🔰 سخننگاشت| حوزه علمیه باید برای ابهامهای دینی راه حل بدهد
💠 رهبرانقلاب: توقعات زیاد از حوزه علمیه قم برای حل مسائل و ابهامات وجود دارد. در گذشته چنین توقعاتی از قم وجود نداشت و حوزه علمیه، سربهزیر و مشغول کار خود بود اما امروز این انتظار از حوزه علمیه قم وجود دارد که برای ابهامها و مشکلات دینی راهحل داشته باشد.
@MehreMaandegar
#یار_مهربان
🔻قسمت اول
📚 رنج های ورتر جوان
«....صاحبان منصب و مقام چنان سرد و بیاعتنا با مردم عادی رفتار میکنند که انگاری معاشرت با آنها شأنشان را بر باد میدهد. وانگهی برخی مسخرهپردازان تهیمغز هم هستند که صرفاً بهظاهر، و برای آن با مردم همسویی نشان میدهند تا در عمل هرچه بیشتر ناز بفروشند و با نخوتشان کام این بینوایان را تلخ کنند. ...
🔸آدمها که خدا میداند چرا چنین خمیرهای دارند، بسیار کمتر رنج میبردند اگر که اینقدر به خیال تن نمیسپردند و از تلخیهای گذشته یاد نمیکردند، یا بهجای بیخیالی و پرداختن به اکنون، در حال و هوای خاطرات ناگوار گذشته غرق نمیشدند...»
🔰رمان عاشقانه، رنجهای ورتر جوان که در سال ۱۷۷۴ منتشر شد اثر یوهان ولفگانگ فون گوته، شاعر، نمایشنامهنویس، رماننویس، طبیعتپژوه آلمانی و نویسنده تراژدی فاوست و دیوان غربی – شرقی است.
🔹مترجم کتاب – محمود حدادی – درباره جنبهای از کتاب رنجهای ورتر جوان که در سطح جهانی پیشگام و راهگشا بوده است، در مقدمه خود چنین مینویسد:
«بازنمایی دنیای درون انسانی که خلق و خویی سوای رفتار رایج روز دارد و خوشتر دارد زندگی را در حاشیهی اجتماع بگذراند، بیش از دویست سال است که در ادبیات آلمانی و اروپایی – و اگر که به بوف کور بیندیشیم، در این میان در داستانسرایی فارسی هم – گاه و بیگاه تکرار میشود و بهویژه در دورانهای بحرانی رواجی بیشتر مییابد، خواهی مقصود از آن ارائه تعریفی تازه از انسان باشد، یا کوشش در راهِ گشودن روزنههایی نو بر درک درون انسان، یا پیچیدگیهای زندگی اجتماعیاش.»
@MehreMaandegar
#پاسخ_شبهات
🔻قسمت اول
🔮 خلاصه ای از متن شبهه :
عنوان: «پیغمبر اکرم سینه فاطمه زهرا را می بوسیده و یا زبان در دهان او میگذاشته است»
ابو جعفر محمد ابن على ابن شهراشوب در كتاب معروف خود، مناقب آل أبی طالب در جلد 3 صفحه 114 مينويسد:
الباقر و الصادق (ع):انه كان (ص) لاینام حتى یقبل عرض وجه فاطمه و یضع وجهه بینثدیی فاطمه و یدعو لها و فی روایه: حتى یقبل عرض وجنة فاطمة أو بین ثدییها.
🔸و نيز در كتاب كشف الغمه اربلى در جلد دوم ص 95 اورده :
كان رسول الله (ص) لاینام حتى یقبل عرض وجنة فاطمة (ع) أو بین ثدییها.و عن جعفر صادق (ع) كان النبی(ص) لاینام لیلة حتى یضع وجهه بین ثدیی فاطمة (ع)كشف الغمه إربلی /جزء2/صفحة 95
اما #علامه_مجلسى ستون فكرى و نظرى شيعيان در اينباره مينويسد:
🔹الباقر والصادق (ع): أنه كان النبی (ص) لا ینام حتى یقبل عرض وجه فاطمة یضع وجهه بین ثدیی فاطمة و یدعو لها و فی روایه حتى یقبل عرض وجنه فاطمه أو بین ثدییهامنبع: (بحار الانوار/ جزء 43/صفحه 42)
#مجلسى در ادامه و در صفحه 55 و 77 اين كتاب روايات ديگرى به اين مضمون اورده كه :
و عن حذیفة كان رسول الله ( ص) لا ینام حتى یقبل عرض وجنة فاطمة ع أو بین ثدییها . وعن جعفر بن محمد ع كان النبی لا ینام لیلته حتى یضع وجهه بین ثدیی فاطمه (ع)_بحار الانوار/جزء43/صفحة55
🔰كان النبی( ص) لاینام حتى یقبل عرض وجنة فاطمة ع أو بین ثدییها »
و عن جعفر بن محمد (ع) قال:
كان رسول الله ( ص) لاینام حتى یضع وجهه الكریم بین ثدیی فاطمه (ع)___
بحارالانوار/جزء 43صفحه 77
@MehreMaandegar
مهر ماندگار
#یار_مهربان 🔻قسمت اول 📚 رنج های ورتر جوان «....صاحبان منصب و مقام چنان سرد و بیاعتنا با مردم عادی
#یار_مهربان
🔻قسمت دوم
📚داستان این کتاب از روز چهارم ماه مه در سال ۱۷۷۱ آغاز میشود. بخش عمده کتاب به شکل نامههایی است که شخصیت اصلی کتاب خطاب به دوستش، ویلهلم نوشته است و از عشق نافرجامش میگوید. از آدمهایی که با بدخلقی به همدیگر آزار میرسانند و پیوسته در خاطرات ناگوار گذشته غرق شدهاند.
