🌼🌿 #تلنگر
👈 تو گناه را ترک کن، خدا تربیتت می کند
رجبعلی خیاط می گوید: «در ایّام جوانی دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته مَنْ شد و سرانجام در خانه ای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: «رجبعلی! خدا می تواند تو را خیلی امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذّت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن. سپس به خداوند عرضه داشتم: «خدایا! من این گناه را برای تو ترک می کنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن!»
آن گاه یوسف گونه پا به فرار می گذارد و نتیجه این ترک گناه، باز شدن دیده برزخی او می شود؛ به گونه ای که آنچه را که دیگران نمی دیدند و نمی شنیدند، می بیند و می شنود و برخی اسرار برای او کشف می شود.
📗 کیمیای محبت، ص79
🔹کانال مهریز نیوز
@Mehriz1401News
🌹چند داستان آموزنده🌹
از افلاطون پرسیدند برادرت را بیشتر دوست داری یا رفیق دیرینهات را؟ گفت برادری که رفیقم باشد.
🌹
دو دوست صمیمی قدیمی که نان ونمک یکدیگر را خورده بودند با هم به مشکل مالی خوردند و به بحث و جدل پرداختن؛ دوست مشترکشان در كافیشاپ به آنها گفت اگر فقط پول چایی که بارها با یکدیگر خوردهاید را جمع کنيد از اختلاف حسابتان بیشتر میشود! جدل نکنید که هزاران نفر دوستانی چون شما را برای خود آرزو دارند! آن دو چون حرف او را حساب دیدند از موضع خود کوتاه آمدند و با هم کنار آمدند…
🌹
امام باقر عليهالسلام به يكي از شيعيان خود به نام اسماعيل فرمود:
ای اسماعيل! آيا در ميان مردمي كه میزيستی، اين برنامه وجود داشت كه اگر فردي عبا و روپوش نداشت و نزد يكي از برادرانش عبايی اضافی وجود داشت، آن را به برادر نيازمندش رد كند تا او هم از نداري بيرون آيد؟ اسماعيل میگويد: خير.
امام فرمود: اگر فردی از آنان پيراهن اضافی داشت، آيا آن را براي برادر نيازمندش میفرستد؟
اسماعيل مي گويد: خير. امام با دست بر زانو مي زند (و با ناراحتي) مي فرمايد: آنان برادر نيستند. (تنبیهالخواطر۳۲۰).
🌹
در روايتی امام باقر علیهالسلام (در جواب به عدهای که گفتند ما حق دوستی و برداری را به جا میآوریم) فرمودند: آيا شما به گونهای با هم يك دل هستيد كه يكی از شما دست در جيب دوست خود فرو برد و آنچه لازم دارد بردارد؟ (و از سوی دوستش مورد اعتراض قرار نگيرد؟) حاضران گفتند: خير، ما اين چنين نيستيم.
امام فرمود: پس شما آن گونه كه فكر میكنيد برادر نيستيد. (کشفالغمة۲/ ۳۲۰)
🔹کانال مهریز نیوز
@Mehriz1401News
هدایت شده از مهریز نیوز
کد اسکن QR
گروه دورهمی مهریزی ها
در پیام رسان ایتا قابل
دسترسی هست.
https://eitaa.com/joinchat/3162374373C38de9caaea
👈خاطره زیبایِ امر بمعروف و نهی از منکر توسط یکی از خادمان حرم امام رضا ع در تاریخ ۹ آذر ۱۴۰۱
✨✨سوار اتوبوس شدم و دیدم یک دختر خانم خوش صورت و خوشگل نشسته و شالش روی شونه هاشه، آروم رفتم کنارش نشستم بعد از چند دقیقه گفتم دختر خشگلم شالت افتاده پایین ها!!!
💫دختر خیلی سرد گفت میدونم
گفتم خب نمیخوای درستش کنی؟ فورا گفت نه
🌸گفتم خب موهاتو گردنتو داره نامحرم میبینه، نگاه کن اون پسرای جوون چشماشونو ازتو برنمیدارن دارن از نگاه کردن به تو لذت میبرن، هم تو هم اونا دارین گناه میکنین فدات شم!
