مطلع عشق
#تکنیک_های_مهربانی ۸
پستهای روز چهارشنبه( خانواده وازدواج )👆
پستهای شنبه ( #امام_زمان (عج) و ظهور)👇
📌 #طرح_مهدوی ؛ #عاشقانه_مهدوی
♥️ جانی و دلی ای دل و جانم همه تو...
🔅 اللهم عجل لولیک الفرج
🖼 #پروفایل
❣ @Mattla_eshgh
💠 ما به موفقیت تو یقین داریم سید
🔰 نه علم غیب داریم ، نه ید بیضاء و نه عصای موسی
✅ اما می دانیم کسیکه برای ریشه کنی فساد و رشد رفاه مردم با آبرویش معامله میکند، قطعا کمک خدا را در پشت خود دارد
👌 در بدترین شرایط کشور، رئیس جمهور شدی، بیشتر از همه کار میکنی، حتی جمعه ها، اما بیشتر از همه هم در حال تخریب شدن هستی ، حتی از سمت خودی ها !
👈 آقا فرمود کمکت کنیم ، مطمئن باش تا وقتی در مسیر ولایت باشی ، ما هم با تمام توان کمکت خواهیم کرد سید
🌺 خدا پشت و پناهت ای خادم الرضا 🌺
❣ @Mattla_eshgh
من میخاهم اینجای کشتی را سوراخ کنم به کسی مربوط نیست... 💯⤵️
آزادی افراد تا چه حد است ⁉️
ایا جامعه هم آسیب میبیند ⁉️
( #قسمت_اول ) با ما همراه باشید🌷
مثل پیغمبر اکرم آن مثل معروف از پیغمبر اکرم در پیوستگی افراد جامعه به یکدیگر و در سرنوشت مشترک داشتن افراد جامعه با یکدیگر، بهترین مثلهاست. فرمود گروهی از مردم سوار کشتی شدند و دریا را طی میکردند. هر کسی سر جای خودش نشسته بود. فردی همان جایی را که نشسته بود شروع کرد به سوراخ کردن به عذر اینکه من سر جای خودم نشسته ام، اینجا جای من است، اختیار جای خودم را دارم، من میخواهم اینجا را سوراخ کنم به کسی مربوط نیست؛ من آنجایی که تو نشسته ای را که نمیخواهم سوراخ کنم، اینجایی که خودم نشسته ام میخواهم سوراخ کنم، این جای خودم است به تو مربوط نیست. بعد فرمود اگر دست او را گرفته بودند نه او غرق میشد و نه خود آنها.
این مثل برای این است که اگر یک فرد در جامعه گناه میکند، دارد به پیکر جامعه، به این کشتی جامعه که همه افراد در این کشتی سوار هستند آسیب میرساند و لهذا مسئله آزادی در آنچه که به جامعه آسیب میرساند معنی ندارد. عدهای مرتب میگویند آزادی آزادی، از این کلمه مقدس یا یکی از مقدسترین کلمهها استفاده میکنند. راست است آزادی، ولی اینها اغلب درباره آزادی اصالت فردی محض فکر میکنند که کأنه هر فردی سرنوشتش به خودش مربوط است و هیچ پیوستگی با افراد دیگر ندارد، بنابراین هر کسی اختیارش دست خودش است، هر کاری دلش میخواهد، بکند، به کسی مربوط نیست؛ آزاد است، آزادی است. بله آزادی است برای فرد در حدی که به جامعه ارتباط نداشته باشد و به جامعه ضربه نزند، اما آنجا که یک عمل از نظر فرد آزادانه ضربه به جامعه است، جامعه را فاسد میکند و کشتی جامعه را سوراخ و دچار خطر غرق میکند اینجا آزادی غلط است.
( استاد مطهری ادامه دارد ✨✨ )
سی ام اردیبهشت، هشتمین سالگرد پرواز حاج حمید نمازی بود.
مجاهد گمنام مرحوم نمازی، مردی که فرقه عرفان حلقه را به زانو درآورد. و برای همکاران پدری مهربان بود😭
مستند مجاهد در آپارات را ببینید.
https://www.aparat.com/v/OznYo
❣ @Mattla_eshgh
سواد تبلیغاتی از نان شب واجب تر است
وقتی که سرود #سلام_فرمانده پخش شد آنقدر تاثیرگذار بود که علاوه بر فراگیری داخلی، کشورهای دیگر هم ان را اجرا کردند و این یعنی صادرات کار فرهنگی ..
