🔹مقام معظم رهبری:
🌸اشعار قله های شعر فارسی، آکنده از اخلاق، عرفان و اسلام ناب است
🔹قلّههای شعر فارسی چه کسانی هستند؟ #سعدی، #حافظ، #مولوی، #فردوسی؛ اینها قلّههای شعر فارسی اند. شما ببینید شعر اینها که قلّهی هنر شعریِ طول تاریخ ما است، در چه جهت هایی به کار رفته! سعدی یک بوستان دارد که بهترین اثر هنری او است -گلستان بعد از بوستان قرار میگیرد- در بوستان شما نگاه کنید، [میبینید] این هنر فاخرِ فوقالعاده برجسته همیشه در خدمت اخلاق، در خدمت تعلیم، در خدمت تعهّد [است]؛ از اوّل تا آخرِ بوستان این جوری است [یعنی] هنر شعر در خدمت اخلاق است.
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی
عشق محمّد بس است و آل محمّد
یا:
به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست
عاشقم بر همه عالَم که همه عالَم از اوست
🔹#حافظ [همین طور]؛ البتّه عقیدهی بنده این است که شعر زمینی در دیوان حافظ هست امّا بلاشک شعر عرفانی، شعر برجسته و شعر ممتاز است؛ بزرگانی مثل مرحوم علّامه طباطبائی شعر حافظ را برای بعضی از شاگردانشان تفسیر می کردند که اینها نشستهاند آن تفسیرها را نوشته اند و جمع کرده اند و تدوین کرده اند؛ یعنی عرفانِ شعر حافظ این [جور] است.
عشقت رسد به فریاد گر خود بَسان حافظ
قرآن زبر بخوانی با چارده روایت
حافظ این [جور] است؛ قرآن را حالا از رو هم ما به سختی میخوانیم [امّا او] از بَر میخواند آن هم با چهارده روایت که هفت قاریِ معروفِ صاحبانِ سبکند که هر کدام دو راوی دارند، میشود چهارده روایت؛ یعنی اینها این جوری هستند، این قلّهی شعر است.
🔹#فردوسی [همین طور]؛ فردوسی، «حکیم فردوسی» است؛ شما توجّه کنید، در بین شعرای ما «حکیم فردوسی» [مطرح] است؛ حکمت فردوسی حکمت الهی است. در عمق داستانهای فردوسی، حکمت گنجانده شده؛ تقریباً در همهی داستانها یا بسیاری از داستانهای فردوسی، حکمت هست؛ لذا به فردوسی میگویند «حکیم فردوسی»؛ ما به کمتر شاعری در طول تاریخ حکیم میگوییم امّا اسم او حکیم فردوسی است.
🔷#مولوی که دیگر وضعش معلوم است؛ مولوی که یکسره #عرفان و #معنویّت و #حقیقت و #اسلام_ناب و #معرفت_توحیدیِ خالص [است]؛ او هم این [گونه] است. اینها قلّههای شعر فارسیاند؛ اگر چنانچه بنا باشد که ما تصوّر کنیم که جنبهی هنری و زیباییشناختی شعر از جنبهی معنوی و رسالتی و پیامیِ او جدا است، باید همهی اینها را از دایرهی شعر بیرون بریزیم، بگوییم اینها شعر نیست؛ در حالی که برترین شعرهای زبان فارسی، اینها است.
🎙آیت الله خامنه ای 30/ 2/ 1398
▫️علامه حسنزاده آملی؛ ترجمان مکتب ابن عربی
🔰 حجتالاسلام والمسلمین #محمد_جواد_رودگر عضو هیأت علمی گروه #عرفان پژوهشگاه
🔹علامه حسن زاده “ترجمان” مکتب ابن عربی و نماینده “تمام عیار” آن است. “مخالفان” و “منتقدان” #عرفان_اسلامی نیز با آگاهی، عمدی و ارادی علامه را سیبل کرده درست و دقیق نشانه گرفتهاند، تا ریشه دانشِ عرفان اسلامی را که ابن عربی در قرن هفتم پایهگذاری کرد و علامه حسن زاده آملی در قرن پانزدهم آن را نمایندگی میکند از صفحه روزگار و صحیفه معرفتِ اسلامی بردارند
▫️علامه حسن زادۀ آملی فیلسوف نفس و عارف نفس بود
🔰 نوشتاری از حجتالاسلام والمسلمین #علی_فضلی مدیر گروه #عرفان پژوهشگاه
🔹 علامه حسن زادۀ آملی رضوان الله تعالی علیه نقطۀ تلاقی سه حرکت فلسفی، حرکت عرفانی و حرکت سلوکی بودند و قدر و جایگاهی بس عظیم در عصر حاضر داشتند که صد حیف و اندوه که امروز در میان ما نیستند. به حق ایشان ارباب همت عالیه و جامع #حکمت و شهود و آینۀ جمع عقل عملی و عقل نظری بودند که چنین مقام و جایگاهی جز برای اوحدی ممکن نیست.
