eitaa logo
🌄 مهمانان خدا 💕
133 دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
5.2هزار ویدیو
50 فایل
پیامهای گوناگون. قرآن حدیث یاد شهدا و....
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 رأی خائنانه 🔹 ﴿لا تَخُونُوا اللّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِكُمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾؛ چون منشأ خیانت ها یا است یا و بالأخره به مال و اولاد برمی‌ گردد، می ‌فرماید: ﴿وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ﴾ كه درباره همین ابی ‌لبابه می‌ گویند چون اموال و اولادش نزد یهودی های بنی ‌قریظه بود، برای حفظ این اموال و اولاد خیانت كرد. 🔹 هم جزء خیانت به پیغمبر است؛ اگر انسان در مشورت كردن ها رأی باطل ارائه كند، خیانت در امانت كرده است. كسی به جای رأی مثبت رأی منفی بدهد، به جای رأی منفی رأی مثبت بدهد، به جای موافق مخالف رأی بدهد یا به جای مخالف موافق رأی بدهد یا به جای مخالف یا موافق، ممتنع رأی بدهد، همه اینها خیانت در امانت است. 🔹 ابی ‌لبابه هم همین كار را كرده است یعنی در جریان مشورت خیانت كرده است، چون یهودی های بنی ‌قریظه با او مشورت كردند كه آیا ما حكمیت سعد را بپذیریم یا نپذیریم، او اشاره كرد به حلقش یعنی شما را سر می ‌برند. خب اینها جزء خیانت های به خدا و پیغمبر است. 📚 سوره مبارکه انفال جلسه 35 تاریخ: 1379
💠 رفعت امام 🔹 مؤمن عادی ممکن است در حدّ کعبه باشد اما مؤمنی که ولی خداست پیغمبر است یا امام است، به مراتب بالاتر از کعبه است! 🔹 کعبه محترم است، حفظ آن واجب است، اهانت به آن حرام است؛ اما همین کعبه که قبله مسلمین است همین کعبه که مطاف مسلمین است، یک وقت ابرهه با فیل می آید که کعبه را ویران کند، طیر ابابیل که مأموران الهی هستند جلویش را می گیرند ولی یک وقت است که ابن زبیر با امام زمانش نساخت و در برابر امام زمانش داعیه ای داشت، این ابن زبیر که با امام زمانش نساخت، در مکه بود بعد وارد مسجد شد بعد درون کعبه رفت بَست نشست، مأموران اموی و مروانی آمدند بالای کوه ابوقبیس منجنیق کار گذاشتند و با سنگ کعبه را ویران کردند؛ دیگر طیر ابابیلی نبود! 🔹 ابن زبیری که با امام زمانش نسازد، اگر به درون کعبه هم پناهنده بشود خدا پناهش نمی دهد. این بیان لطیفی است که مرحوم صدوق در من لایحضره الفقیه که از کتب اربعه ماست می گوید امام بالاتر از کعبه است! 📚 سخنرانی عمومی تاریخ: 1388/12/06
🔹 ویژ‌گی‌ های مشاور امیرمؤمنان علی (ع) در عهدنامه خود به مالك اشتر می ‌فرماید: با سه گروه مشورت نكن: ـ بخیلی كه تو را از فضل و بخشش باز می ‌دارد و از فقر و نیاز می‌ ترساند و ـ ترسویی كه اَقدام تو را از اِقدام سست می ‌كند و ـ حریصی كه به ناروا حرص و آز را در نگاه تو می‌ آراید. [1] [1]. لا تُدْخِلَنَّ فِى مَشُورَتِكَ بَخِیلاً یعْدِلُ بِكَ عَنِ الْفَضْلِ وَ یعِدُكَ الْفَقْرَ وَ لا جَبَاناً یضْعِفُكَ عَنِ الأُمُورِ وَ لا حَرِیصاً یزَینُ لَكَ الشَّرَهَ بِالْجَوْرِ (نهج البلاغة، نامه 53). 📚 مفاتیح الحیات ص 488.
