فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببينيد
💠رهبرانقلاب: من خودم را از جهت رسيدگی به فرزندانم، بخشی مدیون این مرد و #کتاب این مرد میدانم
📕 قصه های خوب برای بچه های خوب
🔺 سالگرد درگذشت آقای #آذریزدی
@Mehremaandegar
#فتوتیتر
💠بیتفاوتی به فرهنگ و هنر، کافهنشینی و زیست شبانه به بار میآورد
@Mehremaandegar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ
#اذان_خصوصیه
💠 وقت اذان برای هر کس خصوصیه،...
@Mehremaandegar
مهر ماندگار
✅ #قسمت_هفدهم: از منبر بیا پایین 💥💥💥 چند لحظه با تعجب بهم نگاه کرد ... هنوز توی شوک بود ... - اوه
✅ #قسمت_هجدهم: دل شکسته
💥💥💥
دلم سوخته بود و از درون له شده بودم ... عشق و صبر تمام این سال های من، ریز ریز شده بود ... تازه فهمیده بودم علت ازدواجش با من، علاقه نبود ... می خواست به همه فخر بفروشه ... همون طور که فخر مدرکش رو که از کشور من گرفته بود به همه می فروخت ... می خواست پز بده که یه زن خارجی داره ...
🍀🍀🍀
باورم نمی شد ... تازه تمام اون کارها، حرف ها و رفتارهاش برام مفهوم پیدا کرده بود ... تازه قسمت های گمشده این پازل رو پیدا کرده بودم ...
و بدتر از همه ... به گذشته من هم اهانت کرد ... شاید جامعه ما، از هر حیث آزاد بود ... اما در بین ما هم هنجارهای اخلاقی وجود داشت ... هنجارهایی که من به تک تکش پایبند بودم ...
🍁🍁🍁
با صدای بلند وسط خونه گریه می کردم ... به حدی دلم سوخته بود و شخصیتم شکسته شده بود که خارج از تحمل من بود ...
گریه می کردم و با خدا حرف می زدم ...
- خدایا! من غریبم ... تنها توی کشوری که هیچ جایی برای رفتن ندارم ... اسیر دست آدمی که بویی از محبت و انسانیت نبرده ...
خدایا! تو رو به عزیزترین و پاک ترین بندگانت قسم میدم؛ کمکم کن ...
🍃🍂🍃🍂
کمی آروم تر شدم ... اومدم از جا بلند بشم که درد شدیدی توی شکمم پیچید ... اونقدر که قدرت تکان خوردن رو ازم گرفت ...
به زحمت خودم رو به تلفن رسوندم ... هر چقدر به متین زنگ زدم جواب نداد ... چاره ای نبود ... به پدرش زنگ زدم ...
@Mehremaandegar
mahvare.raefipor.mp3
2.48M
#چشمه_معرفت
#استاد_رائفی_پور
#اثرات_مخرب_ماهواره
🗓 #تقویم_تاریخ
پنج شنبه
20 تیر ۱۳۹۸
8 ذیالقعده ۱۴۴۰
11 جولای ۲۰۱۹
@Mehremaandegar
🕋خرید حج
💠انصاف نیست که جوانان عزیز ما در جبههها جان دهند و جانبازی کنند وشما با خرید این کالاها به جنایتکاران جنگی کمک کنید و به اسلام و جمهوری اسلامی و ملت مظلوم خود با این اعمال دهن کجی نمایید. شما برای خودتان یا دوستانتان میتوانید چیزهای مناسب از خود #ایران تهیه نمایید که به دشمنان ایران و اسلام کمک نشود.
📅 امام خمینی(ره) |۱۶ مرداد ۱۳۶۵
@Mehremaandegar
‼️اطاعت از شوهر در حجاب و پوشش
💠 سوال: مرد تا چه اندازه اختیار دارد همسر خود را ملزم به پوشش و آرایش خاصی نماید؟ و زن تا چه حد باید به حرف شوهرش در این باره گوش دهد و رعایت حجاب یا رعایت نکردن آن را الزامی بداند؟
✅ پاسخ: مسئله پوشش و آرایش ربطی به دستور یا نهی شوهر ندارد بلکه حکم خدا است و خانمها باید در جاهایی که حجاب واجب است یعنی در نگاه نامحرم مراعات کنند حتی اگر شوهر مخالفت کند.
