مطلع عشق
🍃🌸🌼🌸🌼🌸 #واقعی #ازابلیس_درون_تانورخدا قسمت :۳ شبا این قرآن رو میذاشتم رو سینه م و میخوابیدم...
🍃🌸🌼🌸🌼🌸
#ازابلیس_درون_تانورخدا
#قسمت4
جالب اینجاست که رفتار همشون با من عالی بود...
با اینکه همشون قاتل و زندانی با جرمهای سنگین بودن اما عین یه داداش با من رفتار میکردن.
مثلا بهم کارت تلفن میدادن تا زنگ بزنم...
یه روز یه روحانی آورده بودن بازداشتگاه تا با ماها حرف بزنه...
تا منو دید گفت : تو اینجا چکار میکنی با این تیپو قیافه ؟
اینجا زندانه .
اذیت میشیا!
چکار کردی اینجایی ؟
زودتر برو از اینجا.
هه...
نمیدونست که کل بازداشتگاه با من رفیق شدن
☺️
خداروشکر موندن من چند روز بیشتر طول نکشید اما به اندازه ۷۰ سال بزرگ شدم.
وقتی فهمیدم تبرئه شدم و پلیس چیزی نتونست برای ادعاهاش کشف کنه تا یک ماه عین روانی ها خودزنی میکردم.
دست خودم نبود.
😞😞😞
این اتفاقات شهریور سال ۹۳ افتاد...
تا اینکه بهم پیشنهاد روانشناس دادن...
اما نرفتم.
دلیل خودزنی هام این بود که نمیتونستم باور کنم خدایی هست...
نمیتونستم بفهمم خدا یعنی چی ...
بالای پنج ساعت به یه گوشه نگاه میکردم و حرف نمیزدم.
😔
تا اینکه مسجد رفتم و اونجا کلی رفیق پیدا کردم
ولی کم کم پی بردم یه چیزی هست که من نمیدونم...
✅اونجا بود که شروع کردم به فکر کردن و تازه داشتم میفهمیدم خدایی وجود داره.
بعدشم تصمیم گرفتم یه سایت بزنم و حرفامو اونجا بنویسم.
تاریخ ۲۸ شهریور ۱۳۹۳ سایت چهل توبه زدم و بعدش دیدم که کم کم بازدید سایتم زیاد شد
رسالتمم گذاشتم پاکی خودم و جوونا...
❣ @Mattla_eshgh
🍃🌸🌼🌸🌼🌸
#ازابلیس_درون_تانورخدا
#قسمت_پنجم
خیلی چیزا هست که از اون روزا میتونم بگم...
اما یاد آوریش اذیتم میکنه...
این چیزا تو دلم پنج سال مونده بود...خواستم بگم که سبک بشم.
چون پسر با صداقتی ام.😊
دوست ندارم چیزی تو دلم بمونه...
دلیل برگشتن من صداقتم بود...
💕من از اولشم آدم بدی نبودم.
تنها مشکل من این بود که پدر مادرم برای تربیتم اصلا وقتی نذاشتن و
من همینجوری الکی بزرگ شدم...
وقتی توبه کردم خودم شدم پدر و مادر خودم...
اگه خدا منو برگردوند بخاطر این بود که میدونست من گول شیطون رو خوردم.
الانم انقدر رشد کردم که اصلا باورم نمیشه اون رضا من بودم..
اینارو هم گفتم فکر نکنید قصد درد دل
داشتم...یا...
نه...
اینارو گفتم چون اتفاقا به خودم افتخار میکنم.
من به خودم افتخار میکنم که تونستم همچین تحولی در خودم ایجاد کنم
️❤
🌷این روزا هم فکر شهادت میزنه به سرم...
اما خوب...شهادت برام یکم زوده...
چون رسالت من اینجاست و کاری که دارم میکنم کم از شهادت نداره.
❤️🌷🌷
نکته جالب اینجاست...
وقتی منو گرفتن پلیس به کل خبرگزاری های ایران مثل صدای خراسان، ایسنا ،
ایرنا، خبر گزاری فارس، قطره.... پیام زد که ما مدیر بزرگترین سایت مستهجن رو گرفتیم.
هر کی شکایت داره بیاد!
🙄🙄
فکرشم نمیکردن که همین آدم بشه مدیر بزرگترین سایت تحول معنوی ایران!
☺️❤️
نکته جالب : من تموم جرم هامو از قبل آزادیم کامل کامل اعتراف کرده بودم
❤️اما خدا یه کاری کرد❤️
که با اینکه تموم جرم هامو اعتراف کرده بودم اما اصلا قاضی پرونده قبول نمیکرد و بعد یه سال تحقیق کامل تبرئه شدم و برام پرونده تشکیل نشد...
