eitaa logo
مطلع عشق
277 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2هزار ویدیو
73 فایل
@ad_helma2015 ارتباط با مدیر کانال برنامه کانال : شنبه ، سه شنبه : امام زمان( عج ) و ظهور ومطالب سیاسی یکشنبه ، چهارشنبه : خانواده وازدواج دوشنبه ، پنجشنبه : سواد رسانه داستانهای جذاب هرشب بجز جمعه ها استفاده از مطالب کانال آزاد است (حتی بدون لینک )
مشاهده در ایتا
دانلود
پیش خودم میگفتم من ضعیفم که دارم اذیت میشم. اون داره راه درست رو میره پس کسی نباید به خاطر کار درستش توبیخش کنه... توی جمع خانواده مدام میگفتم که من خودم خواستم تا بره و... البته ناگفته نماند که بابام هم خیلی از لحاظ روحی حمایتم میکرد یادمه ازینجا براش یه نامه نوشتم که با تمام وجود بهت افتخار میکنم که رفتی و همیشه دلم میخواست که اینجوری باشی و.... خلاصه دوماه تموم شد و برگشت بعد از ۱۵ روز دوباره گفت که میخوام برم... باز رفت و برگشت دیگه انقدر میرفت و میومد که دیگه همه عادت کرده بودن به رفتن هاش جز من... هر دفعه که میرفت با تمام وجووود میسوختم اما پشتش بودم. وقتایی هم که سوریه جور نمیشد و ایران بود حتما حتما جور میکرد و میرفت تبلیغ داخل ایران... ده روز یک ماه... خیلی از ته قلبم خدارو شکر میکردم که همسرم اهل تبلیغ دین و امام زمانه... یادمه اولین بار که باهم اربعین رفتیم کربلا توی مسیر انننقدر با جووونا میگفت و شوخی میکرد که یه حلقه بزرگ از جووونا دورش بودن و حلقه میزدن دورش و یه مسیر طولانی باهاشون راه میرفت و من از پشت تماشاشون میکردم و توی دلم خداروشکر میکردم که خدا همسری نصیبم کرده که دغدغه فرهنگی داره و توی کارش هم موفقه... دوران عقد ما با همه بودن و نبودن های همسرم تموم شد و ما بعد از یکسال عقد بستگی عروسی کردیم و اومدیم خونه خودمون... بعد از حدود دوماه دلم میخواست که بچه دار بشم اما هنوز یه کارایی داشتم که با وجود بچه نمیتونستم انجامشون بدم. ازون طرف هم من تازه ترم یک جامعه الزهرا بودم و باید یه کم پایمو قوی میکردم اما همیشه تو فکر این بودم که کی میتونم زودتر همشو جمع و جور کنم و زود تر یه نی‌نی بیارم😍 اولین تابستون زندگی مشترکمون که مصادف با اولین ماه رمضون بود برای اولین بار با همسرم رفتیم تبلیغ اونجا با یه خانواده دیگه توی یه خونه زندگی میکردیم ولی میتونم بگم از شیرین ترین لحظه های زندگی و عمرم بود و حتی لحظه برام سخت نگذشت و اونجا من مشغول کار با کودک شدم و با بچه و نوجوونا مشغول بودم هم کلاس و هم کار هنری و هم تفریح شبای ماه رمضون رو با نوجوون ها تا صبح توی پارک حلقه داشتیم اونا هم سرشون درد میکرد برای حلقه های اونجوری هر روز حلقمون پر جمعیت تر میشد. وقتی برگشتیم قم بهش گفتم حالا دیگه واقعا وقتشه که یه کوچولو داشته باشیم ولی گفت باید صبر کنی و اول کلاس رانندگی بری تا وقتایی که من میرم سوریه بتونی ماشین رو برداری و کارای بچه ها رو خودت انجام