🏴🏴
مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا
آیه ٢٣ سوره احزاب
برخی از آن مؤمنان، بزرگ مردانی هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بستند کاملا وفا کردند، پس برخی پیمان خویش گزاردند (و بر آن عهد ایستادگی کردند تا به راه خدا شهید شدند مانند عبیده و حمزه و جعفر) و برخی به انتظار (فیض شهادت) مقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندادند (مانند علی علیه السّلام که در کوفه به محراب عبادت شهید گشت).
@Misaagh_Amin
مـیــثــــاق
🏴🏴 مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْب
🏴🏴
پیام ها
1- همهى اصحاب پيامبر و مؤمنان در يك درجه نيستند. «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»
2- نقل كمالات ديگران يكى از راههاى تربيت است. مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ ...
3- دفاع از حقّ تا مرز شهادت، نشانهى صداقت در ايمان است. «صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ»
4- تعهّد، لازم الاجرا و عمل به آن نشانه صداقت است. «صَدَقُوا ما عاهَدُوا»
5- بزرگداشت شهدا، پيام و درسى قرآنى است. «فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ»
6- انتظار شهادت نيز يك ارزش است. «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ» آمادگى براى لقای
خداوند، از صفات مؤمنان است.
7- باب شهادت باز است. «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ»
8- شهادت برخى مؤمنان، عامل عقب نشينى يا دلسردى ديگر مؤمنان نمىشود.
(مؤمن با اينكه شهادت دوستان و عزيزان خود را مىبيند، باز خود در انتظار شهادت است) «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ»
9- مؤمنان واقعى پايبند عهد و پيمان خود با خدا هستند و هيچ چيز حتّى شهادت دوستان و عزيزان، روحيه آنان را تغيير نمىدهد. «وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِيلًا»
@Misaagh_Amin
🖤🖤
در زیارت حضرت امام حسن علیهالسلام در روز دوشنبه میگویی:
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حَبِيبَ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صِفْوَةَ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صِرَاطَ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَيَانَ حُكْمِ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نَاصِرَ دِينِ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا السَّيِّدُ الزَّكِىُّ؛
السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْبَرُّ الْوَفِىُّ ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْقَائِمُ الْأَمِينُ ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَالِمُ بِالتَّأْوِيلِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْهَادِى الْمَهْدِىُّ ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الطَّاهِرُ الزَّكِىُّ ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا التَّقِىُّ النَّقِىُّ ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْحَقُّ الْحَقِيقُ ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الشَّهِيدُ الصِّدِّيقُ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ.
@Misaagh_Amin
🖤🖤
✨زیارت امام حسین علیه السلام در روز دوشنبه
🌸السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ سَيِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِينَ ، أَشْهَدُ أَنَّكَ أَقَمْتَ الصَّلاَةَ ، وَآتَيْتَ الزَّكَاةَ ، وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ ، وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ ، وَعَبَدْتَ اللّٰهَ مُخْلِصاً ، وَجَاهَدْتَ فِى اللّٰهِ حَقَّ جِهادِهِ حَتَّىٰ أَتَاكَ الْيَقِينُ ، فَعَلَيْكَ السَّلامُ مِنِّى مَا بَقِيتُ وَبَقِىَ اللَّيْلُ وَالنَّهَارُ ، وَعَلَىٰ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ؛
أَنَا يَا مَوْلَاىَ مَوْلىً لَكَ وَ لِآلِ بَيْتِكَ ، سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ ، مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وَجَهْرِكُمْ ، وَظَاهِرِكُمْ وَبَاطِنِكُمْ ، لَعَنَ اللّٰهُ أَعْداءَكُمْ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ ، وَأَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللّٰهِ تَعالىٰ مِنْهُمْ ، يَا مَوْلَاىَ يَا أَبا مُحَمَّدٍ ، يَا مَوْلَاىَ يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ ، هٰذا يَوْمُ الإِثْنَيْنِ وَهُوَ يَوْمُكُما وَبِاسْمِكُما وَأَنَا فِيهِ ضَيْفُكُما ، فَأَضِيفانِى وَأَحْسِنا ضِيَافَتِى ، فَنِعْمَ مَنِ اسْتُضِيفَ بِهِ أَنْتُمَا ، وَأَنَا فِيهِ مِنْ جِوارِكُما فَأَجِيرانِى ، فَإِنَّكُمَا مَأمُورانِ بِالضِّيافَةِ وَالْإِجارَةِ ، فَصَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكُمَا وَآلِكُمَا الطَّيِّبِينَ.
