eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
33.6هزار دنبال‌کننده
30.8هزار عکس
12.5هزار ویدیو
292 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
تا صبح فقط نگاه کردی... دیدی بغلم نکردی آخر ...😔 @modafeaneharaam
برای 😭 "از خاک عطر نم نم باران بلند شد از جای خود به شوق فراوان بلند شد یک مشت آب هدیه برای رباب برد کم کم صدای خنده ی طفلان بلند شد بابا رسید و بوسه به دستان او گذاشت" این خواب دختریست که یک آن بلند شد- و دید خیمه ها همه آتشفشان شده فریاد زد به سمت بیابان بلند شد از پشت خارها که به آنسو نگاه کرد خورشید سربرهنه پریشان بلند شد باور نکرد و بغض خودش را به باد داد این شد که دست مرد نگهبان بلند شد شب بود...آیه آیه زمین خورد والضحی از نی صدای حضرت قرآن بلند شد دختر گرفته بود دلش را که ناگهان از خانه های کوفه بوی نان بلند شد وارد شدند خسته و شلاق کافری از جا به احترام یتیمان بلند شد @modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
داستان پسرک فلافل فروش🌹 #قسمت_چهل‌وپنجم #قدم‌هاي‌آخر اين اواخر كمتر حرف ميزد. زماني كه از تهران برگ
داستان پسرک فلافل فروش🌹 سيد روح‌الله ميرصانع هادي سه بار براي مبارزه با داعش👹 راهي منطقه‌ي سامرا شد. او با نيروهاي حشدالشعبي همكاري نزديكي داشت. دفعه‌ي اول حدود بيست روز طول كشيد و كسي خبر نداشت. چند بار به او زنگ زدم اما حرف خاصي نميزد. نميگفت كه كجا رفته، تا اينكه برگشت و تعريف كرد كه در مناطق نبرد با داعش👹 مشغول مبارزه بوده. بار دوم زمان كمتري را در مناطق درگيري بود. وقتي به نجف برگشت، به منزل ما آمد. خيلي خوشحال شدم. به هادي گفتم: چه خبر؟ توي اون مناطق چي كار ميكني؟! هادي ميگفت: خدا ما رو براي جهاد آفريده، بايد جلوي اين آدم‌هاي از خدا بيخبر بايستيم. بعد ياد ماجرايي افتاد و گفت: اين دفعه نزديك بود شهيد بشم، اما خدا نخواست! با تعجب پرسيدم: چطور؟! هادي گفت: توي سامرا مشغول درگيري بوديم. نيروهاي انتحاري داعش👹 قصد داشتند با فريب نيروهاي ما خودشان را به محدوده‌ي حرم برسانند. در يكي از روزهاي درگيري، يكي از نيروهاي داعش👹 خودش را تا نزديك حرم رساند اما يكباره لو رفت! چند نفر به دنبال او رفتند و اين نيروي انتحاري وارد يك ساختمان شد. ما محاصره‌اش كرديم. من سريع به دنبال او وارد ساختمان شدم. آن نيروي داعشي موضع گرفته بود و مرتب شليك ميكرد. اما در واقع محاصره بود اگر از پشت ديوار بيرون ميآمد، به درك واصل ميشد. بعد از چند دقيقه گلوله‌هاي من تمام شد و آرام از ساختمان بيرون آمدم. يكي از دوستان من وارد ساختمان شد و من بيرون ايستادم. چند دقيقه بعد دوست من داد زد: خشاب برسون ... خشاب را برداشتم و آماده شدم كه وارد ساختمان شوم. يكباره صداي مهيب انفجار من را به گوشهاي پرت كرد. عامل انتحاري داعش👹 كه فهميده بود نيروهاي ما گلوله ندارد از مخفيگاه خودش بيرون آمد و خودش را به نيروهاي ما رساند و بلا فاصله خودش را منفجر كرد ... چند لحظه بعد وارد ساختمان شدم. من فقط چند ثانيه با فاصله داشتم. زنده ماندن من خيلي عجيب بود. ديوارهاي داخل ساختمان خراب شده و خون شهداي ما به در و ديوار پاشيده بود😔😔😭. پيكرهاي پاره‌پاره‌ي شهدا همه جا ريخته بود.😔😔😔😔😭 داستان شهید هادی ذولفقاری🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چشمتون نورانے به حـرم حضـرت رقیـه سلام الله😔💔 💔 بی‌بی.... کربلا....😔 @modafeaneharaam
رفته بود شناسایی، بعد از شناسایی نقشه عملیات را پهن کرد، نقطه ای را نشان داد و گفت: اگر من شدم اینجا از روی چند رد شدم به صاحبش بگویید 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اصلا رقیه نه بگو دختر خودت .......... کلیپ مانع شدن دختر شهید مدافع حرم از رفتن پدر کجا می فهمیم ما ؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 هر کی الان کربلاش جور شده که خوشبحالش، اونی که نشده ببینه... 🔻 من هنوز کربلام جور نشده 😔😭 💔💔💔💔💔💔😭😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مبلغ جمع شده تا این لحظه
می‌گوینــد ... شنیدن ڪِی بود مانند دیدن این روزهـا شنیده هایمان ڪمی دیدنـی شده‌اند ... هنــوز حرامیـان ! پدران حسینی را شهید می‌کنند؛ دارند خرابه ها تڪرار می‌شوند رقیه ها دلتنـگ پدران می‌شوند ، از شام پــــدر می آورند و جـان رقیـه ها را می‌گیرند ...