✨﷽✨ 💠 خانواده 🔸 اخلاق از ملکات نفسانی است که از درون می جوشد و در رفتار فردی ظهور و سپس در تعامل با اطرافیان تجلّی می یابد. اعضای خانواده نزدیک ترین افرادی هستند که با هم پیوند وثیق دارند و بیشتر ظرفیت های اخلاقی و معنوی در این نهاد بروز می کند، چون خانواده یک نهاد اساسی امت است که به صورت جامعه خرد و کوچک عمل می کند. 👈 اسلام بر این نکته تأکید دارد که اعضای خانواده باید با حفظ بر تحکیم آن همّت گمارند و و رحمت و گذشت و مهربانی اخلاق انسانی را شکوفا سازند. 🔸 روزی اقرع بن حابس دید کرد که پیامبر(ص) با امام حسن(ع) بازی می کند؛ ـ با تعجّب پرسید: ای رسول خدا! شما هم با بچه ها بازی می کنید! ـ حضرت فرمود: چطور؟ ـ اقرع گفت: من ده فرزند دارم و تا کنون به هیچ یک از آنان علاقه ای ابراز نکرده ام. ـ پیامبر(ص) به او نگاه کرد و فرمود که اگر خداوند قلب تو را از محبت و شفقت محروم ساخت، من چه کنم؟! 📚 ادب قضا در اسلام، ص109
💠 تبلیغ خدا دین خود را به دست هر كس نمی ‌دهد؛ چه در تبلیغ دین، ترویج دین، نشر دین و كتاب نوشتن درباره دین؛ ممكن است عده ‌ای درس بگویند و كتاب بنویسند ولی توفیق آن را نداشته باشند كه دین خدا را زنده كنند. ممكن است با سخنرانی با درس و بحث دین را تا سطح گوش مردم برسانند، با نوشتن كتاب دین را تا سطح چشم خواننده برسانند، این كار آسان است خیلی سخت نیست؛ اما آن توان را داشته باشند دین را جا بدهند این كار هر كسی نیست ▫️ آن هنر كه آدم حرفش را به دل برساند، آن را با چه چیزی می‌ رساند؟ با درس گفتن با سخنرانی كردن؟! اینها كه نیست. خدا كسی را می‌ خواهد كه حرف او را به دل مردم برساند و این به دست هر كسی نیست. ـ پس به دست چه كسی انقلاب به ثمر رسید؟ ـ یا به دست چه كسی احیا می ‌شود؟ به دست كسی كه خودش فرمود: ﴿فَسَوْفَ یأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یحِبُّهُمْ وَ یحِبُّونَهُ﴾(بزودی خداوند قومی را که آنها خدا را دوست دارند و خدا هم آنان را می آورد) فرمود من دینم را واجب كردم كه شما حفظ بكنید ولی به دست هر كدام شما نمی ‌دهم. ▫️ اگر ـ إن ‌شاء الله الرحمن ـ دوستی های دیگر را گذاشتید كنار شدید و خدا هم محب شما شد محبوب خدا شدید، آن‌ گاه نشانه ‌اش این است كه ﴿أَذِلَّةٍ عَلَیٰ الْمُؤْمِنینَ أَعِزَّةٍ عَلَیٰ الْكافِرینَ﴾(خاشع در برابر مومنین و قدرتمند و غلیظ در برابر کفار) اینها دین را حفظ می ‌كنند. این شجره طوبیٰ شجره_محبت است؛ آن وقت انسان به اسلام دل می ‌بندد، به رهبران الهی دل می‌ بندد، به ملت خود دل می ‌بندد؛ بد كسی را نمی‌ خواهد، نه بیراهه می ‌رود، نه راه كسی را می ‌بندد. عناصر_اصلی_یك_نظام محبت خواهد بود، وقتی محبت شد تمام مشكلات حل می‌ شود، برای اینكه آدم اگر اختلاف نظر دارد دوستانه قابل حل است. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1387/11/24
