردم اون زمانها ندیده بودن قدرت خدا باور نشده وگرنه اینهمه کار عجیب همین الان از انسان بر میاد! ✍🏻 نویسنده: شین الف 🦋انتشار تنها با ذکر اسم نویسنده آزاد
قسمت_118 برای ما که باید باور این نوع اتفاقات راحتتر باشه وقتی انقدر وقایع عجیب علمی میبینیم که مردم اون زمانها ندیده بودن قدرت خدا باور نشده وگرنه اینهمه کار عجیب همین الان از انسان بر میاد! الان توی آزمایشگاه های ما کارایی میکنن که اگر هزار سال پیش به یکی میگفتی قطعا میگفت دیوونه شدی مثلا بهش میگفتی یه روزی میرسه که اگر شما یه تار مو از خودت به من تحویل بدی من یکی عین خودت میسازم میارم بهت تحویل میدم!! قطعا این رو غیرممکن میدونستن ولی الان شدنیه داره اتفاق می افته! از این به بعدشم تا زمانی که بشر رو زمین باشه همینه برگردیم به داستان اون روز موعود میرسه رقابت بین ساحران و موسی در میگیره و اول اونها ریسمانهاشون رو می اندازن که البته قرآن تاکید داره این مردم هستن که اونها رو مار میبینن و اونها واقعا مار نمیشن یعنی اونا چشم بندی بلدن از خطای دید استفاده میکنن ولی عصای موسی واقعا اژدها میشه و کل بساط اونا رو میبلعه و اینو مردم حاضر در اون مراسم میبینن ولی نهایت درکی که دارن اینه که موسی از ساحرای ما حرفه ای تره! چون اصلا فراتر از اون تو ذهنشون تعریف نشده ساختار فکری فاسد انسان رو نابود میکنه خروج ازش واقعا سخته واسه همینم مومنین قبطی به دین موسی بسیار کم هستن با وجود اونهمه معجزه ولی اولینشون همین ساحرها هستن که بلافاصله ایمان می آرن! میدونین چرا؟ چون خودشون سحر رو خوب میشناسن! و تفاوت سحر و معجزه رو بهتر درک میکنن خدا در نقطه قوت بهشون ضربه زد میتینگ برگزار کردن هزینه ی تبلیغاتشم دادن که موسی رو ضایع کنن خودشون ضایع شدن اونم در ملا عام حالا برخورد فرعون با این ساحر ها چیه؟! میگه ایمان آوردید قبل اینکه من بهتون اجازه بدم؟ اعدامشون کرد! اما جدال موسی و فرعون تازه شروع شده... هربار موسی میاد میگه بذار بنی اسرائیل رو ببرم میگه نه یه معجزه جدید میاد که برای قبطیها بلاست میگه باشه قبوله معجزه هه جمع میشه باز برمیگرده سر حرف خودش تا ۹ مرتبه با ۹ تا معجزه پیش میرن آخرشم آدم نمیشه قبول نمیکنه دستور میاد که موسی شبانه قوم رو جمع کن حرکت کنید از شهر خارج شید بدون اینکه فرعون اجازه داده باشه خب تنها کاری که از موسی و قومش برمیاد اینه که حرکت کنن و خبرش رو مامورین امنیتی قطعا به فرعون میرسونن اما اونا وظیفه دارن برن چون خدا اینو خواسته و موسی ایمان داره حتما خدا طرحی داره و میدونه داره چکار میکنه وقتی فرعون مطلع میشه فوری با لشکر می افته دنبالشون تعقیبشون میکنه تا میرسن به دریا! دیگه نه راه پس دارن نه پیش غرغرا شروع میشه "موسی ما گفتیم تو منجی مایی اومدی ما رو نجات بدی قبلش فرعون از ما میکشت الانم میکشه پس چه فرقی کرد مثلا الان برا چی اومدیم اینجا گیر کردیم چکاری بود و..." موسی فقط یه جواب میده *ان معی ربی سیهدین* خدام یا منه به زودی هدایتم میکنه
