هدایت شده از هما
📋 کـارگـاه فنــون ادبــی (حضوری)
➖ با حضورمیثاق شمسینی (جانشین مرکز بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان )
➖استاد مبین اردستانی
🔻آموزش کاربردی عروض و قافیه و
با نگاه به اوزان عروضی اشعار قدما و معاصر
➖ و با حضور شاعر مجرب محمد رسولی
📌 زمان: 18 بهمن ماه
❌ ظرفیت محدود
📝 درگاه ثبتنام: https://homa-art.ir/dastan/
📞 پشتیبانی : taha_z_7@
💠 دفتر هنر سازمان بسیج فرهنگیان | هما
☑️ Eitaa.com/Homaart_ir
🌐 Homa-art.ir
یک
مَه به نعلِ سُمِ اسب تو تشبّه میکرد
خاک، فریاد برآورد که ترکِ ادب است
#انوری
دو
اسبِ فلک، جوازعنانِ تو شد، چنانک
ماه و مَجَرّه۱، اسبِ تو را نعل و مِقوَد۲ است
#انوری
۱. مجرّه: راه کهکشان.
۲. مقود: افسار.
سه
در فراقِ خدمتِ گَردِ همایونموکبی
کاندرو نعل از هلال است اسب را، میخ از بنات*
#انوری
*بناتالنعش
چهار
در نعلِ سمندِ او، شکلِ مَه نو پیدا
وز قدّ بلند او، بالای صنوبر پست
#حافظ
#همنفسی_شاعران
@Mobin_Ardestani
لحظههای بیملاحظه (مبین اردستانی)
ای دیدن تو، طلوعِ دلتنگیها
خندیدن تو، صبحِ هماهنگیها
ای برف، ببار بر سراپای وجود
دلخستهام از هزارویکرنگیها
#مبین_اردستانی
@Mobin_Ardedtani
یک
از سینهٔ صد چاک خود #صائب شکایت چون کند؟
بر قدر روزن میفتد خورشید در هر خانهای
دو
پشت دریاها شهریست
که در آن وسعت خورشید به اندازهٔ چشمان سحرخیزان است
#سهراب_سپهری
#همنفسی_شاعران
@Mobin_Ardestani
یک
هر ذره دارد در بغل خورشیدی از رخسار تو
هر قطره دارد در گره از چشم تو میخانهای
#صائب
دو
میپرستایجادم، نشئهٔ ازل دارم
همچو دانهٔ انگور شیشه در بغل دارم
#بیدل
#همنفسی_شاعران
@Mobin_Ardestani
ای از خراباتت، زمین؛ دُردِ تهِ پیمانهای
در پای شمعت، آسمان؛ پرسوختهپروانهای
از آرزوی صحبتت، از اشتیاق دیدنت
هر بلبلی؛ شیونگری، هر شاخ گل؛ حنانهای
جوش اناالحق میزند، گلبانگ وحدت میکشد
از نغمهٔ توحید تو، ناقوس هر بتخانهای
هر ذره دارد در بغل خورشیدی از رخسار تو
هر قطره دارد در گره از چشم تو میخانهای
تا چند در خوف و رجا عمر گرامی بگذرد؟
یا لنگر عقل گران، یا لغزش مستانهای
از دیدهٔ بیدار من چشم کواکب گردهای
از چشم خوابآلود تو خواب بهار افسانهای
از سینه صد چاک خود صائب شکایت چون کند؟
بر قدر روزن میفتد خورشید در هر خانهای
#صائب
@Mobin_Ardestani
هدایت شده از لحظههای بیملاحظه (مبین اردستانی)
عشق یعنی بَری از غفلتِ خودخواهی شو
هجرت از خود کن و سرچشمۀ آگاهی شو
به تمنّای تو دریاست همهتن آغوش
از خودت کوچ کن و رود شو و راهی شو
محضِ خورشید شدن ذرّهای از خویش برآ
قد بکش، دلزده از اینهمه کوتاهی شو
قرنها فاصله است از رمضان تا رمضان
کاروان میگذرد... بیرقِ همراهی شو
نکند خواب بمانی... نَفَسَت یخ بزند
گرم از سوزِ مناجاتِ سحرگاهی شو
روزه یعنی که بمیر از طلبِ هرچه جز او
روز و شب تشنۀ انوارِ هواللّهی شو
در دلِ برکۀ حق تا تپشی مهلت هست
از شدن خسته نشو، ماه نشد ماهی شو
چند گویم به تو هر لحظه که این شو یا آن
آنِ او باش، برو هرچه که میخواهی شو
#مبین_اردستانی
@Mobin_Ardestani
هدایت شده از لحظههای بیملاحظه (مبین اردستانی)
.