یکی از تکنیک هایی که برای از بین بردن چنین کارهای موثری انجام میشود، تکنیک #شوخی_و_طنز است که پس از مدت کوتاهی اثر را به #ضد_تبلیغ تبدیل میکند چون از بار جدی بودن اثر به شدت میکاهد
حالا اگر این طنز و شوخی در ضدیت با اثر باشد یعنی اگر خود اثر را مورد تمسخر قرار دهند با مقاومت طرفداران ان مواجه میشوند،
پس چه باید کرد؟؟ باید کاری کنیم که خود نیروهای انقلابی اثر را تخریب کنند اما چگونه ؟؟؟!!
مدتی است که سلام فرمانده را در قالب #سلام_پسمانده و #سلام_عقب_مانده و یا همان سلام فرمانده ولی با تصاویر پهلوی یا منافقین و یا غیره به جهت تمسخر ، توسط نیروهای انقلابی در حال پخش است
دشمن متوجه شده است که این سرود تاثیرات زیادی در حوزه اندیشه و باور نونهالان و نوجوانان دارد، حال قصد دارد با طنز قرار دادن ان توسط خود نیروهای انقلابی از اثر و بار ان بکاهد چون اثری که به طنز تبدیل شود دیگر جدی گرفته نمیشود بنابراین #زمینِ_بازی را طراحی میکند که شما با هدف انها در این زمینِ بازی ، حرکت کنید و تصور کنید که دارید این اثر فرهنگی را گسترش می دهید ولی در حقیقت مشغول تخریب آن هستید!
مردم باید متوجه این باشند که بلندگو و نیروی بی مزد و مواجب دشمن نشوند. اگر #سواد_تبلیغاتی در برخورد با چنین اثراتی نباشد ، در مدت زمان کوتاهی زحمات عده ای که محصول فرهنگی استراتژیک تولید کرده اند را به دست باد می سپاریم و فکر هم میکنیم که برای خدا کار کرده ایم ...
سواد تبلیغاتی از نان شب واجب تر است
این را به همه بگویید
سخنرانی #امین_بسطامی
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۱ تهران
مطلع عشق
که به تسـجیل شدن تن دادم. ازطرفی راه دیگري را براي درست زندگی کردن نمیشناختم. تبلیغات علیه م
#سایه_شوم
#قسمت دوازدهم
🍃آقاي صـمیمی و آقاي پارسا کم کم
مرا تهدیـد میکردنـد و میگفتنـد اگر تو نخواهی که تسـجیل شوي دیگر نمیتوانی در این خانه زندگی کنی چون همه اعضاء این خانواده از بهائیان فعال اینجا معه هسـتند و تو اگر نخواهی مثل آنها باشـی نمیتوانی با آنها زندگی کنی یعنی براي خودت سـخت
میشود و من با اینکه به شدت از این تهدیدها و این رفتارهاي کودك فریبانه متنفر بودم و این سیاست ابلهانه راکه آنها اتخاذ کرده بودند بسـیار احمقانه میدانسـتم تصـمیم خود را به آنها گفتم و آنها باخوشحالی فرم مخصوص تسجیلی را به من دادند و من آنرا
پرکرده و امضاء کردم. آنها به من تبریک گفتنـد و به پـدر و مادرم هم تبریک گفته و رفتنـد. شب همانروز برادرم همه را دعوت کرده بود، در آنجا همه مرا تحسـین کرده و تبریک میگفتنـد و تشویق میکردنـد که در این عرصه خودي نشان دهم و آنچنان از
استعدادها و قابلیتهایم استفاده کنم که همه را مدهوش خود کرده و غبطه دیگران را برانگیزم. ایام به همین منوال میگذشت و من
از همانروزها مسـئولیتهایی را برعهده گرفتم، مسئول و مربی مهدکودك، عضو هیئت موسیقی و عضو کمیسیون نوجوانان شدم که
هرکدام از اینها احتیاج به فعالیتهاي جانبی زیادي داشت و تقریبا همه اوقاتم پرشده بود.
