eitaa logo
مهران قربانی / شعر آیینی
29 دنبال‌کننده
6 عکس
3 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دیدنی 🌙 تقدیم به خاک پای حضرت سقا شور و حال امشب بیت پیمبر دیدنی‌ست خنده ی پرشور بر لبهای کوثر دیدنی ست با قدوم نازنین زاده ی ام البنین مژدگانی دادن مولای قنبر دیدنی ست از میان کوچه می بینم سرور نور را اینکه جبریل آمده تا پشت این در دیدنی ست حال و روز خلق هم امشب ابالفضلی تر است در دل خلق خدا خیر مکرر دیدنی ست او که از این ابتدا ، باب الحوائج گشته است دستهایش در میان دست حیدر دیدنی ست ماه کامل امشب از فضل اباالفضل علی، بر فراز یکصد و سی و سه کشور دیدنی ست انعکاس چشم او در چشم حیدر دلبر است ماه وقتی میشود چندین برابر دیدنی ست پادشاه کربلا بعد از سپاس و حمد گفت: وای وقتی که خدا داده برادر دیدنی ست او که در آینده دنیا را علمداری کند دیدنش با چشمهای شیر خیبر دیدنی ست رفته رفته قد کشیدن پیش بابایش علی هم نبردی با ابوذر ها و اشتر دیدنی ست شیر در هنگام تمرین نبردش جای خود، شور و حال حیدر و تشویق مادر دیدنی ست حضرت عباس میفهمد فقط این نکته را گفتن احسنت بر شهزاده اکبر دیدنی ست بردن نام دو تا باب الحوائج پشت هم در میان روضه ی موسی بن جعفر دیدنی ست وعده ی دستان او با نامه ی اعمال ما در میان ازدحام خلق محشر دیدنی ست زیر لب با گریه حیدر رو به زینب کرد و گفت: بر فراز نیزه ها، غوغای این سر دیدنی ست مهران قربانی @Mehran_ghorbani_shear
ای خوشا ذکرِ علی را صدر دفتر داشتن مردِ میدانی چنان فَتّاحِ خیبر داشتن ای خوشا عشقی مثالِ عشقِ حیدر داشتن در منایِ عاشقی مانندِ قنبر داشتن پس نباید در ره عشق علی، سر داشتن چون علی مثلِ خدا، وقتی که دلبر داشتن، از زر و سیم جهان باید که دل بر داشتن ای خوشا مثلِ علی مولا و رهبر داشتن گرچه بارِ آخرش باشد، ولی آمد برون کیسه ای بر دوش پیدا شد؛ علی آمد برون آمده تا شیعه را غرقِ غزلخوانی کند آشنا با دین و آیین مسلمانی کند گِردِ پایش جمع شد یک جمع مرغابیّ و قو آیه نازل شد به شأن دوست: مِمّا تُنفِقوا جبرییل آورده در وصفش چنین صوت جلی؛ لَن تَنالُوا البِرَّ مِمّا تُنفِــــقوا یعنـــی علی قبل از آنکه با دلش، پا در حرم میکرد علی‌ در رهِ مسجد یتیمان را کَرَم میکرد علی درس هایی را که حیدر می نوشت آمد بگوش کیسه اش تا باز شد بوی بهشت آمد بگوش او که مشهورِ به لطف و جودِ بی اندازه است آخرین بارِ رطب از باغهایش، تازه است او رطب، اندازه ی یک سالِتان آورده است‌، سفره ها را وا کنید از بس که نان آورده است آخر، این بار گران هم می رود از دستِتان آخرین بار است خرما میگذارد دستِتان بر در این خانه مانندِ هزاران مستمند تا قیامت شاعران روزی خورِ این سفره اند هر زمان نزدیکِ لبهایم، رطب می آورم نام زیبای علی را روی لب می آورم پُر شده این شعر از سرمستیِ احساس ها چون سرِ ذوق آمدند آلاله ها و یاس ها میچکد از دستِ حیدر، غیرتِ عباس ها میرسد بر گوش اهلِ آسمان؛ الغاث ها جبرییل آنجا که می فهمید حیدر می رود، داد زد: ای وایِ من، فتّاحِ خیبر می رود آسمان دارد ز اعجازش، عقب تر می رود ابن ملجم نیز از ترس علی در می رود گر دلش را از هیاهویِ طواف آرَد برون، گر سرش را از وصالِ اعتکاف آرَد برون، صد هزاران سر ز بینِ هر مصاف آرد برون وای