بدی... خلاصه من اسمم رو نوشتم کلاس رانندگی و بلافاصله بعد از اینکه گواهی نامم رو گرفتم اقدام به بارداری کردیم و به لطف خدا و عنایت حضرت زینب زودی باردار شدم و اون موقع بود که فهمیدم مادر شدن که به این راحتی ها نیست که من فکر میکردم انقدر ویار شدید داشتم که میتونم راحت بگم تا ۴ ماه هیچی نمیتونستم بخورم و فقط به زور سرم و آمپول دارو سر پا بودم. اون موقع ها بود که تصمیمم عوض شد. گفتم دیگه بچه نمیخوام و همین برای هفت پشتم بسه. بارداری خییلی سختی داشتم مخصوصا اینکه شوهرم بیشترِ طول بارداری پیشم نبود و واقعا بدون اون خیلی سختی کشیدم. اما خدا کمک کرد و اون روز ها هم سپری شد. تصمیم داشتم طبیعی زایمان کنم برای اینکه بتونم بازم بچه بیارم. خیلی ورزش کردم و تلاش کردم برای زایمان طبیعی، ولی خیلی دیر شده بود وارد ۴۱ هفته شده بودم اما هنوز حتی سر بچه پایین نیومده بود خلاصه که اجبارا استخاره کردیم برای سزارین که خوب اومد و همون شب رفتم بیمارستان برای زایمان الحمدالله خدا نگاه به بارداری سختم کرده بود و برای زایمان، راحتی رو رقم زد که اطرافیانم حتی باورشون هم نمیشد که من با زایمان سزارین انقدر راحت و رو پا باشم به طوری که همون شب توی بیمارستان خودم بچه رو بغل کردم راه بردم تا آروم بشه جالبه که با تمااام سختی هایی که توی بارداری کشیدم ولی انننقدر بچه زندگیم رو شیرین کرده که از الان با شوهرم برنامه ریزی کردیم که تا ۳۰ سالگی ۵ تا بچه داشته باشیم. با اومدن بچه به زندگی خیلی از مشکلات حل میشه. انگیزه آدم بالا میره، البته که سختم هست و بیخوابی هم داره ولی واقعا شیرینه... انشالله که خود آقا عنایت کنن و پسر کوچولو من رو هم به سربازیشون قبول کنن. با شوهرم قصد داریم با سبک زندگی سالم، هم جسم بچه ها همیشه سالم باشه، هم روحشون... همسرم میگه اگر محمد علی قراره یار آقا بشه، باید جسم سالمی هم داشته باشه تا بتونه همیشه در رکاب باشه و توان جسمی داشته باشه، برای همین دوتایی شروع کردیم باهم کتاب های طب اسلامی می خونیم تا هم خودمون رو سالم نگه داریم و هم بچه های سالم به دنیا بیاریم و سالم بزرگشون کنیم. انشالله که بتونیم بچه هامون رو هم خوب تربیت کنیم و زمینه ساز ظهور آقا بشیم. منبع : کانال«دوتا کافی نیست»👇 @dotakafinist1 ‌❣ @Mattla_eshgh
🍃 خاطره ای از همسر علامه طباطبایی از زبان همسر شهید مطهری 🔸به عمرم خانمی مثل ایشان ندیدم که اینقدر دغدغه همسرش را داشته باشد. می‌گفت: وقتی علامه در حال مطالعه است چای کمرنگ را به اتاق ایشان می‌برم و به علامه نگاه هم نمی‌کنم. چای را می‌گذارم و می‌آیم بیرون تا مبادا رشته افکارش پاره شود. . . 