10.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷🕊شهید مدافع حرم علی زاده اکبر💫
❇️ صحبتهای شهید علی زاده اکبر درباره ی حضور ش در سوریه
تاریخ تولد : 1355/03/04
محل تولد : کاشمر- خراسان رضوی
تاریخ شهادت : 1392/05/28
محل شهادت : حلب – سوریه
متاهل ودوفرزند
محل مزار شهید : گلزار شهدای امامزاده سید حمزه (ع) کاشمر
#سالروز_شهادت 🌷💫
@Modafeaneharaam
🧡زندگی به سبک شهدا🧡
✨آرامش و لبخند🍃🌸
هروقت باهمسرش به بابلسر میرفتند هرروز به زیارت امامزاده ابراهیم علیه السلام میرفت.
بسیارمتواضع ومهربان بود.
نسبت به روزی حلال دقت عجیبی داشت.
هروقت از تلفن محل کارباهمسرش صحبت میکرد آخربرج خودش از حقوقش کسر میکرد
خیلی خوش اخلاق بود.
همکارانش که در سوریه در اوج اضطرابهای جنگ همراهش بودند می گویند هادی را میتوان در دوکلمه خلاصه کرد:
آرامش و لبخند🌟
💫#سالروز_شهادت 🌷
🌺یادشهداباصلوات 🌺
#شهید_مدافع_حرم 💫🕊
#شهید_هادی_باغبانی🌷💫
@Modafeaneharaam
✨شهید اصرار داشت که بعد از شهادتش کوله پشتی اش را به دست تنها پسرش احمد برسانیم.
در کوله اش یک انگشتر یک ساعت یک قرآن یک تسبیح و یک دست لباس نظامی بود شاید می دانست که احمد می گوید اینها را ۵ سال نگه می دارم تا بزرگتر بشوم و راه پدرم را ادامه بدهم .
دخترم سمانه میگوید:« در بین راه دانشگاه وقتی چشم پدرم به عکس شهید زلقی شهید مدافع حرم افتاد،گفت: «تصویر بعدی عکس من است»
عادل چندین روز قبل از ازدواج دخترش سمانه به شهادت رسید.
💚 نقل ازهمسرشهید
🌱شهیدمدافع حرم
عادل سعد🌹💫
#سالروز_شهادت🕊
@Modafeaneharaam
✨در هر زمینهای که از ایشان سؤال میکردید، جواب داشت، یک دایره المعارف بود، وقتی مطالعه میکرد هدفش حفظ مطالب نبود بلکه برای عمل کردن مطالعه میکرد، خیلی اهل تفکر بود. سؤالاتی را برای ما مطرح میکرد و هر کدام از ما جوابی میدادیم بعد میگفت: جوابتان کامل نیست باید بیشتر فکر کنید و ما را وادار به فکر و مطالعه بیشتر میکرد. همیشه بچهها را به نمایشگاه کتاب میبرد. خیلی اهل علم بود.
به نقل از همسر شهید مدافع حرم محمدحسین علیخانی🌹
#سالروز_شهادت🕊
@Modafeaneharaam
33.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خصوصیات شهید علی اشرف مالمیر (شهید جستجوگر) از زبان پدر بزرگوار🌹
#سالروز_شهادت 🕊
@Modafeaneharaam
✅خصوصیات اخلاقی شهید
حسین ولایتی فر🌷💫🕊
۱- در جمع رفقای هیئتی حسین لقب سردار داشت. همیشه میگفت: «من یک روز شهید میشوم.»
هیچوقت اهل ریا نبود،
اما یکجا ریا کرد آنجایی که گفت:
«بذار تا ریا بشه تا بقیه یاد بگیرند، من میدانم شهید میشوم.»
همیشه میگفت: «من یک روز شهید میشوم.»
حتی یک بار هم در همان سنین نوجوانی به علت بازی گوشی معلم او را از کلاس بیرون کرد. حسین هم میگوید: «حالا که مرا از کلاس بیرون میکنید حرفی نیست، اما حواستان باشد که دارید شهید آینده را از کلاس بیرون میکنید.»
۲-تقریبا همیشه حسین را دردرحال کار بود وتلاش و کوشش میکرد.
اصلا خستگی برایش معنا و مفهوم نداشت.بدن ورزیده و آماده ای داشت.درست زمانی که همه خسته بودند شوخی های حسین گل می کرد و به همه روحیه می داد.
استراحت حسین
ماند برای بعد از شهادتش.