💢 مرحوم سعادت پرور مطالب فلسفی و عرفانی را با استفاده از کتاب و سنت پیاده می کرد
✅ حجت الاسلام والمسلمین وطن خواه ا از شاگردان مرحوم آیت الله سعادت پرور(پهلوانی) در گفتوگو با رسا:
🔹 در روحیات مرحوم سعادت پرور تأکیدی بر بیان مطالب از آیات و روایات وجود داشت و مطالب فلسفی و حکمی را با آیه و حدیث پیاده می کرد و به فرمایش فلاسفه و حکما بسنده نمی کرد بلکه اول سراغ قرآن و روایات می رفت و بعد به مطالبی که از علما در ذهن او بود مسأله را تبیین می کرد.
🔹 ریشه همه مطالبی که عرفا می گویند در قرآن و روایات وجود دارد و ما باید اول به کتاب و سنت مراجعه کرده و ناظر به منابع غنی خود مسائل و عرفانی را مشاهده کنیم.
#عرفان
💢 آیا چنین اسلامی (که مخالفان فلسفه و عرفان قایلند) را کسی به یک دینار میخرد؟!
آیت الله #حایری_شیرازی:
🔸 چنانچه ما به عالَم اعلام کردیم که اسلام #عرفان ندارد، بعد از ما نمیپرسند که پس اسلام چه دارد؟ اسلامی که #عقل ندارد، #فلسفه ندارد، #عرفان ندارد، #سیر_و_سلوک ندارد، #عشق ندارد، #شوق ندارد،
🔸 پس چه چیزی دارد؟ ته قضیه چه میماند؟ اگر اسلام اینها را ندارد -چنانکه مخالفین فلسفه و عرفان می گویند- این اسلام را در بازار بگذار، آیا کسی به یک دینار میخرد؟
📔 تحجرگرایی، ص۲۲۱
📝 #بخوانید
💠 جایگاه علم عرفان در منظومه فکری آیتالله مصباح یزدی
کاربست عرفان در اجتماع
گفتگو با حجتالاسلام دکتر محمداسماعیل عبداللهی؛ دانشیار گروه نظامسازی حکمت اسلامی در مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات حِکمی ایران
🔰علامه مصباح امام خمینی را تجسم عینی، عملی و صحیح عرفان اسلامی دانستهاند. بنابراین تلقی ایشان این بود که عرفان اسلامی، رسیدن به اوج و قله کمال انسانی میباشد و معتقدند که انقلاب اسلامی نیز دقیقاً آن قله کمال انسانی را هدف قرار داده است و به سمت آن حرکت میکند؛ لذا نگاه ایشان بسیار نزدیک به نگاه امام خمینی میباشد.
🔰در نهایت این رویکرد و نگرش #امام_خمینی، سرمنشأ پیدایش وضعیت ظهور این #انقلاب مبارک شد و علامه مصباح نیز همانند نگاه امام خمینی، #عرفان را موتور متحرکۀ جوامع مسلمین برای رسیدن به آرمانهای واقعی و تحولخواهانه #انقلاب_اسلامی تلقی میکردند.
🔻جایگاه فلسفه و عرفان در شناخت حقایق عالم از نگاه امام خمینی(ره)
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میدانیم که #امام_خمینی یک فیلسوف و عارف طراز اول دوران معاصر بود. او متخصص و استاد برجسته فلسفه به ویژه حکمت متعالیه بود. و قریب به دو دهه به طور جدی به تدریس و تحقیق در فلسفه صدرایی پرداخت. او نه تنها در عرفان عملی از بینظیرترین افراد تاریخ اسلام به شمار میرفت که از استادان و شارحان بزرگ عرفان نظری بود و از شیفتگان محییالدین ابن عربی بود.