اگر تیغِ دو سر را از غلاف آرد برون نامِ حیـــدر، اولِ دفتر نوشته کردگار روزِ محشر، هر خلیفه در پیِ راه فرار قلب های شیعه از عشق علی شد بی قرار لا فَتی اِلّا علی، لا سَیف اِلّا ذوالفقار سر به شوقِ سجده دارد، تیر میریزد زمین، نان و خرما، کاسه های شیر میریزد زمین، ای خدا این جودِ عالمگیر میریزد زمین، خونِ او از حنجر شمشیر میریزد زمین تا قیامت مستم از جامِ شراب و باده اش جان فدای مستی او بر سر سجّاده اش @Mehran_ghorbani_shear
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞️ استوری موشن | شب قدر • احیایِ شبِ قدر، اگر فایده ای داشت آن هم بِعَلــــیِّ بِعَلــــیِّ بِعَلـــــی بود
جبریل، گرم فاتحه خوانی و تعزیت هجران مرتضی به خداوند تسلیت
ای دل از وقتی که گفتی یاعلی، گنجینه ای عاری از بغض و حسد، خالی ز حرص و کینه ای بر لبم نام علی را بردم و رفتم بهشت زاهد و قصر جنان، ما و صفای سینه ای والی ملک وسیعی در زمین هستی و حیف، روی دوشت مانده رد خرقه‌ی پشمینه ای از کلنگ چاه پرسیدم، به وصف تو سرود: صاحب زحمتکش دستان غرق پینه ای آدم از آب و گلش خارج شد و نام تو برد، ای که در خلق جهان هم صاحب پیشینه ای گاه گاهی بین تو با ذات حق شک میکنم کیستی ای که به تاریخ جهان دیرینه ای سجده کردی، در میان سجده دیدی خویش را مرتضایی؟ یا خدا؟ یا نور؟ یا آیینه ای؟ محضرت را درک خواهم کرد طبق قول تو می‌رسد فرزند تو در صبحی از آدینه ای @mehran_ghorbani_shear
کسی که دستِ لطفش ، جانِ آهو را رها کرده، کجا دیدی گنهکار و سیه رو را رها کرده؟ به هرسو میروم ، بویِ خوشِ عطرِ بهشت آید، در این درگاه، یزدان، باغِ شب بو را رها کرده شنیدم حافظِ شیراز وقتی دید ایوان را نوشتن از خمِ محراب و ابرو رها کرده شنیدم چشمِ شاهی بر دوتا گلدسته ات افتاد همانجا تاج و تخت و برج و بارو را رها کرده برای اینکه از گَردِ حریمت سُرمه بردارد شنیدم خادمت در صحن، جارو را رها کرده طبیبی تا نگاهش بر کرامات شما افتاد شنیدم نسخه پیچی های دارو را رها کرده شنیدم از لبِ مادر که نزدیک ضریحِ تو، به شوقِ بردنِ نامت ، النگو را رها کرده سه دفعه زائر خود را کرامت میکند سلطان ضرر کرده کسی که دامنِ او رها کرده @mehran_ghorbani_shear
این مملکت نامش اگر امروز ایران است، از برکت الطاف سلطان خراسان است
جان فدای نفس قدسی و تکبیر و اذانش آسمان نیز به وجد آمده از طرز بیانش هاشمی صورت و حیدر نسب و فاطمه سیرت دل صیاد، شده صید دو ابروی کمانش از مدینه به سوی کشور ایران، خط سبزی به وجود آمده از جای قدم های نهانش همه دنیا و زر و زیورش ارزانی خوبان من و این درگه و آن برگه و آن خط امانش حوض و فواره و نقاره بجای خودش اما می برد دل ز همه پرچم در باد وزانش وسط صحن نبی، گنبد سبزی ست نمایان پر شده عطر محمد ز کران تا به کرانش گرچه آهو نشدم، آرزویم این شده مردم بشوم کفتری از تابلوی فرشچیانش کور بینا شد و لال از لب خود گفت رضاجان جان زیاد آمده در کوی شفایافتگانش شد دعای دل و جان همه عجل لولیک ای به قربان غم و سوز دل گریه کنانش ما همیشه فقط از باب جواد آمده بودیم هرچه داریم و نداریم به قربان جوانش هرکه از سختی ایام به تنگ آمده، یارب! یک‌شب او را به کف صحن هدایت برسانش مادر انگشتر و من شعر برای تو سرودم هرکه از مال گذشته ست به مقدار توانش @mehran_ghorbani_shear
