مدافعان حرم 🇮🇷
دوستان لطفا این کلیپ رو ببینید👆💔😭
حرفهای وحید.امیری(ستاره بازی با اسپانیا) قبل بازی
و تقدیم گل هایش به شهدای.مدافع.حرم
👈شاید الان کسی ک اینو میبینه بگه:
خب پس شهدا چرا کمک نکردن؟وبرنده نشدیم؟
اما درجواب باید گفت:
👈درسته گل نزدن(البته زدن)...اما.گل.کاشتن
شک نکنید چنین بازی غیرتمندانه ای خالی از لطف وعنایت شهدا نبوده...
باختن...اما جوری باختن که یه دنیاحیرت کرد...
بعضی باختها عین بُرده
این یعنی اگه از شهدا چیزی خاستین ونشد،
بدونید☝
جور دیگه
جای دیگه
بهترین شکل جبران میشه
#شادی روح#شهدای مدافع.وطن🌺صلوات🌺
مدافعان حرم 🇮🇷
#ترور_بیولوژیک شنیده بودید؟؟؟ #شهید_مدافع_حرم #محمد_پورهنگ اینطور به شهادت رسیدند... 💔💔💔💔
✅شاید جالب باشه براتون،که بدونید
همه #شهدای مدافع حرم
⛔در سوریه شهید#نشدند!!!!⛔
وگاها دلیل شهادت
#ترکش#گلوله#انفجار
👈👈👈#نبوده❌❌
یعنی داریم فردی که به
#واسطه_حضور_در_سوریه_شهید_شد.
و بدون#اصابت تیرو ترکش .....شهید شدند
👇👇👇
انهم شهیدی نیست جز
#شهید_محمد_پورهنگ....
▫#ترور_بیولوژیک_شدند...▫
به روایت همسر ایشون:
اقامحمد خوابهایی که میدیدند رویای صادقانه بوده و هرچی درخواب میدیدند اتفاق می افتاد...
خواب دیده بودند که در اینده
صاحب دو #فرزند_دوقلوخواهندشد👈وشد
خواب دیده بودند که زندگی خوبی خواهند داشت👈و شد
و خواب دیده بوده بودند که#در۴۰سالگی #شهید میشوند👈و شدند....
و تو خواب دیده بودند که در#تهران_شهید میشن...
وقتی میرن سوریه....حدس میزنند که خب لابد #خواب_شهادت درسته
ولی مکان#شهادت جای دیگه رقم خورده....
اما واقعا #شهادتشون در تهران بود....
میخونیم شرح نحوه شهادتشون رو👇👇
😔💔👇
💠پای حرفهای یک #همسر_شهید_دهه_هفتـــادی
🌺زینب فروتن همسر بزرگوار #شهید روح الله قربانی، یک #دهہ_هفتادے است ڪہ طعمِ همسر شهید بودن🌷 را تجربہ ڪرده و در میانِ هم دهہ اے هایش از خاطراتش📖 سخن میگفت..
🌷میگفت:
شهدای🕊 هشت سال دفاع مقدس رو سر ما جا دارن ⚡️اما #حضرت_آقا گفتن مدافعین حرم دو تا اجر دارن:
👈1.هجرت 2.جهاد
🌷میگفت:
#روح_الله از درد آدما دردش می گرفت... نمیتونست🚫 بی تفاوت باشه . روزی نبود که نگه دنیــ🌍ــا کم و کوتاهه ها!
🌷میگفت:
انقد به روح الله وابسته بودم💞 ک حتی یه گیره روسری بدون روح الله نمیخریدم❌
اما حالا خودمو انداختم توو #دامن_خدا. اگه آدم #مطمئن باشه خدایی هست، پشت سرشو حتی نگاه نمیکنه📛!
🌷میگفت:
وقتی ازدواج💍 کردیم حتی یک درصد هم فکر نمیکردم همسرم #شهیدبشه... روح الله همه ی زندگیم بود😊.
🌷میگفت:
#بچه_ها خونه های بی مرد داره تکرار میشه؛ ♨️مراقب باشید جا نمونیم!