هنوز نزدیک حرم امام رضاییم ها!!!
💫دختر برگشت به من نگاه کرد منتظر بودم هرلحظه شروع کنه به فحاشی و دعوا، اما یهو زد زیر گریه سرشو گذاشت رو شونم و با گریه گفت آخه شما
چی میدونید از زندگی من؟!
🌼صبح تاشب دوشیفت مثل سگ کار میکنم نمیتونم زندگی کنم پدرو مادرم هر دوتا مریضن، پدرم نمیتونه کار کنه و خرج خونه و درمان اونا افتاده گردن منه بدبخت! نه خواهر دارم نه برادر، دیگه نمیتونم بریدم.
۲۱ سالمه ولی مثل ۵۰ ساله ها شدم!
💫به دختر گفتم عزیزم تو سختی های زندگی به خدا توکل کن برو پیش امام رضا ع بگو به خاطر تو حجابمو درست میکنم، تو هم این خواسته ی منو برآورده کن.
دختر گفت به خدا روم نمیشه چند ساله حرم نرفتم.
🌺همون لحظه یک خانم مانتویی متشخص و موجه سوار اتوبوس شد و روبروی ما نشست.
دختر گفت همون اطراف حرم دو جا فروشندگی میکنم ولی آخرماه کلا پنج شش میلیون بیشتر دستمو نمیگیره واقعاً خسته شدم.
💫گفتم با امام رضا معامله میکنی یانه؟ با چشمای پر از اشک گفت آره. همینجا جلوی شما به امام رضا ع قول میدم حجابمو درست کنم ایشونم به زندگی سامان بده، الانم میشه شما شالمو برام ببندین؟
🌼منم مشغول بستن شال شدم که یک دختر خانم محجبه همسن خودش اومد جلو و یک گیره ی خوشگل بهش داد و گفت اینم هدیه ی من به شما به خاطر محجبه شدنت.
شالو که بستم، گفت میشه یک عکس ازم بگیری ببینم چطور شدم؟
ازش عکس گرفتم همونطور که نگاه میکرد اون خانم مانتویی گفت دختر گلم اسمت چیه؟ دختر گفت عاطفه
🌱گفت عاطفه جان من پزشکم و منشی مطبم حامله است و دیگه نمیخواد بیاد سرکار. دنبال یک منشی خوبی مثل خودت میگردم بامن کار میکنی؟
🍂دختر همونطور که چشماش پر از ذوق و خوشحالی بود گفت ولی منکه بلد نیستم
خانم گفت اشکال نداره یاد میگیری حقوقتم از ۸ تومان شروع میشه کار که یاد گرفتی تا ۱۰ تومان هم زیاد میشه قبول؟
دختر همونطور که بی اختیار میخندید گفت قبول
🍃برگشت سمت من و محکم بغلم کرد و گفت خدایا شکرت امام رضا ع دمت گرم.
همه خانم های داخل اتوبوس درحال تماشای اون بودن و خوشحال.
✨من یک کیسه پلاستیکی دستم بود دادم بهش گفت این چیه؟ گفتم این غذای امام رضاست.
من خادمم و این ناهار امروزم بود هرهفته میبرم با پسرم و آقامون میخوریم این هفته روزی شما بود.
دوباره زد زیر گریه ولی از خوشحالی بود نمیدونست چی بگه فقط تشکر میکرد
منکه رسیدم به مقصد و باید پیاده میشدم به سرعت گوشیش رو بیرون آورد و گفت میشه یک سلفی باهم بگیریم؟
عکس گرفتیم و شماره منو گرفت و پیاده شدم...
🔹کانال مهریز نیوز
@Mehriz1401News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ...
🦋ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ﺑﻪ خداوند ﮐﻪ ﯾﻮﻧﺲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﺁﺏ،
ﻧﻮﺡ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺁﺏ
ﻭ ﯾﻮﺳﻒ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻌﺮ ﭼﺎﻩ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﺏ ﺣﻔﻆ ﮐﺮﺩ
🦋ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ..
