شب جمعه است و دلم در پی یک برگ برات
السَّلام حضرت ارباب قتیل العبرات💔
#شب_زیارتی
#شب_جمعه
@Modafeaneharaam
پسرم محمدمهدی تازه به دنیا آمده بود. به خانه پدر رفتم.
یک شب پسرم بی تابی می کرد. گهواره را وسط سالن پذیرایی گذاشتم و شروع کردم به راه رفتن و لالایی خواندن. ولی فایده ای نداشت. عسکر به خانه آمد
. مرا در آن وضع دید. محمدمهدی را گرفت و گفت: شما بروید و بخوابید. گفتم: داداش بچه بی تابی میکند... گفت: ایرادی ندارد شما بروید و استراحت کنید. آن موقع عسکر ۲۰ ساله بود. به اتاق رفتم. چند دقیقه ای گذشت و دیگر صدای گریه بچه نمی آمد. خوب که گوش کردم صدای زیارت عاشورای عسکر را شنیدم. آن شب عسکر در کنار گهواره محمدمهدی با صوتِ دلنشینش، زیارت عاشورا را برای محمدمهدی خواند و او تا صبح راحت خوابید.(راوی خواهرشهید)
✍قسمتی از وصیت شهید:
هر شخصی عهده دار ولایت شد برای ما واجب التعظیم است و وظیفه ما هست که از آن مواظبت کنیم تا به دست صاحب اصلی اش برسد و همه ما را از این منجلاب در بیاورد ان شاءالله.
#شهید عسکر زمانی🌹
#شهدای مدافع حرم
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت 🕊
@Modafeaneharaam
5.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📱 #کلیپ ؛ #استوری
👤 استاد #رائفی_پور
🔸 یابنزهرا راه را گم کردهایم
چهرهی دلخواه را گم کردهایم...
📖 هر کسی رو خواستید با غیبت امام زمان آشنا کنید داستان حضرت یوسف رو تعریف کنید...
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
#شب_جمعه
🔶شب جمعه است هوایت نکنم می میرم
🔹یادی از صحن و سرایت نکنم می میرم
🔶ناله و شکوه حرام است بر عشاق ولی
🔹از فراق تو شکایت نکنم می میرم
@Modafeaneharaam
آخرین وصیت شفاهی شهید به همسر عزیزشان
به همسرش توصیه کردکه اگه روزی شهادت نصیب منه حقیر شد تو اصلا خودتو نباز . و گریه نکن محکم باشم اگه مادر هم گریه کرد برو پیشش دلداری بده و به من افتخار کن سرتو بالا بگیر . مبادا از نبود من غصه بخوری . تو خدا رو داری. وهمیشه میگفت من میرم خون سرخم رو میدم تا سیاهی چادرت واسه همیشه بماند. واینکه عاشق امام حسین باید کوی غیرت باشد و فدایی زینب . اینا آخرین وصیت شفاهی نزدیک رفتن شهید به من بود.
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* * #براساس_زندگینامه_شهید_غلامعلی_رهسپار* * #نویسنده_غلامرضا_کافی
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #براساس_زندگینامه_شهید_غلامعلی_رهسپار*
* #نویسنده_غلامرضا_کافی*
* #قسمت_دوازدهم*
نگران بچه اش باشد شوهرش هم که کویت بود و هر شش ماه یک بار بهشون سر میزد. لاری بودند و مثل ما توی شیراز غریب.
انگار خودش میدونست که چه روزهای سختی در انتظارش هست که اینقدر نگران بچش بود.دست روزگار سرنوشت دیگری برایش رقم زده بود و سالها و دیگه هر ۶ ماه یکبار هم آقارضا را نخواهد دید.نمی دانست که خدا شیشه را دربغل سنگ نگه خواهد داشت و درست به چیزی که فکرش را هم نمی کنی و درست جایی که اصلاً نگران نیستید از دست روزگار کار خود را خواهد کرد.
ده سال بعد از نگرانی های مادر مجید و تلاش برای حفظ مجید دست تقدیر خودش را به پدر مجید رساند.خدا میداند این مادر نگران چی کشید روزی که خبر مرگ پدر بچه هاش را شنید. بنده خدا تکیه گاهی را توی زندگی از دست داد.