مردمو مطلع کنید از #شهدای مدافع حرم... همه میگن میخواستن نرن... خیلی مظلوم واقع شدن😔... خود شهدا🌷 دعاتون میکنن!
🌷میگفت:
#سوریه که آزاد شده...باید شماها زندگی هایی رو شروع کنید✔️ که توش بچه های شجاع💪 واسه آزادکردن #قدس پرورش داده بشه..
🌷میگفت:
هروقت میخوام خودمو آروم کنم😌، میگم: اگه همه کس و همه چیزتو از دست دادی، خدا رو شکر که واسه #امام_حسین بوده هرچند تو کجا و #حضرت_زینب؟!...
🌷میگفت:
با خبر شهادت🕊 #شهیدهمدانی خیلی بی تاب بودم، چند روز بعد روح الله بهم زنگ زد☎️. بهش گفتم من خیلی گریه کردم😭 واسه شهید همدانی؛ روح الله گفت: بعدازاین دیگه واسه خبر #شهادت هیچ کس گریه نکن⛔️!
عاقبت بخیری آدما گریه نداره...
#شهید_روح_الله_قربانی
#همسران_شهدا_شرمنده_ایم😭
🍃🌹🍃
@Modafeaneharaam
❤️ #قــــــرار_شبــــانه❤️
ختــــم صـــلواتـــــ بـــه نیــــابت از #شهدای گمنام🌹
هــــدیــــه بـــه حضـــرت زهــرا (س)
و براےســـلامتـــےو تعجــــیل
در ظهــور امـــام زمــان (عج)🌺
مهلتـــ صلواتـــ فـــرستــادن
تا فـــرداشبـــ #ساعتــــ ۲۱
تعــداد صلواتـــ هاے خــود را بــه ایــن آیدے بفـــرستین☺️👇❤️
@Jamandekarbala
❤️ #قــــــرار_شبــــانه❤️
ختــــم صـــلواتـــــ بـــه نیــــابت از #شهدای مدافع حرم خان طومان🌹
هــــدیــــه بـــه حضـــرت زهــرا (س)
و براےســـلامتـــےو تعجــــیل
در ظهــور امـــام زمــان (عج)🌺
مهلتـــ صلواتـــ فـــرستــادن
تا فـــرداشبـــ #ساعتــــ ۲۱
تعــداد صلواتـــ هاے خــود را بــه ایــن آیدے بفـــرستین☺️👇❤️
@Jamandekarbala
قدر بچه مذهبی ها نسل سوم،چهارم •|انقلاب|• بدونید🍃🌸
این بچه ها جنگ ندیده عاشق هــمت،هادی و باکری شدن❣☘
اینان از ندیده ها در شلمچه #عاشق_حسین خرازی شدن 🌸
اینان #شهدای جنگ را ندیدن اما بسیاری از شـــ√ــهدای #مدافع_حرم را دهه هفتادها تشکیل میدن🍁🌱
دختران این دهه شدن #ایثارگران دهه هفتادی ✨🌺
دختران دهه هفتادی که حالا نام سنگین🍃
همسران شهدا🌷
دخترانی که حالا نام زیبا مدافعین #حیا دارن 🍂😌
تقدیم به #متولدین دهه هفتاد ،هشتاد سرزمینم🙃
مدافعان حرم 🇮🇷
📚#تـوشــهـیـد_نـمـیـشـوے📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه 🌷شـهـيـد مـدافـع حـرم🌷 💚
📚 #تـوشــهـیـد_نـمـیـشـوے📚
روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه
شـهـيـد مـدافـع حـرم🌹
💚#شـهیـدمـحـمـودرضـابـیضـایـی
به روایت برادر شهید💚
#فـصـل_پـنـجـم
از مایکل جردن تا شکیل اونیل
یکی از علایق #محمودرضا در ایام نوجوانی تعقیب مسابقات لیگ #بستکبال حرفه ای آمریکا 'ان بی ای'بود.🍃 یادم هست که جمعه ها صبح،مسابقات لیگ حرفه ای آمریکا از شبکه یک پخش می شد🍃. #محمودرضا همیشه قید خواب صبح جمعه را می زد و می نشست پای تماشای بستکبال🏀. اطلاعاتش هم درباره لیگ آمریکا خوب بود و اخبار آن را علاوه بره تلویزیون گاهی از طریق نشریه های ورزشی هم دنبال می کرد.☺️