قسمت_119 اعتماد داشت به خدا نمیدونست چطوری ولی میدونست که خدا کمک میکنه لازم نیست حتما خدا برات توضیح بده چطوری همین که بگه من هستم کافیه دیگه نیست؟* الیس الله بکاف عبده؟ آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟* اصلا اصرار خدا اینه مومنین به خدا اعتماد کنن و خدا اونها رو از جایی که فکرش رو نمیکنن کمک کنه *من حیث لا یحتسب* و کافرین رو هم از جایی که فکرش رو نمیکنن عقوبت کنه این سنت خداست میخواد غیرقابل پیش بینی باشه تاخداییش رو ثابت کنه... همینم میشه اصلا کی فکرشو میکرد قراره دریا شکافته بشه و رد بشن! اصلا بناست خدا برای این قومی که رفتن سراغ سحر و شیاطین کارای عجیب غریب بکنه که مردم قدرت خدا رو در مقایسه با قدرت اندک اونها ببینن وگرنه هیچ قوم دیگری و هیچ پیامبر دیگری در این حد معجزه نداشت! هزار تا راه دیگه برای نجات این قوم از دست فرعون هست ولی خدا عمدا شلوغش میکنه سر و صدا بپا میکنه که معجزه بزرگ خلق کنه _اونوقت این عدالته که اون قوم اینهمه معجزه ببینن و بقیه اقوام نه اصلا ما چرا یه دونه معجزه هم به چشممون ندیدیم؟ چرا از وقتی دوربین اختراع شد بساط معجزه هم جمع شد؟! _جوابت رو تو طول بحث دادم ولی دقت نکردی بخاطر اینکه اولا معجزات بصری گوشه بسیار کوچکی از برنامه هدایت هستن که اهمیت چندانی هم ندارن خداوند در آغاز نبوت هر پیغمبری چند تا معجزه بهش میده که مردم باور کنن پیغمبره ولی ادامه کار دینداری با معجزه راه نمی افته بلکه باید به فهم مفاهیم عقلی دین منجر بشه اصل اونه خدا منطق داده به انسان و در دین هم منطق قرار داده همین دلیل برای ایمان کافی و مهمه بشر هم با رشد عقلی و علمی کم کم نیاز به دیدن معجزه های کارتونی براش کمرنگ میشه و میرسه به جایی که معجزه ش بتونه یک کتاب باشه که تا ابد و همیشه در دسترس همه ابناء بشر باقی بمونه و با عقل که ابزار همه آدمهاست کار کنه معجزات بصری نه بعد از اکتشاف دوربین بلکه خیلی قبل ترش متوقف شدن چون دیگه پیامبری نیومد که معجزه ای از این جنس بیاره ولی اینطور نیست که بگی ما معجزه ای ندیدیم و برای ما معجزه ای نازل نشده معجزات عقلی همین الان هم روی زمین هستن همین قرآن که در حال خوندنش هستیم به گفته ی خدای عصای موسی بزرگترین معجزه ی هستیه که تو از درکش محروم نیستی و میتونی بررسیش کنی! و داری همین کارم میکنی... خلاصه بنی اسرائیل از دریا عبور میکنن و فرعون و سپاهش در دریا غرق میشن اینا هم راه میفتن به سمت ارض موعودشون اورشلیم یا فلسطین فعلی که تمدن الهی رو شکل بدن اینجا یک مفهوم جدید مطرح میشه؛ عهد الهی خداوند با بشر عهدی داره چون قرار بر اینه که انسان خلیفة الله باشه!.. ✍🏻 نویسنده: شین الف 🦋انتشار تنها با ذکر اسم نویسنده آزاد
