هدایت شده از گروه جهادی حضرت زهرا (س)
💖مهدی جان💖
تقارن زادروزت با ولادت رئوف الائمه امام رضا علیه السلام مبارکباد
🌷همه دعوتید🌷
وعده ما چهارشنبه ساعت ۱۸
بهشت زهرا قطعه ۵۰ مزار شهید والا مقام مهدی حسین پور
@ra_sooll
#امام_رضـــا💛🍃
گرچہ دنیا همہ زیباست ولـے بـے تردید
بهتر از صحن رضا در همہ ے عالم نیست😍❤️
#پیشاپیش_ولادت_امام_مهربانےها_مبارڪ❤🍃
#صلی_الله_علیڪ_یا_علـے_ابن_موسـے_الرضا_المرتضـے(؏)❤️🍃
مدافعان حرم 🇮🇷
🔹️
شهید مسعود عسگری در سن ۲۴ سالگی پس از انجام پرواز های متعدد به درجه ی استاد خلبانی هواپیمای فوق سبک رسید و غیر از آن مهارت های فوق العاده ای مانند بالاترین درجه غواصی ۵ ستاره، استاد کار در ارتفاع، ورزشکار رزمی با حکم های قهرمانی متعدد، سقوط آزاد، خلبان پاراگلایدر، هدایت موتور و دوچرخه های غیر معمول با مهارت بالا داشت و در کنار همه آنها او یک رزمنده ی به تمام معنا بود و توانایی رزمی بالایی داشت، به طوری که مهارت تیراندازی این شهید بسیار فوق العاده بود.
ایشان ابتدا در رشته الکترونیک مشغول به تحصیل شد اما پس از گذشت سه ماه، از ادامه این رشته انصراف داد و یک سال بعد با انتخاب رشته حقوق باز نتوانست آرام بگیرد و از آسمانها دور بماند و علاقه او باعث شد که مراحل گزینش و تست های پزشکی خلبانی را پشت سر بگذارد تا وارد دنیای آسمانی بشود.
شهید عسگری در زمینه پروازی همیشه تلاشش بر این بود که پروازهایشان همراه با خلاقیت باشد و محدود به یک وسیله پروازی نمی شد، بلکه با هر وسیله ای که پرواز می کرد بسیار با مهارت بود و توانایی اش با اساتید حرفه ای برابری می کرد. در سقوط آزاد نیز با اینکه تعداد پرش هایش بیشتر از ۵۰بار نمی شد اما در حین سقوط جسارت خاصی به خرج می داد و حرکاتی انجام می داد که افراد حرفه ای با میانگین ۳۰۰ پرش به بالا می توانستند از پس آن بر بیایند.
یکی از خصوصیات شهید ساده زیستی و ساده پوشی بود. ممکن نبود کسی از رفتار و صحبت هایش متوجه مهارت های شهید بشود، حتی خیلی از دوستانش بعد از شهادت متوجه توانایی های بی نظیر او شدند و همچنین در کنار این سادگی و بی ریایی، بسیار با سخاوت بود و هیچ وقت از کوچکترین کمکی به دوستانش دریغ نمیکرد و وسیله های خود را در اختیار دوستانش قرار می داد.
شهاب زیرک سار، یکی از دوستان شهید درباره روحیه دستگیری و کمک مسعود به دیگران میگوید: زمانی که مسعود بین ما حضور داشت، صمیمیت و همکاری خاصی برقرار بود اما بعد از شهادتش این صمیمیت بیشتر حس می شود و حضورش را در زندگی خود حس می کنیم و خیلی از مشکلاتمان را با توسل به مسعود برطرف می شود. در روزهای پایانی قبل از اعزامش به سوریه برای حل یکی از مشکلاتم بسیار کمک کرد و راهنمایی های خوبی به من داد و این کمک او حتی بعد از شهادتش نیز حس می شود، به طوری که مدتی در همان کاری که شهید عسگری برای من انجام داده بود دچار مشکلی شدم که به آسانی رفع نمیشد که با توسل به مسعود، آن گره نیز از زندگی من باز شد.
.