🗃🗃🗃
❣ @Mattla_eshgh
🍃🌸🌼🌸🌼🌸
#ازابلیس_درون_تانورخدا
#قسمت_ششم
👌اما...... من اگه زندان هم میرفتم رسالتمو تو همون زندان ادامه میدادم و همه رو به پاکی
دعوت میکردم...
تو همون روز چند تا از کسایی که اونجا بودن رو تونستم نماز خون کنم...
☺️
کلا همه چی حل شد و برام سوء سابقه نشد...وگرنه برای کار و خروج از کشور اذیت میشدم...
خیلی اتفاقات دیگه هم بود که دوست ندارم بگم...در همین حد کافیه...
اما من به هر جایی برسم بخاطر همون تضادهای وحشتناک سال ۹۳ بود...
✅
انقدر انگیزه دارم برای تغییر که اصلا نمیتونید تصور کنید...😌
اصلا این انگیزه کم نمیشه...
اتفاقا روز به روز
انگیزه م داره بیشتر میشه...
✳️✳️
خلاصه.....
من از زیر صفر شر وع کردم.....
هیچوقت دیر نیست.
امیدوارم این حرفام براتون تجربه بشه.
پشت ادبیات ساده ای که نگارشم داره، کلی حرفه...
من بلد نیستم خودم نباشم...
ازت میخوام بخاطر صداقتی که دارم فقط به حرفام فکر کنی و تا میتونی برای ساختن آینده ت تلاش کنی...
چیزی که من الان فهمیدم اینه:
همه اتفاقات خوب در مسیر*خدا* میفته...
💟پس همیشه نمازتو بخون و تو این مسیر بمون و تا میتونی از تجربیات این و اون استفاده کن...
💯بهشت همین دنیاست.
اگه خوب زندگی کنی همین دنیات میشه بهشت..پس بسازش...
ادامه دارد....
❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق
رضایت تو.... همه آرزوي من است.... بخند..... لبخند تو.... تنها شاخه گلی است که ؛ تمام زمین را به یک
پستهای روز سه شنبه(امام زمان (عج) و ظهور)👆
روز چهارشنبه(خانواده وازدواج)👇
🍃خدایا یک روز خوب نصیب عزیزانم کن
💞با نام و یاد تو شروع کردیم 💞
🍃خودت نگهدارشان باش
💞بسم الله الرحمن الرحیم💞
🍃الهی به امیدتو
❣ @Mattla_eshgh
#پرسش_پاسخ
🔰یک: چرا این همه آرایش می کنم وبخودم میرسم ولی باز احساس می کنم برای شوهرم جذابیت ندارم و احساس می کنم کهنه شده ام؟؟چرا شوهرم منو دوست نداره؟
❇مرد نیازمند به اقتدار است.از نظر مزاجی هم مرد ازنظر جنسیت گرمتر از زنان است وهمین در روحیه شخصیت او تاثیر می گذارد و برای همین او نیازمند اقتدار است.زنی که اقتدار شوهر خود را نادیده بگیرد وبه آن صدمه وارد کند در واقع باعث می شود خودش نادیده گرفته شود و صدمه ببینید.
مثال می زنم:
زن جلوی بچه ها به مرد خود تندی می کند، خب این یعنی تو اقتدار مرد خود را جلوی بچه ها شکستی.
زنی که بجای اینکه شوهرش از در میاید بگوید خسته نباشی، خدا قوت، بگوید باز سیب زمینی نیاوردی باز یادت رفت نون بیاری و.......این یعنی اقتدار او را شکستی.( البته مرد هم بداند حتما قبل از ورود به منزل تماس بگیرید وبپرسد چیزی احتیاج دارید یا نه؟)
اقتدار مرد گاهی مواقع بخاطر بی تدبیری خود مرد شکسته می شود.
🔰بجای اینکه ده کیلو میوه بگیری بری خونه روزی یک کیلو میوه بخر برو این باعث اقتدار مرد می شود.
✅دو: در رابطه زوجین چه چیزی باعث غلبه سودا درمردان می شود وباعث بهم خوردن رابطه زناشویی می شود؟
👆یکی از دلایل عمده آن بغیر از غذای خوراکی وآشامیدنی همین شکستن اقتدار مرد است و چون این کار مزاج سردی دارد باعث بدبیتی، کینه، لجاجت، سوء ظن، نق زدن، عدم تمایل به همسر، سرد مزاجی جنسی، حرص، اضطراب و......می شود.