کنار دست خدا ، شیر کردگار یکیست و در زمین و زمان، مرد روزگار یکیست علی علی ست سرود لب تمامی خلق، دلیل خلقت صحرا و چشمه سار یکیست به دید نافذ او ، عالمی به تسبیح اند شمیم عطر گل و تیغ های خار یکیست به وقت رزم برایش چه فرق دارد کیست؟ امیر زبده و سرباز تازه کار یکیست اگر نهیب به دشمن زند، اگر شمشیر کمان ابروی دلدار و ذوالفقار یکیست بگو به آنکه علی شد حریف او به نبرد: به پیش تیغ علی، ماندن و فرار یکیست شهید عشق علی را چه باک از ایثار؟ برای مالک و تمار، زهر و دار یکیست به چشم عدل علی در حساب پس دادن برادر و پسر و یار و بخشدار یکیست به وقت پخش غنائم به چشم عادل او دیار غربت و استان همجوار یکیست شکاف گوشه ی کعبه به عاشقان فهماند که صاحب همه القاب بیشمار یکیست چه در غدیر و چه در قدر، یا شب معراج برای احمد مختار، یار غار یکیست هزار دفعه دلم ، گرم من یمت یرنی ست مرا هزار امید است و هر هزار یکیست @mehran_ghorbani_shear
14.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 نماهنگ "جشن ولایت علی(ع)" 🎙️ 🚩 به مناسبت عید غدیر خم مجری طرح: گروه هنری رسانه ای سلما تهیه کننده: ماهان احمدی کارگردان: سید علیرضا میررکنی سرپرست گروه: سید حسین حسینی شعر و سبک: تهیه شده در قرارگاه فرهنگی اجتماعی حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) شهرستان پردیس روابط عمومی شهرداری و شورای اسلامی شهر پردیس
به چشم عدل علی ، در حساب پس دادن برادر و پسر و یار و بخشدار یکی‌ست @mehran_ghorbani_shear
اینکه ما هر لحظه از اوقات قبلی بهتریم، غوطه ور در قعر اقیانوس لطف حیدریم
کاش میشد در غم هجران تو اندیشه کرد بوی اسپند محرم را درون شیشه کرد
عشق تو فراتر ز ابد ها و ازل هاست دریافته ام عشق تو مضمون غزل هاست تو ماه بنی هاشمی و مشتری تو؛ شمس و قمر و زهره و ناهید و زحل هاست چشمان غضبناک تو در عرصه میدان سرمنشا ترسیدن سرلشگر و یل هاست ای بت شکن کرب و بلا ، تیغ تو تیز است در لشکر بن سعد، اگر لات و هبل هاست از آب گذشتی تو و تصمیم بزرگت در کل جهان ، شهره به امثال و مثل هاست مانند تو هرگز کسی اینگونه نبوده ست آوازه ی ایثار تو در بین ملل هاست قاسم وسط معرکه می‌گفت اباالفضل شیرینی لبهای تو از جام عسل هاست یار پر و پا قرص حسینی و از این رو ، نام تو همیشه ، همه جا ، روی کتل هاست باریده به خاک دلم از روز ازل ، فضل گفتیم به هر غصه: توکل به اباالفضل مه پیکر و مه سیرتی و ماه جبینی بر خاتم دستان علی، نقش نگینی پاشید ز هم خیل ستم ، از چپ و از راست هم سمت یساری تو و هم سمت یمینی تنها نه فقط ماه بنی هاشمیانی، تو ماه ترین ماه سماوات و زمینی نام تو دل‌آرام ترین نام جهان است عباس ترینی و اباالفضل ترینی در مرتبه ات گفته خدا باب حوائج پور علی و گل پسر ام بنینی تو ناب ترین شعر پر آوازه ی عشقی بر دوش تو پیدا ، علم غیرت دینی هرکس که امیدش به تو بسته است، سعید است مانند علی ، باب خودت! حصن حصینی من دست به سینه ، به سوی صحن تو گفتم: جانم چه جنانی ، چه بهشتی ، چه برینی باریده به خاک دلم از روز ازل ، فضل گفتیم به هر غصه: توکل به اباالفضل تار دل ما بی رخ تو ، پود ندارد گیرایی چشمان تو را رود ندارد با صوت اناالحیدر تو علقمه لرزید این