🔹روزی مهمان خانم بودم. لباس‌هایشان خیلی مندرس و کهنه شده بود و ایشان نیاز داشت که لباسی برای خودش بدوزد. زمانی که علامه بیرون می‌رفت به ایشان گفت، از درس که بر می‌گردید در راه برای من پارچه بخرید. علامه برای ایشان سه متر پارچه خرید. پارچه را که دیدم به نظرم پارچه خوبی نیامد و اساسا برای لباس مناسب نبود. به خانم گفتم که به نظر من این پارچه مناسب پیراهن نیست و حتما خود خانم هم فهمیدند که این پارچه، برای لباس مناسب نیست. همسر علامه با لبخند و با تأکید خاصی به من گفت که «این را «حاج آقا» خریده‌اند و آنچه را که حاج آقا بخرند حتما خوب است. چرا به درد پیراهن نمی‌خورد؟!»‌‌ همان روز ایشان لباس ساده‌ای از آن پارچه دوختند و و بر تن کردند. این قدر ایشان به علامه با محبت و فداکاری برخورد می‌کردند و به خاطر محبتی که بینشان بود زندگی خوبی داشتند. . ـ 🔸علامه بعد از فوت همسرشان بسیار متأثر شدند و تا مدت‌ها با صدای بلند گریه می‌کردند. تا چند سال هر وقت به منزل ایشان می‌رفتم، به خاطر دوستی که من با خانم داشتم، من را که می‌دیدند یاد همسرشان می‌افتادند و با صدای بلند گریه می‌کردند. . . 🔹یادم هست علامه بعد از مرگ همسرشان گاهی که به منزل ما می‌آمدند و چای می‌خوردند می‌گفتند : «هیچ چیز مزه چای زعفرانی خانم را نمی‌دهد . البته این جمله را در زمان حیات خانم هم می‌گفتند.» . . ▫️همسر علامه طباطبایی سال ۱۳۴۴ به دیار باقی شتافت . فراق این همسر فداکار، علامه را سخت تحت تأثیر قرار داد و درباره او چنین گفت «من برای مرگ همسرم گریه نمی‌کنم. گریه‌ام برای صفا و کدبانوگری و محبت‌های خانم است. در طول مدت زندگی هیچ‌گاه نشد خانم کاری بکند که من حداقل در دلم بگویم کاش این کار را نمی‌کرد، یا کاری را ترک کند که بگویم کاش این عمل را انجام داده بود». 💓 اسلامی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
۳۷۳ من ۲۱ سالمه و هشت ماه و خورده ای هست که با همسرم ازدواج کردیم. من ترم ۵ مهندسی عمران دانشگاه دولتی بودم که به این نتیجه رسیدم مهندسی به درد من نمی خوره، هر چند که میتونستم وارد بازار کار بشم اما ترجیح دادم کاری رو که یک برادر مومن یا هم وطن من می‌تونه راحت تر و بهتر از من انجام بده به جای من سرکار بره. چون کسانی که عمران خوندن میدونن که محیط کار این حرفه محیطی مردونه است و برای این که بتونه هرکسی کارش رو خوب انجام بده باید دو برابر یک مرد تلاش کنه تا کسی رو کارش عیب نذاره و این خب مستلزم ارتباط بیشتر با مردان بود که این منو آزار می‌داد. تصمیم به انصراف گرفتم و گفتم خدایا من می‌خوام کار درست رو انجام بدم و خودت کمکم کن. علیرغم مخالفت های خانواده بخصوص مادرم که خیلی دوست داشت من خانم مهندس 👷🏻‍♀ بشم اما راضیشون کردم به حداقل یک ترم مرخصی تا اگه نظرم عوض شد بتونم برگردم دانشگاه. در گیر دار کار های مرخصی بودم که با جناب همسر عزیزم آشنا شدم ☺️ و همین ماجرا باعث شد که من و ایشون با هم ازدواج کنیم. همسرم دانشجوی ترم آخر کارشناسی علوم سیاسی بودند و من هم ترم آخر چون دیگه نمی‌خواستم به دانشگاه برگردم و همینطور هم شد چون همسرم هم ازم حمایت کرد پیش خانواده و اون ها راضی شدند. خلاصه ما هرچه