لالا لالا گل پونه
گل زیبای بابونه🌼
بپوش پیراهن پشمی
هواسرده، زمستونه🧣
لالالالاشب تیره
بخواب گلبرگ من!دیره😴
تموم ماهیا خوابن
چرا خوابت نمی گیره🐟
لالا مهتاب از اون بالا
تورومی بینه وحالا🌕
می گه این بچه زیبا
نکرده پس چرا لالا؟😊
می ره می تابه اون دورا
به روی تپه ماهورا⛰
به روی گل که خوابیده
کنار بچه زنبورا🐝
لالالالاخبر لالا
شده فصل سفر لالا🧳
یکی رفت و یکی اومد
لالاچشما به درلالا🚪
لالالالاخبراومد
پرنده از سفر اومد🕊
یکی بال وپرش واشد
یکی بی بال و پر اومد🪶
لالا لالا لالا لالا
بخواب حالا گل نازم🌺
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
#لالایی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
18.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا ببخشـ...😭
با نوای حاج محمود #کریمی🎤
التماس دعا از همگی شما عزیزان🤲
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
#مناجات
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
امام علی علیهالسلام🌺
برای آنچه از دست رفته و باز نمیگردد افسوس مخور و برای آنچه در دست داری اما مرگ آنرا در دستانت باقی نمیگذارد، شادی مکن.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تنبیهالخواطر، ج۲، ص۱۱۴.
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
#احادیث
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این حس و حال خوب نصیب همتون😇
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
7.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بریم با هم یه خرچنگ قشنگ بکشیم🦀
نقاشیای قشنگتونو بفرستین تا توی کانال بذاریم🥰
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
#خلاقیت
#نقاشی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
اون کیه وقتی بیاد ؟
دنیا می شه گلستان 💐
« مهدی صاحب زمان (عجلالله) »
اون کیه وقتی بیاد ؟
دردها رو کرده درمان 🦠
« مهدی صاحب زمان (عجلالله) »
اون کیه وقتی بیاد ؟
کافر می شه پریشان 👿
« مهدی صاحب زمان (عجلالله) »
اون کیه وقتی بیاد ؟
دوست می شه با فقیران 👥
«مهدی صاحب زمان (عجلالله) »
اون کیه وقتی بیاد ؟
پر می شه مهر و احسان 💞
« مهدی صاحب زمان (عجلالله) »
اون کیه وقتی بیاد ؟
ظالم می شه هراسان
« مهدی صاحب زمان (عجلالله) »🌺
«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»🤲
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
#شعر
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
—✧✧🌸✧ 📚 ✧🌸✧✧—
آی قصه قصه قصه📚
این داستان: شتر لنگ🐫
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
به نام خداوند بخشنده و مهربان✨
سلام بچههای خوب و نازنینم
سلام فرشتههای کوچولوی روی زمین☺️
حالتون خوبه؟
امشبم با یه قصه قشنگ اومدم پیشتون، بریم ببینیم چی آوردم براتون😊
🔹روزی روزگاری توی یک بیابون، شتری زندگی میکرد که با شترهای دیگه فرق داشت.
فرقش این بود که لنگ لنگان راه میرفت. یک روز دید که توی صحرا جنب و جوشی به پا شده. شترلنگ پرسید: «چه خبره؟»
🔸یکی از شترها گفت: «قراره مسابقه دو برگزار بشه.»
شتر لنگ اصلاً فکر نکرد که نمیتونه توی مسابقه شرکت کنه. برای همین رفت تا اسمش رو برای مسابقه بنویسه. دوستان شتر لنگ وقتی دیدن اونم میخواد توی مسابقه شرکت کنه، خیلی تعجب کردن.
🔹شتر لنگ که تعجب اونا رو دید گفت:
«چه اشکالی داره؟ چرا اینطوری به من نگاه میکنین؟ مطمئن باشین من دوندهای چابک و قوی هستم و مسابقه رو میبرم.» دوستان شتر میترسیدن توی مسابقه بهش آسیبی برسه.
🔸بالاخره روز مسابقه فرا رسید. همه شرکتکنندهها سر جای خودشون قرار گرفتن؛ اما همین که چشمشون به شتر لنگ افتاد، اونو مسخره کردن. ولی شتر لنگ با خونسردی و با لبخند در جواب اونا گفت:
«پایان مسابقه معلوم میشه که چه کسی از همه بهتره، عجله نکنید!»
🔹سه، دو، یک، رو که گفتن، همه شترها مثل برق شروع به دویدن کرد. شتر لنگ آخر همه، لنگ لنگان میدوید. شترها باید از یک تپه بالا میرفتن و برمیگشتن. مسیر مسابقه خیلی طولانی بود، همه شترها خسته شده بودن. شترهای جوانتر با سرعت زیاد از تپه بالا رفتن؛ اما اونا هم خسته شدن. بعضی از شترها هم از شدت خستگی روی زمین افتادن.
🔸اما شتر لنگ آرام آرام، به راه خود ادامه داد. شتر لنگ به هر زحمتی بود خودش رو به بالای تپه رسوند و وقتی از شیب تپه سرازیر شد، تازه شترهای خستهای که مشغول استراحت کردنبودن، متوجه او شدن و تلاش کردن تا بهش برسن؛ ولی توانی در خود نمیدیدن. برای همین در ناباوری دیدن که شتر لنگ زودتر از همه به خط پایان رسید و برنده شد!
🔻بله عزیزای دلم، انجام یک کار حتی اگر کم و کوچیک باشه، اما همیشگی باشه، بهتر از کارهای زیادیه که زود ازشون خسته بشیم و رهاشون کنیم.
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