عکس این مسابقه ها را از مجله های ورزشی می برید و نگه می داشت🍃. مدتی هم پوستری از #مایکل_جُردن با دیوار اتاقش بود🍃. از اسامی بازیکنان و مربیان بگیر تا جدول لیگ و ....را خوب می دانست و مرتب درباره شان حرف می زد.🙂
یک صبح جمعه با هم نشسته بودیم و اگر اشتباه نکنم داشتیم مسابقه تیم #اورلاندو #مجیک را که #تیم محبوب محمودرضا بود تماشا می کردیم.🙂 محمودرضا به #شکیل_اونیل بازیکن سیاه پوست و #مسلمان این تیم علاقه داشت و طبق معمول شروع کرد به تعریف و تمجید از او و تکنیک بازی کردنش و از این حرف ها.🙂
من وسط حرفش همین جوری گفتم: به مایکل جردن نمی رسد،گفت نه شکیل اونیل فرق دارد☝️☺️
گفتم چه فرقی ؟گفت شکیل اونیل هرهفته #نمازجمعه می رود👌. بعد گفت یک بار روز جمعه مسابقه داشته و هرچه مربیان تیم به او اصرار می کنند که آن روز نماز جمعه نرود نمی پذیرد 🙂. دست اخر مجبور می شوندچند نفر همراه او بفرستند که به محض تمام شدن نماز،#شکیل_اونیل را سوار ماشین کنند و سریع برگردانند تا به مسابقه برسد.☺️
#محمودرضا آن روز به من ثابت کرد که شکیل اونیل از مایکل جردن سرتر است .چون #نمازجمعه اش ترک نمی شود.😊👌
#فـصـل_شـشـم
رزمـنـده جـبهـه فـرهـنـگی
یادم هست کلاس دوم دبیرستان بود که یک روز دفترچه مخصوص ثبت #خاطرات_شهدا را که از بنیاد شهید گرفته بود باخودش به خانه آورد🍃. دونفراز #شهدای جنگ تحمیلی را برای جمع آوری خاطراتشان انتخاب کرده بود یکی شان دانش آموز #شهیدعبدالمجیدشریف_زاده بود🙂 و دیگری #شهیداحدمقیمی،بی سیمچی شهید باکری که در کربلا ۵شهید شد.💔
خیلی جدی برای جمع آوری خاطرات این دو شهید وقت گذاشت وهردو دفترچه را پرکرد👌 . با #مادر معزز شهید شریف زاده مصاحبه ای انجام داده و یک کاست پر کرده بود.☺️ درباره #شهید_مقیمی هم به #حاج بهزاد_پروین_قدس مراجعاتی کرده بود🙂. با حاج بهزاد ارتباط نزدیکی برقرارکرده بود آن چنان که سبب آشنایی من با ایشان هم شد.😁 اینها همه به خاطر تعلقی بود که از زمان نوجوانی به فرهنگ #جبهه و #جنگ داشت☺️. همکاری اش با مستندی که #سهیل_کریمی در سوریه ساخت هم ادامه همین مسیر بود🍃 . براساس همین علایق فرهنگی ،درسوریه خیلی زود با سهیل کریمی و محمد تاجیک جوش خورده بود و حسابی باهم رفیق شده بودند .☺️👌
چند بار #محمودرضا راش هایی را که سهیل کریمی در آنجا از او گرفته بودبه من نشان داد.🙂 عکسی هم ازاو در کنار سهیل کریمی هست که نشسته اند پای لب تاپ و راش هایی را که گرفته اند ،بازبینی می کنند.☺️❤️
#ادامه_دارد...