🔺بعکس در جاهایی که حجاب واجب نیست، اطاعت از امر شوهر به حجاب باز هم واجب نیست؛ مگر اینکه موردی باشد که اگر خانم اطاعت نکند، اختلاف یا مشاجره به وجود می آید و خدای ناکرده منجر به جدایی خواهد شد یا ترس از این باشد، در اینجا چون امر مهمی در میان است اطاعت الزام میباشد.
📕منبع: khamenei.ir
@Mehremaandegar
12.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت یک نذر؛
ز آستان رضایم خدا جدا نکند
من و جدایی از این آستان خدا نکند
💠 مردی که بیش از نیم قرن، حرم امام رضا علیهالسلام را در #دهه_کرامت چراغانی میکند.
#ولادت_عشق
@Mehremaandegar
💠 محصولات #سعودی را تحریم کنیم
♨️اینا کالاهایی هستند که سهام دار آنان دولت یا شاهزاده های سعودی اند!
❌قابل ذکر است که تمامی این روغن ها تراریخته اند (دستکاری ژنتیکی)
@Mehremaandegar
مهر ماندگار
✅ #قسمت_هجدهم: دل شکسته 💥💥💥 دلم سوخته بود و از درون له شده بودم ... عشق و صبر تمام این سال های من،
✅ #قسمت_نوزدهم: دختر من
💥💥💥
پدر و مادرش سراسیمه اومدن ... با زحمت لباس کمکم کردن، پوشیدم و رفتیم بیمارستان ...
بعد از معانیه ... دکتر با لبخند گفت ...
- ماه های اول بارداری واقعا مهمه ... باید خیلی مراقبش باشید ... استرس و ناراحتی اصلا خوب نیست ... البته همین شوک و فشار باعث شده زودتر متوجه بارداری بشیم... پس از این فرصت استفاده کنید و ...
پدر و مادر متین خیلی خوشحال شدن ... اما من، نه ... بهتره بگم بیشتر گیج بودم ... من عاشق بچه بودم ولی اضافه شدن یه بچه به زندگی ما فقط شرایط رو بدتر می کرد ...
حدود ساعت 1 بود که رسیدیم خونه ... در رو که باز کردم، متین با صدای بلند گفت ...
- وقتی مودبانه میگم فاحشه ای بهت برمی خوره ...
🍀🍀🍀
جمله اش تمام نشده بود که چشمش به پدر و مادرش افتاد... مثل فنر از جاش پرید ... تمام خوشحالی اون شب پدر و مادرش کور شد ... پدرش چند لحظه مکث کرد و محکم زد توی گوشش ...
- چند لحظه صبر کردم که عذرخواهی کنی یا حداقل تاسف رو توی صورتت ببینم ... تو کی اینقدر وقیح شدی که من نفهمیدم؟ ... نون حروم خوردی که به زن پاکدامنت چنین حرفی میزنی؟ ...
🍁🍁🍁
بعد هم رو کرد به مادر متین ...
- خانم برو وسایل آنیتا رو جمع کن ... این بی غیرت عرضه نگهداری از این دختر و بچه رو نداره ...
مادرش چنان بهت زده شده بود که حتی پلک نمی زد ...
- بچه؟ ... کدوم بچه؟ ...
و با چشم های مبهوتش به من نگاه کرد ...
🍃🍂🍃🍂
- نوه ی من بدبخت که پسری مثل تو رو بزرگ کردم ... به خداوندی خدا ... زنت تا امروز عروسم بود ... از امروز دخترمه... صورتش سرخ و ورم کرده بود ولی به روی ما نیاورد ... و لام تا کام حرف نزد ... فکر نکن غریب گیر آوردی ... سر به سرش بزاری نفست رو می برم ... الان هم می برمش ... آدم شدی برگرد دنبالش ...
@Mehremaandegar