ما سراپای تو را ای سروتن چون جانِ خویش
دوست میداریم و گر سر میرود در پای تو!
- #سعدی
#غریق
☕️' Mava | مأوی
که نه من ز دست خوبان نبرم به عاقبت جان
تو مرا بکش که خونم ز تو خوبتر نریزد!
- #سعدی
#غریق
☕️' Mava | مأوی
رها نمیکند ایام در کنار منش
که داد خود بستانم به بوسه از دهنش
همان کمند بگیرم که صید خاطر خلق
بدان همیکند و درکشم به خویشتنش
ولیک دست نیارم زدن در آن سر زلف
که مبلغی دل خلقست زیر هر شکنش
غلام قامت آن لعبتم که بر قد او
بریدهاند لطافت چو جامه بر بدنش
ز رنگ و بوی تو ای سروقد سیم اندام
برفت رونق نسرین باغ و نسترنش
یکی به حکم نظر پای در گلستان نه
که پایمال کنی ارغوان و یاسمنش
عزیز مصر چمن شد جمال یوسف گل
صبا به شهر درآورد به بوی پیرهنش
شگفت نیست گر از غیرت تو بر گلزار
بگرید ابر و بخندد شکوفه بر چمنش
در این روش که تویی گر به مرده برگذری
عجب نباشد اگر نعره آید از کفنش
نماند فتنه در ایام شاه جز سعدی
که بر جمال تو فتنهست و خلق بر سخنش
- #سعدی
#شاخه_نبآت
☕' Mava | مأوی
غرقِ دریایِ غمت را رمقی بیش نماند
آخر اکنون که بِکُشتی به کنار اندازش!
- #سعدی
#غریق
☕️' Mava | مأوی
مرا رازیست اندر دل، به خون دیده پرورده
ولیکن با که گویم راز؟! چون محرم نمیبینم
قناعت میکنم با درد چون درمان نمییابم
تحمل میکنم با زخم چون مرهم نمیبینم
خوشا و خُرّما آن دل که هست از عشق بیگانه
که من تا آشنا گشتم دل خرم نمیبینم
- #سعدی
#شاخه_نبآت
☕' Mava | مأوی
ما سپر انداختیم گر تو کمان میکشی
گو دل ما خوش مباش گر تو بدین دلخوشی!
- #سعدی
#غریق
☕️' Mava | مأوی
هرگز نباشد از تن و جانت عزیزتر
چشمم که در سرست و روانم که در تن است!
قلب رقیق چند بپوشد حدیث عشق؟
هرچ آن به آبگینه بپوشی مبین است!
- #سعدی
#غریق
☕️' Mava | مأوی
لبِ او بر لبِ من
این چه خیالَ است و تمنا...
- #سعدی
#شاخه_نبآت
☕' Mava | مأوی
به سرو گفت کسی میوهای نمیآری
جواب داد که آزادگان تهی دستند
به راه عقل برفتند سعدیا بسیار
که ره به عالم دیوانگان ندانستند
- #سعدی
#سروِآزاد
☕️' Mava | مأوی