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
📚 #تـوشــهـیـد_نـمـیـشـوے📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه ❤️شـهـيـد مـدافـع حـرم❤️
📚 #تـوشــهـیـد_نـمـیـشـوے📚
روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه
❤️شـهـيـد مـدافـع حـرم❤️
💚#شـهیـدمـحـمـودرضـابـیضـایـی
به روایت برادرشهید💚
🍂 #قسمت_بـیـسـتوپـنجـم
هـوا دار تمـام عـیار انـقـلاب
در#فتنه۸۸#وبلاگی راه انداخته بودم و تا مدتی به صورت روزنوشت،یاد داشتهایی درباره #فتنه می نوشتم🍃.البته بیشتر از دوسال دوام نیاورد و اوایل سال ۱۳۹۱هک شد.یکی از خواننده های ثابت آن وبلاگ،#محمودرضا بود.👌☺️
یادداشت هایی را می خواند و با اسم مستعار #<م.ر.ب>پای پست ها #کامنت می گذاشت.👌
گاهی هم بعد از اینکه یادداشتی را می خواند،زنگ می زد و نظرش را می گفت😊..در دیدارهای گاه و بیگاهی هم که تهران با هم داشتیم.وسط حرف ها حتما چیزی درباره وبلاگ می گفت.☝️
گاهی پیش می امد که چند روز چیزی در وبلاگ نمی #نوشتم.این جور مواقع #تماس می گرفت📞 و پیگیر نوشتم می شد.بعضی از یادداشت ها گاهی در پایگاه های خبری تحلیلی مثل جهان نیوز و رجانیوز و خبرگذاری فارس لینک می شدند.👌
این جور وقت ها #تماس می گرفت و #تشویقم می کرد☺️.بعد از اینکه وبلاگم هک شد،اکانتم را از طریق تماس با مدیر سرویسی که وبلاگ را روی آن ساخته بودم پس گرفتم☹️،اما دیگر چیزی در آن ننوشتم.به جایش یک وب سایت زدم.🙂
#محمودرضا از این کار خوشش نیامده بود🙁 و بعد از
آن بارها از من خواست که به همان وبلاگ سابق برگردم.😐
می گفت:وبلاگت شخصیت پیدا کرده بود☝️
#محمودرضا در #ایام_فتنه غیر از اینکه کنار بچه های #بسیج در میدان دفاع از #انقلاب حضور داشت🍃،وقایع #فتنه را رصد هم میکرد.یادم هست آن روزها برای پیگیری دقیق اخبار و تحلیل ها لپ تاب خرید💻 و برای خانه شان اینترنت وای فای گرفت.به #نظام_و_انقلاب #تعصب داشت👌 و هر وقت من در نوشته هایم دفاعی از انقلاب میکردم خوشحال می شد☺️،تماس می گرفت و تشویقمیکرد.یک بار چیزی در دفاع از نظام نوشتم که کمی#جنجال برانگیز شد و کامنت های زیادی پایش خورد🍃،با یکی از خواننده های آن روزهای وبلاگ که از جریان فتنه جانب داری می کرد بحثم شده بود و چندتا کامنت بلند رد و بدل کرده بودیم،نهایتا من کوتاه آمده بودم.☹️
#محمودرضا دلخور بود از من،اصرار داشت که من در بحث با این شخص کوتاه آمده بودم و
نباید عقب نشینی می کردم😒.آن روز تماس گرفت پرسید:می شناسی اش؟گفتم:بله،سابقه جبهه و جنگ هم دارد.اسمش را پرسید که من نگفتم و از او خواستم که بی خیال شود☹️!گفت تو شکسته نفسی کرده ای در حالی که جای شکسته نفسی نبود.😒
فردایش دیدم آمده و توی #کامنت هاجواب بی تعارف و #محکمی به او داده است.🙂☝️
🍂#قسمت_بـیـسـتوشـشم
پـرکـارهـا شـهیـد مے شوند
اسفند سال1388بود.مثل هرسال در تالاروزارت کشور برای #سالگردشهیدان #آقامهدی_وآقاحمید_باکری مراسمی برگزار شده بود.❤️
#تهران بودم آن روزها #محمودرضا زنگ زد و گفت:می آیی مراسم؟گفتم : می آیم چطور؟گفت حتما بیا .سخنران مراسم #حاج_قاسم است.☺️
مقابل تالار باهم قرار گذاشته بودیم.
