#شـــᏪــیدانہ🥀📿 تا دیدمش رفتم جلو روبوسے کردم گفتم : مبارک باشہ ، پزشکے قبول شدے انگار براش اهمیتے نداشت. با تبسم گفت: هر وقت شهید شدم تبریک بگو ... #شهیدسيدعلےاکبرشجاع

#شـღـیدانـھ⚘✿ رفت‌وغزلم‌چشم‌بہ‌راهش‌نگران‌شد دلشوره‌ے‌مابود،دل‌آرام‌جہان‌شد(:💔 #سلام‌برادر_شهیدم🌿

#شـღـیدانـھ⚘✿ شهید‌شدن‌اتفاقے‌نیسٺ اینطۅ‌ࢪنیست‌ڪہ‌بگویے؛ گلوله‌ا؎خۅࢪد‌و‌مُرد شهیدࢪضایٺ‌نامہ‌داࢪد... و‌ࢪضایٺ‌نامہ‌اش‌ࢪا‌اۅلـ¹ حسین‌‌"علیه‌السلام"و‌علمدارش امضا‌میڪنند و‌بعد‌مُهر‌زهرا"سلام‌اللہ‌علیها"میخوࢪد...!🕊

#شـღـیدانـھ♥️ شهیدشدن‌‌دل‌‌میخواهد دلےکھ‌آنقدرقوی‌‌باشدوبتواندبریدھ شودازهمھ‌کس‌،از‌همه‌چیز .. دلےکھ‌آرام‌لِھ‌شودزیرپایت بھ‌وقت‌‌بریدن‌ورفتن ..(: شهیدشدن‌دل‌میخواهد! #سلام‌حاج‌عمار🌱' #مابی‌خـیال‌سیـلےمادر‌نمـیشویم🥀 #شهیدمحمدحسین‌محمدخانے

#شـღـیدانـھ #دلتنگم‌وبا‌هیچ‌کسم‌میل‌سخن‌نیست

بسم الله الرحمن الرحیم سخنان مادر شهید مفقود الاثر محمد یزدانی پارت \1 پسرم محمد در سال ۱۳۴۹ توی یه خانواده ی مذهبی متولد شد.پدر مرحومم اسمش رو محمد گذاشت. تاثیر رابطه ی مادربزرگ و پدربزرگش بر روی اخلاقیات محمد بی تاثیر نبود چون در قدیم رفت و آمد ها با بزرگان خانواده بیشتر بود. سوره هایی از قرآن روحفظ بود و ما با صوت قرآن خوان خواندنش برای نماز صبح بیدار میشدیم. وقتی مدرسه میرفت از معلم هایش میپرسیدم اخلاق فرزندم ،ایمانش چه طوره؟ رفتارش با همسالانش و بر خوردش با اونا چه طوره؟ معلم هایش میگفتند یکم از درس هایش بپرس! میگفتم نه !اخلاقش ، ایمانش چه طوره؟ محمد توی کارهای نظافتی و اخلاق ،احترام به پدر و مادر خیلی خوب بود. دوم دبیرستان بود که گفت من میخوام برم جبهه. فقط قبل از اون باید برم مشهد امام رضا (علیه السلام)من همون یه شبه کاموا رو بافتم دوختم اتو زدم تن محمدم کردم که هنوزم عکسش با اون پیراهن هست. من و پدرش با آگاهی کامل از اوضاع جبهه محمد رو فرستادیم جبهه . شایعات اون زمان زیاد بود مثلا میگفتند جوونا و نوجونا برای فرار از درس میرن جبهه و این برای من خیلی درد داشت و داره چون جوونای ما میرن پر پر میشن بعد باید همچین حرفی براشون زده بشه؟؟؟! #این داستان ادامه دارد #شـღـیدانـھ 👇🌹👇🌹 ـــــــــــ❀❀❀❤️❀❀❀ــــــــــــ @Modafeene_Haram ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بسم رب الشهدا و الصدیقین پارت /۲ پدرش مثل اسماعیل که فرزندش رو به قربان گاه میبرد محمد رو تا پای اتوبوس برد. توی عملیات فاو آخرین حمله محمد بود که شکست خورد .محمد تیر میخوره یه عده از همرزمانش و دوستاش سعی میکنن مجروحان رو عقب ببرن اما فوری توسط نیروهای عراقی با سیم خاردار محاصره میشن که اونجا شهید میشه. من فقط یه جسد میخواستم ولی هرچی گشتند گفتند شهید شده ولی اثری ازش نیست . که نهایت یک ساک برای من اوردن. محمد،نامه ای نوشته بود که گفته بودبعد شهادتم بخونید یکی برای من یکی برای جوونا. که هنوزم من نامه هاشو میخونم تمامی نامه هاش رو جمع کردم حتی شده بود توی یه کاغذ دوسانتی نوشته بود که چقدر روزه قضایی و ... داره که الان یه دفتر شده. محمد خیلی برای پدر و مادر احترام قائل بود مثلا اگه میدونست من میرم جلسه قبلش کفش هامو واکس میزد جلو پام میزاشت. یا برای چای ریختن خطاب به خواهر و برادراش میگفت مامان باید چای بریزه؟!!! خلاصه احترام به پدر و مادر خیلی براش مهم بود. بعد از شهادت محمد ، خدا بهم یه پسر داد اسمش رو محمد گذاشتیم چون ولادت امام حسین علیه السلام هم بود اسمش شد محمد حسین. که محمد حسینم عین محمد شهیدم هست رفتارش اخلاقش احترام و کردارش . #این داستان ادامه دارد #شـღـیدانـھ ـــــــــــ❀❀❀❤️❀❀❀ــــــــــــ @Modafeene_Haram ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