ﺑﻪ خداوند ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺿﺮﺑﻪ ﻋﺼﺎ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﺩ ﻧﯿﻞ
ﻧﻮﺍﺧﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺧﺸﮑﯽ ﻇﺎﻫﺮ ﮐﻨﺪ
ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﻋﺼﺎ ﺩﺭ ﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺳﻨﮓ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ
ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﭼﺸﻤﻪ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﻮﺩ .
🦋ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ...
ﺑﻪ خداوند ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﺏ ﻭ ﻗﺎﺭﻭﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ
ﺧﺎﮎ ﻏﺮﻕ ﮐﻨﺪ
ﺍﻣﺎ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺁﺗﺶ ﺳﺎﻟﻢ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﺩ؛
🦋اﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ..
ﺑﻪ خداوندی که موسی را در آغوش دشمن تشنه به خونش می پروراند.
اعتماد به خدا ضامن آرامش توست.
🪴وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴿٤٤﴾
و کارم را به خدا وامی گذارم؛ زیرا خدا به بندگان بیناست. (۴۴)
سوره غافر 🍃
#آرامش_با_قرآن
🔹کانال مهریز نیوز
@Mehriz1401News
شهید #چمران ره:
آنان که به من بدی کردند، مرا هوشیار کردند.
آنان که از من انتقاد کردند، به من راه و رسم زندگی آموختند.
آنان که به من بی اعتنایی کردند، به من صبر و تحمل آموختند.
آنان که به من خوبی کردند، به من مهر و وفا و دوستی آموختند.
پس خدایا! به همه اینان که باعث تعالی دنیوی و اخروی من شدند خیر و نیکی دنیا و آخرت عطا فرما.
🔹کانال مهریز نیوز
@Mehriz1401News
در محضر آیت الله #بهجت (ره) :
💫" بابا ! ﻣﻴﺎﻥ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻥ ﺁﻗﺎ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺑﻴﻨﻢ "
✨ﻭﻗﺘﻰ ﺑﻪ ﺗﺮﺍﺟﻢ ﻋﻠﻤﺎﻯ پیشین ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻛﻨﻴﻢ، ﻣﻰ ﺑﻴﻨﻴﻢ ﻛﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺴﻴﺎﺭﻯ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻥﻫﺎ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺻﺎﺣﺐ ﻛﺮﺍﻣﺎﺕ ﻭ ﻣﻌﻨﻮﻳﺎﺕ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ.
🌟ﻫﻢ ﺩﺭ ﻋﻠﻤﻴﺎﺕ ﺻﺎﺣﺐ ﻛﺮﺍﻣﺖ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻋﻤﻠﻴﺎﺕ ﻭ ﻋﺒﻮﺩﻳﺖ. ﻭ ﺟﻤﻊ ﺑﻴﻦ ﺍﻭ ﺩﻭ ﻧﻴﺰ ﻛﺮﺍﻣﺖ است .
🔆ﺷﺨﺼﻰ ﭘﺴﺮ ﻧﺎﺑﻴﻨﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﻧﺰﺩ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺷﻴﺦ ﺟﻌﻔﺮ ﺷﻮﺷﺘﺮﻯ (21) ﺑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺟﻬﺖ ﺍﺳﺘﺸﻔﺎﻯ ﺍﻭ ﺳﻮﺭﻩ ﻯ ﺣﻤﺪ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ.
🌟ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩ: ﻣﺎ ﺟﻮﺍﻥﻫﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﺣﺎﻝ ﻭ ﻧﻔﺲ ﭘﻴﺮﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ، ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﭘﺪﺭﻡ ﺑﺮﻭﻳﺪ. ﻭﻯ ﻧﺰﺩ ﭘﺪﺭ ﺍﻳﺸﺎﻥ (22) ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻫﻢ ﺩﺳﺖ ﺭﻭﻯ ﭼﺸﻢ ﺑﭽﻪ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺳﻮﺭﻩ ﻯ ﺣﻤﺪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﻣﻘﺪﺍﺭﻯ ﻛﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﭽﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ:
💫💫 ﺑﺎﺏ! ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻥ ﺁﻗﺎ ﻣﻰ ﺑﻴﻨﻢ. ﻭ ﻭﻗﺘﻰ ﻛﻪ ﺣﻤﺪ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﻭ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﻛﺎﻣﻠﺎ ﺩﻳﺪﻩ بود !
