فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴صحبت های شنیدنی #نماینده_مسیحی پارلمان #کانادا درباره فواید #روزه گرفتن
🔵یه مسیحی در مورد روزه گرفتن اینطور تعریف میکنه و میگه منم #روزه میگیرم...اونوقت تو ایران باید با خیلیا چندین ساعت صحبت کنیم که اصلا چرا روزه میگیریم!!!!!😕
@Modafeaneharaam
Menshavi06.mp3
7.33M
ترتیلخوانی جزء ششم قرآن ڪریم 🌺
🎤 با صدای استاد منشاوی
به نیابت از شهدا و به نیت فرج مولا 🌹
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
#ماه_رمضان هر شب، سحری را یک ساعت قبل از اذان صبح میخوردیم و همگی وضو گرفته به حرم حضرت رضا (ع) مىرفتيم.😍
اوایل ماه رمضان دو تا از دوستان از تهران به مشهد آمده بودند و ما را در سرکشی از خانواده معظم شهدای مدافع حرم همراهی کردند.
یک روز وسایل شهیدی را برای تحویل به خانوادهاش بردیم. آن روز، روز خوبی نبود و خیلی سخت گذشت.😞
در لحظه تحویل وسایل و زمانی که همسر شهید حکیم سراغ انگشترهای💍 شهید را گرفت ماجرای بردن پیراهن حضرت یوسف برای حضرت یعقوب را به خاطر آوردم. با تمام وجود دلم میخواست میتوانستم خود شهید را برای او بیاورم.😔
وقتی از منزل شهید بیرون آمدیم احساس میکردم قلبم از بدنم خارج شده است... به آقا مرتضی گفتم «بیانصاف اگر برای تو اتفاقی بیافتد من طاقت نمیآورم😒» و او میخندید و میگفت «چرا، طاقت میآوری».😁
شهید مدافع حرم مرتضی عطایی🌹
@Modafeaneharaam
🔴 فووووووووووری
‼️قاسم سلیمانی از جناح های عراقی و شبه نظامیان وابسته به جمهوری اسلامی خواست تا برای جنگ با آمریکا آماده شوند/
🔴 اعلام آمادگی احزاب و نیروهای مقاومت در عراق و سوریه به حاج قاسم سلیمانی برای پشتیبانی از ایران و شرکت در جنگ برابر آمریکا و هر کشور متجاوز دیگری به ایران و پایگاه های ایران و مقاومت در منطقه
#ایران_تنها_نیست
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
✨📿✨📿✨📿✨📿✨ #داستان_عارفانه قسمت ۵ من فقط می دیدم👀,وقتی کسی راه رااشتباه می رفت خیلی آهسته ومخفیانه
✨📿✨📿✨📿✨📿✨📿
#داستان_عارفانه
قسمت ۶
روش زندگی🌹
احمدآقادرسنین نوجوانی الگوی کاملی ازاخلاق ورفتاراسلامی شد.هرکاری که می کردیقیناًدردستورات دینی به آن تاکیدشده بود✅یکی ازویژگی های خاص ایشان احترام فوق العاده به پدرومادرش بود.به طوری که هربارمادرش وارداتاق می شدایشان حتماًبه احترام مادرازجابلندمی شد.این احترام تاجایی ادامه داشت که یک باردیدم احمدآقابه مسجد🕌آمده وناراحت است!باتعجب ازعلت ناراحتی اوسوال کردم گفت:هربارکه مادرم وارداتاق می شدجلوی پایش بلندمی شدم.تااینکه امروزمادرم به من اعتراض کردکه چرااین کاررامی کنی?من ازاین همه احترام گذاشتن تواذیت می شوم و...احمدبه صله رحم بسیاراهمیت می داد.وقتی دفترخاطرات اوراورق می زنیم بازندگی یک انسان عادی مواجه می شویم.مثلاً درجایی آورده:《امروزبه خانه ی عمه رفتم ومشغول صحبت شدم بعدبه خانه آمدم ورفتم نان خریدم وبعدکمی استراحت کردم مسجدرفتم وآمدم مشغول مطالعه شدم و....》درمسجدکه بودهمین روندادامه داشت.ظاهرزندگی اوبسیارعادی بود.
