میشود امشب برایت قصّه پردازی کنم؟
ساعتی جَو گیر باشم باز جَو سازی کنم؟
میشود امشب بیایی تنگ در آغوش من؟
با کمان ابروانت تیر اندازی کنم؟
میشود امشب فقط یک بوسه مهمانت شوم؟
چشمهایم را ببندم با لبت بازی کنم؟
میشود از باده ی لبهای خود جامی دهی
خویش را مست از شراب ناب شیرازی کنم؟
میشود دستی کشم بر خرمن گیسوی تو؟
گاه بویی،گاه بوسی،گاه یک نازی کنم؟
- #فرهاد_شریفی
#وِنوش
- @Mava_a !🌒'
شب رسید و
درد عشقت بازهم شدت گرفت
مثل دندان درد
شب ها یاد آدم میکنی
- #فرهاد_شریفی
#آسو
- @Mava_a !🌒'
به غم انگیز ترین لحظه ی پاییز قسم
که نشد با غم عشقت به توافق برسم
دل یک شهر به چشمان قشنگ تو خوش است
من در این شهر درندشت چه بی یار و کسم
جرم من عشق تو و حکم دل تو ابد است
همه ی عمر اسیر دل تنگ قفسم
این قفس کاش دوتا پنجره ی آبی داشت
تا لب پنجره از بغض نگیرد نفسم
آه از لحظه ی دلگیر غروب و غم تو
کاش باران بزند بر من و احوال گَسَم
غم و دلتنگی و پاییز و خیابان و غروب
من برای غم ویرانی یک شهر بَسَم
“به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد“
به غم انگیز ترین لحظه ی پاییز قسم
- #فرهاد_شریفی
#وِنوش
☕️' Mava | مأوی