با مراجعه به کتابهایی مثل «مصباح الهدایه الی الخلافة و الولایة» و همچنین «شرح دعای سحر» که در دهه سوم عمر مبارکشان تألیف کردند و کتابهایی مثل «حاشیه بر شرح فصوص الحکم» و «حاشیه بر مصباح الانس بین المعقول و المشهود» نوشته ابنفناری و «تفسیر سوره حمد» میتوان با دقتهای عمیق امام خمینی در مباحث عرفان نظری آشنا شد. و با مراجعه به کتابهایی مثل «شرح چهل حدیث» و «شرح جنود عقل و جهل» و «سرّ الصلاة» و «آداب الصلاة» و «جهاد اکبر یا مبارزه با نفس» و همچنین «نامههای عرفانی و اخلاقی» او میتوان به عمق عرفان عملی امام خمینی پی برد.
برخلاف تصور عدهای که گمان میکنند امام از میانه عمر خود به بعد عرفان و فلسفه را کنار گذاشت و دیگر سخنی از آنها به میان نیاورد، به استناد شواهد متعدد میتوان گفت وی تا واپسین روزهای حیات اینجهانی خود دلبسته عرفان و فلسفه بود و آشنایی با این علوم و تعمق و تفکر در آنها را برای آگاهی از حقایق اسلام از ضروریات میدانست و بر این باور بود که بدون تعمق در فلسفه و عرفان اسلامی امکان فهم و درک حقایق اسلامی وجود ندارد. حتی در نامهای که به گورباچف نوشتند بر این مسأله تأکید ویژه کردند. توضیح آنکه:
امام خمینی در نامهای که در تاریخ ۱۱ دی ۱۳۶۷ به رهبر وقت اتحاد جماهیر شوروی، میخائیل گورباچف نوشتند، از او خواستند که در کنار مطالعه فلسفه غرب و آگاهی از اندیشههای فیلسوفان غربی، عدهای از افراد توانمند و نخبه را مأمور کند تا در فلسفه و عرفان اسلامی نیز به تحقیق و مطالعه بپردازند. به ويژه از آراء و اندیشههای ابونصر فارابی و ابوعلی سینا، در حکمت مشاء، و شیخ شهابالدین سهروردی در حکمت اشراق و صدرالدین شیرازی در حکمت متعالیه آگاه شوند. و ظرافتهای فکری آنان درباب علت و معلول و قوانین کلی حاکم بر عالم و ارزش معرفتشناختی ادراک شهودی و حقیقت علم و امثال آن را بدانند و برای او شرح دهند. و سپس به وی توصیه میکند که:
«اگر خواستيد از مباحث اين بزرگمرد [شیخ محییالدین ابن عربی] مطلع گرديد، تنى چند از خبرگان تيزهوش خود را كه در اين گونه مسائل قوياً دست دارند، راهى قم گردانيد، تا پس از چند سالى با توكل به خدا از عمق لطيف باريكتر ز موى منازل معرفت آگاه گردند، كه بدون اين سفر آگاهى از آن امكان ندارد.»
امام خمینی در تاریخ ۳ اسفند ۱۳۶۷ (یعنی حدود سه ماه پایانی عمر مبارکشان) در پیام مهمی خطاب به عالمان دین و روحانیان که با عنوان «منشور روحانیت» مشهور شد، دوران سیاه مخالفت عدهای از روحانیان با فلسفه و عرفان یاد میکند و مینویسد:
«اين از مسائل رايج حوزهها بود كه هر كس كج راه مىرفت متدينتر بود. ياد گرفتن زبان خارجى، كفر و فلسفه و عرفان، گناه و شرك بشمار مىرفت. در مدرسه فيضيه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفى از كوزهاى آب نوشيد، كوزه را آب كشيدند، چرا كه من فلسفه مىگفتم. ترديدى ندارم اگر همين روند ادامه مىيافت، وضع روحانيت و حوزهها، وضع كليساهاى قرون وسطى مىشد كه خداوند بر مسلمين و روحانيت منت نهاد و كيان و مجد واقعى حوزهها را حفظ نمود.»
برخی گمان کردهاند که ابزاری دانستن #فلسفه و #عرفان از سوی امام راحل و توصیف آنها به «حجاب اکبر» به معنای آن است که وی در پایان عمرشان به مخالفت با این علوم پرداختهاند!
