7af6a5bdc72e870113e3b87930b26ce1.mp3
8.98M
زبونملالچقدهشلوغشده
گودیِگودال
دادوبیدادچرااعضایتنت
زمینمیافتاد؟
#محرم
#امام_حسین
Hossein Taheri _ Hale Delam (320).mp3
4.56M
ازحالِدلمکیباخبره؟🥺
#محرم
#امام_حسین
مداحی_من_عوض_شدم_ولی_تو_حسین_بچگ.mp3
6.03M
منعوضشدم...
ولیتوحسینبچگیمی🥺
#محرم
#امام_حسین
Hossein_Sharifi_-_Ghafele_Salare_Man_(320).mp3
14.92M
قافلهسالارِمن،کجاییاِیدوایِ
دردم...!؟💔
#محرم #امام_حسین
Majid Bani Fatemeh - Ta Omadi To Az Safar [SevilMusic].mp3
4.43M
تااومدیتوازسفر،بابا...
توروخدامنوببر،بابا...(:🥀
#محرم #امامحسین
.🤍.با زبان عشق
سخن بگو با من
جز دوست داشتن تو
زبانی را نمیفهم . .🦢
#زبانعشق
#عــاشقــانہ_مــذهــبے
وضع غذا پختنم دیدنی بود.
برایش فسنجان درست کردم. چه فسنجانی !
گردوها را درسته انداخته بودم توی خورش. آن قدر رب زده بودم، که سیاه شده بود. برنج هم شورِشور. نشست سر سفره.
دل تو دلم نبود. غذایش را تا آخر خورد. بعد شروع کرد به شوخی کردن که « چون تو قره قروت دوست داری، به جای رب قره قروت ریخته ای توی غذا.» چند تا اسم هم برای غذایم ساخت؛ ترشکی، فسنجون سیاه.
آخرش گفت« خدارو شکر. دستت درد نکنه.»
||...🍂🧡...||#شهیدانه
||...🍂🧡...||#خاطرات_شهید
||...🍂🧡...||#شهید_زین_الدین
عراق پاتک سنگینی کرده بود.
آقا مهدی، طبق معمول، سوار موتورش توی خط این طرف و آن طرف می رفت و به بچه ها سر می زد. یک مرتبه دیدم پیدایش نیست.
از بچه ها پرسیدم، گفتند « رفته عقب» یک ساعت نشد که برگشت و دوباره با موتور، از این طرف به آن طرف.
بعد از عملیات، بچه ها توی سنگرش یک شلوار خونی پیدا کردند. مجروح شده بود، رفته بود عقب، زخمش را بسته بود، شلوارش را عوض کرده بود.
انگار نه انگار و دوباره برگشته بود خط.
||...📻📞...||#شهیدانه
||...📻📞...||#خاطرات_شهید
||...📻📞...||#شهید_زین_الدین
شاگرد مغازه ی کتاب فروشی بودم.
حاج آقا گفت « می خواهیم بریم سفر. تو شب بیا خونه مون بخواب. »
بد زمستانی بود. سرد بود. زود خوابیدم. ساعت حدود دو بود. در زدند. فکر کردم خیالاتی شده ام. در را که باز کردم، دیدم آقا مهدی و چند تا از دوستانش از جبهه آمده اند.
آن قدر خسته بودند که نرسیده خوابشان برد.
هوا هنوز تاریک بود که باز صدایی شنیدم.
انگار کسی ناله می کرد.
از پنجره که نگاه کردم، دیدم آقا مهدی توی آن سرمای دمِ صبح، سجاده انداخته توی ایوان و رفته به سجده.
||...🧃🌿...||#شهیدانه
||...🧃🌿...||#خاطرات_شهید
||...🧃🌿...||#شهید_زین_الدین