eitaa logo
میوه دل من
7.5هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
3.2هزار ویدیو
23 فایل
بسم الله النور انجام کارهای روزمره والدین در کنار بچه ها بازی های مناسب طبایع مختلف شعر و قصه های کاربردی بازی و خلاقیت و... ویژه کودکان زیر۷سال👶 ارتباط با ما:👈 @Rahnama_Javaher زیر نظر کانال طبیبِ جان: @Javaher_Alhayat
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄━━•●❥-☀️﷽☀️-❥●•━━┄ فیلی و فیلک دو خواهر دو قلو بودند که مجید با کاغذ رنگی آنها را درست کرده بود. اما موقع درست کردن، کاغذ رنگی کم آورد. به خاطر همین برای فیلک خرطوم نگذاشت. فیلک همیشه با حسرت به صورت فیلی نگاه می کرد و آه می کشید. او هم دلش می خواست مثل خواهرش یک خرطوم پیچ پیچی بزرگ داشته باشد. با خرطومش راحت غذاها را بخورد‌. راحت وسیله ها را جا به جا کند. گل ها را بچیند و به موهایش بزند. او شب ها همش خواب خرطوم می دید. خواب می دید که با فیلی و خرگوشک و موشی آب بازی می کند. دنبال آنها می کند و با خرطومش به آنها آب می پاشد. یک شب فیلی دید که مجید مثل همیشه بازی نمی کند و خوشحال نیست. مجید گوشه ای نشسته بود و به چیزی که در دستش بود، با ناراحتی نگاه می کرد. فیلی تعجب کرد. به او گفت: - چی شده؟ چرا ناراحتی؟ مجید گفت: - فردا تولد دوستم حمید است. برایش یک جوجه خوشگل مثل جوجه خودش درست کردم. فیلی گفت: -خب اینکه ناراحتی ندارد. مجید به فیلی که روی میز بود، نزدیک شد. جوجه اش را نشان داد و گفت: - ببین چقدر قشنگ شده! فیلی گفت: -آره، خیلی قشنگه؛ ولی این که نوک ندارد. مجید اخم هایش را در هم کشید و گفت: - آره، فقط نوکش باقی مانده بود که کاغذ رنگی هایم تمام شد. بعد دستش را با عصبانیت روی میز زد و گفت: اَه؛ تقصیر کرونا است. یک هفته است مغازه ها را بسته اند. فیلی به فکر فرو رفت. او می خواست هر طور شده، مشکل دوستش را حل کند. یک دفعه فکری به ذهنش رسید. گفت: - خرطوم من بزرگ است؛ تو می توانی از آن استفاده کنی و بقیه اش هم ... مجید کوچولو چشمانش را گرد کرد و گفت: -بقیه اش چی؟!! +بیا جلو تا دم گوشت بگم. مجید کوچولو جلو آمد. فیلی گفت: - چند روزی هست که به خواهرم فکر می کنم. فیلک به خاطر نداشتن خرطوم، خوشحال نیست، بازی نمی کند و ... خیلی دلم می خواهد به او کمک کنم. لطفا قسمتی از خرطومم را هم به صورت او بچسبان. مجید کوچولو با شنیدن حرف های فیلی دستانش را به هم کوبید و گفت: - آفرین، این طوری هر دو کامل می شوند. ممنون فیلی جونم، تو خیلی مهربونی. مجید با اجازه فیلی، خرطوم او را از صورتش جدا کرد. صبح وقتی فیلک از خواب بیدار شد، مثل همیشه گفت: - سلام آبجی جونم، صبح بخیر اما وقتی چشمش به صورت خواهرش افتاد، فریاد زد: - خرطومت، خرطومت کوچک شده!! فیلی گفت: -راست میگی؟ +آره، باور کن، راست میگم بقیه خرطومت کو؟؟ یکدفعه دستی روی صورتش کشید. یه خرطوم کوچولو روی صورتش بود. او خیلی خوشحال شد. خواهرش را بغل کرد و خرطومش را بوسید. ❁ف. خزائیلی «صدرا» ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ ┄━━•●❥-☀️🌼☀️-❥●•━━┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
═════ ♥️ ⃟⃟ ⃟❀ ﷽ ❀ ⃟⃟ ⃟♥️ ═════ رعایت ادب در مجلس پیامبر (ص): در حضور آن بزرگوار(ص)، راجع به مطلبی نزاع نمی کردند و اگر کسی شروع به سخن می کرد، همه ساکت می شدند تا حرفش به پایان رسد، و به نوبت در محضر پیامبر(ص) سخن می گفتند، اگر اهل مجلس از چیزی به خنده می افتادند، پیامبر اکرم(ص) نیز می خندیدند و از آنچه که اظهار شگفتی می کردند، پیامبر هم شگفت زده می شد. در برابر فرد غریب بر سخن ناهنجارش سخت شکیبایی می کرد در مقابل سخنان خشن و تند و سوال های بی روّیه ی مردم تحمل به خرج می داد، حتی اگر یکی از اصحاب، سائل غریبی را عقب می راندند که مزاحم پیغمبر نشود ناراحت می شد و می فرمود: «چون حاجتمندی را دیدید حاجتش را روا کنید هرگز اجازه نمیداد کسی او را بسیار ستایش کند کلام هیچ کس را قطع نمی کرد مگر آنکه از حد خود تجاوز می نمود در این صورت یا برمی خاست یا او را از ادامه سخن نهی می فرمود.» (مکارم الاخلاق:ص44) (ص) ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ ═════ ♥️ ⃟⃟ ⃟❀❀ ⃟⃟ ⃟♥️ ═════