احمدآقاادب راازاستادخود,آیت الله حق شناس فراگرفته بود👌همیشه درسلام کردن پیش قدم بود.حتی درمقابل بچه های کوچک هیچ گاه ندیدم که احمددرکوچه وخیابان چیزی بخورد❌می ترسید,کسی که نداردومشکل مالی داردببینه وناراحت شود.احمدآقاهرچه پول💶 توجیبی ازپدرش گرفت باهرچه که کارکرده بود راخرج دیگران می کرد.بخصوص کسانی که می دانست مشکل مالی دارند.بارهاشده بودکه احمدآقادرمسجدبرای ماصحبت می کردوبچه هایکی یکی به جمع ماواردمی شدند.ایشان باتواضع جلوی پای همه این بچه ها بلندمی شدوبه آن هااحترام می کرد.خدای متعال می داندکه احترام وادبی که ایشان برای بچه هاقائل بودچقدردرروحیه آن هاتاثیرداشت💯بچه های که تشنه محبت بودند,بایک مربی ارتباط داشتندکه اینگونه برای آن هااحترام قائل بود.فراموش نمی کنم احمدآقاهیچ گاه ازکارهاواعمال عرفانی خودش حرفی نمی زد🚫,بلکه باادب ورفتارخوددیگران راعامل به دستورات دین می کرد.خانواده ی آن هانسبتاَ ثروتمندبود.پدرش ازخارج کشوربرای اویک کتانی👟 بسیارزیباآورده بود.آن موقع این چیزهااصلاًنبود.احمدهمان شب کتانی رابه مسجدآورده بودبه من نشان داد.می دانست که خانواده ی مابضاعت مالی چندانی ندارد.برای همین اسرارداشت که من آن کتانی رابردارم.می گفت:من یک کتانی دیگردارم.
به تمام مستحباتی که می شنیدعمل می کرد✅;مثلاًبه یاددارم چهل روزجلوی درب خانه راآب وجارومی کرد.درخانه وقتی می خواست بخوابد😴,به انداختن تشک وباداشتن تخت و...مقیدنبود.بااینکه درخانه هرچه که می خواست برایش فراهم بود.امّایک پتوبرمی داشت وبه سادگی هرچه تمام ترمی خوابید.مدتی درچای فروشی یکی ازبستگان کارکرد.احتیاجی به پول نداشت.امامی دانست که اهل بیت(علیهم السلام),بیکاری رابزرگترین خطربرای جوانان معرفی کرده اند👌
کاراحمدآقابسته بندی چای بود.آن موقع چای رامخلوط می کردند.وبسته های زردوقرمزمی فروختند.آخرهفته حقوق می گرفت.همان موقع خمس حقوق راحساب می کردوسهم سادات آن رابه یکی ازسادات مستحق می رساند.سهم امام راهم غیرمستقیم به حاج آقاحق شناس می داد.البته کاراحمدآقادرچای فروشی زیادطولانی نشد.احمدآقابسیاراهل مطالعه 📚بود.برخی کتاب های ایشان اصلاًدرحدواندازه های یک جوان ویانوجوان نبود.امّاباکمک اساتیدحوزه ازآن هااستفاده کرد.این کتاب هابعدهاجمع آوری وبه حوزه ی علمیه ی قم اهداشد.
