eitaa logo
ماوی 🇵🇸
909 دنبال‌کننده
1هزار عکس
51 ویدیو
4 فایل
•🪴• وَخداوندآگاه!بہ‌نامِ‌او^^ مأوَی به معنای پناهگاه :) ! دو سھ قدم‌جنون‌کنارِماباشید، راھِ دوری‌نمی‌رود :) با ما سخنی هم اگرت هست بگو :) https://harfeto.timefriend.net/17145901041992
مشاهده در ایتا
دانلود
خدا مشغول خلقت بود دنیا را، همان موقع علی در مسجد حنانه کفشش را رفو می‌کرد... - 💚' Mava | مأوی
شرم میگفت نگاهت نکنم، گفتم چشم عشق می‌خواست ببیند نظری، دعوا شد! ☕' Mava | مأوی
هی فلانی! زندگی شاید همین باشد یک فریب ساده و کوچک آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را جز برای او و جز با او نمی‌خواهی من گمانم زندگی باید همین باشد! - ☕️' Mava | مأوی
‏اكنون ميدانم كه با تمام عزيزانم بايد خوب خداحافظى كنم؛ زيرا هيچ یک از ما نميدانيم كدامين قرار، آخرين ديدار خواهد بود... - ☕️' Mava | مأوی
ماییم و تو را دیدن گل از بغلت چیدن صد مرتبه بوسیدن هرچند دلم پر بود... - ☕️' Mava | مأوی
آرام جانم! وجودت در کنار من، تمام من شد وجود من در کنارت، تمام تو شد این «مایی» که بین من و توست زیبا ترین پازل این جهان رنگین است... :) - ☕️' Mava | مأوی
ای جان چو رو نمودی جان و دلم ربودی... - ☕' Mava | مأوی
عشق است، عشق، عشق که هر موجِ رفته را با پای خود دوباره به دریا می‌آورد تا دل بَرَد دوباره‌تر و عاشقانه‌تر امروز می‌بَرَد دل و فردا می‌آورد - ☕️' Mava | مأوی
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 ♥️ رهبر انقلاب: امروز جوان ایرانی به برکت شعار «الله اکبر» کارهای بزرگی را انجام میدهد 💻 Farsi.Khamenei.ir
الصمت هو المحاولة الأخيرة لأخبارهم بكل شيء لم يفهموه حين كنا نتكلم. «سکوت آخرین تلاش برای گفتن همه چیزهایی است که وقتی صحبت می‌کردیم نمی‌فهمیدند.» - ☕️' Mava | مأوی
ماوی 🇵🇸
🇮🇷' Mava | مأوی
این نهضت از آن روز اوج گرفت و شورانگیز شد که جمهوری اسلامی اعلام شد. جمهوری اسلامی یعنی یک نفی و یک اثبات. اما نفی، نفی رژیم حاکم ۲۵۰۰ ساله. اما اثبات یعنی محتوای اسلامی و توحیدی. - 🇮🇷' Mava | مأوی
صد بار دلم‌ گفت بگو‌ می‌خواهیش ای‌ بر پدر شرم‌ و حیایم‌ صلوات ☕' Mava | مأوی
مرا آغوش توباید..:*)
Hosein Nourshargh - Peike Sahari (320).mp3
15.39M
من سر زلفت به دو عالم نفروشم...:) - 📻' Mava | مأوی
پنداشتیم خنده و شادی سرشتِ ماست اما فقط غم است که در سرنوشتِ ماست ما را درونِ مزرعِ رنج آفریده‌اند اندوه، ابرِ تیره و غم، بذرِ کشتِ ماست امید چیست؟ صبحِ بعیدی‌ست بی طلوع شادی کجاست؟ گمشده‌ای در بهشتِ ماست! زیرِ کدام سقف بخوانم شکایتی از بختِ باژگونه که در خاک و خشتِ ماست خورشیدِ می که مشرقِ ساغر چشیده است پنهان ز چشمِ طالعِ زیبا و زشتِ ماست ای صبحِ بی‌نشانه! به شب‌های ما بگو از غم گریز نیست که غم سرنوشتِ ماست... - ☕️' Mava | مأوی
مرا از فرط عشق او ز شادی عار می‌آید! - ☕️' Mava | مأوی
نخواهیم آن تبسّم را که هرکس آرزو دارد هلاکِ چین اَبرویی، اگر مخصوصِ ما باشد - ☕️' Mava | مأوی