💠 فرزندان ائمه (علیهم السلام) ▫️ از خدا می‌ خواهیم كه ما را طالب خونبهای حسین ‌بن ‌علی قرار دهد! خونبهای هر كسی را اولیای او, فرزندان او باید بگیرند: ﴿مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیهِ سُلْطاناً﴾. وجود مبارك ولی عصر(ارواحنا فداه) ولی ِ دَم است، او حق دارد كه قیام كند و خونبها بگیرد. ▫️ ما كه عرض می‌ كنیم، خدا آن توفیق را به ما دهد كه ما خونبهای سالار شهیدان را بگیریم؛ برای آن است كه ما در حقیقت فرزندان این خاندان هستیم. وقتی كه وجود مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) اعلام كرد، فرمود: «أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة» من و علی‌ بن ابی ‌طالب هستیم، اعلام كردند، فرمودند: بیایید، فرزندان ما شوید، ما شما را به عنوان فرزندی قبول داریم، ما هم این افتخار را پذیرفتیم، آنها را به عنوان ‌ما پذیرفتیم و شیعیان و پیروان اینها و فرزندان اینها شدیم. ▫️ اگر ما فرزندی اینها را قبول كردیم، آنها هم ما را به عنوان فرزندی قبول كردند، در حقیقت پدر ما را شهید كردند و چون پدر ما را شهید كردند، ما حق داریم كه قیام كنیم و خونبها بگیریم. ▫️ وقتی ما فرزندان این خاندان شدیم، به یاد یك جدّ هم می ‌افتیم، اینها پدران ما هستند و جدّ دور ما هم وجود مبارك است، بر اساس همان معیاری كه پیغمبر و امیرمومنان (علیهما السلام) پدران ما هستند، آنها جدّ ما می ‌شوند. 👈 در بخش پایانی سوره مباركه «حج» آمده است: ﴿مِلَّةَ أَبیكُمْ إِبْراهیمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمینَ مِنْ قَبْلُ﴾ كه این ﴿مِلَّةَ﴾ منصوب است، یعنی خود را بگیرید، شما فرزندان ابراهیم خلیل هستید، او موحّدانه عالَم را تربیت می ‌كرد، شما بیایید، دین پدری‌ خود را حفظ كنید! 📚 دیدار اعضای مجمع تربيتی بانوان با حضرت استاد تاریخ: 1393/08/25
✨﷽✨ 💠 سیره جاهلی ▫️ دو غدّه بدخیم جاهلیت را قرآن معرفی کرد و بر روی آنها خطّ بطلان کشید؛ گفت یک غدّه بدخیم فکری این است که اینها حرکت می ‌کنند و غدّه دیگر این است که در مقام عمل، حرکت می‌ کنند نه با عقل عملی. ﴿إِنْ یتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ﴾ در بخش اندیشه، ﴿وَ ما تَهْوَی الْأَنْفُسُ﴾ در بخش انگیزه! 👈 فرمود در مرز عمل، با هوا تصمیم می‌ گیرند و در مرز اندیشه، با گمان فکر می ‌کنند: ﴿إِنْ یتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ ما تَهْوَی الْأَنْفُسُ﴾. ▫️ فرمود جاهلیت این است، ما آمدیم هر دو را اصلاح کردیم؛ گفتیم: ﴿إِنَّ الظَّنَّ لا یغْنی‏ مِنَ الْحَقِّ شَیئاً﴾ یعنی تا می ‌توانید -مدار_علم حرکت کنید، بعد هم گفتیم: «أَعْدَی عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِی بَینَ جَنْبَیكَ»؛ اگر بخواهید به مقصد برسید باید روی پا بگذارید، چون هیچ دشمنی بدتر از هوس نیست. ▫️ از ما زمین می ‌خواهد و معدن می ‌خواهد و حداکثر جان ما را می ‌خواهد؛ اما که با معادن ما و با مال ما کار ندارد، هوس در درجه اوّل با دین ما کار دارد، بعد با آبروی ما. اگر کسی را ـ خدای ناکرده ـ بی ‌دین کرد، این طور نیست که او را رها کند، بلکه او را «مسلوب الحیثیة» و بی ‌آبرو می ‌کند، بعد می ‌اندازد دور. این دو کار برای هوس است؛ لذا وجود مبارک پیغمبر (علیه و علی آله آلاف التّحیة و الثّناء) فرمود بدترین دشمن، همین هوس است. این نه از ما خانه و باغ و راغ می ‌خواهد، نه معدن نفت و گاز می ‌خواهد؛ از ما اوّل دین می خواهد، بعد آبرو؛ انسان را بی ‌حیثیت می ‌کند. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1396/11/05