@Misaagh_Amin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ظهر عاشورا پای روضه خوانی سردار
🔻کلیپی از روضهخوانی شهید #سردار_سلیمانی عصر عاشورا در مهدیه لشکر ثارالله سال ١٣۶٧
@Misaagh_Amin
🖤 #امام_سجاد(ع) میفرمایند:
🍃 در شب یازدهم محرم، عمهام #حضرت_زینب (سلاماللهعلیها) را دیدم که #نماز_شب را نشسته اقامه میکنند.
📖 ریاحین الشریعه، ج ۳ ص ۶۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : آخرین گفتگوی حضرت امام حسین و امام سجاد علیهماالسلام
👤 حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد
@Misaagh_Amin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️سخنی تکاندهنده از امام حسین(ع)، ناراحتکنندهتر از زخمهای بدن مقدسش
چگونه شد که امام حسین(ع) را به قصد #قربت و بشارت #بهشت سر بریدند؟
چگونه می شود #قداست را با #حماقت به مذبح می برند؟
#شهیدمطهری(ره)
@Misaagh_Amin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبتهای "مقام معظم رهبری" درمورد عاشورا
آن ارزشهایی که امام حسین(ع) میخواستند بماند، ماند...
@Misaagh_Amin
!و تو چه میدانی چیست #کربلا
جمعی از لشکر #کوفه به سوی #خیمه ها حمله ور شدند ، در آن حال که توان ایستادن بر روی پاها را نداشتم ، فریاد برآوردم :
وای بر شما #شیعیان و پیروان آل ابوسفیان! اگر #دین ندارید و اگر از معاد و روز قیامت نمیترسید لااقل در دنیای خود #آزاده باشید...
به حسب و نسب خود بازگردید .
#شمر گفت: چه می گویی فرزند #فاطمه؟
پاسخ دادم : میگویم من با شما می جنگم و شما هم با من #زن_ها گناه و تقصیری ندارند . این متجاوزان و نادانان و #گمراهان خود را از رفتن به سوی #خیمه ها منع کنید و تا من زندهام از #تعرض به حرم من باز دارید.
شمر در پاسخ گفت : پسر فاطمه پیشنهادت را میپذیریم و این حق را به تو می دهیم آنگاه به سربازانش دستور داد: از تعرض به خیمه ها خودداری کنید . به سراغ خود وی بروید و کار او را تمام کنید .
خواهرم #زینب از کنار خیمه ها شاهد حوادث #قتلگآه بود و می دید که ضربات شمشیر و نیزه بر پیکر من فرود میآید . با صدای بلند #عمربن_سعد را مخاطب خویش قرار داد و گفت : عمر ! وای برتو ! اباعبدالله را میکشند تو تماشا می کنی ؟ ابن سعد پاسخی به فریاد زینب نداد.
خواهرم لشکریان کوفه را مورد خطاب قرار داد و گفت : وای بر شما ! یک #مسلمان میان شما مردم نیست ؟ کسی پاسخ نداد. اینجا بود که ناله جانسوز او بلند شد : وای برادرم! وای آقایم! وای اهل بیتم! کاش آسمان بر زمین فرو میریخت . کاش کوه ها در بستر هامون فرو می پاشید .
📗حسین از زبان حسین
زندگی و زمانه امام حسین علیه السلام از زبان ایشان
✍محمد محمدیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببار ای بارون ببار....
امشب جون همه بر لبه
روضه خون مادر زینبه
تقدیم به ساحت مقدس حضرت زینب سلام الله علیها با نوای حاج محمود کریمی
#شام_غریبان
#أللَّھُمَ_عجِلْ_لِوَلیِڪْ_ألْفَرَج
🌹 منطق حسینی
📜 اگر میخواهید پیرو امام حسین علیهالسلام باشین، منطق ایشون رو هم باید بدونین ...
👌 با این فرمول در لحظه غروب آرزوها هم ناامید نمیشین
🏴 #به_رهبری_حسین علیهالسلام
مـیــثــــاق
🏴 🍀فردی عمر نام از بنیتمیم، نخستین تیر را رها کرد که در ناحیه کتف امام به زره آن حضرت اصابت کرد و م
🏴🏴
🍃آغاز نبرد و شهادت گروهی سپاه امام حسین
🍀 به گزارش ابن اعثم، وقتی باران تیر از سوی کوفیان شدت گرفت،امام فرمود: اینها (سپاه ابنزیاد) نماینده این قوم به سوی شما هستند.