هدیه به روح پرفتوح #شهید_مدافع_حرم_مسعود_عسگری
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
❤️شهید رسول خلیلی❤️
مقری داریم بنام الوارثین در فکه، اولین سالی که رسول را منطقه بردم، سال اول راهنمایی بود، به رسول قبرهایی را نشان دادم و گفتم که بچهها شب میآمدند در این قبرها راز و نیاز میکردند و نماز شب میخواندند و برای هر شهیدی هم که شهید میشد ما یک قبر سمبلیک درست میکردیم، خلاصه هوا تاریک شد و وقت اذان رسید. ما نماز مغرب و عشا را در تاریکی در آن منطقه خواندیم و پس از نماز دیدم رسول نیست. آنقدر دنبال رسول گشتم و بالاخره متوجه شدم که در داخل یکی از این قبرها رفته و چفیه را کشیده روی سرش و به سجده رفته و در حال گریه کردن است😭💔😔
یاد شهید با صلوات❤️
8⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
❤️🕊شهیدانه❤️🕊
هو الرحمن الرحیم
سحرها وقتی برای نماز آماده می شدیم و به کنار تانکرها می آمدیم
صدای جانسوزی از اطراف محوطه گردان به گوش می رسید؛😢
ناله های نیمه شب دلنوازی که از حنجره عاشقی بی قرار بر می خاست و
زمزمه های عاشقانه ای که از فراق یار، بی قراری می کرد😭
همه دوست داشتند بدانند صاحب صدا کیست؟
از بچه های نگهبان می شنیدیم که این برنامه خیلی زودتر از اذان صبح
هر روز دنبال می شود و خود شاهد بودم که هر روز جانسوزتر از قبل ادامه می یابد😉
با کنجکاوی که داشتم، او را پیدا کردم
او شانزده سال بیشتر نداشت با قد و قواره ای کوچک، همیشه لبخند ملیح بر لب داشت😌
و چهره استوار و مصمّمش حکایت از روحی بلند داشت🙂
پیش تر در دوران راهنمایی او را دیده بودم و حدود یک سال از من کوچک تر بود😊
بسیار مؤدّب، موقّر و پاکیزه بود و
الآن در رشته ریاضی ـ فیزیک درس می خواند و از تیزهوشان دبیرستان بود
پایبندی عجیبی به انجام واجبات و حتّی مستحبات داشت و
در مکروهات و مباحات هم اهل احتیاط بود
1. تمام مواظبت بر ادای واجبات و ترک محرّمات با کمال دقّت؛
2. کمال مراقبت در همه روز؛
3. محاسبه هنگام خواب؛
4. تدارک وتنبیه و مجازات؛
5. ساعتی خلوت با خدا یا گریه و زاری و خضوع و خشوع؛
6. چون از ذکر خسته شدی، سر به گریبان فکر فرو بری؛
7. هفتاد مرتبه استغفار صباحا و مساءً؛
8. هر شب و عصر جمعه صد مرتبه سوره قدر؛
9. مواظبت بر تهجّد و برخواستن لیل و قرائت قرآن تا طلوع آفتاب؛
10. تمام مواظبت بر دوام توجّه به حضرت حجّت علیه السلام و بعد از هر نماز دعای غیبت، سه مرتبه توحید و دعای فرج؛
11. تسبیح حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام بعد از هر نماز واجب و قرائت آیة الکرسی قبل از خواب؛
12. سجده شکر بعد از بیداری از خواب و خواندن آیات آخر سوره آل عمران با توجه در معنا؛
13. دعای صحیفه بعد از نماز واجب ترک نشود.»
این برنامه مراقبت ویژه ای بود که یک نوجوان شانزده ساله به آن عمل می کرد و پس از شهادت او در جیب لباسش پیدا شد.
#شهید_محمد_بندرچی
🍃🌹🍃🌹
@modafeaneharaam
با رفتنت
نخ تسبیح زندگی گسست
تیر به مرداد
و دی به بهمن
بی معناست
تغییر فصل و ماه
سالهاست که رخ نمی دهد
یا داغ رفتنت
یا سوز دوری از ...
داغ نبودنت
سرمای رفتنت
و تنت که وطن بود برای...
و تنم
که یخ زد از نبودن...
در اوج تحویل تیر به مرداد...!
پ.ن: دومین ماه زمستان (بهمن) به دنیا آمد و دومین ماه تابستان(امرداد) جاودانه شد!
هفتمین سالروز جاودانگیت خجسته!
دلنوشته ی همسر شهید رضایی نژاد
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
،
,
در یک مسأله علمی پیچیده گیر کرده بودیم و راه حلی برای آن پیدا نمی کردیم. گفتیم رضایی نژاد می تواند کار را ادامه بدهد، موضوع را با او در میان گذاشتیم و مبلغ زیادی هم پیشنهاد کردیم.
بی توجه به مبلغ پیشنهادی ما گفت: «این مساله به دردی هم می خوره؟» ماهم گفتیم: «نه، به دردی نمی خوره، اما اینطوری ما اولین گروهی هستیم که توی جهان این مسأله رو حل میکنه.»
.
داریوش گفت: «من اگه تو زندگیم بتونم، یه چوب کبریت یا یه پیچ گوشتی درست کنم که به درد چهار نفر بخوره، خیلی بیشتر برام ارزش داره تا اینکه بخوام بگم دستگاهی رو درست کردم که هیچ کس مثل اون رو نداره یا مساله ای رو حل کردم که هیچ کس حل نکرده.»