💠 فنای مرگ ▫️ قرآن به ما می ‌گويد انسان! شما _مرگ_را_می _ميرانيد نه بميريد؛ مرگ از پوست به در آمدن است نه پوسيدن. ما هستيم که هستيم که هستيم! ما يک موجود ابدی هستيم، اگر انسان ابد را خراب بکند، راه برای درمان ندارد! ▫️ تعبير قرآن اين نيست که «کلّ نفس يذوقها الموت»؛ هر کسی را می‌ چشد، بلکه فرمود: ﴿كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ﴾؛ هر کسی مرگ را می ‌چشد. الآن يک استکان چای يا يک ليوان آب برای شما آوردند و شما ميل کرديد، شما ذائق هستيد و آن مذوق، آيا شما آن را هضم کرديد يا آن شما را هضم کرد؟ شما اين آب يا چای را هضم می ‌کنيد؛ هر ذائقی مذوق خود را هضم می‌ کند. ▫️ فرمود شما مرگ را می ‌چشيد و هضم می ‌کنيد؛ مرگ را می‌ ميرانيد. اگر اين آيه را وجود مبارک سيّدالشّهداء (سلام الله عليه) در روز عاشورا معنا کرد، به همين مناسبت است. در همان بحبوحه تيرهای فراوان، سيد_الشهداء فرمود: «صَبْراً بَنِي الْكِرَامِ»؛ فرمود ياران کريم من! کمی بردبار باشيد، «فَمَا الْمَوْتُ إِلَّا قَنْطَرَةٌ»؛ مرگ پلی است زير پای شما؛ مرگ چيزی نيست که شما را خفه کند، شما مرگ را خفه می ‌کنيد. 👈 مگر «الله»، ﴿خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ﴾ نيست؟ آن که مرگ را آفريد به ما فرمود شما مرگ را می ‌ميرانيد؛ فرمود مرگ، مذوق شماست و شما ذائق هستيد. ▫️ سالار شهيدان (سلام الله عليه) در روز عاشورا فرمود: «صَبْراً بَنِي الْكِرَامِ فَمَا الْمَوْتُ إِلَّا قَنْطَرَةٌ تَعْبُرُ بِكُمْ»؛ مرگ پلی است زير پای شما، شما روی اين مرگ پا می ‌گذاريد و می ‌رويد آن طرف که بهشتِ ابد است. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1396/10/28
🏴 انقلاب سید الشهداء ▪️ یك وقت است در حال عادی عقیده مردم محفوظ است اخلاق مردم محفوظ است؛ ولی گاهی سیئاتی در جامعه مورد ارتكاب است، در چنین فضایی كارهای فكری، ، رهنمودهای تبلیغی سودمند هستند؛ اما یك وقت حادثه تلخی پدید آمد، حادثه شوم و مشئومی خود را نشان داد، در آن روزگار، كارهای فرهنگی و فكری و سخنرانی ها اثر ندارد، چاره جز نیست؛ مثلاً یك وقت كسی بیماری عادی دارد این با دارو و شربت و قرص و كپسول قابل حل است؛ اما یك وقت است حادثه سنگینی رخنه كرده است كه چاره جز جراحی و عمل كردن نیست. 👈 ائمه دیگر فراغتی و فرصتی داشتند كه با كارهای فرهنگی و فكری آن مشكلات جامعه را حل كنند؛ ولی (سلام الله علیه) دید با روی كار آمدن یزید با كار فكری و فرهنگی نمی ‌توان جامعه را زنده كرد؛ پس كار ابی عبدالله با كار ائمه دیگر فرق دارد. 📚 سخنرانی محرم تاریخ: 1385/11/04