زودتر با امکانات معمول و متداول جامعه عقد رو برگزار کردیم. این نکته رو بهتون بگم که ما از دو شهر مختلف بودیم و همین امر باعث میشد مراسم هامون خوب پیش نره چون خانواده ها نمی‌تونستند درست با هم هماهنگ بشند. اما ما سخت نگرفتیم چون هدفمون مهمتر بود. چون من بزرگترین خوشبختی رو مادر شدن میدونستم و داشتم برای هرچه زودتر شدن این امر تلاش می‌کردم. رسیدیم به عروسی 😄 مامان من که هنوز باورش نمیشد دخترش داره ازدواج می‌کنه یک ماه قبل از عروسی تازه راه افتاد که با ما بیاد تهران و جهیزیه تهیه کنه. آهان راستی یادم رفت بگم خانواده های ما اصفهان بودند و ما بخاطر این که همسرم دانشگاه علامه‌طباطبایی ارشد قبول شدند باید می‌رفتیم تهران زندگی کنیم. و من اونجا هیچ فامیل و آشنایی نداشتم. همسرم دانشجو بود ولی تونست یه کار نیمه وقت پیدا کنه .. ما قرار بود دوسال بعد عروسی کنیم اما زرنگی کردیم و کار و خونه رو همسرم جور کرد و واسه همین مامانم باورش براش سخت بود که دخترش داره می‌ره. 😅 خلاصه ما با اصرار به خرید ، جهیزیه رو خریدیم. داستان عروسی ما هم جالب بود من و همسرم که عروسی نمیخواستیم و مشتاق به سفر زیارتی بودیم. از اون طرف خانواده همسرم استطاعت مالی چندانی نداشتند و هزینه های عروسی براشون سخت میشد. از این طرف هم مادر من بود با همه ی آرزوهاش برای دختر اولش که حتما باید عروسی بگیره. بعد چند وقت بگو مگو و کشمکش به این نتیجه رسیدیم که دوتا عروسی بگیریم یکی شهر ما و یکی شهر همسرم. البته هنوز که هنوزه عروسی که قرار بود برای ما از طرف خانواده ی همسرم گرفته بشه، نشده چون قرار بود چند ماه بعد گرفته بشه که هم یکی از فامیل های همسرم فوت کردند و هم مصادف شد با کرونا. من تو زندگی مشترکم به این نتیجه رسیدم که یسری رسم و رسومات، یسری عرف ها در زندگی همه ی ما وجود داره که اگه رعایت نشه واقعا هیچ اتفاقی نمی‌افته و با مدیریت اوضاع میشه اون رو به راحتی کنترل کرد. الان که چند ماهی از ازدواجمون گذشته دیگه کسی نمیگه پس چرا خانواده شوهرت برات عروسی نگرفتند و این موضع به زباله دان تاریخ پیوسته 😎 اینو میخوام به عنوان یه عضو کوچیکه این کانال به همه بگم که واقعا تنها چیزی که تو زندگی باید مراقبش بود حرف خداست که یموقع ندید گرفته نشه وگرنه تمام حرف های دیگه گذری و موقتی و بعضاً بی اثر و بی کاربردند.. بعضی هاشون فقط تو ذهن های ما هستند که بزرگ جلوه میکنند اما در واقع اثر چندانی بر زندگی ما ندارند. 👈 ادامه در پست بعدی
