eitaa logo
ماوی
913 دنبال‌کننده
1هزار عکس
51 ویدیو
4 فایل
•🪄• وَخداوندآگاه!بہ‌نامِ‌او^^ مأوَی به معنای پناهگاه ! دو سھ قدم‌جنون‌کنارِماباشید، راھِ دوری‌نمی‌رود :) با ما سخنی هم اگرت هست بگو🥛 https://harfeto.timefriend.net/17145901041992
مشاهده در ایتا
دانلود
به من هر آنچه دلت خواست بد بگو اما نگو سفر به سلامت … نگو خداحافظ ... :') - - @Mava_a !🌿'
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد دلشوره ی ما بود، دل آرام جهان شد در اوّل آسایش مان سقف فرو ریخت هنگام ثمر دادن مان بود خزان شد زخمی به گل کهنه ی ما کاشت خداوند اینجا که رسیدیم همان زخم دهان شد آنگاه همان زخم، همان کوره ی کوچک، شد قلّه ی یک آه، مسیر فوران شد با ما که نمک گیر غزل بود چنین کرد با خلق ندانیم چه ها کرد و چنان شد ما حسرت دلتنگی و تنهایی عشقیم یعقوب پسر دید، زلیخا که جوان شد جان را به تمنّای لبش بردم و نگرفت گفتم بستان بوسه بده، گفت گران شد یک عمر به سودای لبش سوختم و آه روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد یک حافظ کهنه، دو سه تا عطر، گل سر رفت و همه ی دلخوشی ام یک چمدان شد با هر که نوشتیم چه ها کرد به ما گفت مصداق همان وای به حال دگران شد..... - - @Mava_a !🌿'
ماوی
- @Mava_a !🍉'
من انار و حافظ آوردم، تو هم چایی بریز آی می‌چسبد شب یلدا هل و چایی نبات - - @Mava_a !🍉'
شانه‌ات را دیر آوردی سرم را باد برد خشت خشت و آجر آجر پیکرم را باد برد :') - - @Mava_a !🥥'
پیگیر پریشانیِ ما دیر به دیر است دلتنگ به یک خنده ‌ی او زود به زودیم... - - @Mava_a !🥥'
شانه ات را دیر آوردی سرم را باد برد خشت خشت و آجر آجر پیکرم را باد برد آه ای گنجشک‌های مضطرب شرمنده ام لانه ی بر شاخه های لاغرم را باد برد من بلوطی پیر بـودم پای یک کوه بلند نیمم آتش سوخت ، نیم دیگرم را باد برد از غزلهایم فقط خاکستری مانده بـه جا بیت های روشن و شعله ورم را باد برد با همین نیمه همین معمولی ساده بساز دیر کردی نیمـه ی عاشق ترم را باد برد بال کوبیدم قفس را بشکنم عمرم گذشت وا نشد بدتر از آن بال و پرم را باد بـرد - - @Mava_a !🥥'
هزار بار دلم سوخت در غمی مبهم دلیل سوختنش هر هزار بار، یکی‌ست ... :) - ☕️' Mava | مأوی
گرمی لبخند از آواز بنان برداشته چشم از فیروزه‌های اصفهان برداشته حس معصوم نگاهِ غرقِ در اعجاز را از دعاهای «مفاتیح الجنان» برداشته بارها دیدم که گیسو شانه کرده در اتاق شعر را عطر غریب ارغوان برداشته بوی تاراج قجر می‌آید از کرمان شعر دلبر من باز میل از سرمه دان برداشته عشق مدت‌هاست این روح سراسر درد را برده بر بام جنون و نردبان برداشته فکر کن گنجشک باشی و ببینی گردباد جفت معصوم تو را از آشیان برداشته بشکند دستش گلم هرکس تو را از من گرفت کیسه‌ی باروت از ستارخان برداشته من که شاعر نیستم لالم….سکوتی ممتدم داغی لب‌های تو قفل از دهان برداشته... - ☕ ' Mava | مأوی
موهای تو خرمایی و شهرِ دلِ من بم آشفته نکن موی که بم زلزله خیز است! - ☕️' Mava | مأوی
از درد تَرک خورده و از زخم کبودیم کوهیم و تماشاگر رقصیدن نوریم:) - ☕️' Mava | مأوی
پریشانیِ مطلق نیستم، حرفی به دل دارم تماشا کن مرا، نقاشی طفلانم انگاری! - ☕️' Mava | مأوی
تماشا کن مرا، نقاشی طفلانم انگاری... - ☕️' Mava | مأوی