🔹کانال مهریز نیوز
@Mehriz1401News
💫روزی استاد #روانشناسی وارد کلاس شد و به دانشجویانش گفت:"امروز می خواهیم بازی کنیم!"
🌼سپس از انان خواست که فردی به صورت داوطلبانه به سمت تخته برود.
🌼خانمی داوطلب این کار شد.استاد از او خواست اسامی سی نفر از مهمترین افراد زندگیش را روی تخته بنویسد.
🌼آن خانم اسامی اعضای خانواده,بستگان,دوستان,
هم کلاسی ها و همسایگانش را نوشت.
🌼سپس استاد از او خواست نام سه نفر را پاک کند که کمتر از بقیه مهم بودند.
زن,اسامی هم کلاسی هایش را پاک کرد.
سپس استاد دوباره از او خواست نام پنج نفر دیگر را پاک کند.
🌼زن اسامی همسایگانش را پاک کرد.این ادامه داشت تا اینکه فقط اسم چهار نفر بر روی تخته باقی ماند;
نام مادر/پدر/همسر/و تنها پسرش...
کلاس را سکوتی مطلق فرا گرفته بود.چون حالا همه
🌼می دانستند این دیگر برای ان خانم صرفا یک بازی نبود.
🌼استاد از وی خواست نام دو نفر دیگر را حذف کند.
🌼کار بسیار دشواری برای ان خانم بود.
او با بی میلی تمام,
نام پدر و مادرش را پاک کرد.
🌼استاد گفت:"لطفا یک اسم دیگر را هم حذف کنید!"
🌼زن مضطرب و نگران شده بود.
با دستانی لرزان و چشمانی اشکبار نام پسرش را پاک کرد.و بعد بغضش ترکید و هق هق گریست....
🌼استاد از او خواست سر جایش بنشیند و بعد از چند دقیقه از او پرسید:"چرا اسم همسرتان را باقی گذاشتید؟!!"
والدین تان بودند که شما را بزرگ کردند و شما پسرتان را به دنیا آوردید.
شما همیشه می توانید همسر دیگری داشته باشید!!
🌼دوباره کلاس در سکوت مطلق فرو رفت.
همه کنجکاو بودند تا پاسخ زن را بشنوند.
🌼زن به آرامی و لحنی نجوا گونه پاسخ داد:"روزی والدینم از کنارم خواهند رفت.پسرم هم وقتی بزرگ شود برای کار یا ادامه تحصیل یا هر علت دیگری,ترکم خواهد کرد"
پس تنها مردی که واقعا کل زندگی اش را با من تقسیم می کند ,همسرم است!!!
🌼همه دانشجویان از جای خود بلند شدند و برای آنکه زن, حقیقت زندگی را با آنان در میان گذاشته بود برایش کف زدند.
✨✨👈با همسر به از آن باش, که با خلق جهانی
🔹کانال مهریز نیوز
@Mehriz1401News
#پندانه
✍ قبل از شروع هر کاری، پایهات را قوی کن
🔹شخصی نزد عارفی دانا رفت و از سختیهای زندگی برایش تعریف کرد و گفت:
ﭼﺮﺍ ﻣﻦ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ نمیکنم؟ چرا با وجود تلاش فراوان به اقتدار نمیرسم؟ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﻣﯿﺪﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ!
🔸عارف پاسخ ﺩﺍﺩ:
ﺁﯾﺎ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﻭ ﺳﺮﺧﺲ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻩﺍﯼ؟
🔹گفت:
ﺑﻠﻪ، ﺩﯾﺪﻩﺍم.