برای مرگی که چارهای جز آن نیست، آماده باشید.
🍀سپس دو گروه بر یکدیگر تاختند و دستهجمعی با هم جنگیدند؛ تا جاییکه به نقلی پنجاه نفر از اصحاب امام به شهادت رسیدند.
🍀 ابن شهر آشوب شمار شهدا را سی و هشت نفر میداند: بیست و هشت نفر از اصحاب و ده نفر نیز از موالی امام حسین و امام علی.
اینها افرادی اند که اساساً برای نبرد تنبهتن فرصت نیافتند و در تیراندازی نخست کوفیان به شهادت رسیدند.
🍀بدین ترتیب شمار اندکی از یاران امام باقی ماندند؛کسانی که پس از آن با سپاه ابنزیاد به مبارزه تنبهتن پرداختند.
1⃣
مـیــثــــاق
🏴🏴 🍃آغاز نبرد و شهادت گروهی سپاه امام حسین 🍀 به گزارش ابن اعثم، وقتی باران تیر از سوی کوفیان شدت گر
🏴
🍀 #عبدالله بن عمیر کلبی در برابر مبارزه خواهی #یسار(از موالی زیاد بن ابیه)، پس از کسب اجازه از امام حسین عازم میدان شد.در همان حال همسرش او را به جنگ تشویق میکرد و خطاب به او میگفت:
قاتل به ابی و امی ان الحسین ذریه محمد.
🍀وقتی او یسار را کشت، #سالم از موالی عبیدالله به میدان آمد.
با آن که انگشتان عبدالله کلبی با ضربه شمشیر سالم افتاد،بدون هیچ اعتنایی او را نیز کشت و در میانه میدان شروع به رجزخوانی کرد.
زنش نیز درحالیکه عمودی در دست گرفته بود، به تحریک او میپرداخت و میگفت:
قاتل دون الطیبین ذریه محمد.
امام به همسر او دستور داد تا بازگردد و سپس آنها را دعا کرد. بدین ترتیب یسار و سالم نخستین کشتگان سپاه ابنزیاد بودند.
🍀 پس از تیرباران نخست و مبارزه عبدالله بن عمیر ،سپاه عبیدالله ابتدا از سمت راست و سپس از سمت چپ به سپاه اندک امام نزدیک شدند.
افراد باقیمانده سپاه امام،روی زانو نشسته،نیزه های خود را به سوی اسبان گرفتند و آنها نیز ناگزیر بازگشتند.پس از آن،به طرف سپاه عبیدالله تیراندازی کرده،عده ای را کشتند و شماری را نیز مجروح نمودند.
2⃣
📗گزیده حیات سیاسی و فکری امامان شیعه،رسول جعفریان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ یک عراقی در وصف حاج قاسم نوشته: نمیدانم در کدام یک از این شبها باید تو را یاد کنم. روز مسلم چون تو فرستاده و میهمان ما بودی یا روز حبیب، چون تو بهترین دوست بودی یا روز قاسم چون اسمت قاسم بود یا روز علی اکبر چون بدنت قطعه قطعه شد یا روز عباس چون تو حامل پرچم بودی و دو دستت قطع شد؟
👤 حسین کازرونی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دستور امام خمینی(ره) به مازندرانی ها و رشتی های باغیرت را برای سواحل ببینید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عده ای از دانشجویان اروپایی واقعه کربلا رو بازسازی و به صورت چند بعدی درآوردن.
هرکسی میبینه نمیتونه تحمل کنه...