برخورد منو مربی پرورشی
چنـد ماه بعـد حـدود اواخر سال بود کسانی به معلم پرورشـی مـدرسه گزارش داده بودنـد که رها بچه ها را به بهائیت تبلیغ میکنـد.
زنگ تفریـح معلم پرورشـی پیشم آمـد و گفت: شـنیدم که بچه ها را تبلیغ میکنی، توحق نـداري که ذهن بچه ها را مغشوش کنی و
براي آنهـا از بهائیت حرف بزنی و رو به دوسـتانم کرده و گفت: بهائیت یک مکتب دست ساز است که توسط روس و انگلیس براي
تفرقه میان مسـلمین و اختلال در اتحاد مسلمین بنیان نهاده شد و اضافه کرد: این مکتب دین نیست بلکه براي اغفال دیگران آنرا به
نام دین نامگـذاري کرده انـد. من به شـدت از این نوع مخدوش شدن ذهن دوسـتانم ناراحت شده و به دفاع از بهائیت پرداختم و در
حقیقت فرصتی دست داده بود که علنـا به تبلیغ بیشتري بپردازم، چیزي نگـذشت که دور مـا را افراد زیادي از دانش آموزان مدرسـه
احاطه کرده و سراپا گوش بودند و با هم بحث میکردیم. معلم پرورشی گفت: ما اطلاع داریم که شما پول این مملکت را هر نوزده
روز یـکبـارجمع کرده و به اسـرائیل میفرستیـد و این یعنی خیـانت به مملکت، شـما در واقع با دشـمن ملت و مملکت ما دوسـت
هستیـد ، شـما دشـمن دین و دیـانت و حق و حقیقت هستیـد و من میگفتم : دین مـا دین آمـده ازسوي خـداست و اگر ما پول جمع
میکنیم براي امور مـذهبی صـرف میشود که همه در راه خـداست. بحث مـا به طول انجامیـد طوريکه زنـگ خورده بود امـا هیچ
کس حاضـر نبود دور ما راخلوت کنـد و به کلاس برود بحث ما به حدي داغ بود که همه میخواسـتند ببینند نتیجه چه خواهد شد؟
من تمام چیزهائی را که آموخته بودم به زبان می آوردم و سعی میکردم همه را به بهائیت فرابخوانم و علنا قراردادي را
که سران تشکیلات باجمهوري اسلامی بسته بودند و در آن متعهد شده بودند که به تبلیغ افراد نپردازند زیر پا گذاشته بودم. ساعتی
بعـد نـاظم مـدرسه بـه من اطلاع داد که ازطرف اداره آمـوزش و پرورش احضـارشـده اي و براي این بلـوائیکه در مـدرسه ایجـاد
کرده اي باید پاسـخگو باشـی، وقتی به اداره رفتم رئیس آموزش و پرورش از من سؤالاتی کرد و از من پرسید که چرا بچه ها را تبلیغ
کردم رئیس آموزش و پرورش و معاون او گفتند تو علنا تبلیغ کرده اي در حالیکه تبلیغ کردن شما تخلف آشکار محسوب میشود
و مرا به اخراج از مـدرسه تهدیـد کرد. من از این تهدیـد ترسـی به دل راه نـدادم و گفتم : مـا افتخار میکنیم که در راه دین هر گونه
مشـکلی را متحمل باشـیم تحت تأثیر تبلیغات کاذب تشکیلات به شدت حاضر جوابی کردم و هرچه رئیس آموزش و پرورش سعی
کرد که مرا آرام کند که ضرري متوجه من و موقعیت تحصیلی ام نباشد من بی توجه به خیرخواهی او خصمانه او را به بحث و مناظره
دعوت میکردم او گفت : تو الان ما را هم تبلیغ میکنی با این سـر پر شوري که داري و با این همه حس تنفر که نسـبت به مسـلمانان
داري مثل اینکه نصایح ما کارگر نخواهد بود. متأسفانه شما از طریق آمریکا کنترل از راه دور میشوید و ندانسته به جاي خدمت در
راه خدا براي شـیطان بزرگ کار میکنید. من همه اینها را توهین تلقی کردم و با او مخالفت کردم و بحث در اداره هم طولانی شد.
