4_5868267112773976800.m4a
9.14M
🍄☘🍄☘🍄
🍄☘🍄
☀️ #تولدتادوسال☀️
#داستان
#هدیه_آدم_کوچولوها
با صدای نسرین گلابوند🎼
#رسانه_تنها_مسیر
👶تولد تا هفت سال
@tavalodtahaftsaleghey
🍄☘🍄
🍄☘🍄☘🍄
🔙۴۸۷🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی
#ترفندهای_کاربردی برای ساخت کاردستیهای ساده و سرگرم کننده 🦊
یادمون نره ساخت کاردستی توسط بچهها و بازی با دستساز خودشون، علاوه بر اینکه اونها رو لبریز از اعتماد بنفس میکنه، لذت بخشتر از گرون قیمتترین اسباببازیهاست😉
♦️🔆 #رسانه_تنهامسیر
تولد تا ۷ سالگی⬇️
@tavalodtahaftsaleghey
#سه تا پنج سال
🎈🌸🎈🌸🎈
🔙۴۸۸🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی
#ترفندهای_کاربردی برای بازی با بچهها در محیط خونه و آپارتمان مخصوصا در روزهای قرنطینه و کرونا.
یادمون نره که بازی جزء اصلیه تربیته و کودکی خوب رشد میکنه و موفق میشه که خوب بازی کرده باشه 👌
♦️🔆 #رسانه_تنهامسیر
تولد تا ۷ سالگی⬇️
@tavalodtahaftsaleghey
#سه تا پنج سال
🎈🌸🎈🌸🎈
🔙۴۸۹🔜
🍄☘🍄☘🍄
🍄☘🍄
☀️ #تولدتادوسال☀️
#کاردستی
کاردستی ساده گوزن😍
#رسانه_تنها_مسیر
👶تولد تا هفت سال
@tavalodtahaftsaleghey
🍄☘🍄
🍄☘🍄☘🍄
🔙۴۹۰🔜
#داستان زیر ۶سال
*اسم حیوانات به جای اسم انسانها انتخاب شده است تا کودکان بیشتر جذب شوند
«ببعی تنهاست🐏»
ببعی کوچولو امروز با مادرش به پارک رفته بودند
او در آنجا یک دوست جدید پیدا کرد.
اسم دوست جدید او بزی بود.
بزی با دستش سرسره را نشان داد و گفت میآیی باهم تا آنجا مسابقه بدهیم؟
ببعی قبول کرد و با گفتن یک،دو،سه
۱.۲.۳...🐏🐑
تندو سریع دویدند
ببعی خیلی خوشحال بود که دوست خوبی مثل بزی پیدا کردهاست بزی زودتر رسیده بود ولی ببعی اصلا ناراحت نبود.
یکی یکی سوار وسایل پارک شدند الهکلنگ؛
سرسره؛ چرخفلکزمینی؛ تاب...
حسابی خوش گذشت،
بزی یک داداش کوچولوی بانمک هم داشت که خیلی دوستداشتنی بود
بزی حواسش به داداش کوچکش بود وبا او هم بازی میکرد
کمی هم او را روی تابهای کوچک کنار پارک سوار کرد و او را تاب داد بزی کوچولو از خوشحالی جیغ میکشید...
مادر در کیف خود خوراکی آورده بود،
آنها از بس بازی کرده بودند گرسنه بودند و با دیدن خوراکی ها خوشحال شدند و از او تشکر کردند.
و با اشتها شروع به خوردن کردند.
🌿🌱🐑🐏
وقت آن بود که به خانههایشان بروند
ببعی به بزی گفت
- نمیشود بیشتر بمانید؟😢
او گفت
-آخر مادرم میگوید باید برویم😞
شاید فردا باز هم بیاییم
ببعی به کنار مادر بزی رفت و از او خواست بیشتر بمانند ولی او با مهربانی گفت
- نمیشود عزیزم بعدا میآییم و دوباره باهم بازی میکنید.
بزی دست برادرش بزیکوچولو را گرفت؛
از ببعی خداحافظی کردند و با هم به کنار مادرشان رفتند
ببعی هم از دوستانش خداحافظی کرد و تنهایی به کنار مادرش رفت😞
کاش میشد باز هم باهم بازی کنند،
ببعی خیلی تنها بود با خودش فکر میکرد خوش به حال بزی یک برادر کوچک دارد و همیشه میتوانند باهم بازی کنند...
مادرش گفت ناراحت نباش اگر فردا بتوانیم، باز هم به پارک میآییم
ولی ببعی کوچولو دلش میخواست یک آبجی و یا یک داداش داشته باشد😢
#قصه متنی
♦️🔆 #رسانه_تنهامسیر
تولد تا ۷ سالگی⬇️
@tavalodtahaftsaleghey
#سه تا پنج سال
🎈🌸🎈🌸🎈
🔙۴۹۱🔜