#عنایت_اهل_بیت_(علیهم السلام)
درحدیث زیبایی که به حدیث سفینه ی نوح معروف شده,(درکتاب📓 مستدرک ,جلد۳,ص ۱۵۱)آمده است;خاندان واهل بیت《علیهم السلام》من مانندکشتی🚢 نوح هستند,هرکس (ازآن هااستفاده کند)واستواربرکلامی شود,نجات می یابدوهرکس ازآن جداشد,غرق می شود💯
درمسجدکناراحمدآقانشسته بودم.درباره ی ارادات وتوسلات به اهل بیت《ع》صحبت می کردیم.احمدآقاگفت;این راکه می گویم بخاطرتعریف ازخودیا.... نیست.می خواهم اهمیت ارتباط💞 وتوسل به اهل بیت《علیهم السلام》رابدانی.بعدادامه داد:یک باردرعالم رویابهشت راباهمه ی زیبایی هایش دیدم.نمی دانی چقدرزیبابود.دیگردوست نداشتم بمانم.برای همین باسرعت به سمت بهشت حرکت کردم.احمدادامه داد;اماهرچه بیشترمی رفتم مسیرعبورمن باریک وباریک ترمی شد❗️
بطوری که مانندموباریک شده بود.من حس کردم الان است که ازاین بالابه پایین پرت شوم😵آنجابودکه حدس زدم این بایدصراط باشد.همان که می گویندازموباریک تروازشمشیر🗡تیزترخواهدشد.مانده بودم چه کنم.هیچ راه پس وپیش نداشتم😵یکدفعه یادم افتادکه خدای متعال به ماشیعیان,اهل بیت《علیهم السلام》راعنایت کرده.برای همین باصدای بلند🗣حضرت معصومین راصدازدم.یک باره دیدم که دستم راگرفتندوازآن مهلکه نجاتم دادند.بعدادامه داد:ببین مادرهمه ی مراحل زندگی بعدازتوکل برخدای متعال,به توسل نیازداریم.✅
┅─═ঊঈ💞💞ঊঈ═─┅
👈 ادامه دارد... 🔜👉
✨📿✨📿✨📿✨📿✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ڪل ڪل شیرین
دو مدافع حرم ☺️
شهـید #حسن_قاسمی_دانا
شهـید #مصطفی_صدرزاده
هـمیشہ باهـم شوخے میڪردن😁
حتے لحظاتے قبل از شهـادت 🕊
شادی روحشون صلوات🌹
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ختم #صلوات به نیت:⏬ شهید مدافع حرم محمود رادمهر🌹 هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و برای سلامتی
جمع کل صلوات:
🌹22'155🌹
انشالله همگی حاجت روا بشین❤
التماس دعا🙏
مدافعان حرم 🇮🇷
با سلام ماه مهمانی خدا برهمهی عزیزان مبارڪ❤️ حالا که خدا ما رو به این مهمونی دعوت کرد ما هم میخوای
🌱 اسامی بزرگوارانی که دیشب در
❤️ #قرار_عاشقانهی_نمازشب❤️ شرکت کردن
باولایت تا شهادت
یا باب الحوائج
حسین
شهید منصوریان
گمنامی
یا صاحب الزمان
فاطمه سادات
یاالله
گمنام
منتظر منتقم
ابراهیمی زاده
بینام
Mshch
Mahdia
🌸 قبول باشه از همگی 🌸
☘ التماس دعا ☘
این قرار تا آخر ماه رمضان ادامه داره انشاءلله.
هرکس شرکت کرد میتونه به ما خبر بده🌺👇
@Modafeaneharaam_ad
Abohamze-hajmahdirasuli-shab23sarallahzanjan.mp3
30.64M
🍃فراز ششم دعای #ابوحمزه_ثمالی
🎙با مداحی: حاج مـهدی رسولی
@Modafeaneharaam
📚فرازی از ملاقات در ملکوت
🔸 #ماه_رمضان برای احمد طعم خاصی داشت.
انتظار ماه رمضان را می کشید که اعتکاف کند و شبهای قدر احیا و شب زنده داری نماید.
او رمضان را ایستگاهی برای توقف و به راه افتادن با نیروی بیشتر می دانست سفارش می کرد که به ایتام رسیدگی کنیم😊
از بچه های کشافه می خواست هر کس چیزی با خود از خانه🏡 بیاورد و همه را به خانواده های مستضعفی که می شناخت می داد.
