eitaa logo
موعود(عج)12
1.8هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
10.9هزار ویدیو
18 فایل
﷽ 🔶احادیث.روایات مهدوی 🔶بشارت نزدیکی ظهور 🔶سخن بزرگان در مورد منجی(عج) 🔶️اخبار سیاسی روز 🔶️اخبار جبهه مقاومت 🔶️اخبار سرزمین‌های اشغالی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 👈کپی با ذکر صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸 🌸🌸 تاخیر ظهور از زبان حضرت حجت(عج) ❤امام زمان(عج) خطاب به شیخ مفید میفرمایند: 👈دوست واقعی! اگر پیروان ما - که خدای آنان را در فرمانبرداری خویش توفیق ارزانی بدارد – به راستی در راه وفای به عهد و پیمانی که بر دوش دارند، همدل و یکصدا بودند، هرگز خجستگی دیدار ما از آنان به تأخیر نمیافتاد و سعادت دیدار ما، دیداری بر اساس عرفان و اخلاص از آنان نسبت به ما، زودتر روزی آنان میگشت. 👈از این رو (باید بدانند که) جز برخی رفتار ناشایسته آنان که ناخوشایند ما است و آن عملکرد را زیبنده اینان نمیدانیم، عامل دیگری ما را از آنان دور نمیدارد، خداوند ما را در یاری بسنده و نیک، کارساز است و درود او بر سالار و هشدار دهنده ما محمد(ص) و خاندان پاکش باد! منبع: کتاب «احتجاج» طبرسی @Mawud12
هدایت شده از موعود(عج)12
بسم الله الرحمن الرحیم مستند رهایی از شب 👇👇👇👇👇
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸 🌸🌹🌸 ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ طلبه با عجله به سمت درب آقایان رفت و من بهمراه خانوم بخشی که بعدها فاطمه صداش میکردم پس از سالها داخل مسجد شدم.فاطمه چادر نماز خودش رو به روی سرم انداخت و در حالیکه موهامو به زیر روسریم هل میداد با لبخند دوست داشتنی گفت:چادر خودمو سرت انداختم چون حاج آقا گفتن چادر تمیز سرت کنم.نه که چادرهای مسجد کثیف باشنا نه!! ولی چادر خودم رو امروز از طناب برداشتم ومعطرش کردم.بعد چشمهای زیباشو ریز کرد و با لحن طنزالودی گفت:موهاتو کجا رنگ کردی کلک؟! خیلی رنگش قشنگه! در همون برخورد اول شیفته ی اخلاق و برخورد فاطمه شدم. او با من طوری رفتار میکرد که انگار نه انگار من با اون فرق دارم. و این دیدار اول ماست.وبجای اینکه بهم بگه موهات رو بپوشون از رنگ زیبای موهام تعریف کرد که خود این جمله شرمنده ترم کرد و سرم رو پایین انداختم. اوطبق گفته ی طلبه ی جوان منو بسمت بالای مسجد هدایتم کرد وبه چند خانومی که اونجا نشسته بودند ومعلوم بود همشون فاطمه رو بخوبی می‌شناسند ودوستش دارند با لحن بامزه ای گفت : - خواهرها کمی مهربونتر بشینید جا باز کنید مهمون خارجی داریم.از عبارت بانمکش خنده ام گرفت و حس خوبی داشتم. خانم ها با نگاه موشکافانه و سوال برانگیز به ظاهر من برام جا باز کردند و با سلام و خوش امدگویی منو دعوت به نشستن کردند.از بازی روزگار خنده ام گرفت.روزی منو خانمی از جایگاهم بلند کرد و به سمت عقب مسجد تبعیدم کرد و امروز یک خانوم دیگه با احترام منو در همون جا نشوند!!وقتی دعای کمیل وفرازهای زیباش خونده میشد باورم نمیشد که من امشب در چنین جایی باشم و مثل مادر مرده ها ضجه بزنم!!!!!!! میون هق هق تلخم فقط از خدا میپرسیدم که چرا اینجا هستم؟ ! چرا بجای ریختن آبروم اینطوری عزتم داد؟! من که امروز اینهمه کار بد کردم چرا باید اینجا میبودم وکمیل گوش میدادم؟یک عالمه چرای بی جواب تو ذهنم بود و به ازای تک تکش زار میزدم.اینقدر حال خوبی داشتم که فکر میکردم وقتی پامو از در مسجد بیرون بزارم میشم یک آدم جدید! اینقدر حال خوبی داشتم که دلم میخواست بلندشم و نماز بخونم! ولی میون اینهمه حال واحوال منفعل یک حال خاص و عجیب دیگری درگیرم کرده بود..یک عطر آشنا و یک صدای ملکوتی!!ونگاهی محجوب و زیبا که زیر امواجش میسوختم.با اینکه فقط چند جمله از او شنیده بودم ولی خوب صدای زیباشو از پشت میکروفون که چندفرازآخر رو با صوتی زیبا و حزین میخوند شناختم.وبا هر فرازی که میخوند انگار تکه ای از قلبم کنده میشد..اینقدر مجذوب صداش شده بودم که در فرازهای آخر، دیگه گریه نمی‌کردم و مدام صحنه ی ملاقاتمون رو از حیاط مسجد تالحظه ی التماس دعا گفتنش مقابل ورودی درب بانوان مجسم میکردم. ادامه دارد...