این در حالی است که افزون بر مطالب پیشگفته، امام خمینی(ره) به صراحت کنار گذاشتن فلسفه و عرفان و علوم استدلالی را نوعی خیانت میدانستند. وی در نامهای عرفانی و اخلاقی پس از پارهای توصیههای معنوی و عرفانی، خطاب به سیداحمد خمینی چنین نوشتند:
«و آنچه گفتم به آن معنى نيست كه به فلسفه و علوم برهانى و عقلى نپرداز و از علوم استدلالى روى گردان كه اين خيانت به عقل و استدلال و فلسفه است، بلكه به آن معنى است كه فلسفه و استدلال راهى است براى وصول به مقصد اصلى و نبايد تو را از مقصد و مقصود و محبوبْ محجوب كند، يا بگو اين علوم عبورگاه به سوى مقصد هستند و خود مقصد نيستند و دنيا مزرعه آخرت است و علوم رسمى مزرعه وصول به مقصودند، چنانچه عبادات نيز عبورگاه به سوى او- جلّ و علا- است»
Ahmadhoseinsharifi
🌹
49.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ویژه برنامهٔ «حدّادِ خدا»
⚡️اگر دوست داری آتش عشق خدا ❤️🔥 همهی بدیهایت را بسوزاند...🔥
✅ شناخت شخصیتی اُعجوبه در عرصهٔ عرفان و کشف راه و رسم عاشقی...
▫️عارف کامل مرحوم حاج سید هاشم موسوی حداد؛ از أقدم و أفضل شاگردان مرحوم آیةالله حاج سید علی قاضی طباطبائی (قدس سرهما)
👈 مشاهدهٔ نسخهٔ باکیفیت:
towhid.org/1419/film/
📽 مشاهدهٔ موشنگرافیک:👇
https://eitaa.com/allame_tehrani/7
▪️بمناسبت ۱۲ رمضانالمبارک؛ ایام رحلت عارف واصل مرحوم حاج سید هاشم موسوی حداد
@ostad_vakili
www.towhid.org
#رمضان #ماه_رمضان
#عشق #محبت #عرفان
#آتش_عشق #عاشق_شو
#حداد #سید_هاشم_حداد
🆔 @allame_tehrani
امام خمینی قدس سره در کتاب چهل حدیث ص۵۸۹ به نقل از استاد عرفان خود مرحوم آیت الله العظمی شاه آبادی چنین نوشته اند:
🔷یکی از مشایخ عظام ما دام ظله می فرمودند: در تعدد زوجات که انسان گمان می کند ورود در دنیا و توجه به آن است ، وقتی که انسان به آن مبتلا شد، در می یابد که یکی از شاهکارهای بزرگی است که انسان در عین ورود در دنیا از دنیا خارج و از آن منصرف می نماید.
پ.ن: حضرت آیت الله شاه آبادی رضوان الله علیه خودشان پنج همسر داشتند
۴ همسر عقد دائم
۱ همسر هم متعه کالدائم، یعنی عقد موقت طولانی
#مشاهیر_چندهمسری
#عرفان
#شاهآبادی #شاه_آبادی
https://eitaa.com/movaghathalal
🟢لایهٰهای سهگانه جهاد از نگاه سیدحیدر آملی
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سيد حيدر آملی در کتاب بسیار ارزشمند انوار الحقيقة و اطوار الطر يقة و اسرار الشريعة، بسیاری از آموزههای دینی مثل نماز و روزه و و حج و ... را در سه سطح و لایه تحلیل و تبیین میکند.
آموزه بسیار کلیدی و مهم «جهاد» را نیز در سه سطح «شريعت»، «طريقت» و «حقيقت» بيان میکند:
✔️جهاد اهل شريعت يعنی جهاد با کفار؛
✔️جهاد اهل طريقت يعنی جهاد نفس
✔️و جهاد اهل حقيقت يعنی جهاد با عقل نظری و دفع شبهات و شکوک آن. زيرا عقل را راهی به عشق نيست.
#جهاد
#عرفان
#سیدحیدر_آملی
🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
@rezaeitehrani_ir||آیت الله رضاییتهرانیحکیمانهجلسه20.mp3
زمان:
حجم:
19.04M
🔶شب قدر عارفان؛ تجربه سلوکی لسانالغيب
✍️احمدحسين شريفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔹«شب قدر» از نگاه عارفان، «شب تجلی» حضرت حق است. يعني زماني است که «سالک» بعد از مدتها رياضت، توانايي دريافت تجليات حضرت حق را پيدا ميکند و به مرحلة «عرفان» ميرسد. به اعتقاد عارفان فقط سالکان راستيناند که ميتوانند از شب قدر بهرهاي برگيرند. و دست نامحرمان و غيرسالکان از چنين مقامي کوتاه است:
آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است
یا رب این تاثیر دولت از کدامین کوکب است
تا به گیسوی تو دستِ ناسزایان کم رسد
هر دلی از حلقهای، در ذکر یا رب یا رب است
[گيسو در اصطلاحات عرفاني يعني «رشته و روشي که در طريق سلوک و طلب، سالک را به حق ميرساند»]
🔹از نگاه عارفان، هر سالکی به اندازهی ظرف وجودی خود و به ميزان رياضت و تلاش و کوششی که متحمل شده است، ميتواند از اين تجلی بهره گيرد:
سالکی ممکن است توانايی دريافت «تجلی افعالی» حضرت حق را داشته باشد. در سايهی برخورداری از چنين تجلیای است که سالک میتواند حقيقت «لا حَولَ وَ لا قُوَةَ الّا بِاللهِ» و رمز و راز «وَاللهُ خَلَقَکُمْ وَ ما تَعْمَلُون» را دريافت کند. و اين حقيقت را با تمام وجود بيابد که «لا مُؤَثِرَ فِي الوُجُودِ الّا اللهُ».
