eitaa logo
مدافعان حـــرم
900 دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
10.8هزار ویدیو
229 فایل
🌱بسم رب الشهدا و الصدیقین🕊 زنده کردن یاد و خاطره ی شهدا کمتر از شهادت نیست 🥀 "مقام معظم رهبری " ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17332925273420 اطلاعات👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1883046322C1568ca0f84 900_____________🛬_1k
مشاهده در ایتا
دانلود
نمی‌دونم چجور بچه هیئتی هستی که این کانالو نداری🤷 حداقل یه نگاهی بنداز به کانال😢 ⛓🫀110🫀⛓⛓🫀110🫀⛓ ⛓🫀110🫀⛓⛓🫀110🫀⛓ ⛓🫀110🫀⛓⛓🫀110🫀⛓ ⛓🫀110🫀⛓⛓🫀110🫀⛓ ⛓🫀110🫀⛓⛓🫀110🫀⛓ عضویت بچه هیئتی ها اجباریست😉😌110🍇⛓
_شرط‌ازدواج‌مذهبیا‌اینہ‌ڪہ...🤣🤲🏻🚷 _وقتی‌فرمانده‌گردان‌عاشق‌میشه😂🔥 ➣ ˹ Ꭻ᥆Ꭵה ¦➜ https://eitaa.com/Youth_of_mahdi بیا‌ببین‌حاجی‌چه‌دلبری‌ از‌حاج‌خانوم‌میکنه...😅♥️🌿 ➣ ˹ Ꭻ᥆Ꭵה ¦➜ https://eitaa.com/Youth_of_mahdi ..👀"
بسم الله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدافعان حـــرم
✨✨✨✨✨ رمان: #قصه‌دلبری قسمت_شصت‌و‌هفتم من هم حسابی می افتادم روی دنده لج که از خر شیطان پیاده شود
✨✨✨✨✨✨✨✨✨ قصه‌دلبری قسمت_شصت‌و‌هشتم از زیر آینه قرآن ردش کردم خداحافظی کرد ، رفت کلید آسانسور را زد ، برگشت و خیلی قربان صدقه ام رفت : هم من ، هم امیرحسین چشمش به من بود که رفت داخل آسانسور . برایش پیامک فرستادم : « لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد ... ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین» ۴۵ روزش پرشد ، نیامد بعد از شصت هفتاد روز زنگ زد که « با پدرم بیا توی منطقه که زودتر بیام پیشتون!» قرار بود حداکثر تا یک هفته همه کارهایش را راست و ریس کند و خودش را برساند ، بعد هم باهم برگردیم ایران بابچه جمع و جور کردن و مسافرت خیلی سخت بود از طرفی هم دیگر تحمل دوری اش را نداشتم با خودم گفتم : « اگه برم ، زودتر از منطقه دل می کنه! » از پیام هایش می فهمیدم خیلی سرش شلوغ شده ، چون دیر به دیر به تلگرام وصل می شد ، وقتی هم وصل می شد ، بددموقع بود و عجله ای زنگهایش خیلی کمتر و تلگرافی شده بود . . اعتراض کردم که: «این چه وضعیه برام درست کردی ؟ » نوشت : « دارم یه نفری بار پنج نفر رو می کشم!» اهل قهر و دعواهم نبودیم ، یعنی از اول قرار گذاشت . در جلسه خواستگاری به من گفت : « توی زندگیمون چیزی به اسم قهر نداریم ، نهایت نیم ساعت! » بحث های پیش پا افتاده را جدی نمی گرفتیم . قهرهایمان هم خنده دار بود . سر اینکه امشب برویم مجلس حاج محمود کریمی یا حاج منصور ارضی؟ خیلی که پافشاری می کرد ، من قهر می کردم می افتاد به لودگی و مسخره بازی خیلی وقت ها کاری می کرد نتوانم جلوی خنده ام را بگیرم . می گفت :« آشتی ، آشتی !» و سروته قضیه را به هم می آورد اگر خیلی این تو بمیری هم از آن تو میری ها بود ، می رفت جلوی ساعت می نشست ، دستش را می گذاشت زیر چانه اش ومیگفت : « وقت گرفتم از همین الان شروع شد» باید تا نیم ساعت دیگر آشتی میکردم وگرنه میگفت :«قول دادی باید پاشم وایسی» ✨✨✨✨✨