🔸سرتاسر این رمان غم و اندوه ورتر است که طی نامههای مکرر خواننده را تحتتأثیر قرار میدهد، اما از صفحهٔ ۱۳۳ کتاب با عنوان «سخن ناشر خطاب به خواننده» راوی داستان را تغییر میدهد. راوی جدید از تلاشهای بیوقفهٔ ورتر میگوید که برای نجاتش از دام عشق است. از حال این نگونبخت میگوید که حتی از خودش هم میترسد. ورتر عشقش را پاک میانگارد، اما درعینحال خودش را سزاوار مجازات میداند، چرا که از نظر خودش و دیگران گناه است.
از حال لوته و زندگیاش مینویسد. از اینکه تنها یک روح لطیف و زنانه میتواند شرایط او را درک کند. اما این روح لطیف نمیتواند مرهمی بر دل خسته و بیمار ورتر باشد، تاجاییکه دیگر تحمل دیدن لوته را در کنار همسرش آلبرت ندارد. و درنهایت داستان با حادثهای ناگوار به پایان میرسد؛ پایانی تلخ که بعید است از ذهن خواننده پاک شود.
💢با خواندن رنجهای ورتر جوان ممکن است تا مدتها به فکر فرو روید. دلتان به حال ورتر خواهد سوخت و چه بسا با او همذاتپنداری خواهید کرد، اما واقعیت این است که یک عشق نافرجام همواره جاوادن خواهد ماند.
ورتر یک رمان عاشقانه متفاوت است، احتمالا متفاوتتر از هر رمان عاشقانهای که تا به حال خواندهاید.
مشخصات کتاب
📚عنوان: رنجهای ورتر جوان
📝نویسنده: یوهان ولفگانگ فون گوته
ترجمه: محمود حدادی
📇انتشارات: ماهی
📃تعداد صفحات: ۲۲۴
💰قیمت چاپ دوازدهم – بهار ۱۳۹۷: ۱۲۰۰۰ تومان
@MehreMaandegar
مهر ماندگار
#پاسخ_شبهات 🔻قسمت اول 🔮 خلاصه ای از متن شبهه : عنوان: «پیغمبر اکرم سینه فاطمه زهرا را می بوسیده و ی
#پاسخ_شبهات
🔻قسمت دوم
🔮 پاسخ:
🔵آیت الله العظمی مکارم شیرازی که از بزرگان علمای شیعه در عصر حاضر می باشد در بیان عقاید شیعه چنین می اورد:
☑️« عقیده ما در باره روایات اهل بیت:
«تکرار این موضوع را ضروری می دانیم که هر حدیثی که در یکی از
#منابع_معروف یا سایر منابع معتبر وجود داشته باشد به این #معنی_نیست که آن حدیث به خصوص معتبر باشد .🔸بلکه هر حدیثی سلسله سندی دارد که باید هر یک از رجال سند آن جدا گانه مورد بررسی قرار گیرد
🔺هر گاه تمام رجال سند مورد اعتماد بودند آن حدیث به عنوان یک حدیث صحیح پذیرفته می شود در غیر این صورت آن حدیث مشکوک یا ضعیف است».
📚اعتقاد ما،ص۱۱۹
🔵حال پاسخ روایات مورد استناد از لحاظ سـَنَد:
1⃣روایت اول از کتاب مناقب ابن شهر اشوب مرسل و بدون سند است.
2⃣روایت دوم از کتاب کشف الغمه نیز مرسل و ضعیف است.