🔸عارف ﮔﻔﺖ:
زمانی که خداوند ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﻭ ﺳﺮﺧﺲ ﺭﺍ ﺁﻓﺮﯾﺪ، ﺑﻪﺧﻮﺑﯽ ﺍﺯ ﺁنها ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ کرد. ﺧﯿﻠﯽ ﺯﻭﺩ ﺳﺮﺧﺲ ﺳﺮ ﺍﺯ ﺧﺎک ﺑﺮﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ. ﺍﻣﺎ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﺭﺷﺪ ﻧﮑﺮﺩ.
🔹خداوند ﺍﺯ ﺍﻭ ﻗﻄﻊ ﺍﻣﯿﺪ ﻧﮑﺮﺩ. ﺩﺭ ﺩﻭﻣﯿﻦ ﺳﺎﻝ سرخسها ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺭﺷﺪ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﺒﻮﺩ.
🔸ﺩﺭ ﺳﺎلهای ﺳﻮﻡ ﻭ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﻧﯿﺰ ﺑﺎﻣﺒﻮﻫﺎ ﺭﺷﺪ ﻧﻜﺮﺩﻧﺪ. ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ﭘﻨﺠﻢ ﺟﻮﺍﻧﻪ ﻛﻮﭼﻜﯽ ﺍﺯ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﻧﻤﺎﯾﺎﻥ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻋﺮﺽ 6 ﻣﺎﻩ، ﺍﺭﺗﻔﺎﻋﺶ ﺍﺯ ﺳﺮﺧﺲ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺭﻓﺖ.
🔹ﺁﺭﯼ، ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﺩﺍﺷﺖ ﺭﯾﺸﻪﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻗﻮﯼ میکرد!
🔸ﺁﯾﺎ میدانی ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﯾﻦ ﺳﺎلها ﻛﻪ ﺗﻮ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺎ سختیها ﻭ ﻣﺸﻜﻼﺕ ﺑﻮﺩﯼ، ﺩﺭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺭﯾﺸﻪﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻣﺴﺘﺤﻜﻢ میساختی؟
🔹ﺯﻣﺎﻥ ﺗﻮ ﻧﯿﺰ ﻓﺮﺍﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﺗﻮ ﻫﻢ به اقتدار ﺧﻮﺍﻫﯽ رسید.
🔸از رحمت و برکت خداوند هیچوقت ناامید نشو.
🔹کانال مهریز نیوز
@Mehriz1401News
هدایت شده از مهریز نیوز
9.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تیزر
#اعلام_مراسم
🏴مراسم عزاداری ایام فاطمیه🏴
(ویژه برادران)
📜سخنران شب اول و دوم:
حجت الاسلام والمسلمین حمید رسایی (نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی)
📜سخنران شب سوم،چهارم و پنجم:
حجت الاسلام والمسلمین شیخ جعفر واضحی(از قم)
🎙با نوای:
سید محمد رضا نوشهور از تهران
و مادحین اهل بیت(علیهم السلام)
🔰زمان و مکان
از پنجشنبه ۲۴ آذر ماه به مدت ۵ شب،ساعت ۱۹
مؤسسه فرهنگی هنری رهپویان حرم
مؤسسه فرهنگی هنری رهپویان حرم
هیئت انصار الحسین (علیه السلام)شهرستان مهریز
🔹کانال مهریز نیوز
@Mehriz1401News
حکایت
💠برخورد اخلاقي سيدالشهدا(س)💠
✍شخصى از اهل شام به مدينه آمد، مردى را ديد در كنارى نشسته، توجهش به او جلب شد، پرسيد اين مرد كيست؟ گفتند: حسين بن على بن ابى طالب عليهما السلام، سوابق تبليغاتى عجيبى كه در روحش رسوخ كرده بود، موجب شد كه ديگِ خشمش به جوش آيد و تا مى تواند سبّ و دشنام نثار آن حضرت بنمايد، آنچه خواست گفت و در اين زمينه عقده دل گشود، امام عليه السلام بدون آن كه خشم بگيرد، و اظهار ناراحتى كند، نگاهى پر از مهر و عطوفت به او كرد، و پس از آن كه چند آيه از قرآن- مبنى بر حسن خلق و عفو و اغماض- قرائت كرد به او فرمود:
ما براى هر نوع خدمت و كمك به تو آماده ايم، آنگاه از او پرسيد، آيا از اهل شامى؟ جواب داد: آرى، فرمود: من با اين خلق و خوى سابقه دارم و سرچشمه آن را مى دانم. پس از آن فرمود: تو در شهر ما غريبى، اگر احتياجى دارى حاضريم به تو كمك دهيم، حاضريم در خانه خود از تو پذيرائى كنيم، حاضريم تو را بپوشانيم، حاضريم به تو پول بدهيم.