✨✨✨✨✨ رمان: قسمت_شصت‌ونهم از آن آدم هایی نبود که خیلی اسم امام زمان را بیاورد ، ولی در مأموریت آخر قشنگ می نوشت : « واقعا اینجا حضور دارن! همون طور که امام حسین (ع) شب عاشورا دستشون رو گرفتن و جایگاه یارانشون رو نشون دادن ، اینجاهم واقعا همون جور .. اینجا تازه میتونی حضورشون رو پررنگ تر حس کنی! » در کل ۲۹ روزی که در منطقه بودم ، سه بار زنگ زد . آنجا اینترنت نداشتم ، ارتباط تلگرامی مان هم قطع شد ، خیلی محترمانه و مؤدبانه صحبت می کرد و مشخص بود کسی پهلویش ایستاده که راحت نبود هیچ وقت این قدر مؤدب ندیده بودمش گاهی که دلم تنگ می شد ، دوباره به پیام هایش نگاه می کردم.. می دیدم آن موقع به من همه چیز را گفته ، ولی گیرایی من ضعیف بوده و فهوای کلامش را نگرفته ام . . از این واضح تر نمی توانست بنویسد : _قبل از اینکه من شهید بشم ، خدا به تو صبر و تحمل میده ! _مطمئنم تو و امیرحسین سپرده شدین دست یکی دیگه ! سفرم افتاده بود در ایام محرم . خیلی سخت گذشت از طرفی بلاتکلیف بودم که چرا این قدر امروز و فردا می کند .. از طرفی هم هیچ کدام از مراسم آنجا به دلم نمی چسبید سال های قبل با محمد حسین ، محرم و صفر سرمان را می گرفتی هیئت بود ، تهمان را می گرفتی هیئت عربی نمی فهمیدم ، دست وپاشکسته فرازهای معروف مقتل را متوجه می شدم.. افسوس می خوردم چرا تهران نماندم . ولی دلم را صابون می زدم برای ایام اربعین .. فکر می کردم هر چه اینجا به ظاهر کمتر گذرم می افتد به هیئت و روضه ، به جایش در مسیر نجف تا کربلا جبران یادم نمی رود ✨✨✨✨✨
🔴 لایحه عفاف و حجاب در سال جدید اجرایی می‌شود. 🔺بانکی‌پور، نماینده مجلس در برنامه خیابان آزادی: تمامی اصلاحات لایحه عفاف حجاب، که مورد نظر شورای نگهبان بوده، انجام شده و در آخرین مرحله تصویب است و در سال جدید به مرحله اجرا می‌رسد.
محشره رقیه(1).mp3
10.42M
رقیه‌جان³¹⁵🤍
- ناشناس.mp3
13.11M
باتوخوشم❤️‍🩹
وقتی‌همشون می‌نشینند‌.لب‌پنجره‌تا‌افتاب‌بگیرن‌یک‌دفعه‌سایه‌میشه.. تاج‌ها‌شون‌میدن‌بالا‌درحال‌تعجب😅 یک‌جوری‌خدا روحیات‌پرنده‌با‌انسان‌افریده‌که‌حتی‌تو‌تنهای‌هات‌هم‌میتونی‌بشینی‌باهش‌حرف‌بزنی.. قشنگ‌میشه به‌حرفات‌گوش‌میکند..☺️ وقتی‌تنها‌میزاری‌شون‌با‌صوت‌صدا‌صداتون‌میکنه‌این‌نوع‌پرنده(اهلی)تنهای‌و بدون صاحب بودن دوست نداره.. انقدر احساسی هست که وقتی میزاری خونه میری چند روز نیستی اول استقبال ازت میکنه ولی بعدش قهر میکنه که چرا تنهاهاش گذاشتی..😇
«برو به کار های بدت فکر کن» اگه عکس بود🥹💔