🔹 با این کار هم بخشندگی را به اعضای کشافه آموزش می داد و هم انجام کار گروهی و در واقع می خواست همه را در این امر مستحب شریک کند👌
بچه ها همچنان راه احمد را ادامه داده واین کار را انجام میدهند.🕊
#شهیدمدافعحرم_احمدمشلب 💚
@Modafeaneharaam
Menshavi07.mp3
7.37M
ترتیلخوانی جزء هفتم قرآن ڪریم 🌺
🎤 با صدای استاد منشاوی
به نیابت از شهدا و به نیت فرج مولا 🌹
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 فیلمی بسیار جالب از پیش بینی #رهبرانقلاب در مورد آینده کشور قریب ۳۰ سال پیش در کنار سردار سلیمانی 🔺
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
✨📿✨📿✨📿✨📿✨📿 #داستان_عارفانه قسمت ۶ روش زندگی🌹 احمدآقادرسنین نوجوانی الگوی کاملی ازاخلاق ورفتاراسلام
✨📿✨📿✨📿✨📿✨
#داستان_عارفانه
قسمت ۷
اگرعنایت اهل بیت《علیهم السلام》نباشد,پیداکردن صراط واقعی دراین دنیامحال است💯بعدبه حدیث نورانی نقل شده (درکتاب بحارالانوار,ج ۳,ص ۱۷۵)ازامام زمان《عجل الله تعالی فرجه الشریف》اشاره کردکه می فرماید:(ازتمام حوادث وماجراهایی که برشمامی گذرد,کاملاًآگاه هستیم وهیچ چیزی ازاخبارشمابرماپوشیده نیست.ازخطاهاوگناهانی که بندگان صالح خداوندمتعال,ازآن هادوری می کردندولی اکثرشمامرتکب می شوندباخبریم.اگرعنایات وتوجهات مانبود,مصائب وحوادث زندگی, شمارادربرمی گرفت ودشمنان شماراازبین می بردند.)✅احمدراازهمان روزهای قبل ازانقلاب وجلسات قرآن داخل مسجد🕌می شناختم.ازهمان دوران نوجوانی بابقیه هم سن وسالان خودش بازی می کرد,می گفت,می خندیدو.امابه یادندارم که ازاومکروهی دیده باشم.تاچه رسدبه اینکه گناه کبیره ازاوسرزند✅زندگی اومانندیک انسان عادی ادامه داشت,امااگرمدتی بااورفاقت داشتی,متوجه می شدی که اویکی ازبندگان خالص درگاه خدای متعال است.یک باربرنامه بسیج تاساعت⏰ سه بامدادادامه داشت.بعداحمدآهسته به شبستان مسجدرفت ومشغول نمازشب شد.من ازدوراورانگاه👀 می کردم حالت اوتغییرکرده بود.گویی خداوندمتعال درمقابلش ایستاده واومانندیک بنده ی ضعیف مشغول تکلم باپروردگاراست.عبادت عاشقانه ی💞 اوبسیارعجیب بود.آنچه که ماازنمازبزرگان شنیده بودیم دروجوداحمدآقامی دیدیم.قنوت نمازاوطولانی شدآن قدرکه برای من سوال ایجادکردیعنی چه شده😱بعدازنمازبه سراغش رفتم ازاوپرسیدم ;احمدآقا توی قنوت نمازچیزی شده بود⁉️ احمدمث همیشه درجواب هایش فکرمی کرد.برای همین کمی فکرکردوگفت:نه.چیزخاصی نبود.می خواست طبق معمول موضوع راعوض کنداماآن قدراسرارکردم که مجبورشدحرف بزند:(درقنوت نمازم بودم که گویی ازفضای مسجدخارج شده نمی دانی چه خبربود❗️آنچه که از زیبایی های بهشت وعذاب های جهنم گفته شده همه رادیدیم!انبیارادیدم که درکنارهم بودندو...