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همیشه شکر چنین نعمتی بر لب ماست 💚 که جعفر بن محمد رئیس مذهب ماست❤️ (ص) (ع) ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از طبیبِ جان
🔰چگونه اقتدار مرد را حفظ کنیم؟! ⛔️فقط خانمها بخوانند 🔸یک تصور اشتباهی از اقتدار دهی به مرد وجود دارد که فکر کنیم زن باید چیزی به جز "بله و چشم" چیز دیگری نگوید و هیچ مخالفتی نکند! 🔹زن در منزل با همسر خود تعامل دارد، مانند یک دوست برخورد میکند، اگر اشتباهی ببیند با پیشنهاد و محبت و لطافت تذکر میدهد، مراقب همسرش است تا شهوت و محبت مرد کنترل شود و... اینها همگی وظیفه یک زن است 🔺👈اینها هیچ منافاتی با اقتدار دادن به مرد ندارد. مثلا وقتی یک مرد درخواست میکند که منزل فلانی برویم و زن مشکلاتی دارد و نمیتواند، با زبانی بسیار با محبت و لبخند میگوید: "نمیتوانم بروم، الان شرایط جسمی و روحی مناسبی ندارم" . یعنی قرار نیست که حتما بگوید: "بله چشم قربان" تا بلکه اقتدار مرد حفظ شود. ⚠️هر نوع مخالفتی و هر نوع یپشنهادی را از بین نمیبرد. آن تحقیر، دستور، توهین و بدزبانی در فحوای کلام است که اقتدار مرد را تخریب میکند! 1⃣ @Javaher_Alhayat ◢ ࿐❁☘❒◌🌙◌❒☘❁࿐
هدایت شده از طبیبِ جان
🔆نکته خاص بعدی این است که ⭕️اگر اعتراضی به رفتار همسرتان دارید، از حق و حقوق خود صحبت کنید نه درباره رفتار او ❇️بگذارید با یک مثال دقیقتر توضیح دهیم: 🔹مثلا مردی میخواهد با دوستانش، شب تا دیر وقت تفریح برود، شما بهشون نگید که کجا میخوای بری، با کیا میخوای بری، این قدر دنبال خوش گذرونی و... نباش، چرا به فکر ما نیستی، اصلا منو دوست نداری و... ✅👈بجاش بفرمایید : عزیزم من ساعت 11 شب به بعد نمیتونم تنها بمونم، از تنهایی میترسم، شبها میخوام پیش من باشی و... 🔸اعتراض شما متوجه حقوق و متوجه خودتون باشه و به رفتارهای همسرتون گیر ندید. وقتی به رفتارهای ایشون گیر میدید که مثلا با کیا میری و کی میای و به فکر نیستی و... اینها جملاتی هستند که لجبازی و تنش را زیاد میکنند، چون هدف مستقیم این جملات غرور مرد هست. اما وقتی احساسات خود و محبت خود را یپش بکشید، حتما می‌پذیرد 2⃣ @Javaher_Alhayat ◢ ࿐❁☘❒◌🌙◌❒☘❁࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄━━━•●❥-🌹﷽🌹-❥●•━━━┄ کامیون داره میاد بیب‌بیب، بیب‌بیب 📣 امروز برا گل‌پسر کامیون کشیدیم و با کمکِ هم اسباب‌بازی‌ها رو که باهاش بازی می‌کرد جمع کردیم تا بارِ کامیون بزنیم 😀 آخه مگه داریم از این نقاشی ساده‌تر و جذاب‌تر برا بچه‌ها 🙃 که خلاقیت و تخیل‌شون رو بالا ببریم؟ بعد از این‌که جمع کردن وسایل تموم شد با هم رنگش کردیم 😉😊 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ ┄━━━•●❥-🌹❀🌹-❥●•━━━┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
¨‘°ºO✰┈•✦⚘﷽⚘✦•┈✰Oº°‘¨ یکی از بازی هائی که ته تغاری دوست داره باهاش بکنیم، بیشتر هم موقع نماز خوندنه، این بازیه😄 همین بازی که اکثر مامان بابا های خودمون و مادربزرگ، پدربزرگامون باهامون انجام می دادن😘 یادتونه؟ با انگشتاشون می دویدن دنبالمونو و قلقلکمون می دادن😅 ما با ترس و شادی انگشتاشونو و نگاه می کردیم و بعد هم کلی می خندیدیم و جیغ می کشیدیم👏👏👏 حتی بچه های الان هم دوست دارند. بین نماز که می بینه نشستیم، میاد و با انگشتاش نشون می ده که این بازی را باهاش بکنیم🤗 سر نماز هم که همش رو سرو کول باباشه😘 اینطوری از لحظات نماز خاطره ی خوشی توی ذهنش می مونه👏👏👏🌸🤲 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ ¨‘°ºO✰┈•✦⚘⚘✦•┈✰Oº°‘¨