eitaa logo
مصباحیه ...
135 دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
9.2هزار ویدیو
527 فایل
مصباحیه ... اَلا ولایحمل هذا العَلَم اِلّا اهل البصر و الصّبر... معرفی شخصیت الهی و جهادی آیت الله #مصباح_یزدی...🌹 همراه با مطالب گوناگون خبری، تحلیلی، بصیرتی، اخلاقی، معرفتی و...🌸🌸🌸 @Soukhtee
مشاهده در ایتا
دانلود
من مطلعم از گرسنگی مردم. آقا فکری بکنید برای مملکت، برای این ملت‌‌. ‏والله گناهکار است کسی که داد نزند. والله مرتکب کبیره است کسی که فریاد نزند. ‏۴ آبان ۱۳۴۳،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 یک سوال راهبردی از قوه قضائیه استاد : شما بیست تا از این‌هایی که با اموال عمومی خیانت، جنایت و چپاول کردند به عنوان مفسد فی‌الارض تیرباران کنید ... آیا این‌ها جرمشان از کسی که ۴کیلو هروئین حمل و نقل می‌کرد کمتر است؟! پیامبر اکرم (ص): اِنَّما اَهْلَكَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ اَنـَّهُمْ كانوا اِذا سَرَقَ فيهِمُ الشَّريفُ تَرَكوهُ وَاِذا سَرَقَ فيهِمُ الضَّعيفُ اَقاموا عَلَيْهِ الْحَدَّ؛ نابودى مردمان پيش‏تر از شما فقط از آنجا بود كه اگر سرشناسى دزدى می‌کرد، رهايش می‌ساختند و چون ناتوانى دزدى می‌کرد، مجازاتش می‌کردند. / نهج الفصاحه، ح۹۴۳
🔻مکتب علامه ، مکتب احراقیه [راه ازاله رذایل در مکتب تربیتی علامه‌طباطبائی(ره) رفع موضوع رذایل است، نه دفع رذایل] 🔹مکتب تربیتی مرحوم علامه طباطبائی(ره) به خلاف بسیاری از مشارب تربیتی، اساسش دفع رذایل نیست، بلکه رفع آن‌ها است. به این معنا که در کشتن و کنار زدن نفس اماره صرفا به ازاله یک‌یک رذایل نمی‌پردازد، بلکه موضوع رذایل را یکباره کنار می‌زد. این همان مطلبی است که ایشان در المیزان دارد: "بعبارة أخرى إزالة الأوصاف الرذيلة بالرفع لا بالدفع." جوهره این مطلب در واقع به‌آتش کشیدن خود و انانیت است. این انانیت که کنار رفت، موضوع تمام رذایل کنار رفته است. 🔹مرحوم علامه می‌فرماید: این همان روش احراقیه در مکتب تربیتی مرحوم آقا سید علی آقای قاضی است. ایشان می‌گوید روزی به مرحوم آقای قاضی گفتم: حتی کسانی که در سیر و سلوک، توحید را می‌خواهند، بالاخره این را هم برای خودشان می‌خواهند. بنابراین این هم به نوعی همان خودپرستی است. مرحوم آقا سید علی آقا فرمودند: نه ، ما روش دیگری داریم که روش احراقیه است. ایشان توضیحی ندادند ولی منظورشان این بود که در این روش باید نفس اماره را یک دفعه آتش زد.  🔹خوب قطعاً منظور از آتش زدن نفس، آن کاری نیست که صوفی‌ها و مرتاض‌ها انجام می‌دهند. کار آنها آتش زدن نفس نیست، بلکه زنده کردن بت بزرگتر است. منظور از «احراق» در روش مرحوم آقای قاضی، نابود کردنِ بستر و زمینه‌ای است که انسان را به غیر حق دعوت می‌کند. 🔹لذا مکتب تربیتی مرحوم علامه طباطبائی(ره) همان مکتب مشایخ عظامشان یعنی طریقه احراقیه است. 👈 برگرفته از دوره فلسفه اخلاق توحیدی: جلسه دوم. ☑️ کانال جلوه نور علوی 🆔‌‌‌jelvehnooralavi