به نقل از همکار شهید
.
🍀هفتمین سالگرد شهادت دانشمند هسته ای شهید داریوش رضایی نژاد گرامی🍀
@modafeaneharaam
#خاطرات_شهدا
#شهید_عباس_بابایی♥️
یڪ روز ڪہ در ڪلاس هشتم درس میخواندیم.هنگام عبور از محله چگینے ڪه ازتوابع شهرقزوین است،یڪے از نوجوانان آنها بےجهت به ما ناسزا گفت واین باعث شد با او گلاویز شویم.
ما با عباس سه نفر بودیم و در برابرمان یڪ نفر .عباس پیش امد و برخلاف انتظار ما ڪه توقع داشتیم به یاریمان بیاید سعے ڪرد تا مارا از یڪدیگر جدا ڪند.
وقتے تلاش خود را بےنتیجه دید ناگهان قیافه اے بسیار جدے گرفت و در جانبدارے از طرف مقابل با ما درگیر شد.من و دوستم ڪه از حرڪت عباس به خشم امده بودیم به درگیرے خاتمه دادیم و به نشانه اعتراض با او قهر ڪردیم.
سپس بےآنڪه به او اعتنا ڪنیم راهمان را در پیش گرفتیم اما او در طول راه به دنبال ما مےدویدوفریاد میزد:مرا ببخشید آخر شما دو نفر بودید و این انصاف نبود ڪِ یڪ نفر را ڪتڪ بزنید.
راوی: پرویز سعیدی
#شهید_عباس_بابایے☘
#نثارروحمطهرشصلواتـ
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
دو روز
خبر شهادت ۱۱مرزبان وطن رو شنیدیم..
درسته؟؟
خیلی غم انگیزه...
البته واسه ماها که جاموندیم....
اونا که لبخند زنان لبیک گفتند و از این بابت خیالمون راحته که جاشون راحته....
خب اینکه جای شکر داره...
ولی میدونید غم انگیزترش چیه؟؟
❌اینکه این سلبریتی هامون تا یه اتفاق کوچولو می افتادسریع استوری و اینستاشون رو پر میکردن از ادعای روشنفکری و....
❌ امـــــا
الان#خفه شدن_#لال شدن....❌
✅البته خب باید اینم بدونیم که
#ارادت به #شهدا و
#درک شهدا
✅#لـــــیــــــــاقــــــــــت
میخواد
#نـــــــہ
❌#شـــــــہــــــرت....
درسته؟😊😊
🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
قدم قدم
به عشق تو توو کوچه های مشهدم
قدم قدم
دوباره با دلی شکسته اومدم
قدم قدم
رسیدم و دوباره این درو زدم
تو محشری
تو شمس عشقی و دلا رو میبری
تو محشری
تو وارث شکوه نام حیدری
تو محشری
برا همه یه عمره سایه سری
تو محشری
مهمون تم
یه عمره مست آب سقاخونه تم
مهمون تم
اسیر اون نگاه عاشقونه تم
مهمون تم
یه کفترم که جلد بوم خونه تم...
نماهنگ شمس عشق
تقدیم به محضر امام رضا(ع)
سلام خدمت کابران گرامی🌹🌹
اگر دلنوشته ای برای امام رضا یا تصاویری از حرم دارید بفرستید به آیدی زیر👇
@modafeaneharaam_ad
مدافعان حرم 🇮🇷
شهید حسین مشتاقی جاویدالاثر💔😔
💠همسر شهید مدافع حرم حسین مشتاقی:
🌷این اواخرحسین آقا به من گفت: شما چرا دعا میکنی من شهید نشوم؟ تو هنوز شهادت را درک نکردهای. دعا کن من شهید شوم که آن دنیا شفاعت شما را بکنم.
من گفتم: مگر میشود یک زن برای شهادت شوهرش دعا کند؟ گفت: هنوز شما بهشت را درک نکرده اید. من گفتم: انشاءالله همیشه باشی، نذر حضرت زینب باش. بروی مدافع حرم حضرت زینب باشی. میگفتم من حاضرم یک سال تو را نبینم فقط زنگ بزنی بگویی من سالمم. من هم بگویم من سایه سر دارم.
🌷حسین گفت: میدانی اجر شهید گمنام چقدر است؟ زدم روی پایم و گفتم: تو را به خدا نگو! حالا میخواهی شهید بشوی شهید شو اما شهید گمنام نشو دیگر!
بچه ها بیدار شدند و ادامه این صحبتمان هیچ وقت دنبال نشد.
یادش با صلوات❤️