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸 🌸🌹🌸 ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ فاطمه به معنای واقعی کوه نمک و خوش صحبتی بود.او حرف میزد و من میخندیدم.و نکته ی جالب در مورد شخصیت فاطمه این بود که او حتی امر به معروف کردنش هم در قالب شوخی و لفافه بود و همین کلامش رو اثر بخش میکرد. باهم به سمت وضوخانه رفتیم و من صورتم رو شستم و خودم رو در آینه نگاه کردم.چشمانم هنوز تحت تاثیر اشکهایم قرمز بود. بنظرم اونشب در آینه خیلی زیبا اومدم. و روحم خیلی سبک بود.فاطمه کنار من ایستاده بود و در آینه نگاهم میکرد.باز با لحن دلنشینش گفت: -آهان حالا شد.تازه شدی شبیه آدمیزاد! چی بود اون‌طوری؟ یوقت بچه مچه ها میدیدنت سنگ کوب میکردن. بازهم خندیدم و دستانش رو محکم در دستانم فشار دادم و با تمام وجود گفتم: -بخاطر امشب ازت خیلی خیلی ممنونم. شما واقعا امشب به من حال خوبی دادید.او با لبخند مهربونی گفت: -اسمم فاطمه ست.من کاری نکردم.خودت خوبی.شما امروز اینجا دعوت شده بودی.من فقط رسم مهمان نوازی رو بخوبی بجا آوردم! ! وبعد انگار که چیزی یادش افتاده باشد زد زیر خنده و گفت: -یک وقت نری پیش حاج آقا بگی این خل و چل کی بود ما رو سپردی دستش.من اصلن نمیتونم مثل خانمها رفتار کنم. او را در آغوش کشیدم و گفتم: -اتفاقا من عاشق اخلاق خوبت شدم..خودش رو عقب کشید و با تعجب پرسید: -واقعا؟!! با تایید سر گفتم:بله. او دستش را بسمتم دراز کرد وگفت: -پس ردش کن. با ابهام پرسیدم چی رو؟! زد به شونم و گفت:شمارتو دیگه!! من هرکی که بگه ازم خوشش میاد و روهوا میزنم. از حالا به بعد باید منو تحمل کنی. گوشیمو در آوردم و با استقبال گفتم:چی بهتر از این!! برای من افتخاره! واینچنین بود که دوستی ناگسستنی منو فاطمه آعاز شد. اون شب تا خود صبح با یاد اون طلبه خاطره بازی میکردم..لحظه ای هم صورت وصداش از جلوی چشمام دور نمیشد.گاهی خاطره ی شب سپری شده رو به صورتی که خودم دلم میخواست تغییر میدادم و طولانی ترش میکردم.گاهی حتی طلبه ی از همه جا بی خبر را عاشق و واله ی خودم تصور میکردم! وبا همین اوهام و خیالات شیرین و دلپذیر شبم رو صبح کردم. وقتی سپیده ی صبح از پشت پرده ی نازک اتاقم به صورتم تابید تازه با حسرت و افسوس یادم افتاد که چقدر خودم و زندگیم از تصاویر خیالیم دوریم! چطور امکان داشت که اون طلبه حتی درصدی ذهن خودش رو مشغول من کنه.؟! واصلا چرا من باید چنین احساس عمیقی به این مرد پیدا میکردم؟! اصلا از کجا معلوم که او ازدواج نکرده باشه؟ از تصور این فکر هم حالم گرفته میشد.سرم رو زیر بالش فرو بردم و سعی کردم بدون یاد او بخوابم. ادامه دارد...
