eitaa logo
مهران قربانی / شعر آیینی
30 دنبال‌کننده
6 عکس
3 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دیدنی 🌙 تقدیم به خاک پای حضرت سقا شور و حال امشب بیت پیمبر دیدنی‌ست خنده ی پرشور بر لبهای کوثر دیدنی ست با قدوم نازنین زاده ی ام البنین مژدگانی دادن مولای قنبر دیدنی ست از میان کوچه می بینم سرور نور را اینکه جبریل آمده تا پشت این در دیدنی ست حال و روز خلق هم امشب ابالفضلی تر است در دل خلق خدا خیر مکرر دیدنی ست او که از این ابتدا ، باب الحوائج گشته است دستهایش در میان دست حیدر دیدنی ست ماه کامل امشب از فضل اباالفضل علی، بر فراز یکصد و سی و سه کشور دیدنی ست انعکاس چشم او در چشم حیدر دلبر است ماه وقتی میشود چندین برابر دیدنی ست پادشاه کربلا بعد از سپاس و حمد گفت: وای وقتی که خدا داده برادر دیدنی ست او که در آینده دنیا را علمداری کند دیدنش با چشمهای شیر خیبر دیدنی ست رفته رفته قد کشیدن پیش بابایش علی هم نبردی با ابوذر ها و اشتر دیدنی ست شیر در هنگام تمرین نبردش جای خود، شور و حال حیدر و تشویق مادر دیدنی ست حضرت عباس میفهمد فقط این نکته را گفتن احسنت بر شهزاده اکبر دیدنی ست بردن نام دو تا باب الحوائج پشت هم در میان روضه ی موسی بن جعفر دیدنی ست وعده ی دستان او با نامه ی اعمال ما در میان ازدحام خلق محشر دیدنی ست زیر لب با گریه حیدر رو به زینب کرد و گفت: بر فراز نیزه ها، غوغای این سر دیدنی ست مهران قربانی @Mehran_ghorbani_shear
ای خوشا ذکرِ علی را صدر دفتر داشتن مردِ میدانی چنان فَتّاحِ خیبر داشتن ای خوشا عشقی مثالِ عشقِ حیدر داشتن در منایِ عاشقی مانندِ قنبر داشتن پس نباید در ره عشق علی، سر داشتن چون علی مثلِ خدا، وقتی که دلبر داشتن، از زر و سیم جهان باید که دل بر داشتن ای خوشا مثلِ علی مولا و رهبر داشتن گرچه بارِ آخرش باشد، ولی آمد برون کیسه ای بر دوش پیدا شد؛ علی آمد برون آمده تا شیعه را غرقِ غزلخوانی کند آشنا با دین و آیین مسلمانی کند گِردِ پایش جمع شد یک جمع مرغابیّ و قو آیه نازل شد به شأن دوست: مِمّا تُنفِقوا جبرییل آورده در وصفش چنین صوت جلی؛ لَن تَنالُوا البِرَّ مِمّا تُنفِــــقوا یعنـــی علی قبل از آنکه با دلش، پا در حرم میکرد علی‌ در رهِ مسجد یتیمان را کَرَم میکرد علی درس هایی را که حیدر می نوشت آمد بگوش کیسه اش تا باز شد بوی بهشت آمد بگوش او که مشهورِ به لطف و جودِ بی اندازه است آخرین بارِ رطب از باغهایش، تازه است او رطب، اندازه ی یک سالِتان آورده است‌، سفره ها را وا کنید از بس که نان آورده است آخر، این بار گران هم می رود از دستِتان آخرین بار است خرما میگذارد دستِتان بر در این خانه مانندِ هزاران مستمند تا قیامت شاعران روزی خورِ این سفره اند هر زمان نزدیکِ لبهایم، رطب می آورم نام زیبای علی را روی لب می آورم پُر شده این شعر از سرمستیِ احساس ها چون سرِ ذوق آمدند آلاله ها و یاس ها میچکد از دستِ حیدر، غیرتِ عباس ها میرسد بر گوش اهلِ آسمان؛ الغاث ها جبرییل آنجا که می فهمید حیدر می رود، داد زد: ای وایِ من، فتّاحِ خیبر می رود آسمان دارد ز اعجازش، عقب تر می رود ابن ملجم نیز از ترس علی در می رود گر دلش را از هیاهویِ طواف آرَد برون، گر سرش را از وصالِ اعتکاف آرَد برون، صد هزاران سر ز بینِ هر مصاف آرد برون وای اگر تیغِ دو سر را از غلاف آرد برون نامِ حیـــدر، اولِ دفتر نوشته کردگار روزِ محشر، هر خلیفه در پیِ راه فرار قلب های شیعه از عشق علی شد بی قرار لا فَتی اِلّا علی، لا سَیف اِلّا ذوالفقار سر به شوقِ سجده دارد، تیر میریزد زمین، نان و خرما، کاسه های شیر میریزد زمین، ای خدا این جودِ عالمگیر میریزد زمین، خونِ او از حنجر شمشیر میریزد زمین تا قیامت مستم از جامِ شراب و باده اش جان فدای مستی او بر سر سجّاده اش @Mehran_ghorbani_shear