#محمودرضا زودتر از من رسیده بود.من با چندنفر از دوستان رفته بودم پیدایش کردم🙂 و باهم رفتیم و نشستیم طبقه بالا.
همه صندلی ها پر بود و جا برای نشستن نبود🍃.به زحمت روی لبه یکی از سکوها جایی پیدا کردیم و همان جا نشستیم روی سکو.درطول مراسم با #محمودرضا مشغول صحبت بودیم🙂.ولی #حاج_قاسم که آمد #محمودرضا دیگر حرفی نمی زد.😊
من گوشی موبایلم را در آوردم و همان جا شروع کردم به ضبط کردن سخنرانی حاج قاسم.☺️
#محمودرضا تا آخر همین طوری توی#سکوت بود و گوش می داد☝️.وقتی حاج قاسم داشت حرف هایش را جمع بندی می کرد ،#محمودرضا یک مرتبه برگشت #گفت:حاج قاسم فرصت #سرخاراندن هم ندارد.🙁
این #کت_وشلواری را که تنش هست می بینی؟باور کن این را به #زور قبول کرده که برای مراسم بپوشد والا همین قدر هم وقت برای تلف کردن ندارد.☹️
موقع پایین آمدن از پله ها به #محمودرضا گفتم :نمی شود حاج قاسم را از نزدیک ببینیم😒؟گفت :من خجالت می کشم توی #صورت حاج قاسم نگاه کنم،بس که #چهره اش_خسته است.😣
پایین که آمدیم ،موقع خداحافظی با دیالوگ مشهور سلحشور در فیلم آژانس شیشه ای به او #گفتم:این شما،اینم #مربیتون☹️!دلخور شدم که قبول نکرد برویم حاج قاسم را از نزدیک ببینیم.
#محمودرضا خودش هم همین طور بودهمیشه #خسته.
#پرکاربود و به #پرکاری اعتقاد داشت👌.می گفت:من یک بار در حضور حاج قاسم برای عده ای حرف می زدم.گفتم من این طوره فهمیده ام که #خداوند_شهادت💔 را به کسانی می دهد که پرکار هستند و #شهدای ما در #جنگ این طور بوده اند👌.حاج#قاسم حرفم را تایید کرد و #گفت_بله همین طور بود.👌☺️
#ادامه_دارد...
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
💠رنگ
از طرف لشکر بهم گفتند: برای مراسم اربعین #سیدمجتبی که فردا است یک تابلو بزرگ🎆 از تصویر سید نقاشی کن. رفتم خونه شروع کردم به کشیدن تصویر سید. #همسرم آن موقع ناراحتی شدید اعصاب🗯 داشت.
بهم گفت: اگه میشه این تابلو را ببر #بیرون، می ترسم رنگ🎨 روی فرش بریزه. به خانمم گفتم: بیرون هوا سرد☃ است. من زیر تابلو #پلاستیک پهن کردم. مواظب هستم که رنگ نریزد❌
تصویر را قبل از #اذان_صبح تمام کردم. آمدم وسایل را جمع کنم که آخرین قوطی #رنگ از دستم سُر خورد و ریخت روی فرش😱 نمی دانستم جواب همسرم را چه بدهم. به من گفته بود #برو_بیرون اما من نرفتم😥
بالاخره بیدار شد. با آب💧 و دستمال هم خواستیم رنگ را پاک کنیم #ولی بی فایده بود. خانم من همین طور که با دستمال روی فرش می کشید گفت: خدایا، فقط برای اینکه این شهید🌷 #فرزندحضرت_زهرا (س) بوده سکوت می کنم.
میگن اهل محشر در قیامت، سرهارا از عظمت✨ حضرت زهرا (س) به زیر می گیرند. بعد خانمم نگاهی به #چهره_شهید انداخت و ادامه داد: فردای قیامت به مادرت بگو که من این کار را برای شما کردم. شما سفارش ما را بکن، شاید ما را #شفاعت کنند.»