‌ ‌🍃🌺 از شب #ف ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ دم دمای ظهر باصدای زنگ موبایلم به سختی بیدارشدم.گوشیم رو برداشتم تا ببینم کیه که یک هو مثل باروت از جا پریدم.کامران بود!!! من امروز برای ناهار با او قرار داشتم!!!!گوشی رو با اکراه برداشتم و درحالیکه از شدت ناراحتی گوشه ی چشمامو فشار میدادم سلام واحوالپرسی کردم.او با دلخوری وتعجب پرسید: -هنوز خوابی؟!!! ساعت یک ربع به دوازدست!!! نمیدانستم باید چی بگم.؟ ! آیا باید میگفتم که دختری که باهات قرار گذاشته تاصبح داشته با یاد یک طلبه ی جوون دست وپنجه نرم میکرده و تو اینقدر برام بی اهمیت بودی که حتی قرارمونم فراموش کردم؟! مجبورشدم صدامو شبیه ناله کنم و بهونه بیاورم مریض شدم.این بهتر از بدقووولی بود.اوهم نشان داد که خیلی نگرانم شده و اصرار داشت بیاد تا منو به یک مرکز پزشکی برسونه!اما این چیزی نبود که من میخواستم. من فقط دلم میخواست بخوابم.بدون یک مزاحم!در مقابل اصرارهای او امتناع کردم و ازش خواستم اجازه بده استراحت کنم تا حالم بهبود پیدا کنه. او با نارضایتی گوشی رو قطع کرد.چندساعت بعد مسعود باهام تماس گرفت و درباره ی جزییات قرار دیروز پرس وجو کرد.اوگفت که کامران حسابی شیفته ی من شده و ظاهرا اینبار هم نونمون توروغنه.و گله کرد که چرا من دست دست میکنم وقرار امروز با کامران رابه هم زدم.خوب هرچه باشد او هم دنبال پورسانت خودش از این قرار و مدارها بود.من و نسیم وسحرو مسعود باهم یک باند بودیم که کارمون تور کردن پسرهای پولدار بود و خالی کردن جیبشون بخاطر عشق پوشالی قربانیان به منی که حالا دوراز دسترس بودم برای تک تکشون واونها برای اینکه اثبات کنند من هم مثل سایر دخترها قیمتی دارم و بالاخره تن به خواستهای شهواتی آنها میدم حاضر بودند هرکاری کنند. اما من ماههابود که از این کار احساس بدی داشتم.میخواستم یک جوری فرار کنم ولی واقعا خیلی سخت بود.در این باتلاق گناه الود هیچ دستی برای کمک بسمتم دراز نبود ومن بی جهت دست وپا میزدم. القصه برای نرفتن به قرارم مریضی رو بهونه کردم و به مسعود گفتم برای جلسه اول همه چیز خوب بود.اگرچه همش در درونم احساس عذاب وجدان داشتم.کاش هیچ وقت آلوده به اینکار نمیشدم.اصلا کاش هیچ وقت با سحر و نسیم دوست نمیشدم.کاش هیچ وقت در اون خانه ی دانشجویی با اونها نمیرفتم.اونها با گرایشهای غیر مذهبی و مدگراییشون منو به بد ورطه ای انداختند.البته نمیشه گفت که اونها مقصر بودند. من خودم هم سست بودم و در طول سالها نادیده گرفته شدن و احساس تنهایی کردن احتیاج داشتم که با جلب توجه و ظاهرسازی تعریف و تمجید دیگرون، مخصوصا جنس مخالف رو به خودم جلب کنم.وحالا هم که واقعا خسته شدم از این رفتار،دیگه دیر شده. چون هم عادت کردم به این شکل زندگی و هم وجهه ی خوبی در اطرافم ندارم.خیلی نا امید بودم.خیلی.!!! درست در زمانی که حسرت روزهای از دست رفته ام رو میخوردم فاطمه بهم زنگ زد.با شورو هیجان گوشی رو جواب دادم.او به گرمی سلام کرد و باز با لحن شوخش گفت:گفته بودم از دست من خلاص نمیشی. کی ببینمت؟! با خوشحالی گفتم امشب میام مسجد! پرسید کدوم محل میشینی؟ نمیدونستم چی بگم فقط گفتم.من تو محل شما نمینشینم.باید با مترو بیام.با تعجب گفت:وااا؟!!!محله ی خودتون مسجد نداره؟ خندیدم.چرا داره.قصه ش مفصله بعد برات تعریف میکنم. نزدیکای غروب با پا نه بلکه با سر به سوی محله ی قدیمی روونه شدم.هم شوق دیدار فاطمه رو داشتم هم اقامه کردن به آن طلبه ی خاطره ساز رو.اما اینبار مقنعه ای به سر کردم و موهای رنگ شده ام رو پوشاندم تا هم حرمت مسجد رو نگه دارم هم دل فاطمه رو شاد کنم.از همه مهمتر اینطوری شاید توجه طلبه هم بهم جلب میشد.!!! ادامه دارد.....