در شب قدر ار صبوحی کردهام عیبم مکن
سرخوش آمد یار و جامی بر کنار طاق بود
[اگر در شب تجلي حضرت حق از خود بيخود شدم و خودي در ميان نديدم و هر چه ديدم تجلي يار بود، بدان سبب است که «حضرت حق با کمال شوق تجلي پيدا کرد و جام مي محبت در کنار طاق دل ما موجود بود»]
اما سالکانی که از ظرفيت وجودی بالاتری برخوردار باشند، ممکن است به مرتبهی «تجلی اسمائی و صفاتی» حضرت حق برسند. اينان به جايی میرسند که همه اسماء و صفات، اعم از رحمت و غضب و عفو و عطا و علم و قدرت و امثال آن را فانی در اسماء و صفات حق و همهی عالم را مظهر صفات جلال و جمال الهی میبينند. به همين دليل نهايت خشوع و خضوع از يک طرف و سُرور و انس با حضرت حق را از طرف ديگر پيدا میکنند.
شب قدری چنين عزيز شريف
با تو تا روز خفتنم هوسست
در اينجا حافظ درجه بالاتری از درک فيوضات شب قدر را ذکر میکند و میگويد در چنين شبی از سر شب تا به صبح در آغوش معشوق بوده است. منظور از خفتن با معشوق، يعنی غايب شدن از خود و غرق در معشوق شدن. نه خوابيدن ظاهری! اينها همه محصول درک شب قدر و محصول آن رنجها و سختیهای سلوکانهای بود که حافظ متحمل شده بود.
از ديگر ثمرات اين وصول، اين است که ديگر، رنج فراق و دوری يار به پايان میرسد و سالک به مقام سلام و روشنايی و نورانيت افعالی و اسمائی و صفاتی میرسد؛ و منتظر وصول به مرتبهی حق اليقين و مقام بقاء بالله است.
شب قدر است و طی شد نامة هجر
سلام فیه حتی مطلع الفجر
و بالاخره اوحدی از عارفان و اولياء الهی ممکن است به کاملترين مرحلهی توحيد و آخرين مرحلهی ممکن صعود انسانی يعني دريافت «تجلی ذاتی» حضرت حق برسند. در اين مرحله است که سالک به مقام فنای فی الله و بقای بالله نايل میشود؛ و هيچ خودی را در ميان نمیبيند؛ به تعبير امام خمينی(ره) «هر چه میبيند او را میبيند». حقيقت اين کريمه را میبيند که «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِن»
🔹حافظ در يکي از مهمترين، عميقترين و عرفانيترين غزليات خود، همه تجربه عارفانه خود در مواجهه با شب قدر را با زيبايی تمام بيان کرده است. تصريح میکند که شب قدر را پس از مدتها رنج و صبر و تلاش و کوشش و البته به برکت دعای سحرخيزان، درک کرده است؛ و البته خود را نيز مستحق چنين منزلتی میداند و مدعی است که اين مقام معنوی بینظير، يعنی درک تجليات حضرت حق، محصول بردباریهای فراوانی است که در راه سلوک الی الله داشته است:
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
بيخود از شعشعة پرتو ذاتم کردند
باده از جام تجلي صفاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
بعد ازين روي من و آينة وصف جمال
که در آنجا خبر از جلوهی ذاتم دادند
من اگر کام روا گشتم و خوشدل چه عجب
مستحق بودم و اينها به زکاتم دادند
هاتف آن روز به من مژدهی اين دولت داد
که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
اين همه شهد و شکر کز سخنم میريزد
اجر صبريست کزان شاخ نباتم دادند
همت حافظ و انفاس سحرخيزان بود
که ز بند غم ايام نجاتم دادند
#شب_قدر
#حافظ
#عرفان
Ahmadhoseinsharifi
🌹