صبح با هم از خانه🏡 بیرون آمدیم. آماده حرکت شدیم. همان موقع خانم همسایه جلو آمد و به خانم من گفت: شما #شهید_علمدار را می شناسید⁉️ یکدفعه من و همسرم با تعجب😟 به هم نگاه کردیم.
خانم من گفت: بله، #چطور مگه؟! خانم همسایه گفت: من یک ساعت پیش⌚️ خواب بودم. یک جوان با چهره نورانی✨ شبیه #شهدای زمان جنگ آمد و خودش را معرفی کرد. بعد گفت: از طرف ما از #خانم_غلامی معذرت خواهی کنید و بگویید به پیمانی که بستیم عمل می کنیم. شفاعت شما در قیامت با #مادرم_زهرا (س)😭
#شهید_سید_مجتبی_علمدار
@Modafeaneharaam
#شهید_مدافع_حرم_مسلم_خیزاب 🕊🌺
سر قبر شهید تورجیزاده که رفتیم
دقایقی با این شهید آهسته درد و دل کرد و #گفت: #آمین بگو؛
من هم دستم را روی قبر شهید گذاشتم
و گفتم هر چه گفته را جدی نگیر😐
اما همسرم دوباره تاکید کرد تو که میدانی من چه میخواهم،
پس دعا کن تا به خواستهام برسم
#جواز شهادتش را از #شهدای #غواص گرفت
مراسم تشییع شهدای #غواص و بازگشت پرستوهای مهاجر به وطن، شهید خیزاب را برای پیوستن به کاروان شهدا هوایی کرده و لحظهشماری میکرد تا به یاران شهیدش بپیوندد.
#نقل_از_همسر_شهید
#شهادت_محرم۹۴
@Modafeaneharaam
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹
ما و مجنون همسفر بودیم در
#دشت_جنون
او به مطلبها رسید و ما ...
#هنوز_آواره_ایم
کانال شهدائیِ دشت جنون
#ویژه_شهداء
خصوصا #شهدای
#نجف_آباد_اصفهان
👈#همراه_با :
✅#زندگی_نامه
✅#وصیت_نامه
✅#خاطره
✅#مسابقه و...
#شهدا منتظر حضور گرمتان هستند
🌹👇🌹👇🌹
http://eitaa.com/joinchat/338034692Cf72642577b
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹
ما و مجنون همسفر بودیم در
#دشت_جنون
او به مطلبها رسید و ما ...
#هنوز_آواره_ایم
کانال شهدائیِ دشت جنون
#ویژه_شهداء
خصوصا #شهدای
#نجف_آباد_اصفهان
👈#همراه_با :
✅#زندگی_نامه
✅#وصیت_نامه
✅#خاطره
✅#مسابقه و...
#شهدا منتظر حضور گرمتان هستند
🌹👇🌹👇🌹
http://eitaa.com/joinchat/338034692Cf72642577b
پسرم محمدمهدی تازه به دنیا آمده بود. به خانه پدر رفتم.
یک شب پسرم بی تابی می کرد. گهواره را وسط سالن پذیرایی گذاشتم و شروع کردم به راه رفتن و لالایی خواندن. ولی فایده ای نداشت. عسکر به خانه آمد
. مرا در آن وضع دید. محمدمهدی را گرفت و گفت: شما بروید و بخوابید. گفتم: داداش بچه بی تابی میکند... گفت: ایرادی ندارد شما بروید و استراحت کنید. آن موقع عسکر ۲۰ ساله بود. به اتاق رفتم. چند دقیقه ای گذشت و دیگر صدای گریه بچه نمی آمد. خوب که گوش کردم صدای زیارت عاشورای عسکر را شنیدم. آن شب عسکر در کنار گهواره محمدمهدی با صوتِ دلنشینش، زیارت عاشورا را برای محمدمهدی خواند و او تا صبح راحت خوابید.(راوی خواهرشهید)
✍قسمتی از وصیت شهید:
هر شخصی عهده دار ولایت شد برای ما واجب التعظیم است و وظیفه ما هست که از آن مواظبت کنیم تا به دست صاحب اصلی اش برسد و همه ما را از این منجلاب در بیاورد ان شاءالله.