🗓۲۴ آبان ماه سال ۱۳۶۰ 🏳رحلت علامه طباطبایی 💠 پیام رئیس جمهور آیت الله خامنه‌ای: محضر مبارک رهبر انقلاب و بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی مدظله العالی، ضایعه ارتحال عالم ربانی و دانشمند عظیم‌الشّأن، فیلسوف و مفسّر کبیر قرآن حضرت آیت‌الله علامه طباطبایی را که یکی از مفاخر کم‌نظیر عالم اسلام بودند، به پیشگاه ولیّ‌عصر ارواحناله‌فداء و حضرت امام خمینی رهبر کبیر انقلاب و حوزه‌های علمیه مخصوصا حوزه مقدسه قم و مراجع عظام تقلید و شاگردان این مرحوم و همه اندیشمندان و عاشقان علم و فضیلت تسلیت عرض می‌کنم. شادروان علامه طباطبایی عمری را در راه خدمت به اسلام و معارف اسلامی و تحقیق و تتبع در این راه صرف کردند. این چشمه جوشان و فیاض دانش و عرفان و تقوای اسلامی در راه تعلیم و تربیت شاگردانی که هر یک در عالم اسلام دانشمندی برجسته اند توفیقی کم‌مانند داشته است. فقدان این عارف جلیل‌القدر و فیلسوف و متفکر بزرگ اسلام ضایعه‌ای جبران‌ناپذیر است و بی‌شک جهان اندیشه باید از این فقدان و مصیبت سوگوار و داغدار باشد. یک بار دیگر این مصیبت را به حضور امام امت مدظله‌العالی تسلیت گفته شادی روح آن فقید سعید را از درگاه ایزد منان مسألت می‌نمایم. ۶۰/۸/۲۴ Jahade_tabeini
📍همزمان با سالگرد ارتحال علامه سید محمدحسین طباطبایی(ره) رونمایی شد: 📚 کتاب "درآمدی بر مکتب تربیتی علامه طباطبایی(ره)؛ تاریخچه و ویژگی‌های نظری و عملی" اثر استاد محمدتقی فیاض‌بخش 🔸مشخصات کتاب: ▫️تعداد صفحات: ۱۲۸ صفحه ▫️قطع: پالتویی ▫️قیمت پشت جلد: ۲۲۰۰۰ تومان 🔸جهت خرید به یکی از این دو روش عمل نمایید: ▫️از این سایت مستقیما بخرید: https://www.ketabresan.net/w/UWpbG ▫️به این آیدی در تلگرام، ایتا یا بله پیام دهید: @ketabresan ☎️ مرکز پخش: 09127974750 ☑️ کانال جلوه نور علوی @jelvehnooralavi
Darse eshgh 24-8-1400@ostadayoobi.MP3
14.78M
🌺 🔷 علامه طباطبایی متفکر بزرگ جهان اسلام ▫️ایشان از مراکز بزرگ جهان دعوت شدند ولی ایشان پشت به دنیا کردند ▫️ایشان باب فلسفه و تفسیر را باز کردند 📆  ۲۴ آبان ۱۴۰۰ 🔹 حوزه‌ی علمیه جامعة الامام المنتظر ( عجل الله تعالی فرجه الشریف) 🕋 @ostadayoobi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️♨️نحوه پاسخگویی علامه طباطبایی به شبهات داروینیزم... استاد رحیم پور ازغدی ✳️✴️کانال اندیشه پژوهان استاد رحیم پور ازغدی🔻 @Ostad_Rahimpour_Azghadi
✅ اعلام رحلت علامه طباطبایی در روزنامه کیهان. ۱۳۶۰.۸.۲۴
درباره عالم ربانی مرحوم علامه طباطبایی این قسمتی از مطالب زیبایی است که یکی از شاگردان مهذب ایشان درباره علامه نوشته اند، رضوان الله علیه وقدس الله نفسه الزکیه: زندگي معنوي علامه نه‌تنها يك مفسر، فيلسوفِ بي‌نظير و دانشمند جامع علوم معقول و منقول بود، بلكه يك عالم رباني و مهذب و خودساخته و اهل عبادت و سير و سلوك بود. از آغاز جواني و در نجف اشرف در اين طريق قدم نهاد و به توفيقاتي دست‌ يافت. در اين رابطه مي‏فرمود: «هنگامي كه به قصد ادامه‌ي تحصيلات علوم ديني عازم نجف اشرف شدم، فكر مي‌كردم كجا ساكن شوم، چه درسي بخوانم و از چه استادي درس بگيرم؟! زماني كه وارد نجف شدم و چشمم به گنبد منور اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) افتاد، عرض كردم: يا علي! آمده‌‏ام تا در جوار شما كسب دانش كنم ولي نمي‏دانم چه كنم، شما كمكم كنيد. پس از جستجو منزلي پيدا كردم و سكونت گزيدم. همان روزهاي اوليه سيد محترمي به ديدن من آمد. خود را معرفي كرد، حاج ميرزا علي قاضي و از خويشان بود. با من گرم گرفت و مهرباني و دلجويي كرد. فرمود: «ناراحت نباش، خداي متعال اسباب همه‌ي كارها را فراهم مي‏سازد. نجف براي درس خواندن جايگاه خوبي است. ولي اين را هم بدان كه يك طلبه علاوه بر جديت در تحصيل علوم بايد به فكر تهذيب و تكميل نفس خود نيز باشد». اين را فرمود