سال ۶۷بود ،۱۲ تیر که هنوز قطعنامه پذیرفته نشده بود این آمریکای ملعون هواپیمای مسافربری ایران را زد و همه مسافران شهید شدند. همشون تکه تکه شده و جسدشان هم پیدا نشد.آقا رضای شفیعی هم جزء همین مسافران بود می خواست بره دبی ، که از آن طرف هم بره کویت ،که دیگه بنده خدا اجل بهش مهلت نداد.
چه تصویری از آمریکا داشت؟! میگفت غلام آمریکایی هست آمریکا را در قیافه غلام مجسم کرده بود. نمی دونست که آمریکایی واقعی ۱۰ سال بعد چطور داغی روی دلش میذاره و هیچ وقت فکرش رو نمیکرد.
خلاصه مادر مجید که درد و دل میکرد من دیگر نگران غلام نبودم و فقط می گفتم خدایا! بچه مردم بلایی به سرش نیاد! اگر خدای نکرده طوریش بشه من جواب این مادر را چی بدم آخه!!؟
خیر ببینی مادر خودت که میری دیگه بچه مردم را چرا با خودت میبری!
_حالا شاید خدا کرد مجید باغلام من نرفته .شاید رفته خونه دوستی رفیقی.
_نه خانم .خودم صبح دیدم با هم رفتن. سر کوچه که می خواستن بپیچن ندیدمشون. هرچی دویدم بهشون نرسیدم که بگم کجا داری میری و نذارم بره.خدایا خودت بچه را حفظ کن اصلاً سابقه نداره تا این موقع بیرون باشه. مامان غلام دلم خیلی شور میزنه.
_توکل کن ،هیچی نمیشه !غلام هر روز انقدر دیر میاد تازه الان سر ظهر هست الان دیگه هرجا باشن پیداشون میشه.
مادر مجید طاقت نداشت می رفت سر کوچه نگاه می انداخت می آمد داخل. یک پاش توی کوچه بود یک باش توی خونه ما و یک پاش توی خونه خودشون.
روزهای دیگه که خود ما نگران بودم میرفتم طرفهای اصلاح نژاد میدیدم غلام داره فعالیت میکنه از دور می دیدمش به جلو هم نمی رفتم.شاید بعضی وقتا چند روز به چند روز من غلام را نمی دیدم. خدا خودش بهم قوت قلب میداد. اینکه نگران نبودم ولی دعا می کردم براش به خودم را آرام می کردم.
#ادامه_دارد.
@Modafeaneharaam
🔹یه بانوی خوش ذوق که با تمام وجودش براامام زمان(؏)مینویسه👇🖋🧕
https://eitaa.com/joinchat/1212940468C003efa3f84
🔹تواین کانال پله پله زندگۍمهدوۍࢪویاد بگیࢪوعضوسپاه امام زمانت باش🔥👌🏽
https://eitaa.com/joinchat/1212940468C003efa3f84
#ڪلیڪرنجهفـرماجانم
#بین خودمون بمونه فقط جای#بهتریناست!((🖐🏿
کلی مطالب قشنگ قراره بزاریم براتون تو این کانال 😍🤗
ߊܝ۬ ࡅࡄܝߺ̈ߺߺ ܢߺ߭ࡅܣ ̲ۭ̅ۨر̲ٕۙ̅ٞف̲۪ۨ̅ۡیُٖ̲۪̅ٛقۭۗ😉👇🏻
💝https://eitaa.com/joinchat/1212940468C003efa3f84💖
🔹اینجادغدغه دلنوشته امام زمان(؏) ࢪوموࢪد نقدوبࢪسی قراربده ودࢪچالش دلنوشتهاشࢪکت کن وجایزه ببࢪ!!!✍📚https://eitaa.com/joinchat/1212940468C003efa3f84
#سلام_امام_زمانم💗
یک شب از دفتر عمرم صفحاتی خواندم
چون به نام تو رسیدم لحظاتی ماندم
همه ی دفتر عمرم ورقی بیش نبود
همه ی آن ورق حسرت دیدار تو بود
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج #صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَے مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
@Modafeaneharaam
امام علی علیه السلام:
ثِيَابُكَ عَلَى غَيْرِكَ أَبْقَى لَكَ مِنْهَا عَلَيْك
لباس تو بر تن دیگری ماندگارتر است تا بر تن خودت
غررالحكم جلد1صفحه333
@Modafeaneharaam