کس نفهمد معنیِ ما مصرع پیچیده‌ایم! - ☕' Mava | مأوی
یکتا ترین خیالِ منی در تمام عمر! - ☕️' Mava | مأوی
تسألني: ما أروع شعور في الحُب؟ فأقولُ لكَ: الأمان. أن تشعرَ أن أحدهم ممسك بقلبك لا بيدك..! «می‌پرسی‌: کدامین احساس در عشق شگفت‌انگیز است؟ می‌گویم: "اَمنیت" اینکه حس کنی کسی "قلبت" را تنگ در آغوش می‌گیرد...نه دستانت را...!» - ☕️' Mava | مأوی
صبا از عشق من رمزی بگو با آن شه خوبان! - ☕️' Mava | مأوی
بسی گفتند:«دل از عشق بر گیر! که:نیرنگ است و افسون است و جادوست!» ولی ما دل به او بستیم و دیدیم که او زهر است، اما...نوشداروست! - ☕️' Mava | مأوی
طی شد این عمر طولانی به چه سان؟ پوچ و بس تند چونان باد دمان همه تقصیر من است اینکه خود می دانم که نکردم فکری که تعمق ننمودم روزی ساعتی یا آنی که چه سان می گذرد عمر گران؟ کودکی رفت به بازی به فراغت به نشاط فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات همه گفتند: کنون تا بچه است بگذارید بخندد شادان که پس از این دگر فرصت خندیدنش نیست بایدش نالیدن. .... من نپرسیدم هیچ که پس ازاین ز چه رو بایدم نالیدن؟ هیچ کس نیز نگفت زندگی چیست؟ چرا می آییم؟ به چه سان باید رفت؟ پس از این چند صباح به کجا باید رفت؟ به کدامین توشه، به سفر باید رفت؟ .... نوجوانی سپری گشت به بازی به فراغت به نشاط فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات بعد از آن باز نفهمیدم من که چه سان عمر گذشت لیک گفتند: همه جوان است هنوز بگذارید جوانی بکند بهره از عمر برد کامروایی بکند بگذارید که خوش باشد و مست بعد از این باز ورا عمری هست یک نفر بانگ برآورد: از هم اکنون باید فکر فردا بکند دیگری آوا داد: که چو فردا بشود فکر فردا بکند سومی گفت: همانگونه که دیروزش رفت بگذرد امروزش همچنین فردایش با همه این احوال من نپرسیدم هیچ که چه سان جوانی بگذشت آن همه قدرت و نیروی عظیم به چه ره مصرف گشت؟ نه تفکر نه تعمق نه اندیشه دمی عمر بگذشت به بی حاصلی و مسخرگی چه توانی که زکف دادم مفت من نفهمیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت قدرت عهد شباب می توانست مرا تا به خدا پیش برد لیک بیهوده تلف گشت جوانی هیهات!!! ... ای صد افسوس که چون عمر گذشت معنی اش فهمیدم حال می فهمم هدف از زیستن این است رفیق! من شدم خلق که با عزمی جزم پا از بند هواها گسلم پای در راه حقایق بنهم فارغ از شهوت و آز و حسد و کینه و بخل مملو از عشق و جوانمردی و زهد در ره کشف حقایق کوشم شربت جرات و امید و شهادت نوشم زره جنگ برای بد و ناحق پوشم ره حق پویم و حق جویم و پس حق گویم آنچه آموخته ام بر دگران نیز نکو آموزم شمع راه دگران گردم و با شعله خویش ره نمایم به همه گرچه سراپا سوزم .... من شدم خلق که چون مهدی زهرا باشم نه چنین زاید و بی جوش و خروش عمر بر باد و به حسرت خاموش ای صد افسوس که چون عمر گذشت معنی اش می فهمم حال می پندارم که این سه روز از عمر به چه ترتیب گذشت: کودکی بی حاصل نوجوانی باطل وقت پیری غافل به زبانی دیگر: کودکی درغفلت نوجوانی شهوت در کهولت حسرت - ☕' Mava | مأوی