#ما_ملت_امام_حسینیم
#محرم #عاشورا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌امام خیمه گاه حسینی امروز کیست؟
🎙سید حسن نصرالله
#ما_ترکناک_یابن_الحسین
مـیــثــــاق
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🏴 🥀خون دلی که لعل شد زندگینامه مقام معظم رهبری 🥀فصل دوازدهم قسمت صد و سی و پنج اسم رمز 🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🏴
🥀خون دلی که لعل شد
زندگینامه مقام معظم رهبری
🥀 فصل دوازدهم قسمت صد و سی و شش
تشکیلات لو رفت
🥀با این حرکت او خوشحال تر شدم و با خوشحالی به او گفتم پیش از آمدن شما دلتنگ و گرفته بودم شما به موقع آمدی و این شب تاریک مرا روشن ساختی بدون آن که انتظار داشته باشم گفت گرفته تر و غمناک تر خواهی شد خیلی به حرفش توجه نکردم او را نشاندم و برایش چای آماده کردم بعد با تعجب گفتم شما از اعضای سازمان هستید فورا پاسخ داد ساکت باش شاید در خانه گیرنده گذاشته باشند
🥀از طرفی تعجب کردم و با تمسخر گفتم من یک طلبه ام چه کسی می آید در خانه من گیرنده بگذارد ؟
_نه مسئله بزرگ تر از آن چیزی است که تصور می کنی من برای شما شرح خواهم گفت سپس مقداری خمیر خواست تا آن را در سوراخ های پریز برق اتاق بگذارد با حیرتی آمیخته به قدری نگرانی برایش خمیر آوردم پس از آنکه سوراخ ها را بست و نشست و من با عجله گفتم بگو چه شده مدتی سر به زیر خاموش ماند بعد سرش را بلند کرد و گفت همه چیز تمام شد
یعنی چه منظور شما چیست؟
تشکیلات لو رفت برادران رفتند و برخی از آنها دستگیر شدند بعد از صحبت هایش فهمیدم آن دو نفری که با من در تماس بودند دستگیر نشده اند همچنین گفت من را نزد شما فرستاده اند تا از شما بخواهم خانه را از هر چه با تشکیلات مرتبط است تخلیه کنید
🥀سپس به تفصیل راجع به نشریه هایی که جهت بررسی برای من ارسال شده بود صحبت کرد این نشریه را از بین ببر این نشریه را نگهدار و برای فلانی در تهران بفرست گفتم شما آنها را با خود به تهران می برید ؟
نه شما با روش مخصوص خودتان بفرستید
🥀خسته بودم و با چهره در هم به او نگاه می کردم و او داشت کارهایی را که باید انجام دهم به من یادآور میشد غم سراسر قلبم را فرا گرفت و مرا در این حال رها کرد و رفت..
ادامه دارد.....
@Misaagh_Amin
مـیــثــــاق
🎇°•○●﷽●○•°🎇 ✨هر روز یک صفحه با کتاب حسین پسر غلامحسین✨ 🌺زندگینامه شهیدی که حاج قاسم وصیت کرد در ک
🎇°•○●﷽●○•°🎇
✨هر روز یک صفحه با کتاب حسین پسر غلامحسین
🌺زندگینامه شهیدی که حاج قاسم وصیت کرد در کنار او دفن شود.
🍃 محمد حسین به روایت مرتضی حاج باقری
💫 عینک آفتابی
در بین بچه های جبهه محمد حسین از افرادی بود که وضع مالی خانواده اش نسبتا خوب بود، در واقع می توان گفت او تمام آسایش پشت جبهه را رها کرده و به
جنگ آمده بود. در جبهه و در بین بچه ها خیلی ساده می گشت. یک دست پیراهن و شلوار کره ای داشت که همیشه همان لباس را به تن می کرد، اما پشت جبهه به سر و وضع خودش می رسید. شاید به این خاطر که می خواست وقتی به عنوان یک رزمنده به میان مردم می آید، ظاهر مرتبی داشته باشد.
زمانی که من در عملیات والفجر چهار مجروح شدم به کرمان آمدم، مدتی مرخصی استعلاجی داشتم و در شهر ماندم. یک روز توی خیابان شهید مصطفی خمینی (شهاب) سه راه ادیب می رفتم که دیدم یک نفر صدایم زد. نگاهی به اطراف انداختم، اما آشنایی ندیدم. خواستم راه بیفتم که دوباره شنیدم یک نفر صدا می زند: مرتضی! مرتضی!» برگشتم، دیدم جوانی با سر و وضع خیلی مرتب و شیک از
داخل یک پیکان سدری رنگ به من اشاره می کند.
نگاهش کردم، نشناختم. گفتم: «این بنده خدا با من چه کار دارد!» جلوتر رفتم که
دیدم ای بابا! محمدحسین است. شلوار سفید و یک پیراهن طوسی رنگ به تن داشت و یک عینک آفتابی به چشماش زده بود
گفتم: «محمدحسین خودتی؟» گفت: «پس توقع داشتی کی باشم؟»گفتم: «خیلی به خودت رسیدی.) گفت: «چه کار کنیم، مگر اشکالی دارد؟» گفتم: «نه! اما آنجا توی جبهه آنقدر خاکی و اینجا توی شهر این طوری) خندید: «بنده خدا! آنجا هم من همین طوری هستم، ولی شماها متوجه نیستید.
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت/
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود/ 💫
ادامه دارد 🖋️
@Misaagh_Amin