3⃣روایت سوم از کتاب بحار الانوار همان روایت مناقب ابن شهر اشوب است و علامه مجلسی از ان کتاب نقل می کند که گفتیم روایت مرسل و ضعیف است.
4⃣روایت چهارم از کتاب بحار الانوار بدون سند و مرسل و ضعیف است.
5⃣روایت پنجم نیز از کتاب بحار الانوار بدون سند و کاملا ضعیف است .
🗯این که هر روایتی در هر کتابی ذکر شده ،دلیل بر صحیح بودن آن روایت نیست. گاه هدف نویسنده نقل روایات صحیح نیست، بلکه روایات مرتبط را را جمع آوری کرده است و👈 اهل فن باید جداسازی را انجام دهند.
🔵جهت دلالی:
متاسفانه القا کننده شبهه به خاطر بی #سوادی و ندانستن از علم درایة به اندازه سر سوزنی به این #توهم دچار شده است. چون اگر چیزی میدانست به مقایسه بین این گونه روایات و روایات نهی از بوسیدن دهان غیر از همسر و کودک وهمچنین در مقام تعارض این روایات ادله عقلی ونقلی بر عصمت پیامبر و حضرت زهرا و حیای این دو بزرگوار می پرداخت و به این توهم دچار نمیشد .
◻️پس از دوجهت روایی و دلالی این احادیث از اعتبار ساقط است.◻
@MehreMaandegar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #سید_حسن_نصرالله خطاب به صهیونیستها:
💢 به #نتانیاهو بگید با موشکهای نقطهزن ما مخالفت نکند
چون ما اگر نقطهزن داشته باشیم، مراکز و پایگاهها رو میزنیم
و اگر نقطهزن نداشته باشیم، خطامون زیاد میشه و شما رو میزنیم!!!
@MehreMaandegar
16.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#موشن_گرافیک | minute 10
🌟 ستاره های هالیوود میگویند . . .
#اسکارلت_جوهانسون
#جیم_کری
#تام_هاردی
#مارک_روفالو
@MehreMaandegar
مهر ماندگار
#استنلی_بوگان #قسمت_پانزدهم: در برابر گذشته 💥💥💥 با مشت زدم توی صورتش ... - آره ... هم زبر و زرنگ
#استنلی_بوگان
#قسمت_شانزدهم: سال نحس
💥💥💥
یه مهمونی کوچیک ترتیب داد ... بساط مواد و شراب و ...
گفت ...
- وقتی می رفتی بچه بودی، حالا دیگه مرد شدی ... حال کن، امشب شب توئه ...
حس می کردم دارم خیانت می کنم ... به کی؟ نمی دونستم ...
مهمونی شون که پا گرفت با یه بطری آبجو رفتم توی حیاط پشتی ... دیگه آدم اون فضاها نبودم ...
یکی از اون دخترها دنبالم اومد ...
- یه مرد جوون، این موقع شب، تنها ...
اینو گفت و با خنده خاصی اومد طرفم ... دختر جذابی بود اما یه لحظه یاد مادرم افتادم ... خودم رو کشیدم کنار ...
- من پولی ندارم بهت بدم ...
- کی حرف پول زد؟ ... امشب مهمون یکی دیگه ای ...
🍀🍀🍀
دوباره اومد سمتم ... برای چند لحظه بدجور دلم لرزید ... هلش دادم عقب ...
- پس برو سراغ همون ... و از مهمونی زدم بیرون ...
تا صبح توی خیابون ها راه می رفتم ... هنوز با خودم کنار نیومده بودم ... وقتی برگشتم، ویل بهم تیکه انداخت ...
- بعد از 9 سال برگشتی که زندگی کنی، حال کنی ... ولی ول می کنی میری ... نکنه از اون مدلشی و ...
حوصله اش رو نداشتم ...
- عشق و حال، مال خودت ... من واسه کار اینجام ... پولم رو که گرفتم فکر می کنم باهاش چه کار کنم ...
🍁🍁🍁
با حالت خاصی سر تکون داد و زد روی شونه ام ... و دوباره کار من اونجا شروع شد ...
با شروع کار، دوباره کابوس ها و فشارهای قدیم برگشت ... زود عصبی می شدم و کنترلم رو از دست می دادم ...
شراب و سیگار ... کم کم بساط مواد هم دوباره باز شد ... حالا دیگه یه اسلحه هم همیشه سر کمرم بود ...
🍃🍂🍃🍂
هر چی جلوتر میومدم خراب تر می شد ... ترس، وحشت، اضطراب ... زیاد با بقیه قاطی نمی شدم ... توی درگیری ها شرکت نمی کردم اما روز به روز بیشتر غرق می شدم ... کل 365 روز یک سال ... سال نحس ...
@MehreMaandegar