هدایت شده از موعود(عج)
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸 🌸🌸 مهدوی ⭐ امام زمان (عج ) خواندن کدام دعا را در ماه مبارک رمضان سفارش کردند ؟ ✔ جواب: امام زمان خواندن 2 دعا را در ماه مبارک رمضان سفارش کردند: 💠 1-دعای اللهم ادخل علی اهل القبور... : ✳ امام زمان (عج) در جریان تشرفی در ماه مبارک رمضان فرمودند: ✳ دعای اللهم ادخل علی اهل القبور السرور. ... را زیاد بخوانید زیرا در حقیقت این دعا برای فرج ماست و استجابت کامل آن در زمان ظهور خواهد بود. 📚 منبع: کتاب ملاقات با امام زمان ص 286 💠 از دیگر فضایل این دعا این است که شيخ كفعمى در مصباح و بلد الامين و شيخ شهيد در مجموعه خود از حضرت رسول صلى الله عليه و آله نقل كرده اند كه آن حضرت فرمود: 💠هر كه اين دعا را در ماه رمضان بعد از هر نماز واجبى بخواند حق تعالى بيامرزد گناهان او را تا روز قيامت و دعا اين است: اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ اللَّهُمَّ أَغْنِ كُلَّ فَقِيرٍ اللَّهُمَّ أَشْبِعْ كُلَّ جَائِعٍ اللَّهُمَّ اكْسُ كُلَّ عُرْيَانٍ اللَّهُمَّ اقْضِ دَيْنَ كُلِّ مَدِينٍ اللَّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ كُلِّ مَكْرُوبٍ اللَّهُمَّ رُدَّ كُلَّ غَرِيبٍ اللَّهُمَّ فُكَّ كُلَّ أَسِيرٍ اللَّهُمَّ أَصْلِحْ كُلَّ فَاسِدٍ مِنْ أُمُورِ الْمُسْلِمِينَ اللَّهُمَّ اشْفِ كُلَّ مَرِيضٍ اللَّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنَا بِغِنَاكَ اللَّهُمَّ غَيِّرْ سُوءَ حَالِنَا بِحُسْنِ حَالِكَ اللَّهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّيْنَ وَ أَغْنِنَا مِنَ الْفَقْرِ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ✳ 2-دعای افتتاح: ✳امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خطاب به شیعیان نوشتند: 💠 این دعا را در تمام شب های ماه رمضان بخوانید، زیرا فرشته ها به آن گوش می دهند و برای خواننده آن طلب آمرزش می کنند 📚 منبع: صحیفهٔ مهدیّه، بخش ۵، دعای ۸ 💠این دعا دارای مضامین و معانی بلندی است؛ و مخصوصا اطلاعات ارزشمندی در ارتباط با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در اختیار ما می گذارد، و نیز تصاویر زیبایی از عالم پس از ظهور ارائه میدهد. چه نیکوست که همراه با خواندن این دعا به ترجمه و معنای آن نیز توجه کنیم. 💠 برای خواندن دعای افتتاح به مفاتیح الجنان اعمال شب های ماه رمضان مراجعه کنید. ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از موعود(عج)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴مرده ای که زنده شد. 🔴ساعت و مکان همه گناهان را یک به یک در پرونده خودم دیدم و......... @Mawud12
هدایت شده از موعود(عج)
1_6202969.mp3
189.7K
دعای روز دوم ماه مبارک رمضان استاد موسوی قهار @Mawud12
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸 🌸🌸 یهود با اسلام ✳ یکی دیگر از دلایل برخورد یهود با پیامبر اسلام(ص) از دیدگاه قرآن مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد و بیان شود که چگونه این قوم با وجود آنکه سالهای متمادی منتظر ظهور پیامبری در حجاز بودند؛ ولی بعد از بعثت پیامبر(ص) به مخالفت و دشمنی با ایشان پرداختند و با کارشکنیهای فراوان، با گسترش اسلام مقابله کردند، تا جایی که خداوند در قرآن، آنها را هم ردیف مشرکان، و دشمن ترین مردم نسبت به مسلمانان، معرفی می کند؟ 💠حسادت؛ عامل سقوط حسادت یکی از ریشه های دین گریزی است و می توان آن را از شعبه های دنیادوستی به شمار آورد، تا جایی که امام صادق(ع) آن را ریشه کفر دانسته و فرموده است: «وَ اِیَّاکُمْ اَنْ یَحْسُدَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً فَاِنَّ الْکُفْرَ اَصْلُهُ الْحَسَد؛ مبادا برخی از شما نسبت به دیگری حسودی کند؛ زیرا ریشه کفر حسادت است.» 