#شهید عسکر زمانی🌹
#شهدای مدافع حرم
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت 🕊
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجا محفل عاشقانه شهادت❤️
میخوای از #شهدای دفاع مقدس اطلاعات داشته باشی
#شهـید_دقایـقی میشنـاسی؟🤔
دوست داری اولین فرمانده مقتدر #جبهه_مقاومت بیشتربشناسی!🙄
https://eitaa.com/joinchat/3154837505C1d9b7621b3
اینجا کنار همیم تا #شهدا نگاهمان کنند.🌺
یادمان نرود هزاران شهید خرج من وتو شده است 🥀🥀😔
عضو کانال شهید شو مسیر زندگیت رو تغییر بده...🚶♂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در ایام محرم یادی کنیم از شهدای مدافع حرم مازندران که ناجوانمردانه در خان طومان سوریه به فیض شهادت نائل آمدند.
#شهدای _خان_طومان
#لشکر_عملیاتی_25_کربلا_مازندران
@Modafeaneharaam
💠پسرم محمدمهدی تازه به دنیا آمده بود. به خانه پدر رفتم.
یک شب پسرم بی تابی می کرد. گهواره را وسط سالن پذیرایی گذاشتم و شروع کردم به راه رفتن و لالایی خواندن. ولی فایده ای نداشت. عسکر به خانه آمد .مرا در آن وضع دید. محمدمهدی را گرفت و گفت: شما بروید و بخوابید.
گفتم: داداش بچه بی تابی میکند... گفت: ایرادی ندارد شما بروید و استراحت کنید.
آن موقع عسکر ۲۰ ساله بود. به اتاق رفتم. چند دقیقه ای گذشت و دیگر صدای گریه بچه نمی آمد. خوب که گوش کردم صدای زیارت عاشورای عسکر را شنیدم.
آن شب عسکر در کنار گهواره محمدمهدی با صوتِ دلنشینش، زیارت عاشورا را برای محمدمهدی خواند و او تا صبح راحت خوابید.(راوی خواهرشهید)
✍قسمتی از وصیت شهید:
هر شخصی عهده دار ولایت شد برای ما واجب التعظیم است و وظیفه ما هست که از آن مواظبت کنیم تا به دست صاحب اصلی اش برسد و همه ما را از این منجلاب در بیاورد ان شاءالله.
#شهید عسکر زمانی
#شهدای مدافع حرم
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
@Modafeaneharaam
💠شب عملیات والفجر 8 بود.
در حال اماده شدن برای عملیات بودیم. سردار قنبر زاده,فرمانده گردان, بی سیم زد که سردار(شهید) مسلم شیرافکن پیام داده, برادرش, محسن را شب اول نبرید.
سریع رضا حیدری که رفیق فابریک محسن بود را فرستادم تا جریان را به محسن بگوید!
چند دقیقه بعد دیدم این نوجوان با عصبانیت به سمت من امد. گفت اقای مهدوی رضا چی میگه, چرا من نباید بیام؟
گفتم دستور فرماندهیه, قایق ها جا نداره...
بغضش ترکید, اشک روی گونه اش شروع به غلطیدن کرد و گفت چرا من, منم می خواهم بیام!
ناگهان پایش سست شد و افتاد روی زمین. رضا رفت زیر بغلش را گرفت.
گریه می کرد و با لهجه کازرونی التماس می کرد. هی می گفت اقای مهدوی ههههاااانمبری؟
می گفتم نه !
شاید صد بار این خواهش تکرار شد.
کلافه شدم, سرشان داد زدم و رفتم سمت گروهان...
یک مرتبه محسن دوید جلویم با اشک گفت:دیشب خواب حضرت زهرا(س) را دیدم. به من گفت تو میای پیش خودم!
تعجب مرا که دید ادامه داد:به قران اگه دروغ بگم. اگه نبریم شکایتت رو می کنم!