سواریک ماشین 🚘شدیم.ماپشت ماشین نشسته بودیم وخودروباسرعت حرکت می کرد.این ماشین هیچ حفاظی دراطراف خودنداشت.درسرهرپیچ یکی دونفرازکسانی که سوارشده بودندبه پایین پرت می شدند😱جاده خراب بود.ماشین هم باسرعت می رفت.یک باره به اطرافم نگاه👀 کردم ودیدم فقط من درپشت ماشین مانده ام!سرپیچ بعدی آن قدرباسرعت رفت که دست من جداشد😵و..نزدیک بودازماشین پرت شوم.امادرآن لحظه ی آخرفریادزدم🗣:یاصاحب الزمان《عجل الله تعالی فرجه الشریف》❗️درهمین حال یک نفردستم راگرفت واجازه ندادبه زمین بیفتم.من به سلامت توانستم آن گردنه هاراردکنم.درهمین لحظه ازخواب پریدم.فهمیدم که بایددرسخت ترین شرایط دست ازدامن امام زمان(عج)برنداریم💯وگرنه تندبادحوادث همه ی مارانابودخواهدکرد😶
این ماجرارااحمدآقادرجمع بچهامسجدتعریف کرد.
#معراج
سال اول دهه ی شصت بود.شرایط کشوربه دلیل جنگ ودشمنان داخلی وخارجی انقلاب بسیارپیچیده بود.من بااحمدآقادرمحل دوست بودم.خانه🏠 ی ما درکوچه ی جنوبی مسجدامین الدوله وخانه احمدآقادرکوچه شمالی مسجدقرارداشت.من چهارسال ازایشان کوچک تربودم.اماشخصیت ایشان بسیاردرمن تاثیرگذاشته بود.احمدآقابسیاربه نمازاول وقت اهمیت می داد👌بصورتی که موقع نمازهمه ی کارهاراترک می کرد.آن روزهارافراموش نمی کنم.احمدآقاهنگام نمازگویی هیچ کس راجزخدای متعال نمی دید.ازهمه دنیافارغ بودوعاشقانه💞 مشغول مناجات باپروردگارمی شد.این اخلاق اودرتمام نوجوان هایی که اطراف اوبودندتاثیرگذاشته بود✅بچه هاهم به نمازاول وقت مقیدبودند.البته این همه ازتاثیرات استادی مانندحاج آقاحق شناس بود.ایشان برای ماداستان هاوروایت های بسیاری درفضیلت نمازاول وقت وباحضورقلب ❤️می گفت.مادرمحله ی چهارراه 🚦مولوی وسیداسماعیل تهران بودیم.
شرایط محل بسیارروی بچه هاتاثیرداشت✅روحیه لات بازی و....اماعجیب بودکه همه ی بچه هااحمدآقاروبه عنوان استادقبول داشتند.شب هابعدازنمازداخل مسجد🕌دورهم جمع می شدیم واحمدآقابرای مااحکام می گفت.بعدهم کمی صحبت ونصیحت وبعدهم ازهم جدامی شدیم.احمدآقایک استادکامل ویک راهنمای راه خدای متعال داشت.مادرمسجددیده بودیم که بارهاآیت الله حق شناس راصدامی زدو آهسته وبه طورخصوصی اورانصیحت می کرد.ندیده بودم که احمدآقاکسی رادرجمع نصیحت کند❌به جای این کارکاغذهای کوچکی برمی داشت ومعایب اخلاقی ماراداخل آن می نوشت.بعدآرام به طورمخفیانه به شاگردهایش تحویل می داد.روزبه روزحیات معنوی احمدآقاتغییرمی کرد.هرچه جلومی رفتیم نمازهای احمدآقامعنوی ترمی شد.کاربه جایی رسیدکه موقع نمازسعی می کردازبقیه فاصله بگیرد!درانتهای مسجدامین الدوله یک فرورفتگی در🚪ودیواروجودداشت که ازدیدنمازگزاران دوربود.آنجایک👤 نفرمی توانست نمازبخواند.احمدآقابیشتربه آنجامی رفت وازهمان جابه جماعت متصل می شد.
👈 ادامه دارد... 🔜👉
✨📿✨📿✨📿✨📿✨