💠قبل از بعثت پیامبر اسلام(ص)، یهود، در انتظار ظهور پیامبری بود که آنها سیادت اجتماعی آینده خود را در سایه وی مطرح کنند؛ از اینرو به کفار می گفتند که در آینده نزدیک ما با قبول پیامبری خاتم بر شما پیروز خواهیم شد؛ ولی همین که پیامبر(ص) مبعوث شد، از پذیرش دعوت آن حضرت امتناع کردند و به بهانه جویی پرداختند؛ چنانچه قرآن کریم در این زمینه می فرماید: «وَ لَمَّا جَاءَهُمْ کِتَابٌ مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ وَ کاَنُواْ مِن قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلیَ الَّذِینَ کَفَرُواْ فَلَمَّا جَاءَهُم مَّا عَرَفُواْ کَفَرُواْ بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلیَ الْکَفِرِین»؛[3] « و هنگامی که از طرف خداوند، کتابی برای آنها آمد که موافق نشانه هایی بود که با خود داشتند، و پیش از این، به خود نوید پیروزی بر کافران می دادند [که با کمک آن، بر دشمنان پیروز گردند. با این همه،] هنگامی که [این کتاب، و] پیامبری را که از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد، به او کافر شدند. لعنت خدا بر کافران باد!» 💠در این آیه صحنه ای دیگر از لجاجتها و هواپرستیهای یهود را مطرح می کند که آنها بر اساس بشارتهای تورات، منتظر ظهور پیامبر بودند و حتّی به همدیگر نوید پیروزی می دادند و یکی از دلایل اقامت آنها در مدینه این بود که آنها می دانستند آن شهر، محلّ هجرت پیامبر است و به همین سبب از پیش در آنجا سکنا گزیده بودند؛ ولی بعد از ظهور پیامبر اسلام(ص)، با آنکه نشانه های وی را موافق با آنچه در تورات بود یافتند، کفر ورزیدند. ادامه دارد...... @Mawud12
هدایت شده از موعود(عج)
🔸اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يابابَ اللهِ و َدَيّانَ دينِهِ 🔹اَلسَّلامُ عَلَيْكَ ياخَليفَةَ اللهِ وَناصِرَ حَقِّهِ 🔸اَلسَّلام عَلَيْكَ ياحُجَّةَ اللهِ وَدَليلَ اِرادَتِهِ @Mawud12
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸 🌸🌸 🎬قسمت اول: 📚داستان غمبار نابودی یک تمدن؛ چگونه "اندلس" با بی حجابی سقوط کرد ⚠حجاب یکی از اصول ارزشمند اسلامی است که اثرات اجتماعی و تمدنی بسیار مثبتی دارد و عدم رعایت آن می تواند حتی یک تمدن را مضمحل می کند همانطور که در تاریخ اسلام نمونه آن را در داستان اندوهبار سقوط اندلس در اروپا داریم. 🔽یکی از آسیب های اجتماعی امروز جامعه ما بدحجابی است، بد نیست به ریشه تاریخی بدحجابی و بی حجابی در ایران پرداخته شود. علت های گوناگونی را می توان برای بد حجابی و بی حجابی و ترویج آن در جوامع اسلامی از جمله ایران جستجو نمود. 🔽 اما از نگاه تاریخی دوره رضاخان و سفر او به ترکیه مرحله تاسف باری در گسترش بی حجابی در ایران است. ❌رضا شاه پهلوی سفری به ترکیه داشت. این مسافرت آثار مخربی بر جامعه اسلامی ایران گذاشت. 🔽 او بعد از بازگشت از ترکیه درصدد اجرای برنامه هایی طبق برنامه های کمال پاشا در ترکیه شد و لذا در 17 دی ماه 1314 کشف حجاب را اعلام نمود. 🔽 پس از این اعلامیه پوشیدن چادر ممنوع شد و مامورین دولت در کوچه ها و خیابان ها چادرها را از سر زنان بیرون می کشیدند. 🔽این قانون هرچند با عکس العمل شدید مومنین و متدینین روبرو شد، ولی وسوسه های شیاطین در ظرف های مستعد فرنگ ماب، به سرعت تاثیر نمود و  فرهنگ بدحجابی و بی حجابی در تمام کشور و مخصوصا شهرهای بزرگ رواج پیدا کرد. 🔽رضا شاه به دو شهر مذهبی قم و مشهد هم رحم ننمود. وی همسر و مادر بی پوشش خود را به قم فرستاد و مسجد گوهرشاد را در پی سخنرانی شیخ بهلول در نقد لباس متحد الشکل و اجباری، ممنوعیت لباس روحانیت و کشف حجاب به توپ بست. فرزند وی سیاست خشن پدر را از راه ورود فرهنگ مبتذل در سطح وسیعی و از طریق رادیو و تلویزیون، جراید، سینماها، برپاساختن کازینوها و کاباره ها ترویج داد و دیری نپایید که تمام نقاط کشور را متاثر آثار شوم خود نمود. 🔽تنگاتنگ شدن ارتباطات، مسافرتهای خارج از کشور و افزایش مراوده ها و ورود بیگانگان به کشور به بهانه های مختلف از  جمله رویت آثار باستانی مزید بر علت شد. البته علل دیگری را می توان برای شیوع بی حجابی در ایران جستجو نمود. اما در اینجا به داستان اندوهبار سقوط یک تمدن از طریق گسترش بی حجابی اشاره می شود که می تواند عبرت آموز باشد.   @Mawud12