🖌سعید مهدوی
#استاد_سعید_مهدوی
❣ @Mattla_eshgh
#باهم_بسازیم ۳
💢 به یاد داشته باشیم که عوامل بیرونی، سبب خوشبختی یا بدبختی افراد نمیشوند.!
اینگونه عوامل تنها سبب احساس خوشایند یا ناخوشایند در انسان میگردند.
✅نوع نگاه ما به مسائل و جلوه کردن آن برای ما،
سبب احساس آرامش، اضطراب، خوشبختی یا بدبختی میگردد.
❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق
. 16 #اصلاح_خانواده نیت صحیح یعنی عبد شدن ✔️دومین کاری که میکنی اینه که "حساسیت خودت رو برای خیلی
.
17
#اصلاح_خانواده
#یه_تمرین
🔵تمرین اول اینکه
"تا میتونید انتظاراتتون رو از همسرتون بیارید پایین".
👌هم خانم ها و هم آقایون.
این دنیا همش امتحانات خداست. هم خوب و هم بدش.
🔰از همسرت انتظار نداشته باش. اگه خدمتی بهت کرد ازش قدردانی کن
اگه نکرد هم مهم نیست. ☺️
🔴حاج آقا خیلی سخته که انتظار نداشته باشیم؟!😔
✔️خب یه مدت تمرین کن آسون میشه.😊
دنیا جایی هست که از هر کسی غیر خدا انتظار داشته باشی، بالاخره نا امیدت خواهد کرد...
⛔️⛔️⛔️
حالا هر طور دوست داری...
🔵از امروز تمرین کن و روی تفکر و احساس خودت کار کن
تا خواستی انتظاری از همسرت داشته باشی مبارزه با نفس کن.
🚫مثلا انتظار داشتی امروز برات ناهار پخته باشه
توی راه که داری میری خونه، یه نگاهی به فکر خودت بنداز.
بهش بگو نمیخواد انتظار درست کردن ناهار از خانمم داشته باشی!
😒
اگه درست کرده بود که خوبه، نکرده بود هم اصلا مهم نیست☺️
خانم ها هم یه چیزی که انتظار داشتن رو امروز انتظار نداشته باشن.
این تمرینا خیلی رشدت میده. دست کمشون نگیر.
🔺➖🔵➖🌺
اصلاح خانواده یکشنبه و چهارشنبه در 👇
🌹🆔 @Mattla_eshgh
همسرداری اولیای الهی
🍃 خانم زهرا مصطفوی : من ندیدم در طول زندگی ، امام به خانمشان بگویند در را ببندید. بارها و بارها میدیدم که خانم میآمدند و کنار آقا مینشستند ، ولی امام خودشان بلند میشدند و در را میبستند و حتی وقتی پا میشدند به من هم نمیگفتند در را ببندم.
☢ یک روزی من به آقا گفتم خانم که داخل اتاق میآیند همان موقع به ایشان بگویید دررا ببندند.
گفتند : من حق ندارم به ایشان امر کنم. حتی به صورت خواهش هم از ایشان چیزی را نمیخواستند
❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق
🍃🌸🌼🌸🌼🌸 #ازابلیس_درون_تانورخدا #قسمت_ششم 👌اما...... من اگه زندان هم میرفتم رسالتمو تو همون زندان
🍃🌸🌼🌸🌼🌸
#ازابلیس_درون_تانورخدا
#قسمت هفتم
🌹من دوست دارم به حرفام فکر کنید...
همین...
دوست ندارم اتفاقاتی که برای من افتاد، برای کسی بیفته...
😞😔
👌پس قبل از تغییر ،تغییر کنید...
قبل از اینکه دیر بشه...
قبل از اینکه جهان بخواد به زور تغییرتون بده...
هیچوقت دیر نیست...
آدم وقتی به ته خط میرسه خیلی چیزاش تغییر میکنه....
تو قرنطینه این چیزارو به چشم دیدم ...
به خدا همه شون پشیمون و ناراحت بودن...
تا اسم نماز میاوردم همه میگفتن باشه.
☑️میدونی مشکل همه شون چی بود؟
عدم درک ...
عدم عزت نفس...
عدم هدف...
وگرنه اگه این چیزارو داشتن هیچوقت کارشون به اینجاها نمیکشید...
یکیشون همه ش خواب بود...
بهش گفتم داداش چرا انقدر میخوابی ؟ گفت دست خودم نیست...
من فکر میکردم ۲۹ سالشه...
اما وقتی رو تابلو سنشو دیدم فهمیدم ۱۷ سالشه...