۳۷۳ خلاصه سرتون رو درد نیارم😊 من و همسرم تنها وارد شهر تهران با اون کرایه های سنگین خونه شدیم 😅 خانواده هامون کمک حالمون بودند ولی ما درخواست پول نمی‌کردیم و سعی می‌کردیم رو پای خودمون باشیم. حتی همون ماه های اول حلقه ی همسرم رو فروختیم تا بتونیم از پس بعضی مخارجمون بر بیایم و خدارو شکر تونستیم زندگیمون رو سر پا نگهداریم. دلیل این که من این همه به داستان ازدواجمون پرداختم اینه که بنظرم یکی از دلایلی مهمی که باعث فرزندآوری زیاد میشه ازدواج به موقع و در اوایل جوانی هست، قطعا مادری که در ۲۰ سالگی برای بار اول بچه دار میشه نسبت به مادری در سن ۳۰ سالگی، فرصت بیشتری برای آوردن فرزند داره .‌.. من از ماه اول ازدواجمون، به فکر بچه بودم و همسرم هم باهام هم نظر بود خدارو شکر. بعد از پنج شش ماه اقدام به بارداری و موفق نشدنم و کمردرد عجیبی که گرفته بودم تصمیم گرفتم به دکتر زنان مراجعه کنم. مشکل منو عفونت تشخیص دادند و بهم قرص و دارو دادند و سونوگرافی نوشتند اما من خیلی از معاینات ترس داشتم. آزمایشات قبل از بارداری رو‌ دادم اما هیچ مشکلی نداشتم خدارو شکر اما نه علت کمردردم رو می‌فهمیدم و نه این که چرا باردار نمیشم. تو همین ایام بود که به کرونا خوردیم 😕 کمردردم همچنان باهام بود. به قدری زیاد بود که نمیدونستم درست نماز بخونم و کارای شخصیمو انجام بدم برای همین تصمیم گرفتم اول کمرمو درست کنم بعد به فکر بچه باشم که بتونم مادر سالمی براش باشم. تهران رفتم پیش یه دکتر طب ایرانی_اسلامی دکتر آقا رفیعی طرفای میدان امام حسین، ایشون تشخیص سودا در بدنم رو دادند و گفتند تا میتونم سفر برم از تهران خارج بشم، تنها نمونم، قرآن بخونم و.. علاوه بر این ها برام حجامت نوشتند و با وجود این که خیلی می‌ترسیدم اما انجام دادم. ایشون برای من و همسرم رژیم غذایی نوشتند و از همسرم هم خواستند حجامت کنند. علاوه بر داروهایی که برای خروج سودا در بدن من برام تجویز کردند، ژل رویال هم نوشتند و ما مصرف کردیم. ما از تهران برگشتیم و رفتیم پیش خانواده همسرم نزدیکی اون ها یک خونه رهن کردیم تا هم حال من بهتر بشه و هم فشارهای مالی از ما برداشته بشه. و بنظرم بسیار کارخوبی کردیم هم خانواده ها خوشحال ترند و هم خدا. 😇 چون از تهران خارج شدیم، همسرم کمتر تونستند سرکار برن برای همین تصمیم گرفتیم در کنار کاری که دارند، برای بیشتر شدن رزقمون کنارش یه کارخونگی هم راه بندازیم که هم از نظر مالی اوضاعمون بهتر بشه و هم من مشغول باشم و کمتر فکر کنم 😁 تصمیم گرفتیم یه دستگاه میوه خشک کن جمع و جور خونگی بخریم که هم محصولاتمون رو بفروشیم هم از هدر رفت میوه ها در حد توان جلوگیری کنیم. یکی دیگه از اهدافمون این بود که به توصیه های آقای دکتر به جای هله هوله هایی که می‌خوریم، چیپس میوه و فرآورده های طبیعی رو جایگزینش کنیم. خلاصه بعد ازاین ماجراها و مهاجرت به شهرستان های خودمون و شروع کسب و کار جدیدمون کمردردم خوب شد، حالم بهتر شد. ترس ها و نگرانی هام کمتر شد به مرور .. تصمیم گرفته بودم که تا شهریور اگه نتیجه نداد دوباره به دکتر زنان مراجعه کنم و ببینم مشکلم ازچیه اما دوسه روزیه که فهمیدم باردارم😍 و خیلی خدارو شکر میکنم و مدیون امام حسین (ع) می‌دونم این لطف و محبتی که در وجود من قرار داده شده را .. 🤰 به همه ی مادران عزیزی که منتظر فرزند هستند و مثل من بدون هیچ مشکلی باردار نمیشن، پیشنهاد میکنم طب اسلامی _ایرانی رو هم امتحان کنند. ان شاالله که جواب میگیرند 🤲❤️ ❣ @Mattla_eshgh مطلع عشق درایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc مطلع عشق در تلگرام 👇 https://t.me/joinchat/AAAAAEPMpR-8n7jQKaBvdA