مرتبه را حضرت داوود ندارد هرگز به دو عالم یل فرخنده مقامی، مانند تو چشمی غضب آلود ندارد در آیه چشمان تو نوری ست که اصلا تیر و سپر و تیغ زر اندود ندارد با دست علی‌صولت تو ، لشکر دشمن زخمی و هلاکت زده، کمبود ندارد این شد سخن مجمع عشاق ابالفضل: بیچاره همان بنده که معبود ندارد کار همه ی خلق به دستان تو بند است روزی که پشیمانی ما سود ندارد بگذار که از غصه ی او روضه بخوانم چون مثل تو را مهدی موعود ندارد باریده به خاک دلم از روز ازل ، فضل گفتیم به هر غصه: توکل به اباالفضل جانم به فدای دل شیدایی این مرد قربان نفس های مسیحایی این مرد پیچیده به شش گوش سماوات الهی آوازه ی اجدادی و آبایی این مرد با چشمه و با رود خروشان شده یکسان چشمان پر از جوشش دریایی این مرد در خواب خوشی رفته علی اصغر مولا از نغمه ی لاهوتی لالایی این مرد کم آمده شعر و غزل و واژه و مصراع در مدح دو ابروی چلیپایی این مرد او خادم درگاه حسین است و جز این نیست هرچند امان نامه دهد دایی این مرد آرایه ی ایهام که نه! عکس نقیض است، لب تشنگی و منصب سقایی این مرد لب تشنه برون رفت ز دریای خروشان دیگر چه بگوییم از آقایی این مرد؟ باریده به خاک دلم از روز ازل ، فضل گفتیم به هر غصه: توکل به اباالفضل @mehran_ghorbani_shear
بسکه هنگامه‌ی مجنونی لیلا شده بود غرق در شور و شعف، خانه ی مولا شده بود آسمان زیر قدم‌هاش، شکوفا شده بود جشن شوق نوه‌ی حیدر و زهرا شده بود زینت دوش حسینِ علی از راه رسید اصلاً انگار علیاً ولیُ الله رسید غنچه‌ی روی لبش وا شده، ماشاءالله محو او حضرت زهرا شده، ماشاءالله او چگونه به زمین جا شده؟ ماشاءالله وقت مجنونی لیلا شده، ماشاءالله نام حیدر به روی هر پسر مولا بود، چقدر نام علی در نظرش زیبا بود او اذان‌گوی سراپرده‌ی احمد شده است صاحب چهره‌ی خوش، موی مجعّد شده است خال پیدا شده در میم محمّد شده است ورد لبهای ملک، ذکر خوشامد شده است این جوان کیست که از سمت فلک می آید؟ و به پابوس قدم هاش، ملک می آید؟ این جوان وارث حیدر شود ان شاءالله تیغ او، مالک اشتر شود ان شاءالله فاتح خیبر دیگر شود ان شاءالله یک تنه، یک تنه لشکر شود ان شاءالله پدر و مادر او، از برکاتش شادند با رجزخوانی او یاد علی افتادند شرف عرش بَرین، رَشک دل آدمیان باب حاجات دل آدمیان، عالمیان زینت دوش حسن، نور بنی هاشمیان از خیام آمد و برداشت دو لشکر ز میان، تیغ برداشت! ملک، ذکر جلی میخواندند صد و ده بار ملک، نادعلی میخواندند زیر تیغ علوی، معرکه از تاب افتاد نور رویش به دل خسته ی مهتاب افتاد تا که یاد عطش خیمه ی ارباب افتاد خطبه ای خواند و نگاهش به لب آب افتاد از رجزخوانی او، کرک و پر لشکر ریخت مردم از چشم، دل از سینه، سر از پیکر ریخت تیغ او وارث تیغ دو دم حیدر بود او علی بود و ملقّب به علی اکبر بود کربلا شاهد بدر و اُحُدی دیگر بود دشت لبریز صدای خود پیغمبر بود علقمه گفت: علی، کرب و بلا گفت: علی ذوالفقار دو دَمَش بین هوا گفت: علی خون، حنا بسته به پیچ و خمِ زلف و مویش زخم برداشته بالای خَمِ ابرویش تیغ کین، داده خراشی به تن و پهلویش بارکَ الله به آن دست و به آن بازویش باز هم، تیغ علی از سه طرف سر میریخت آسمان، نُقل و نگین بر سَرِ اکبر میریخت وقت رفتن شد و تیر آمد و اکبر افتاد اصلاً انگار در این دشت، پیمبر افتاد کربلا ریخت بهم، وارث حیدر افتاد دل ارباب، به یاد لگد و در افتاد روضه اینجاست، حسین بن علی پرپر شد اکبرش در دل این دشت، علی اصغر شد @mehran_ghorbani_shear