هدایت شده از موعود(عج)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌مواظب باشیم در ماه رمضان خراب نکنیم 💠حجت الاسلام عالی @Mawud12
📌روايات شريف براي سرزمين شام قبل از خروج سفياني تحولات زيادي را برشمرده اند كه با دسته بندي آنها مي توان به وقايع زير اشاره كرد : 1- فتنه ي در سرزمين هاي اسلامي كه در شام هم وجود دارد 2- فتنه اي ويژه براي شام ، اختلاف شديد ، خشكسالي و قطحي به علت محاصره اقتصادي روم 3- وجود درگيري ميان دو گروه معارض در شام و ايجاد پراكندگي و ضعف در آنها 4- بلند شدن و صدايي بشارت_بخش از جانب شام 5- وقوع زلزله اي و افراد زياد در شام 6- ورود به شام كه شامل لشگریان پرچم های ، ، و مي باشد. 7- كشته شدن یکی از مناطق شام 8- درگيري ، و در شام كه منجر به قدرت يابي سفياني مي گردد ما در قسمت اول به 5 رويداد قبل از خروج سفياني در سرزمين شام پرداختيم در قسمت دوم به ادامه بررسي اين وقايع  و احتمال انطباق آن با تحولات جاري مي پردازيم : ✅روايات متعددي وجود دارد كه نشان دهنده ورود نيروهاي خارجي به سرزمين شام در عصر ظهور مي باشد ، اين نيروها شامل نيروهاي پرچم هاي سياه كه همان لشگر اهل مشرق يا ايرانيان و لشگر هستند ، مي باشد ، نيروهاي غرب يا روم كه همان نيروهاي اروپایی و باشد ، نيروهاي ترك كه مي تواند شامل و حتي و كشورهاي باشد و نيروهاي مغرب كه شامل نيروهاي كشورهاي كه به مغرب معروفند و شامل ، ، و ... هستند ، مي باشد. درگيريهاي متعددي ميان اين نيروها قبل و هنگام ظهور رخ خواهد داد ، كه در ادامه به آنها مي پردازيم: 📌نيروهاي پرچم هاي سياه(ايرانيان) : سپاهيان خراساني كه با پرچم هاي مي آيند ، اسبهاي خود را به زيتونهاي شام مي بندند... 📚بشارت الاسلام ص 186 ،  ملاحم و الفتن ص 44 وقتی که بیرقهای سیاهی از طرق مشرق بیاید و بیرقهای زردی از طرف مغرب بیاید تا در وسط شهر شام یعنی دمشق با یکدیگر ملاقات نمایند موقع بلا خواهد بود.  باب 48 ملاحم و الفتن ص 19
هدایت شده از موعود(عج)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرگ های ناگهانی در آخرالزمان👆 ✨ پیامبر اکرم فرمودند: ✅ وقتی در جامعه ای زیاد شود مرگ زیاد می شود. 👌حتما ببینید و دهید.
هدایت شده از موعود(عج)
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸 🌸 🚫غیبت در اسلام🚫 💠از دید اسلام، غیبت از مؤمن از گناهان کبیره است. یکی از راه‌های جلوگیری از غیبت منع کردن از آن به هنگام شنیدنش می‌باشد. گناه شنونده غیبت بزرگتر است زیرا اگر غیبت کننده را از عملش منع ننماید غیبت کننده حریص می‌گردد و عملش را در مجالس دیگر تکرار می‌کند. @Mawud12
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸 🌸 💀 مکاید شیطان آیت الله جوادی آملی می فرماید: 💀مکاید شیطان عبارت است از: 1⃣-شیطان گاهی انسان را بوسیله گناه از خدا دور می کند. 2⃣-گاهی بوسیله مکروه انسان را از مسیر باز می دارد. 3⃣-گاهی با عمل مستحبی از اعمال واجب غافل می کند. 4⃣-گاهی شیطان با عمل واجب از اعمال اوجب باز می دارد. 💠 ( در زمان امام حسین علیه السلام مردم مشغول حج شدن و از یاری امام حسین ع که اوجب واجبات بود غافل شدند) ✍ در نتیجه ،شیطان هر کسی را با یک طریقی از خداوند متعال دور میکند وگرفتار غفلت می نماید. منبع : جلسه تفسیر آیت الله جوادی آملی
هدایت شده از موعود(عج)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤امام صادق(ع) ❌اگه با مایی در خونه دشمن ما چکار میکنی!!؟؟ @Mawud12