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞️ استوری موشن | شب قدر • احیایِ شبِ قدر، اگر فایده ای داشت آن هم بِعَلــــیِّ بِعَلــــیِّ بِعَلـــــی بود
جبریل، گرم فاتحه خوانی و تعزیت هجران مرتضی به خداوند تسلیت
ای دل از وقتی که گفتی یاعلی، گنجینه ای عاری از بغض و حسد، خالی ز حرص و کینه ای بر لبم نام علی را بردم و رفتم بهشت زاهد و قصر جنان، ما و صفای سینه ای والی ملک وسیعی در زمین هستی و حیف، روی دوشت مانده رد خرقه‌ی پشمینه ای از کلنگ چاه پرسیدم، به وصف تو سرود: صاحب زحمتکش دستان غرق پینه ای آدم از آب و گلش خارج شد و نام تو برد، ای که در خلق جهان هم صاحب پیشینه ای گاه گاهی بین تو با ذات حق شک میکنم کیستی ای که به تاریخ جهان دیرینه ای سجده کردی، در میان سجده دیدی خویش را مرتضایی؟ یا خدا؟ یا نور؟ یا آیینه ای؟ محضرت را درک خواهم کرد طبق قول تو می‌رسد فرزند تو در صبحی از آدینه ای @mehran_ghorbani_shear
کسی که دستِ لطفش ، جانِ آهو را رها کرده، کجا دیدی گنهکار و سیه رو را رها کرده؟ به هرسو میروم ، بویِ خوشِ عطرِ بهشت آید، در این درگاه، یزدان، باغِ شب بو را رها کرده شنیدم حافظِ شیراز وقتی دید ایوان را نوشتن از خمِ محراب و ابرو رها کرده شنیدم چشمِ شاهی بر دوتا گلدسته ات افتاد همانجا تاج و تخت و برج و بارو را رها کرده برای اینکه از گَردِ حریمت سُرمه بردارد شنیدم خادمت در صحن، جارو را رها کرده طبیبی تا نگاهش بر کرامات شما افتاد شنیدم نسخه پیچی های دارو را رها کرده شنیدم از لبِ مادر که نزدیک ضریحِ تو، به شوقِ بردنِ نامت ، النگو را رها کرده سه دفعه زائر خود را کرامت میکند سلطان ضرر کرده کسی که دامنِ او رها کرده @mehran_ghorbani_shear
این مملکت نامش اگر امروز ایران است، از برکت الطاف سلطان خراسان است
جان فدای نفس قدسی و تکبیر و اذانش آسمان نیز به وجد آمده از طرز بیانش هاشمی صورت و حیدر نسب و فاطمه سیرت دل صیاد، شده صید دو ابروی کمانش از مدینه به سوی کشور ایران، خط سبزی به وجود آمده از جای قدم های نهانش همه دنیا و زر و زیورش ارزانی خوبان من و این درگه و آن برگه و آن خط امانش حوض و فواره و نقاره بجای خودش اما می برد دل ز همه پرچم در باد وزانش وسط صحن نبی، گنبد سبزی ست نمایان پر شده عطر محمد ز کران تا به کرانش گرچه آهو نشدم، آرزویم این شده مردم بشوم کفتری از تابلوی فرشچیانش کور بینا شد و لال از لب خود گفت رضاجان جان زیاد آمده در کوی شفایافتگانش شد دعای دل و جان همه عجل لولیک ای به قربان غم و سوز دل گریه کنانش ما همیشه فقط از باب جواد آمده بودیم هرچه داریم و نداریم به قربان جوانش هرکه از سختی ایام به تنگ آمده، یارب! یک‌شب او را به کف صحن هدایت برسانش مادر انگشتر و من شعر برای تو سرودم هرکه از مال گذشته ست به مقدار توانش @mehran_ghorbani_shear
کنار دست خدا ، شیر کردگار یکیست و در زمین و زمان، مرد روزگار یکیست علی علی ست سرود لب تمامی خلق، دلیل خلقت صحرا و چشمه سار یکیست به دید نافذ او ، عالمی به تسبیح اند شمیم عطر گل و تیغ های خار یکیست به وقت رزم برایش چه فرق دارد کیست؟ امیر زبده و سرباز تازه کار یکیست اگر نهیب به دشمن زند، اگر شمشیر کمان ابروی دلدار و ذوالفقار یکیست بگو به آنکه علی شد حریف او به نبرد: به پیش تیغ علی، ماندن و فرار یکیست شهید عشق علی را چه باک از ایثار؟ برای مالک و تمار، زهر و دار یکیست به چشم عدل علی در حساب پس دادن برادر و پسر و یار و بخشدار یکیست به وقت پخش غنائم به چشم عادل او دیار غربت و استان همجوار یکیست شکاف گوشه ی کعبه به عاشقان فهماند که صاحب همه القاب بیشمار یکیست چه در غدیر و چه در قدر، یا شب معراج برای احمد مختار، یار غار یکیست هزار دفعه دلم ، گرم من یمت یرنی ست مرا هزار امید است و هر هزار یکیست @mehran_ghorbani_shear