⭕️ کدام شما را مصرف می‌کند؟ ✍️ احسان محمدی 📍 یکی از توهم‌هایی که می‌دهند این است که فکر می‌کنیم ما هستیم که همه چیز را می‌کنیم! 🔸ممکن است در ابتدا ما یک منبع خبری یا یک سلبریتی را «انتخاب» کنیم اما بعد از این انتخاب، بیشتر اوقات به یک طعمه یا مصرف‌کننده تبدیل می‌شویم که حق انتخابی ندارد جز اینکه صدا، چهره و حرف‌های آن منبع یا فرد را ببلعد و در بسته‌بندی جدید تکرار کند. 🔸بسیاری از سلبریتی‌ها دانسته یا ندانسته این کار را با ما می‌کنند. آنها فکر، روح، زمان و نگرش ما را مصرف می‌کنند. 🔸سلبریتی‌ها با خانه و ماشین و لباس‌های شیک، دندان‌ها و پوست سفید، لبخندهای رو به دوربین، ظاهر متفاوت و خوشبخت‌نمایی ما را با حسرت تنها می‌گذارند و می‌توانند به یک سلاح حواس‌پرتی جمعی تبدیل شوند. 🔸سلبریتی‌های تهی‌مایه در هرجای جهان حتی با ژست‌های آزادیخواهانه و از روی خیرخواهی، ممکن است بهترین سرباز برای دیکتاتورها شوند. 🔸آنها حواس ما را از واقعیت‌های پیرامون پرت می‌کنند و به ما رویاهای دروغین می‌فروشند. 🔸اینکه همه می‌توانند به ثروت و شهرت خیره‌کننده برسند. اینکه در همین دنیا همه می‌توانند عدالت، خوشبختی و شادی واقعی را تجربه کنند. اینکه اگر شما موفق نیستید دلیلش فقط تنبلی است و تاریخ، جغرافیا، سیاست و شانس هیچ نقشی در آن ندارد! 🔸هنر سلبریتی‌ها این است که مستقیم به ما نمی‌گویند چه کاری بکنیم، اما آرام‌آرام ما را فتح می‌کنند. بدون اینکه حتی متوجه باشیم می‌بینیم مثل آنها لباس می‌پوشیم، فکر می‌کنیم، حرف می‌زنیم، شبیه آنها ژست می‌گیریم یا مثل آنها دست به خوشبخت‌نمایی می‌زنیم. 🔸گاهی حتی مقاومت می‌کنیم که «امکان ندارد و من اینطور نیستم»! اما «به من بگو در شبکه‌های اجتماعی چه کسی را فالو می‌کنی تا بگویم کی هستی!». دیر آدم متوجه می‌شود که مدتها توسط سلبریتی‌ها مصرف شده است. 🚨چطور بفهمیم توسط یک سلبریتی مصرف می‌شویم؟ + دنبالش نکنید و بعد از یک هفته از خودتان بپرسید بدون دیدن عکس، ویدئو و نوشته‌های او چیز ارزشمندی از دست داده‌اید یا نه؟ صرفاً به او معتاد بودید یا از او چیزهایی یاد می‌گرفتید که شما را به انسان بهتری تبدیل می‌کرد؟ 🔹پاسخ به این سوالات حتی در خلوت هم نیاز به شجاعت دارد. / سواد رسانه ای @Mattla_eshgh مطلع عشق درایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc مطلع عشق در تلگرام 👇 https://t.me/joinchat/AAAAAEPMpR-8n7jQKaBvdA