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸 🌸🌸 به صاحب الامر(عج) ماجرای دیدار سه جوان با امام زمان(عج) سه جوان که به امام زمان (عج) متوسل شده بودند، در نهایت، موفق به دیدار امام می‌گردند. حدود صد سال پیش، هشت نفر جوان اهل شوشتر با هم رفیق می‌گردند، و تصمیمی می‌گیرند که مسیر توسل به حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را با هم طی کنند و به قصد توجه به حضرت، هر هفته یک جلسه در خارج از شهر روی یک تپه برگزار می‌کرده‌اند و دعائی می‌خواندند. هر هفته یکی از آنها موظف به پذیرایی از جمع بوده است و غذای مختصری مثل نان و پنیر تهیه می‌کردند که هم هزینه‌ای نداشته و هم قصد و هدفشان خالصانه برای توسل به حضرت باشد؛ به تعداد نفرات هفته‌ها می‌گذرد و حال و هوایی عجیب و امام زمانی بر جلساتشان حکم فرما بوده است. هفته بعد در حال برگزاری جلسه و توسل و راز و نیاز به مولایشان هستند که می‌بینند یک آقا سیدی در جمعشان حضور پیدا کرد و خیلی با عظمت و دوست داشتنی است، و زیبایی صورت و سیرت از آن بزرگ مرد پیداست. خلاصه جلسه مثل هر هفته البته با حالی بهتر و شور و شعفی وصف ناپذیر برگزار می‌گردد، حتی قسمتی از دعا را هم به ایشان می‌دهند و آقا هم قرائت می‌کنند تا اینکه دعا تمام به پایان می‌رسد و قصد صرف نهار را دارند که آقا می‌فرماید: «این هفته را اجازه دهید من پذیرایی کنم، آنها هم قبول می‌کنند و آقا از زیر عبایشان وسایل پذیرائی را بیرون می‌آورند و از جمع پذیرائی می‌کند». در آخر که می‌خواهند از هم جدا شوند، از او می‌پرسند، خیلی از شما استفاده کردیم و بهره‌مند شدیم، فقط نفرمودید که اسم شما چیست؟ و کجا می‌توانیم خدمت شما برسیم؟ جواب می‌دهد: «من همان کسی هستم که هر هفته شما به عشق او دور هم جمع می‌شوید. تازه همگی متوجه حضور حضرت می‌شوند در حالی که آقا از نظرها پنهان شده است». آن تپه هم اکنون به نام مقام حضرت امام زمان (عج) در کنار شهر شوشتر، که تبدیل به قبور شهداء شده است و معروف به گلستان شهداء می‌باشد، مورد توجه شیفتگان و ارادتمندان مولا صاحب العصر (عج) است و مردم در همان مکان از عنایات آن موجود نازنین بهره می‌برند و حاجاتشان را می‌گیرند». پست تکراری تهیه و تنظیم در کانال موعود(عج) @Mawud12
💠به گوش منتظران گو که صبح نزدیک است 💠اگـر چـه شـب ز رفـیقـان دمـار می‌گـیرد ⭐السلام ُ‌علیكَ‌ یا صاحب‌َالزمان( عج )⭐ ❤️ـ●﷽ ●ـ ⭐اللهم َّ‌کُن ْ‌لِولیّک ‌الحُجَْة ِبن ‌ِالحسنِ صَلواتُکـ ‌علیه ‌و علی ‌آبائِه في‌ هذه ‌الساعةِ و في‌كُلِّ‌ ساعةٍ وليّاً و حافظا ًو قائدا ًو ناصرا ًو دليلاً و عيناً حتّى‌تُسْكِنَهُ أرضك ‌َطوعاً وتُمتّعَه ُ‌فيها طويلاً⭐ @Mawud12
هدایت شده از موعود(عج)
شیطان در رمضان وسوسه شیطان به نوعی فرصت سخاوت انگیز خداوند به بنده های خویش است. بدین معنا......... در کانال موعود(عج)12 بخوانید.. @Mawud12
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸 🌸🌸 ابلیس 🔥وسوسه شیطان بنوعی فرصت سخاوت انگیز خداوند به بنده های خویش است. بدین معنا که هر که بر وسوسه او غلبه کند “جهاد اکبر” کرده است. 🔥بدون وسوسه، دیگر اطاعت از خدا یکطرفه و بدون اختیار خواهد شد و هیچ لطفی نخواهد داشت. 💠وقتی هم که اطاعت اجباری گردد، دیگر نیازی به وحی، ماموریت الهی(نبوت و امامت)، بندگی و دین نخواهد بود. جهان بدون وسوسه یعنی جهانی که در آن دین، بندگی، ذات بشیر و نذیر و نظیر آنها وجود ندارد. 💠یکی از مشکلاتی که نوع بشر و بخصوص شخص مسلمان به آن دچار است، وسوسه شیطان می باشد. رمضان ماهی است که در آن شیاطین در غل و زنجیر هستند و چون نمی توانند کسی را وسوسه کرده و بیازارند، فقط فریاد میکشند. ✳اگر اذن خدا نبود شیطان قادر به وسوسه آدمی نمیگشت. 🔥وسوسه شیطان بنوعی فرصت سخاوت انگیز خداوند به بنده های خویش است. بدین معنا که هر که بر وسوسه او غلبه کند “جهاد اکبر” کرده است. 🔥بدون وسوسه، دیگر اطاعت از خدا یکطرفه و بدون اختیار خواهد شد و هیچ لطفی نخواهد داشت. وقتی هم که اطاعت اجباری گردد، دیگر نیازی به وحی، ماموریت الهی(نبوت و امامت)، بندگی و دین نخواهد بود. جهان بدون وسوسه یعنی جهانی که در آن دین، بندگی، ذات بشیر و نذیر و نظیر آنها وجود ندارد. اللهم عجل لولیک الفرج @Mawud12