مرد شامى كه منتظر بود با عكس العمل شديدى برخورد كند، و هرگز گمان نمى كرد با يك هم چو گذشت و اغماضى روبرو شود، چنان منقلب شد كه گفت:
💥آرزو داشتم در آن وقت زمين شكافته مى شد و من به زمين فرو مى رفتم و چنين نشناخته و نسنجيده گستاخى نمى كردم، تا آن ساعت براى من بر همه روى زمين كسى از حسين و پدرش مبغوض تر نبود، و از اين ساعت، كسى نزد من از او و پدرش محبوب تر نيست.
📚برگرفته از کتاب داستان ها و حکایات عبرت آموز اثر استاد حسین انصاریان
🔹کانال مهریز نیوز
@Mehriz1401News
🍂🍂🍂🍂🍂🍂
#عقیله_بنی_هاشم
#حکایات_علماء
⭕️ توسل به خاتون دوسرا، زینب کبری "سلام الله علیها" و شفای فیض الاسلام...
💠 سید علی نقی فيض الاسلام، مترجم شهیر قرآن و نهج البلاغه و مؤلف آثار فاخر اسلامی می فرمايد: بيش از دوازده سال پيش به درد شكم گرفتار شدم و معالجه اطباء سودی نبخشيد.
- برای استشفاء به اتفاق و همراهی اهل بيت و خانواده به كربلای معلی مشرف شديم. در آن جا هم سخت مبتلا گشتم.
🔸روزی دوستی از زائرين در نجف اشرف، من و گروهی را به منزلش دعوت نموده، با اينكه رنجور بودم، رفتم. در بين گفت و گوهای گوناگون، يكی از علماء كه در آن مجلس حضور داشت، فرمود:
🔹پدرم می گفت: هر گاه حاجت و خواسته ای داری، خدای تعالی را سه بار به نام عليا حضرت زينب كبری (سلام الله علیها) بخوان، بی شك و دودلی، خدای عزوجل خواسته است را روا می سازد.
- از اين رو من چنين كرده، شفا و بهبودی بيماری خود را از خدای تعالی خواستم و علاوه بر آن نذر نموده و با پروردگارم عهد و پیمان بستم كه:
👈🏻 اگر از اين بيماری بهبودی يافتم، كتابی در احوال سيده معظمه (سلام الله علیها) بنويسم تا همگان از آن بهره مند گردند.
🔸حمد و سپاس خدای جل شأنه را كه پس از زمان كوتاهی شفا يافتم. اما از بسياری اشغال و كارها و نوشتن و چاپ و نشر كتاب و ترجمه و خلاصه تفسير قرآن عظيم، به نذر خويش وفا ننمودم!
🔹تا اينكه چند روز پيش يكی از دخترانم مرا آگاه ساخت كه به نذرم وفا ننموده، من هم از خدای "عز اسمه" توفيق و كمك خواسته، به نوشتن آن شروع نمودم و آن را كتاب ترجمه خاتون دوسرا سيدتنا المعصومه، زينب الكبری "سلام الله علیها" ناميدم.
📚 همراه با عالمان شیعه
🔹کانال مهریز نیوز
@Mehriz1401News