گوش من به حدي از حرفهاي تشکیلات پر بود که دیگر هیچ حرفی را نمیشنیدم و بدون تکیه بر هیچ عقل و منطقی در مقابل آنها
ایسـتادم وحتی گاهی اوقات به اسـلام خرده میگرفتم و میگفتم اسـلام شما مسلمانها راخشن و جنگجو تربیت کرده
امـا بهـائیت فقـط براي صـلح و دوستی تلاـش میکنـد و شـعار بهـائیت صـلح است، شـعارهاي به ظـاهر زیبائی را که فراگرفته بودم
طوطی وار تکرار میکردم تـا اینکه جسـارت من به حـدي رسـید که به جاي مناظره ، منازعه میکردم و به جاي ابراز تأسف از بلوائی
که در مـدرسه به راه انـداخته بودم و به جاي عـذرخواهی، به هر نوع اهانتی علیه اسـلام دست زدم تا اینکه رئیس آموزش و پرورش
عصـبانی شد و گفت: فردا بیا پرونده ات را بگیر! تو اخراجی. با افتخار تمام اتفاقات پیش آمده را که چند نفر از دانش آموزان بهائی
هم شاهـد آن بودند براي خانواده و تشـکیلات تعریف کردم. آنها به تشویق من پرداختند و کوچکترین اهمیتی به اینکه من از درس
و تحصـیل عقب مانده و ممکن است دیگر قادر به ادامه تحصـیل نباشم نمیدادند و تمام مدت به خاطرحرکات شجاعانه وجسارت
آمیزم تشویق و تحسـینم یکردند. آنها دائما به من میگفتند خوشا به سـعادت تو که مورد توجه خاص جمال مبارك قرار گرفته اي
و برگزیده شده اي تا مدرسه را فداي درگاه شکنی تو تحصـیل دنیوي را فداي تحصیل معنوي کردي و این رحمتی است که شامل
حال هر کسـی نمیشود و هرکسـی چنین افتخاري نصـیبش نمیشود. همه به خاطر چنین از خود گذشتگی و شجاعتی به من تبریک
میگفتنـد و من غافـل از اینکه درچه راهی چنین فـدا میشـوم و بـا چه حقیقت بزرگی در افتـاده ام بـا غروري مضـاعف در تقـویت
عقایدم میکوشـیدم. فرداي آنروز باسینه اي سپر کرده و اعتماد به نفسی قوي به مدرسه رفتم. مرا دوباره به اداره فرستادند، به اداره
مراجعه کردم و رئیس آمـوزش و پرورش گفت: نیـاز به فرصت داري شایـد پشـیمان شـدي و ازحرفهـایی که دربـاره
اسـلام زدي اظهار ندامت کردي، گفتم: هیچ شـکی ندارم وحتی براي شـهادت در این راه آماده ام. او که متوجه بود من تحت تأثیر
ترغیب هاي بزرگان بهائیت آینده تحصـیلی خود را به خطر انداخته ام گفت باز هم میگویم تو به فرصت احتیاج داري برو سر کلاست
وسـعی کن دیگر تکرار نشـود. من آنروز به مـدرسه رفتم امـا تحت تـأثیر تشویـق و ترغیبهـاي روسـاي تشـکیلات دست از تبلیغ و
تخریب اذهـان عمومی برنمیداشـتم چنـدین بار به من تـذکر دادنـد دو بار دیگر به اداره خوانـده شـدم اما هر بار باحـدت و شـدت
بیشتري از بهـائیت و اعمـال نابجـاي خودم در ارتباط با تبلیغ دانش آموزان دفاع کردم رئیس آموزش و پرورش هم به تنگ آمـده و برخلاف میل باطنی پرونـده مرا به دسـتم داد و مرا از مدرسه اخراج کرد
ادامه دارد.....
مطلع عشق
📌 #طرح_مهدوی ؛ #عاشقانه_مهدوی ♥️ جانی و دلی ای دل و جانم همه تو... 🔅 اللهم عجل لولیک الفرج 🖼 #پرو
پستهای روز شنبه (امام زمان (عج) و ظهور)👆
روز یکشنبه( #خانواده_و_ازدواج )👇