😞
خیلی تعجب کردم...گفتم چرا اینجوری شدی ؟
گفت بخاطر شیشه.
واقعا ...بدترین مواد مخدر شیشه ست...
بعد از مصرف دیگه هیچی نمیفهمی...
❌♨️
یه چیز دیگه......
😁
یکی مصرف کرده بود و بعد خودش با پای خودش رفت خودشو به پلیس لو داد و گفت : من کلی موتور دزدیدم
بعدش اومده بود تو سلول هی میگفت
این کشتی چرا انقدر تکون تکون میخوره
🙄
اقا رسما قاطی کرده بود...
☑️☑️
❣ @Mattla_eshgh
🍃🌸🌼🌸🌼🌸
#ازابلیس_درون_تانورخدا
#قسمت هشتم
💠 بعد توبه کردنم زمین زیاد خوردم اما پا میشدم و ادامه میدادم و درس
میگرفتم..
عذاب وجدان خودمو با یاد خدا آروم میکردم .
کلا یاد خدا وجدانمو ساکت میکنه و باعث میشه با آرامش بیشتری
به سمت جلو حرکت کنم.
خدارو شکر تموم آثار گناه از چهره و صورتم پاک شده و نوع ادبیاتم و حرف زدنم و نگرشم زمین تاآسمون تغییر کرده.
حق الناس تا خرخره دارم😞
اما یه چیزایی هست با خدا طی کردم...
در کل رابطه من با خدا یک کم
متفاوته...شاید شما نتونید زیاد درک کنید...
اما سعی کردم خیلی از حق الناس هامو جبران کنم و دارم میکنم.
بزرگترین دلیل انگیزه م هم فقط و فقط جبران گذشتمه.
همین...
اندازه تار موهاتون خدا میتونست مچمو بگیره.
اما دستمو گرفت...
😭😭😭
خیلی نامردیه با این خدا رفیق نشیم.😭
💕دلیل اصلی اینکه خدا منو برگردوند صداقتم بود.
آدمی ام که به خودم دروغ نمیگم...
مهم نیست....
مهم اینه کم نذاشتم...
☺️هر چند میدونم خدا اون دنیا خیلی بهم حال میده...
❣ @Mattla_eshgh
🍃🌸🌼🌸🌼🌸
#ازابلیس_درون_تانورخدا
#قسمت نهم
ادامه ماجرا .....
وقتی پلیس نتونست مدرکی ازم پیدا کنه موقتا قانع شدن منو با سند آزاد کنن تا اگه مدرکی به دست آوردن دوباره بیان دستگیر م کنن...
بخاطر همین بابام از گرگان اومد اراک تا سند خونه داییم رو بذاره تا موقتا بیام بیرون...
بابام کلا آدم بی خیالیه اما یه چیزی که خیلی برام عجیب بود همین قضیه بود که وقتی اومد سند گذاشت تا آزادم کنه اصلا هیچی بهم نگفت...
😞
🔥من انتظار داشتم بزنه تو گوشم و سرویسم کنه اما از بس استرس گرفته بود کل صورتش پف کرده بود و شبشم همش میگفته رضا تو بازداشتگاه چه جوری سر میکنه...
آخه گرماییه و اونجا براش کولر نمیزنن...
😔
یکی از دلایلی که بابام هیچی بهم نگفت میدونید چی بود ؟
به نظرم دلیلش این بود که خودشم درک درستی از این محیط ها داشت...
بابام سه سال اسیر بود و تو بغداد اسیر صدام حسین بود...
😞
بخاطر همین وقتی فهمید یه همچین اتفاقی برام افتاده انگاری یاد اسارت خودش افتاده بود...
😭😭
خلاصه بعد کیلومتر ها رانندگی رسیدیم خونه و من بلافاصله رفتم تو اتاقم...
☑️کلا هیچکس نمیدونست چکار کردم ... فقط میدونستن یه چیزی شده که من گرفتار شدم.
از اونجا بود که من شروع کردم به پوست اندازی...
👆🔰🔰
تو کما رفته بودم انگار...
کلا هنگ بودم...
یه حس خالی شدن داشتم.
انگاری دیگه هیچی برام مهم نبود...
❌
ساعت ها مینشستم و یه گوشه اتاق رو نگاه میکردم.
📵تموم خط هامو شکونده بودم و رسما با همه کس و همه چی کات کرده بودم...
منی که همش با ماشین بیرون بودم و فوق العاده رفیق باز بودم اما یهو احساس بی میلی به همه
چیز و همه کس پیدا کردم...
ادامه دارد ....
❣ @Mattla_eshgh