و بعد از خداحافظي بيرون رفت. در آن جلسه شيفته‌ي اخلاق و رفتار آن عالم رباني شدم و نسبت به برنامه‌ي آينده‏ ام درس گرفتم. تا زماني كه در نجف بودم محضر آن عالم رباني و استاد اخلاق را ترك نكردم. در درس اخلاق او شركت مي‌كردم و از محضر پربركتش بهره‏ مند مي‌شدم. او نيز نسبت به من لطف و محبت داشت. استاد در جلسات درس از استاد بزرگوارش مرحوم قاضي همواره ياد مي‌كرد. از فضايل اخلاقي و كيفيت سير و سلوك و گاهي از كشف و كراماتش سخن مي‌گفت. فرمود: «بچه ‏هاي ما در كودكي مي‏مردند، همسرم از اين جهت ناراحت بود. روزي آقاي قاضي به منزل ما آمد، بعد از سلام و احوالپرسي به همسرم گفت: دختر عمو! تو آبستن هستي. فرزند تو پسر است. ان‌شاءالله برايت باقي مي‏ماند، نام او را عبدالباقي بگذار. چنين شد كه استاد فرمود و نام او را عبدالباقي گذاشتيم». علامه از آقاي قاضي نقل كرد كه مي‏فرمود: «اگر انسان نيمي از عمر خودش را در راه يافتن استاد كامل صرف كند ارزش دارد». در احوال مرحوم قاضي مي‏فرمود: «بيشتر به سكوت و تفكر و توجه و مراقبت عنايت داشت. و در سير و سلوك به همين جهت سفارش مي‌كرد. برنامه ‏اش در شب‏هاي احيا غالباً همين‌گونه بود. دعا و قرآن نيز مي‌خواند ولي بيشتر به توجه و حضور مي‏پرداخت». اما علامه اهل ذكر و دعا و مناجات و قرآن بود. در حال راه رفتن غالباً ذكر خدا را بر لب داشت و در جلسات بحث وقتي از سخن فراغت مي‏يافت زبانش با ذكر خدا به حركت درمي‏آمد. به خواندن نوافل نمازها مقيد بود. گاهي در حال راه رفتن نيز نماز مستحبي مي‏خواند هفته ‏اي حداقل يك مرتبه پياده به حرم حضرت معصومه (عليها‌السلام) مشرف مي‏شد. در تعطيلات تابستاني غالباً به مشهد مقدس مشرف مي‏شد. هر شب به حرم امام رضا (عليه‌السلام) تشرف مي‏يافت. در نماز مغرب و عشا به آيت‌الله ميلاني اقتدا مي‌كرد. بعد از نماز به پرسش‏هاي طلاب و ديگر مردم پاسخ مي‏داد. در سير و سلوك و تهذيب نفس غالباً به ترك گناه و سكوت سفارش مي‌كرد. مي‏فرمود: «هركس چهل شبانه‌روز سكوت كند و از سخنان غيرضروري بپرهيزد، خداي متعال قلبش را نوراني مي‌گرداند و درهاي معرفت به رويش گشوده مي‏شود». در مورد اذكار لفظي به ذكر «لااله الا الله» سفارش مي‌كرد و در بعضي مجالس عزاداري امام حسين (عليه­السلام) شركت مي‌كرد و شديداً مي‌گريست. روزي از استاد پرسيدم: «آيا شما مي‌توانيد كليات اشياء را به‌صورت كلي، نه در قالب صور خيالي، درك كنيد؟» فرمود: «گاهي و در بعضي احوال». مي‏فرمود: «زماني در نجف اشرف وضع معيشت من سخت شد، در يكي از اوقات در اتاق نشسته بودم، به خاطرم رسيد كه به يكي از امامان حالم را عرضه بدارم. به امام زمان (عليه‌السلام) عرض كردم: «آخر من سرباز شما هستم، آيا سزاوار است از جهت زندگي اين‌گونه در مضيقه باشم». در آن هنگام احساس كردم شخصي در منزل را مي‏زند. در را باز كردم. شخص ناشناسي را ديدم. گفت: «امام زمان فرمود: دوازده سال است كه تو سرباز ما هستي، كي تو را رها كردم كه از ما شاكي هستي؟» گفتم: «تو كيستي؟» گفت: «سلطان حسين». در را بستم و به اتاق بازگشتم، به خود آمدم، ديدم در اتاق خودم هستم. تحديد به دوازده سال برايم مجهول بود. بعد از حساب و بررسي بدين نتيجه رسيدم كه آغاز دوازده سال از زمان پوشيدن لباس روحانيت و عمامه‌گذاري بوده است. وقتي به ايران بازگشتم روزي در تبريز به زيارت اهل قبور رفتم. سنگ قبر كهنه ‏اي را ديدم كه بر رويش نوشته بود: سلطان حسين. حسن انصاری