#شـــᏪــیدانہ 🧔🏻🌿•• انقدر‌سینـہ‌میزد‌ بھش‌گفتم‌ڪم‌خودتو‌اذیت‌ڪن..! مے‌گفـت: این‌سینہ‌نمے‌سوزه.. موقع‌شھادت‌همہ‌جاش‌ترڪش‌بود‌ جز‌سینہ‌اش••ｼ!' شھید‌حمید‌سیاهڪالے‌مرادۍ••🍂 #اللّٰھُم‌عـجل‌لولیڪ‌الفࢪج•|🥀📓|•

#شـღـیدانـھ⚘🍂 پرسیدناهارچۍداریم‌مادر؟! مادرگفت‌باقالۍپلوباماهے ! باخنده‌روڪردبھ‌مادرش‌گفت "ماامروزاین‌ماهیارومیخوریم‌ ویھ‌روزی‌این‌ماهیامارو..." چندوقت‌بعد‌تو عملیات‌والفجر ۸ داخل‌اروندرود‌گم‌شد🌊 ودیگرمادرش‌لب‌بھ‌ماهےنزد ... #شهیدغلامرضاآلویی

[﷽♥️] #شـــᏪــیدانہ🥀📿 . گفت: - میدونے چرا میگیم ‌رفیق‌ شہید داشتہ ‌باشید‌؟! براۍ اینکہ‌ رفیق‌ روی‌ رفیق اثر میزاره :)♥️ معرفت ‌بہ‌ خرج‌ میده ‌و یہ‌ روز بہ ‌رسم‌ رفاقت ‌میبرتت پیش‌ خودش-! #شهید

[﷽♥️] #شـــᏪــیدانہ🥀📿 . گفت: - میدونے چرا میگیم ‌رفیق‌ شہید داشتہ ‌باشید‌؟! براۍ اینکہ‌ رفیق‌ روی‌ رفیق اثر میزاره :)♥️ معرفت ‌بہ‌ خرج‌ میده ‌و یہ‌ روز بہ ‌رسم‌ رفاقت ‌میبرتت پیش‌ خودش-!