گریه کن لؤلؤ و مرجان که هوا دم کرده
چاهِ کوفه عطشِ چشمهی زمزم کرده
ذوالفقاریست که سر خم نکند پیشِ کسی
پشتِ ابروی تو را خونِ جگر خم کرده
شانهای محرمِ غم نیست که این ابرِ حزین
رو به چاه آورده، پشت به عالم کرده:
《آه! ای چاه، به این قومِ وفادار بگو
که علی خوبی در حقّ شما کم کرده؟》
-- صبر کن صبر علی! کرب و بلا نزدیک است
مزدِ احسانِ تو را کوفه فراهم کرده
مصحف این بار به شمشیر ورق خورد و علی
ختمِ قرآنش را نذرِ محرّم کرده
#مبین_اردستانی
#لحظههای_بیملاحظه
#لحظه_ها_بی_تو_بی_ملاحظه_اند
@Mobin_Ardestani
هدایت شده از لحظههای بیملاحظه (مبین اردستانی)
که هم اکبر، هم اصغر دوست دارد
که چشمِ عشق را تر دوست دارد
علی، رازِ خدا را برملا کرد
خدا گلهای پر پر دوست دارد
#مبین_اردستانی
@Mobin_Ardestani
هدایت شده از لحظههای بیملاحظه (مبین اردستانی)
در جور برترین قوم و تمدنی!
مهدِ قساوت و ظلم و تفرعنی!
جز در تمدنِ ابلیسها کجا
گنجشک میکشند با بمب یکتنی؟
صد گلّه حرمله شاگرد درس توست
کودککشی تو راست امری تفننی
ای لاشهٔ عَفِن از تو چه خاسته؟
از تو که دم به دم گند و تعفّنی
ای دیوزادهٔ جرثومهٔ فساد
در جسم و جامهٔ انسان چه میکنی؟
دارند پیشِ رو شبهای نکبتت
ای نسلِ مضمحل، یَومُ التَّغابنی
ما را به حکمِ دوست، نام است مرگِ تو
ما تیغِ غیرتیم، جلّادِ صَهیُونی!
#مبین_اردستانی
مرا مادرم نام، مرگِ تو کرد
زمانه مرا پتکِ تَرگِ تو کرد
#فردوسی
@Mobin_Ardestani
هدایت شده از لحظههای بیملاحظه (مبین اردستانی)
این غزل را سال نود و چهار بعد از حمله آل سعود خبیث برای یمن عزیز گفتم.
وعدهٔ خدا همچنان و تا همیشه همان است.
.
#فتح_خون
بوی خداست میوزد از جانبِ یمن
از یُمنِ عشق رایحهاش میرسد به من
از هم گسست سلسلۀ غربتِ نسیم
پُر شد مشامِ جانِ من از بوی پیرهن
«بیداری» است روشنیِ چشمِ عاشقان
آیید پیشواز که آمد سوی وطن
در جوی خونِ خویش بغلتید عاشقان!
پاکیزه باد جامۀ جان از غبارِ تن
خون نیست این که ریخته هر گوشه و کنار
از آسمان بشارتِ سرخیست بر چمن
دارد بهار میرسد از راه، بنگرید!
جنّاتِ عدن جلوهگری کرده در عَدَن
گوشم خوشِ روایتِ فتحی دوباره است
آیاتِ نصر میشنوم گوش کن به من
دل خانۀ خداست نه جای نفاق و شرک
فرخنده باد موسمِ از بت تهی شدن
چون روز روشن است که نزدیک شد طلوع
آمد زمانِ از پسِ ظلمت برآمدن
آنگاه باز بانگِ أنا العشق میزند
در آسمانِ شبزده، خورشیدِ شبشکن
.
إنّی أشُمُّ رائِحَةَ العشق، بشنوید!
بوی خداست میوزد از جانبِ یمن
#مبین_اردستانی
@Mobin_Ardestani