eitaa logo
مطلع عشق
277 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2هزار ویدیو
73 فایل
@ad_helma2015 ارتباط با مدیر کانال برنامه کانال : شنبه ، سه شنبه : امام زمان( عج ) و ظهور ومطالب سیاسی یکشنبه ، چهارشنبه : خانواده وازدواج دوشنبه ، پنجشنبه : سواد رسانه داستانهای جذاب هرشب بجز جمعه ها استفاده از مطالب کانال آزاد است (حتی بدون لینک )
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از  محمد عبدالهی
ادامه👇👇 🔰نظام رسانه‌ای مقاومت باید چه کند؟ هدف اوّل رسانه‌های باید ، طرفدار صلح، آزادی و عدالت و حامی کرامت انسان‌ها و انسانیت باشد. درست برخلاف رسانه‌های دشمن که سال‌هاست چنین القاء می‌کنند که جبهه‌ مقاومت جنگ‌طلب، بر‌هم‌زننده‌ی صلح و ثبات منطقه و جهان، تروریست و غیرمنطقی است. هدف اوّل و بنیادین هر نوع فعالیت رسانه‌ای اعم از خبر، تحلیل، فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی، موسیقی، نقاشی، کاریکاتور و ... باید در راستای تصویرسازی مثبت و انسانی از محور خصوصاً از باشد. هدف دوم، -که مخاطب آن توده‌های داخلی منطقه است- باید ، نگاه روشن به آینده و نوید پی‌درپی پیروزی به‌صورت حقیقی، نه خیالی و توهمی باشد. اثر پیروزی‌ها باید در عرصه‌های داخلی دیده و طعم آن چشیده شود. هدف سوم، رفع مشکلات داخلی و چشم‌دوختن بر آرمان اصلی مقاومت (آزادی و نابودی ) است. هر شایعه و پژواکی که بخواهد مشکلات داخلی را بر رهاکردن موضوع فلسطین گره بزند، توطئه و پژواک دشمن است. تفرقه‌افکنی بین ملت‌های مقاومت با شایعات و تعصبات نژادی، قومی و مذهبی هدفی جز به حاشیه‌راندن موضوع اصلی نیست و بهترین راه برای مقابله با آن، حل مشکلات داخلی کشورهای مقاومت و همدلی بین ملت‌های این محور است. هدف چهارم، تجلیل از میدان‌های نظامی، سیاسی و رسانه‌ای است. نمایش چهره‌ی منجی‌گونه از مدافعان حرم و نظامیانی که نگذاشتند زیرپای تعصبات جاهلانه و جنایات استکبار له شود. ده‌ها فیلم سینمایی، نمایش، داستان، تئاتر و انواع و اقسام فعالیت‌های هنری در این زمینه لازم است که انجام شود. 🔰شگردهای جنگ رسانه‌ای دشمن طیف گسترده‌ای از خدعه‌ها و تکنیک‌های عملیات روانی را در برمی‌گیرد. برجسته‌سازی حاشیه‌ها، چشم‌پوشی از حقیقت، دروازه‌بانی خبر، اهریمن‌سازی، سکوت، کوچک‌نمایی، بزرگ‌نمایی، انکار، واقع‌نمایی حداقلی، دروغ بزرگ، استفاده ابزاری از و ... . این تکنیک‌ها هم نقطه قوت و هم نقطه ضعف آن‌هاست. نقطه قوت آن‌ها برای تسخیر ذهن‌های فاقد سواد رسانه‌ای است و نقطه ضعف آن‌ها در صورت افشاگری رسانه‌های مقاومت و بالابردن سطح آگاهی و سواد رسانه‌ای توده‌های مردم است. افشای چهره‌ی دروغ‌پرداز و خدعه‌گرانه‌ی این رسانه‌ها آن‌ها را بی‌اعتبار و فاقد اثرگذاری می‌کند. سیدحسن در سخنرانی خود بر این نکته تأکید کرد که دستاوردهای رسانهی مقاومت در دهه‌های اخیر بزرگ‌بوده و باید بر تجارب و خلاقیت‌ها پایه‌گذاری کرد و در عین حال: «با استناد به دستاوردهای بزرگ به تجدیدنظر در زبان گفتمان و ادبیاتمان نیاز داریم. باید گفتمان رسانه‌ای مقاومت همسو با تحولات و تهدیدها در منطقه توسعه یابد. باید گفتمان و استراتژی معادله‌ی جدید بازدارندگی تدوین و تثبیت شود که عبارت است از اینکه قدس در مقابل همه منطقه است.» جبهه‌ی مقاومت به‌خوبی می‌داند که جنگ رسانه‌ای بال دیگر نظامی و سیاسی است و گفتمان رسانه‌ای بر تحولات میدانی تأثیرگذار و گاه تعیین‌کننده است. بنابراین، به تعبیر سید مقاومت: «بخشی از ساختن پیروزی بر دوش رسانه است.» فصل جدیدی از تقابل رسانه‌ای و معادله‌ی جنگ روانی رقم‌خورده که نیاز است مقاومت تمامی امکانات و ظرفیت‌های خود را به‌کار گیرد و حتی فراتر از ظرفیت‌های خودش تلاش کند. به تعبیر : 👈 «فقط انسان‌های ضعیف به اندازه‌ی امکاناتشان کار می‌کنند.» باید فراتر از امکانات جنگید. باید فراتر از امکانات تلاش کرد. چه بسا گروهی کوچک با امکانات کمتر بتوانند پیروز شوند، چنان‌که حضرت داود علیه‌السلام با یک فلاخن بر جالوت پیروز شد. ✍️متن کامل یادداشت در سایت رهبر انقلاب: https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=48275 ☑️ @abdollahy_moh
🍃 🍃 قسمت حال و هوام✨ یه طور دیگه ای شده بود... خیلی خوشحال شدم که بهوش اومد... تنهایی خیلی سخته😔🌟 وقتی نگاش میکردم، تمام غصه هام برطرف میشد.... ..آخه بابابزرگم تنها کسی بود که بعد از اتفاقی که برای صورتم افتاد... اصلا بخاطر همراهی من پیش مردم خجالت نمیکشید.... و دائم کنارش بودم... تازه هر موقع کسی رو میدید من رو با شوق خاصی معرفی میکرد: 👈«این همون نوه ای هست که تعریفش رو میکردم،... این همون قهرمانیه که میگفتم»... 👉 هنوزم حرفاش رو نفهمیدم... فقط موقع نماز باهاش نبودم... نمیدونم چرا ولی یک حسی تو وجودم بود که من رو از مسجد میترسوند.🙁 واقعا نمیدونم این چه حسی بود،... به هر حال همین حس باعث شده بود موقع نماز نتونم پیش بابابزرگم باشم... 💖 شاید قابل فهم نباشه.... ولی تو این مدت کوتاه که پیش بودم،.... عاشقش شدم!... 💖 فکر میکردم بابام چطور حاضر شده از پیش باباجون بره؟..😕 من که اصلا به رفتن فکر هم نمیکردم... واقعا یه چنین بابابزرگی رو با هیچی نمیشد عوض کرد.... 😍👌 گاهی وقت ها اونقدر بهم احترام میذاشت... که خجالت میکشیدم...😅☺️ نتونستم خودم رو کنترل کنم... آروم بوسش کردم اما... از تمام وجود...😘 _باباجون...نرسیدیم هنوز اوهْههو...😊 از خجالت سرخ شدم☺️ ولی از همون خنده های قشنگش😊 زد به سختی نشست... و من رو بغل کرد... نمیدونم چرا،... ولی به پهنای صورتم گریه کردم😭 ماسکش رو برداشت و منو بوسید😘 _چرا گریه میکنی باباجون؟ از این بهتر هم مگه میشه اوهْههو...😊 منظورش مشهد بود... _ببخشید بابامرتضی...بیدارت کردم.... نمیدونم چرا اشکم اومد...😔😢... از وقتی صورتم اینطوری شده، تاحالا با کسی اینقدر نبودم... گریه ازسر ناراحتی نیست.😭😞 _صورتت؟ مگه چی شده باباجون👴🏻😊 _ الکی نگید باباجون... میدونم خیلی زشت شدم... اصلا دیگه حالم از قیافم بهم میخوره... 😕😣 _پسرم صورت که مهم نیست... اوهْههو.....مگه آدم بودن به قیاقست؟... داری شوخی میکنی که ناراحتی یا واقعا اینهمه به خاطر صورتت ناراحتی! ... اوهْههو.... اوهْههو😊😣 نمیدونستم چی بگم... تا اون موقع همه بهم حق میدادند که به خاطرش ناراحت باشم و باعث میشد که بهم ترحم کنن 💫اما چیزی که باباجون گفت با بقیه حرفها فرق داشت...💫 _مگه آدم بودن به قیافست؟؟؟...👴🏻👌 سوالی که جوابش صددرصد منفی بود... ولی چرا اینقدر برام عجیب بود؟؟؟🤔😟 طبیعتا به خاطر این قیافه به من نمیگفتند آدم که حالا عوض بشه، پس چرا انقدر ناراحت بودم؟ 🤔 🍂به نظرم این حرف های انسانیت و آدم بودن خیلی کلیشه ای میومد علاوه بر کلیشه ای بودن، چیز بااهمیتی هم تو زندگیم نبودند... اینقدر حرف زدن از و برام لوس و بی مزه بود، که هر موقع حتی اگه تو فکرم هم میومد مسخرش میکردم... چرا مطلب به این مهمی به خاطر کلیشه ای بودن از ذهنم رفته بود؟؟؟ نمیدونم...🤔🙁 _ ولی آخه باباجون، تو این جامعه دیگه کسی به انسان بودن و این حرف ها فکر نمیکنه...😕 همه شده ظاهر و پول...😐 من بعد از این ماجرا فهمیدم هیچ دوستی نداشتم و ندارم.😒 _پس من چیم باباجون؟؟ من که دوستت دارم.😍... اوهْههو... مگه تا حالا باهم دوست نبودیم ؟؟👴🏻💝 _ قربونت برم باباجون... شما اصلا مثل پیرمردها حرف نمیزنیدا😘😅 _اوهْههو.... اوهْههو... اولا پیرمرد خودتی!... 😁ثانیا نگفتی، بالاخره ما رو لایق دوستی با خودت میدونی یا نه باباجون؟👴🏻😍 _ شرمنده نکنید باباجون... من نوکر شمام هستم...☺️ _حالا مشکلت با صورتت چیه؟👴🏻 _ خیلی زشته باباجون... 😕اگه اون عوضی رو پیدا کنم، اسید میریزم روی او قیافه کثیفش.😠😕 +اوهْههو...اوهْههو😣 _ چی شد باباجون؟😧 _من وقتی از بابات ماجرا رو شنیدم خیلی بِهِت کردم.. 👌اوهْههو حالا مشکلی که با صورت داری هیچی... اوهْههو... چرا انقدر خودت را با کدر میکنی؟👴🏻🌫 دیگه داشتم کلافه میشدم... _ولی این حق منه باباجون... 😐من حق دارم از اون🔥 کامبیزِ🔥 لجن متنفر باشم... بعدشم من هنوز نفهمیدم که چرا اینقدر از من پیش بقیه تعریف کردی!!!؟... واقعا گیج شدم!... تو باغ هم همینطور!... قضیه چیه...؟؟😳😟 ادامه👇
قسمت فاطمه- يه چيز ديگه هم هست. وقتي ما از انسان، فقط به عنوان «انسان» صحبت مي‌كنيم، يا تو ذهنمون به مفهوم«انسان» فكر مي‌كنيم، فرق مي‌كنه كه اين انسان زن باشه يا مرد؟ كسي حرفي نزد. فهيمه كه ديد فاطمه رويش به اوست، مجبور شد خودش جواب بدهد: - نه! فاطمه ادامه داد: - در حالي كه وقتي به «حيوان» فكر مي‌كنيم، مي‌دانيم كه به «انسان» فكر نمي كنيم؛ چون «حيوان» با «انسان» فرق داره. پس زن و مرد در خودشون تفاوتي با همديگه ندارن و هيچ كدوم، هيچ برتري نسبت به اون يكي ندارن، بلكه ؛ مثل جنسيت و بعضي تفاوت‌ هاي بدني و روحي. راحله ديگر اخمش باز شد. نگاه تشكر آميزي به فاطمه كرد و گفت: - حالا با اين وجود هنوز هم لازمه كه ما به زور خودمون رو به جايگاه پايين ترمون در خلقت راضي كنيم؟ وقتي كه نقصي نداريم، چرا بي خودي وجودش رو توجيه مي‌كنيم؟ اين را خطاب به سميه در حالي كه به نظر مي‌رسيد خودش هم از سوالش نامطمئن است، گفت: سمیه- يعني ما هم مي‌تونيم به كمالاتي كه پيامبر و ائمه يا بقيه عرفا رسيدن، برسيم؟😟 - بذار من جوابت رو بدم. فاطمه بود كه به جاي راحله جواب سميه را داد: - ببين سميه جون! درسته در خلقت، هر موجودي جايگاه خاص خودش رو داره و عدالت براي همه رعايت شده؛ مثلاً اين كه به قول تو به سنگ به خاطر سنگ شدنش ظلم نشده. يا به حيوان هم همين طوره. ولي آيا سنگ و حيوان هيچ درك و شعوري از حالات و كمالات انساني و آدم‌ها دارند؟😊 سميه فكري كرد و گفت: - نه! فاطمه ادامه داد: - ما زن‌ها كمالات انساني رو درك مي‌كنيم. ما مي‌فهميم كه عرفاي ما به چه مراحلي رسيدن. يا اين كه قسمتي از مقامات پيامبر و ائمه را درك مي‌كنيم. اون چيزي رو هم كه درك نمي كنيم ؛ چون مردها هم نمي تونن درك كنن. ولي من مي‌خوام بگم كه اگر ما كمالاتي رو درك كنيم، اما به اون برسيم، اون وقته كه به ما شده و چنين صفتي هم از خدا دوره پس ما هم مي‌تونيم به آن مقاماتي كه از عرفا و پيامبران و ائمه سراغ داريم دست پيدا كنيم، هر چند امام يا پيامبر نباشيم. پس و هر كس اين راه رو طي مي‌كنه و اون چيزي كه مورد تمايز و اختلافه، است كه مربوط به و بر اساس طرفين توزيع شده. پس اون چيزي كه موجب تفاوتشون شده، نقشي در كمال نداره. سميه چند لحظه اي چيزي نگفت. فقط انگشتش را گزيد و به سقف خيره شد. انگار بالاخره تصميمش را گرفت: - از اين بحث‌هاي استدلالي كه بگذريم، در قرآن و روايات چي؟ اون‌ها چي مي‌گن؟ راحله هول زده خودش را به ميان انداخت: - حالا پاي قرآن و روايات رو براي چي مي‌كشين وسط؟ خودمون عقل داريم ديگه! فاطمه دستش را گرفت جلوي راحله: - نه! صبر كن! راست مي‌گه. قرآن و روايات ائمه 👈مهم ترين منبع فكري👉 ما و اصل و اساس تفكرمون هستن. راحله ساكت شد. فاطمه به سمت سميه برگشت: - بله داريم. يه نمونه اش 👈آيه اول سوره «نساء» 👉ست. مي‌فرمايد كه ما مرد و زن را از يك «نوع» آفريديم؛ يعني مرد و زن داراي يك حقيقت اند. راحله با خوشحالي و اشتقياق، دستانش را به هم كوبيد:😍😄 - يعني اين كه قرآن هم به تساوي زن و مرد در تمام حقوق و وظايف، قائله! فاطمه با همان خونسردي قبلي، دستش را بلند كرد: 😊✋ - نخير، زياد عجله نكن! صفحه بعد هم «للذكر حظُّ الانثيين» آمده. عاطفه لبخندي زد: ☺️ - لطفاً ترجمه بفرمايين! سميه بود كه ترجمه كرد: - يعني ارث مردها دو برابر زن هاست. عاطفه دستش را بالا برد، مثل يك داور: - يك به يك، نفع هر دو طرف. اين آيه به اون آيه در شد.✋ فاطمه كمي دلخور شد. اين را از چروك پيشاني اش فهميدم: - نه! راجع به قرآن اين طوري صحبت نكن! آيه‌هاي قرآن همديگر رو نقض نمي كنن. هر كدومشون يه گوشه اي ازحقيقت رو روشن مي‌كنن.👈 اگه خواستيم نظر قرآن رو راجع به زن بفهميم، بايد اون آيات رو در نظر بگيريم.👉