چقدر روی زمین از خودم خبر بگذارم چقدر حرص و طمع، مال و سیم و زر بگذارم خدا کند بتوانم وصیت شهدا را میان روضه و گریه، به چشم تر بگذارم دعا کنید رفیقان در این میان بتوانم به روی قلب رفیقان خود اثر بگذارم در این دو راهی دنیا و دین مگر بتوانم، که پای خویش در این راه پر خطر بگذارم برای صبح ظهورت، گذاشتم دو سه بیتی خدا کند بتوانم که بیشتر بگذارم خدا کند بتوانم که نفس سرکش خود را شبانه، ساعت مخصوص پشت در بگذارم خدا کند بتوانم شبی شبیه شهیدان به روی دامن مولای خویش، سر بگذارم @mehran_ghorbani_shear
یا کریم اهل البیت 💚 در این خانه را پیوسته و بسیار خواهم زد غلام خانه زادم ، مست و قنبر وار خواهم زد به بابایت قسم دادم که حتما وا کنی در را، در بیت الکرم را یکصد و ده بار خواهم زد شبیه حضرت مجنون که تسبیح لبش لیلاست، به هرجا می‌رسم ، نام حسن را جار خواهم زد به شوق سفره ی تو در سحر ها باده می‌نوشم و جام عشق را در لحظه ی افطار خواهم زد فقط یاد تو می افتم، میان تک تک ابیات به هر شعری که حرفی از در و دیوار خواهم زد به پشت آن حصار سبز رنگی که به تن داری کنار حاجیان خانه ی حق ، زار خواهم زد از این غصه که روی قبر تو ایوان و گنبد نیست شبی آخر خودم را در بقیعت دار خواهم زد فقط رخصت بده ، از اصفهان کاشی و آجر را برای صحن باب القاسم تو ، بار خواهم زد
محراب دعا ، طبیعت بکر علی‌ست در جان و دل ما ، همه دم فکر علی‌ست آن ذکر که ذکر عید امسال همه‌ست؛ روزی صد و ده بار فقط ذکر علی‌ست @mehran_ghorbani_shear
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞️ استوری موشن | شب قدر • احیایِ شبِ قدر، اگر فایده ای داشت آن هم بِعَلــــیِّ بِعَلــــیِّ بِعَلـــــی بود @mehran_ghorbani_shear
آخر عمر است و ما یاد خدا افتاده ایم کشتی نوحیم و در بحر بلا افتاده ایم ذره ای خاکیم و سوی نور راهی گشته ایم، از خوش اقبالی ولی در زیر پا افتاده ایم خرد و ناچیزیم و در خیل محبان الرضا از زیارت رفتن آن ماه، جا افتاده ایم بهترین کار جهان در پای او افتادن است پس ردیف شعر هم، خو کرده با «افتاده ایم» عازم حج اند حاجی ها و ما هم مثل قبل، با دو چشمی تر به یاد کربلا افتاده ایم چون برات کربلا را در خراسان می دهند روز و شب ما هم به درگاه رضا افتاده ایم https://eitaa.com/Mehran_ghorbani_shear
صلی الله علیک یا محسن بن علی (علیه السلام) می نویسم در غزل از آنکه رویایی ندید علت خلق دو دنیا بود و دنیایی ندید غنچه ی نورسته ای که با لگدهای خزان ، پشت در ، پرپر شد و فصل شکوفایی ندید او عدالت پیشه ای مثل علی میشد ولی، رفت و دنیا اینچنین آقا و مولایی ندید او کرامت پیشه ای مثل حسن میشد ولی، رفت و خوان نعمتش را حاتم طایی ندید پیرهن هایی که زهرا دوخت را بر تن نکرد روی دوش مرتضی ، دشتی و صحرایی ندید محسن شش‌ماهه رفت و قامت عباس را در لباس و منصب زیبای سقایی ندید از برادرزاده هایش قاسم و اکبر بپرس؛ رفت و وقت تشنگی، رودی و دریایی ندید روضه ی این خاندان اشک است و شور و اشتیاق خواهرش در کربلا هم غیر زیبایی ندید @mehran_ghorbani_shear