قسمت_120 وسیله خدا و به عبارت بهتر جانشین خدا بر روی زمین باشه برای تحقق هدف خدا روی زمین و حق و عدالت رو بر روی زمین جاری کنه و عبادت اجتماعی رو پایه بگذاره خداوند یک سنت داره به نام عهد الهی که با امت موحد و مومنی که درخواست بدن بسته میشه یه قرار داد دوطرفه است بین خدا و بشر با این مفاد که اون قوم ابتدا تصمیم میگیره مُصلح جهانی باشه و دین و آئین خدا رو بر روی زمین جاری کنه میشه قوم خدا و خدا میشه قَیِمش بنی اسرائیل اولین قومی بودن که به این درجه از فهم بشری رسیدن که در سطح اجتماعی به سمت خدا برن و این عهد رو با خدا بستن که همون قوم باشن منتها اون قوم باید ویژگیهایی داشته باشه و اون عهد هم دارای شرایطی ست شرایط عهد برای قوم اینه که بشن نافی ظلم در تمام عالم و گسترش دهنده ی عدالت برروی زمین برای همگان خدا هم امکانات خاصی بهشون میده اولین و مهمترین امتیازش اینه که؛ یک ولی یا رهبر بهشون میده که امورشون رو تدبیر کنه و اتحاد و انسجام امت رو حفظ کنه و موجب قوت قلب و عامل نصرت و پیروزی شون باشه چون دانه های تسبیح بدون نخ تسبیح جمع نمیشن هرچقدرم زیاد باشن ثانیا خدا همه امور این قوم رو به بهترین حالت ممکن تدبیر میکنه یعنی وقتی شما قوم خدا هستید تحت حمایت خدا هستید و خدا از شما دفاع میکنه و براتون همه کار میکنه خب این ته قدرت ممکن روی زمینه دیگه برای انسان ها! یعنی دیگه هیچکس حریف اون قوم نیست واضحه دیگه همه اهل زمین با تجهیزات رو بذار یه کفه ترازو خدا یه طرف قابل مقایسه ست؟ اما یک شرط داره اونم اینکه این رابطه دوطرفه باشه یعنی درصورتی خدا همه کار برای اون امت میکنه که امت همه کار برای خدا کرده باشه یعنی نهایت کاری که از دستش برمیاد رو انجام بده. این یک سنت الهیه اگر قوم الهی ۱۰۰% توانش رو در کاری به کار بگیره اون کار به نحو احسن انجام میشه حتی اگر ۱۰۰% توان اونها فقط ۱% کل اون کار باشه یا حتی کمتر چون انجام باقیش به عهده ی خداست خدا این رو سنت کرده و گردن گرفته و بارها هم ثابت کرده میگه تو تمام کاری که ازت برمیاد رو انجام بده بقیش رو بسپر به من ولی اگر تو در انجام کار کوتاهی و تنبلی کردی من وارد عمل نمیشم... این یه اصله.. بنی اسرائیل تمام کاری که میتونستن بکنن این بود که دنبال موسی راه بیفتن برن تا لب دریا از اونجا به بعدش دیگه دست اونا نبوده در حیطه ی قدرت اونا نبوده ولی حل شد به بهترین شکل ممکن هم حل شد چون خدا قول داده و وقتی قول داده دیگه باید خیالت راحت باشه چون *ان الله لایخلف المیعاد* خداوند هرگز خلف وعده نمی کند... علی ای حال بنی اسرائیل از مصر خارج میشن راه می افتن طرف اورشلیم(فلسطین) طبعا توی راه باید از بیابون بگذرن چون در عهد با خدا هستن خدا کاملا مراقبشونه با حداکثر امکاناتی که میشه توی بیابون بهشون رسوند با وجود اینهمه معجزه بارها نافرمانی میکنن و طرد میشن باز توبه میکنن و پذیرفته میشه و به هر نحوی که هست می رسن به عرض موعودشون اابته کلی اتفاقات تو این مسیر میفته که توی قرآن هم اومده من دیگه توضیح نمیدم خلاصه وقتی رسیدن موسی گفت من باید یکماه به میعاد برم سی شب میرم به کوه طور که تورات رو بگیرم از خدا و برگردم. ✍🏻 نویسنده: شین الف 🦋انتشار تنها با ذکر اسم نویسنده آزاد