✅پيامبر اکرم (صلی الله عليه و آله و سلم) به قيس فرمود: «لا بدلك يا قيس من قرين يدفن معك و هو حيّ و تدفن معه و أنت ميّت؛ فإن كان كريما أكرمك، وإن كان لئيما أسلمك. ثم لا يحشر إلّا معك و لا تبعث إلّا معه، و لا تسئل إلّا عنه، فلا تجعله إلّا صالحاً، فإنّه إن صلح آنست به، و إن فسد لا تستوحش إلّا منه و هو فعلك»[۱] ای قيس به ناچار همراهی خواهی داشت كه با تو دفن می شود. او زنده است و تو در حالی كه مرده ای با او دفن خواهی شد. اگر نيك و گرامی باشد، مايه‌ احترام تو خواهد شد و اگر پست و نفرت آور باشد به تو بدی می كند. سپس محشور نمی شود جز با تو و برانگيخته نخواهی شد جز با او. از تو نمی پرسند جز درباره‌ او. تو و آن را به جا آور؛ زيرا اگر او شايسته شد، تو با او مأنوس خواهی شد و اگر فاسد و تباه باشد از او وحشت خواهی داشت و او جز كردار تو چيزی نيست. [۱]بحار الانوار ج۷ ص۲۲۷ 📚معاد در قرآن ج۴ ص۲۱۹
✅امير مؤمنان(سلام الله علیه) می فرمايد: چيزی را كه نمی دانی نگو و خود را برای گفتن چيزی كه از تو نپرسيده اند و تو به آن مأمور نمی شوی، به زحمت نينداز؛ «و دَعِ القول فيما لا تَعْرف والخطابَ فيما لم تُكَلّف».  قرآن كريم نيز مي فرمايد: (وَلا تَقْفُ مالَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ)[اسراء آیه ۳۶]؛ چيزی را كه بدان علم نداری دنبال مكن، زيرا انسان و همه اعضا و جوارح او مسئول است.  انسان موظف است تا چيزی را با برهان حل نكرده، تصديق نكند و نپذيرد و تا چيزی را با دليل نفی نكرده، تكذيب نكند؛ هم تكذيب او بايد مستدل باشد و هم تصديق او بايد مُبَرهن گردد.  قرآن هم اين دو اصل را به عنوان دو قاعده مهم اسلامی بيان كرده، می فرمايد: اگر خواستی چيزی را تصديق يا تكذيب كنی، بايد پس از شناسايی علمی به آن باشد. 📚شمیم ولایت ص۶۲۵
✨﷽✨ ✅هوشيارى عالمان دین برابر خطر تفرقه افکنی بیگانگان قصّه مهمّی را درباره اتحاد مسلمانان و توطئه بیگانگان در تفرقه افکنی میان آنان نقل می کند: ادوارد براون انگلیسی (مستشرق معروف که در قرن بیستم می‌زیسته و معاصر طنطاوی بوده است) به من گفت: که حکومت انگلیس به من دستور داده که درباره امت اسلامی تحقیق کنم که آیا وحدت و اتحادشان ممکن است؛ یـا محکوم به تفرقه اند؛ وقتی متفرق شدند محکوم به انحلال نیز هستند؛ آن گاه میگوید من به ترکیه، ایران و دیگر کشورها سفر و وضعیت آنان را در زمان سلطان عبدالحمید بررسی کردم و دیدم که طلبه ها و علمای شیعه با علمای اهل تسنّن فراوان در مسائل دین اختلاف دارند به گونه ای که به همدیگر کفر و شرک را نسبت می‌دهند.مسلمانان در درون خودشان آن چنان اختلاف مذهبی دارند که به هیچ رو نمی‌توانند کنار هم گرد آیند. او میگوید من در جمع بندی به این نتیجه رسیدم که امت اسلامی هیچگاه به اتحاد و اتفاق نزدیک نیستند و همین مطلب را به دولت انگلیس گزارش دادم.[۱] از اینجا روشن میشود که دشمن همواره در پی اختلاف افکنی و بهره برداری از اختلافات مذهبی مسلمانان است. برخی از علمای اسلام یکصد سال پیش، این خطر بزرگ را گوشزد کرده و از پرده برداشتند و بر اساس همین هوشیاری است که مداد علما از خون شهدا برتر است. [۱]الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم،ج۷، ص۲۴۲ 📚تسنیم ج۴۴ ص۱۷۹،۱۸۰