🔴وقتی روان‌درمانی را پایه‌گذاری کرد، ملقمه‌ای از تجربه‌محوری و را برای سرک کشیدن به عالم درون، به کار برد. 💥او سوار بر خرکی، سودای فتح ماه داشت. عقل منقطع از وحی به جای گره‌گشایی، عقده‌گشایی می‌کند. ♨️فروید، را مرض همه‌گیر نوع بشر و ریشه‌ی تمام بیماری‌های روان‌تنی معرفی کرد تا مکاتب سکولار از خداخواسته به پشتوانه‌ی این عقبه‌ی تئوریک، در بهره‌برداری از قوه‌ی شهوت برای حکمرانی بر انسان‌های بی‌مایه، بدمستی کنند. ⚠️ایده‌ی " ایمن"، محصول روابط جنسی نا ایمن و باقیات الفاسدات فروید است. 📛ایمان که سقوط کند، سقط ایمن به یک حق تبدیل می‌شود. روزهای جهانی بشر غربی، روزگار انسانیت را سیاه کرده است. 🔥در محکمه‌ای که قاضی است، حق عیاشی جانیان بر برتری دارد. ☄️ غربی، سال‌هاست فضولات خود را به فرهنگ عامه‌ی ما پمپاژ می‌کند. 📌رشد آمار در ایران، نسبتی با ایرانی و اسلامی ما ندارد. مرزبانان فرهنگ، سرِ چشمه‌ی فاضلاب غرب را اگر به بیل نبندند، از این با پیل هم نمی‌توان گذشت. ✍️ ‌❣ @Mattla_eshgh
✨﷽✨ ✍چهار اصل ساده که باعث می شود در زمان آشنایی متوجه شوید فرد مقابل🔁 واقعا قصد 💍دارد یا خیر 1 - فردی که قصد دارد در دوره آشنایی، تقاضاهای نامشروع📛 نمی کند. 2 - فردی که قصد ازدواج💘 دارد، این را از خانواده اش پنهان نمی کند.😎 3 - فردی که قصد ازدواج 🍏دارد، زمان را بیش از اندازه طولانی⌛️ نمی کند. 4 - فردی که قصد ازدواج دارد علاوه بر شخصیت 👤خود، سعی می کند از طرف مقابل و خانواده اش شناخت 🧐پیدا کند و تنها به تبادل احساسات❣ و بیان جملات عاشقانه💖 و عاطفی بسنده نمی کند. ‌‌🍒 اسلامی ‌❣ @Mattla_eshgh
⚠️مراقب باشیم... 📌امروز دارن دوران دوم فمینیستی را در جامعه‌ی ما تبلیغ می‌کنند. یعنی یک زن باکلاس، یک زن موفق، زنی است که بیرون از خانه بیشتر وقتش را صرف بکنه... شغلی داشته باشه، درآمدی داشته باشه... ماشینی داشته باشه، سوار بشه، بره، بیاد ... دکور خونه‌ش رو مدام تغییر بده، به عشق اینکه خونه‌اش از این محله بره اون محله، درآمدی کسب بکنه... 📌این [یعنی] دقیقاً همون تفکری که در غرب حاکم بود و بعد از 110 سال امروز با شکست مواجه شده. امروز به تعبیر خود غربی‌ها، میگن یک زندگی لاکچری برای یک زن ... [اینه که] خانم خونه باشه. نه [اینکه] بیرون شغل داشته باشه. مستندهایی هم در این زمینه ساخته شده. 📌 فمینیست یک دوره اعتراضی داشت [دوره‌ی اول]. دوره دوم، دوره‌ی ورود زن به جامعه بود. دوره‌ی سوم آسیب‌هایی [بود] که به خاطر این ورود شکل گرفت. دوره‌ی چهارمش الان یه چند سالی هست آغاز شده؛ یعنی دوره‌ی بازگشت زن، دوباره به خانه... امروز واقعاً آرزو برای یک زن غربی اینه که توی خونه بدون اینکه بیرون کار داشته باشه، همسرش هزینه‌ش رو بده؛ او فرزند بیاره و فرزند تربیت کنه... 📌ما باید مراقب باشیم در دام جریان فکری فمینیسم و غرب‌گرا گرفتار نشیم. امروز متأسفانه در رسانه‌ها، فیلم‌ها [و] سریال‌هایی که برای ما می‌سازن، بیشتر جریان دوم فمینیسم داره تبلیغ میشه ... امروز زنان غربی، آرزوشون اینه که تعدد فرزندان داشته باشن. رفتن آسیبش رو دیدن، بعد از ۱۱۰ سال سرشون به سنگ خورده، برگشتن... 🌐 پرسمان تربیتی کودک و نوجوان - رادیو معارف ‌❣ @Mattla_eshgh