قسمت_121 قوم رو سپرد دست برادرش هارون که اون هم پیامبر بود به قومش گفت هارون جانشین منه تحت فرمانش باشید به حرفش گوش بدید* به هارون هم سفارش کرد بیش از هر چیز دیگه وحدت قوم رو حفظ کن نگذار جنگ و جدلی پیش بیاد موسی که رفت مردم منتظرش شدن اما خدا سی روز میقات رو به چهل روز بدل کرد و روز سی و یکم یه فرد تاثیر گذار توی قوم موسی "سامری" قد علم کرد این آدم نواده چهارم یوسفه بنی اسرائیل دوازده سبط بودن یعنی دوازده قبیله که هر کدوم از نسل یکی از فرزندان یعقوب(ع) بودن موسی و هارون از بنی لاوی بودن ولی سامری از بنی یوسف بود یوسف هم برای بنی اسرائیل خیلی عزیز بود چون از بیابانگردی آوردشون به مصر در زمان خودش کلی بنی اسرائیل شوکت پیدا کردن مایه اقتخارشون هم بود یکی از ماها عزیز مصر بوده برای همین این فرد خیلی در بین مردم اعتبار داشت سرمایه اجتماعی بود اومد بین مردم سخنرانی کرد گفت موسی گفته بود سی روزه برمیگردم درسته؟ امروز روز سی و یکمه... ما باید تکلیفمون روشن شه یا موسی دروغگوست. که نیست پیغمبر ماست یا هم اینکه مُرده! پس باید یه فکری به حال آینده بکنیم فوری خودش رو به عنوان جانشین موسی معرفی کرد با اینکه موسی قبل از رفتن هارون رو معرفی کرده بود این سامری از اولم به فکر بود که کی این موسی سرش رو میذاره زمین من بشم جانشینش یعنی این طرح رو داشت حالا برای اینکه بتونه این جایگاه رو به دست بیاره مدتها وقت گذاشته بود تحقیقات میدانی کرده بود که این قوم چه علایقی دارن چطور میشه راحت و بی دردسر جذبشون کرد؟ و اونم از شواهد و قرائن این نتیجه رو گرفته بود که اینا به شدت دلبسته ی فرهنگ مصرن سبک زندگی مصری رو دوست دارن حتی خدایان مصری رو هم دوست دارن! چون دوست دارن شبیه اونا رفتار کنن اونارو باکلاس و متمدن میبینن اون شبی که موسی و قومش از دریا بیرون اومدن به خشکی رسیدن راه افتادن سمت فلسطین تو همون خشکی به یه قوم بت پرستی برخوردن به موسی گفتن نمیشه ماهم مثل اینا یه خدایی داشته باشیم ببینیمش و بپرستیم؟! موسی تعجب میکنه میگه همین الان پاتونو از دریا گذاشتید بیرون! شما که پیروزی خدای نادیدنی به خدایان مصری رو دیدید دیگه چی میخواید؟ اونقدر گارد موسی محکم بود که عقب نشینی کردن ولی سامری این تمایل رو دید و یادداشت کرد برای وقتش وقتش هم دقیقا همینجا بود که موسایی نیست که گارد بگیره خیلی راحت یه خاطره دروغ از موسی نقل کرد که موسی راضی شده بود به ساختن بت ولی اجل مهلتش نداد!* تمام طلاهایی که مردم داشتن رو جمع کرد ریخته گری کرد یه گوساله طلایی ساخت حالا چرا طلایی؟ چون خدای آپیس مصری یه گاو زرد رنگ بود. ادامه دارد ... ✍🏻 نویسنده: شین الف 🦋انتشار تنها با ذکر اسم نویسنده آزاد