خیلی با جذبه وجدی می گفت. یک مرتبه بدنم شل شد.
بی اختیار گفتم: برو آماده شو بیا!
رضا گفت: بچه بدو که آخر گرفتی!
من مبهوت نگاه این دو نوجوان کم سن وسال می کردم و بی اختیار اشک می ریختم.
همان شب عملیات والفجر هشت هردو پر کشیدند.
بعد از عملیات فهمیدم که رمز عملیات هم " #یازهرا" بود.
🌹🍃
#ﺷﻬﻴﺪمحسن_شیرافکن
,#شهدای فارس
شهادت:1364/11/21
@Modafeaneharaam
🔻به مناسبت روز پاسدار
🔹از طرف سپاه لباس فرم برای پاسداران رسمی آمده بود. یکی هم برای حاج علی کنار گذاشتم و به او اطلاع دادم. روز بعد در حالی که بیمار بود، ساک بدست آمد. همیشه از گرفتن و پوشیدن لباس امتناع می کرد و می گفت من لیاقت پوشیدن این لباس را ندارم
🔹اما این بار تا لباس را به ایشان دادم گرفت، بوسه ای بر آن نشاند و در کیفش گذاشت. قبل از رفتن از من حلالیت طلبید و گفت:« وقتی می خواستم بیایم بر عکس همیشه خانواده مانع من شدند، کودکانم به پایم پیچیدند و می خواستند مرا از آمدن منصرف کنند، فهمیدم که خداوند می خواهد با این کودکان بی گناه مرا آزمایش کند!»
اندکی سکوت کرد، چشمانش فروغ خاصی داشت، آرام و مطمئن گفت: «می دانم که این سفر را بازگشتی نیست!»
🔹بچه های گردان ابوذر نقل می کردند، حاج علی شب عملیات، لباس فرم سپاه را از کیفش در آورد و برای اولین بار پوشید. وقتی با چشمان متعجب ما مواجه شد گفت: « من در این عملیات شهید می شوم و دوست دارم در روز قیامت با #لباس_فرم_سپاه، در محشر محشور شوم!»
🌷🍃🌷
#شهید حاج علی نوری
#شهدای فارس
#ﭘﺎﺳﺪاﺭ_اﻧﻘﻼﺏ
@Modafeaneharaam
💠شهید محمد اسلام نسب نقل می کرد: یک شب دلم گرفته بود، گفتم برم پیش دست بالا...
تا نیمه شب سرگرم صحبت بودیم، بعد هم در همان چادر غلامعلی خوابیدم.
هوا سرد بود و خوابم نمی برد. حدود ساعت 3 شب بود که دیدم آرام بلند شد و به نماز قامت بست. تا اذان صبح، در حال رکوع و سجود بود.
"الله اکبر" اذان که در محوطه پیچید، خودش را از سجاده کند و خزید زیر پتو...
اذان به "حی علی خیر العمل" که رسید یکی از بچه ها ما را برای نماز صدا زد. غلامعلی بلند شد.دست هایش را به دو سمت کشید تا مثلاً خستگی خواب از تنش برود.
جوری ادا در می آورد که گویی در خوابی عمیق بوده، به اتفاق برای گرفتن وضو به سمت تانکر آب رفتیم. گفتم: غلامعلی، تو که وضو داری...
سرخ و سفید شد و گفت: هیس... خواب دیدی خیر باشه...
#شهید غلامعلی دست بالا 🌹
#شهدای فارس
#سالگردشهادت
@Modafeaneharaam
💕 شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند :
« تا کسی #شهید نبود ، #شهید نمی شود . شرط #شهید_شدن ، #شهید_بودن است . اگر امروز کسی را دیدید که #بوی_شهید از کلام او ، از رفتار او ، از اخلاق او #استشمام شد ، بدانید او #شهید خواهد شد . تمام #شهدای ما این مشخصه را داشتند قبل از اینکه #شهید شوند #شهید بودند ».
" براے #شهید شدن باید #شهید بود ".
@Modafeaneharaam