یه خانوم چادری❤️🍃 ازهمه رنگا لباس داره نگا به مشکیه چادرش نکن🖤✨ چادریا هم آرایش کردن بلدن چادریا هم لباس زیبا پوشیدن بلدن💫🌸 چادریا هم بلدن لاک بزنن خلاصه خانومی که رنگارنگ میری تو خیابون ! و فک می کنی چادری جماعت عقب موندس وبه روز نیست🙃 چرا چادریا هم این کارهاروبلدن😇 منتها ... فقط برای یه نفر اونم همسرشون😊 نه مردای توخیابون 🌸💫 ‌❣ @Mattla_eshgh
🚫آمریکا کدام بخش فضای مجازی را برای ما محدود نکرده است؟ ‌‏@avini_center ‏🇺🇸 آمریکا و تحریم‌هایش شاید برای ما ایرانی ها موضوع جدیدی نباشد اما نکته مهم این است که در تحریم‌های ما به کدام قسمت‌ها دسترسی داریم و از کدامشان محروم هستیم؟ 🔻 تحریم شده‌ها: 👈 در حوزه شرکت‌های آمریکایی چون گوگل و آمازون سرویس‌های خود را به روی کسب و کارهای ایرانیان بسته‌اند. 🌐 در که خود از جمله اهداف توسعه پایدار سازمان ملل متحد و مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر است، شرکت های تامین کننده راهکارهای آموزش الکترونیکی، زیرساختی و نرم افزاری آمریکایی، ایران را تحریم کرده اند. 🏢 شرکتهایی مثل: ‏Adobe ،Cisco ،Citrix ،Microsoft 🔸حتی دسترسی مردم ایران به آموزش‌های الکترونیکی رایگان را نیز بسته اند مانند: ‏Coursera 🔻 محدود نشده‌ها: 👈 تمام حوزه های . 🔹در همه ابعاد فضای مجازی، آمریکا به دنبال آن است که ایران را در فضای مجازی سرگرم کند و آنجا که جنبه‌های اقتدار ایرانی، چون عرصه‌های علم و فناوری و اقتصاد، سلامت و غیره مطرح است، مخاطب ایرانی با محدودیت های جدی مواجه شده است. ✅ نکته: بیشترین تغییرات و نگرش این روزها با استفاده از فضای سرگرمی رخ می دهد؛ جایی که حواسمان نیست.
🔴 💠 دیروز رفتم یه سوپر مارکت باکلاس تخم‌مرغ بخرم.گفت:نداریم داره. پرسیدم: چرا خودتون نمیارید؟ گفت: بعضی چیزهارو نیاوردیم تا صاحب مغازه روبرویی که یه مسن هست، بتونه با آرامش کاسبی کنه. 💠 فرمول قشنگی یاد گرفتم با همسرم به این نتیجه رسیدیم که نوع پوشش، خوراک و ما باید به گونه‌ای باشد که عامل ایجاد توقعات و تصمیمات غلط در زندگی اطرافیان ما نشود و سبک زندگیمان روحیه و سازش را در زندگی همسران دیگر نابود نکند. 💠 چقدر شیرین است که گاه کریمانه از خود بگذریم تا زندگی و کاسبی صفات خوب در دیگران بگیرد. ‌❣ @Mattla_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌آموزش زن و مرد به هم در قالب تنوع طلبی،اول در شبکه های ماهواره ای،الانم سینمای خانگی ایران و ،اینا سیاه نمایی نیست.. ✖️واقعیت های جامعه ی امروزه،فقط کافیه چشمهارو باز کنیم،یه سر به کلینیک های روانشناختی و دادگاه ها بزنیم.. ❌بیایید واقع بین باشیم مراقب خودتون و فرزندانتون باشید ☘سعادت و آرامش و آسایش دنیا و آخرت در زندگی است و السلام ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