هدایت شده از موعود(عج)
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸 🌸🌸 🎬 قسمت دوم: 💠اسپانیا که در قدیم اندلس نامیده می شد درسال 711 میلادی توسط مسلمین فتح شد. مسلمانان حدود 800 سال بر آن حکومت کردند که هنوز هم آثار اسلامی و بناهای معماری اسلامی در جای جای آن به  چشم می خورد. بارها مسیحیان بر این کشور تاختند اما مسلمانان مقاومت نمودند و آنها را شکست می دادند. 💠بعد از شکست های پی درپی مسیحیان برای غلبه بر اندلس، آنها به یک حیله فرهنگی متوسل شدند و دختران بی پوشش اروپایی را روانه اسپانیا نمودند. 💠 این دختران، جوانان مسلمان را فاسد کرده و کم کم آنها را گرفتار فحشا نمودند و این معصیت چنان سریع رواج یافت که دامن سردمداران را هم آلوده ساخت و آنگاه که درخت از داخل تهی شد یک حمله نظامی در سال 1492 میلادی مسلمین را از پای در آورد. ❌صد هزار نفر کشته شدند و بقیه تسلیم شدند و زندگی نکبت باری را تحت حکومت مسیحیت آغاز نمودند. اینان نیز یا به تدریج کشته می شدند و یا به دین مسیحیت می گرویدند. ❌پس از مدتی مسیحیان به آنها نیز رحم ننمودند و دین آنها را تقیه حساب کرده و همه را از دم تیغ گذرانده یا به مهاجرت وادار نمودند. ⚠بد نیست در اینجا به شیوه نابودی مسلمانان در اندلس به نقل از "گوستاو لوبون" فرانسوی بپردازیم، وی می نویسد: در سال 1492 که فردیناند (رهبر نظامی مسیحیان) اسپانیا را از اعراب گرفت، در ابتدا به اعراب در زبان و مذهب آزادی داد، ولی درسال 1499 پیمانی را که در این باره با مسلمانان بسته بود شکست و شروع به تعدی و آزار آنها نمود و بالاخره منجر به ریشه کن کردن آنها شد، مسیحیان نخست مسلمانان را وادار به قبول کردن دین مسیحیت کردند، سپس محکمه های تفتیشی تشکیل دادند و به بهانه اینکه واقعا به دین مسیح در نیامده اند دستور سوزاندن این مسیحیان تازه وارد را دادند. 💠و البته این کار به تدریج صورت می گرفت زیرا نمی توانستند چندین میلیون عرب و مسلمان را به یکباره بسوزانند. از این رو کشیش بزرگ یکی از شهرهای اسپانیا که در ضمن رئیس محکمه های تفتیش نیز بود، ❌دستور داد تمام عربهایی که دین مسیح را نپذیرفته اند از پیر و جوان و زن و مرد و کوچک و بزرگ همه را گردن بزنند. 💠البته راهب دومینکی "بلیدا" به این هم اکتفا نکرد و دستور داد هرچه عرب هست حتی آنهایی که مسیحی شده اند گردن بزنند، زیرا او می گفت محال است اعرابی که مسیحی شده اند از روی حقیقت و صداقت به این دین گرویده باشند پس بهتر است هه را بکشیم تا خدا درعالم آخرت میان آنها حکومت کند و هر کدام را که به راستی به دین نصرانیت در نیامده اند داخل جهنم کند. 💠 اگر چه این رای را جامعه کشیشیان پسندیدند ولی دولت اسپانیا مصلحت ندید ان را انجام دهد ولی درعوض دولت در سال 1610 میلادی دستور داد تمام مسلمانان از اسپانیا بیرون روند و مهاجرت کنند. چنانچه بسیاری از دانشمندان تاریخ نویس گفته اند از زمانی که فردیناند اسپانیا را فتح کرد تا آخرین مهاجرت مسلمانان سه میلیون نفر از نفوس اسپانیا کاسته شد و قتل عام سان بارتلمی در برابر این کشتارهای دسته جمعی و بیرحمانه افسانه کوچکی بیش نیست. 💠این بود سرنوشت یک ملت قهرمان مسلمان که سالها درسایه طرفداری از دین و آیین خود به بزرگترین قدرتها رسیدند وعالی ترین نمونه های تمدن را از خود بیادگار گذاردند ولی از آن ساعتی که گناه در میان آنها شایع شد و دست از احکام مقدس اسلام برداشتند و آنها را پشت سر انداختند. 💠 اسباب نابودیشان فراهم شد و دشمن بر آنها مسلط گردید و به فجیع ترین وضع گرفتار شدند. @Mawud12
هدایت شده از موعود(عج)
های حضرت ولی عصر(عج) به شیخ مفید. # امام زمان(عج) چه سفارشهایی به شیخ مفید کردند؟ را ما محافطت میکنیم بشرط آنکه...... در کانال موعود(عج) بخوانید........ @Mawud12