۳-حضور در هیئتهای مذهبی و مسجد و برنامههای فرهنگی از جزو خصوصیات حسین بود و اهتمام ویژهای برای کمک به فقرا و نیازمندان داشت.
۴- هم و غم حسین مسائل فرهنگی جامعه بودو همیشه میگفت: خمس و زکات بدن باید پرداخت شود.
#سالروز_شهادت🌷
@Modafeaneharaam
🔰 #سیره_شهدا
📌در منزل خوش اخلاق و قابل تحسین بود. به گفته مادرش: او گل سرسبد خانواده بود. با پدر، مادر، خواهر و برادرانش بسیار مهربان بود و همیشه به آنها سفارش میکرد که به فقرا و بیچارگان کمک کنند و نگذارند آنها طعم فقیری را بچشند.
🔰 به مادر میگفت: اولین چیزی که به منزل میآورید، مقداری از آن را به فقرا بدهید.
🔰 نماز و روزهاش ترک نمیشد و اسراف را از خصوصیات بد برای انسانها میدانست و خود نیز در این امر بسیار کوشا بود که مبادا اسراف کند، چه در لباس و پوشاک و چه در غذا و خوراک.
🔰سرانجام ۱۳۶۵/۷/۴ در جبهه پیرانشهر و در حین درگیری با دشمن، دست در دست معشوق نهاد و تا اعلا علیین پرواز کرد. پیکر مطهر و معطرش را در گلزار شهدای نیریز به خاک سپردهاند.
#شهید فریدبهنام
#سالروز_شهادت
#شهدای_فارس
@Modafeaneharaam
دو سالی می شد که می رفت سوریه و بر می گشت. بعد از دو ماه ماندن در سوریه برگشته بود. و قرار بود یک ماه بماند بعد دوباره برود سوریه هنوز ده روز نگذشته بود که تماس گرفتند و گفتند جبار اوضاع خوب نیست و دوباره برگرد سوریه من و دخترم اصرار کردیم که نرود دخترم دستش را گرفت و گریه می کرد عصبانی شد ساکش را انداخت زمین و گفت من نمی روم ولی جواب حضرت زینب با تو و دخترت☝️.
گفتم: فاطمه ما را با حضرت زینب روبه رو کرد چیزی نگو. وقتی رسید فرودگاه تماس گرفت گفتیم خیالت راحت ما راضی شدیم برو انشا ا…مثل دفعات قبل سالم برگردی. اما ته دلم احساس می کرد این بار آخر است😔.
خودش هم به دوستانش گفته بود این رفتن بازگشتی ندارد. سه روز مانده بود که دو ماهش کامل شود و برگردد ایران.
شنبه 19مهر ماه سال 93 بود. محمد را آماده کرده بودم برود مدرسه که همسر یکی از همکاران فرید زنگ زد احوالم را پرسید بعد خواهرم تماس گرفت گفت: محمد را نفرست مدرسه. نگران شدم گفتند: فرید زخمی شده باورم نمی شد 16 مهر گفتم شما را به خدا قسم راستش را بگویید بالاخره فهمیدم چهارشنبه یعنی هفته قبل ایشان شهید شده اند که یکشنبه خبر قطعی شهادت ایشان را به ما گفتند.
تمام دغدغه فرید #اسرائیل بود. می گفت:
👈مااین رژیم منحوس رادر جبهه نظامی شکست داده ایم. ولی متاسفانه در جبهه فرهنگی در حال پیشرفت است ماهواره و موبایل ها، خانه های ما را گرفته است.👉 خانواده های ما باید خیلی مراقب باشند.💢
شهید مدافع حرم جبار دریساوی🌹
#سالروز_شهادت
@Modafeaneharaam
سوم خرداد ماه سال 1373 در یکی از اتاقهای خانه پدری فرید زندگی امان را شروع کردیم. فرید صدایش می کردیم. خوشحال بودم همسرم پاسدار است. من ابتدا چادری نبودم روز اولی که عقد کردیم و با هم بیرون رفتیم. فرید گفت: همیشه از این به بعد چادر بپوش. من هم گفتم چشم❤️
همدیگر را خیلی دوست داشتیم. فرید خیلی مهربان بود. در طول بیش از بیست سالی که با هم زندگی کردیم اجازه نداد لباسهایش را بشویم اوایل زندگی مان که لباسشویی نداشتیم خودش می شست بعد هم که خریدیم باز هم خودش می شست. بعد از ساعت کاری اش که به خانه بر می گشت تمام کارهای خانه را خودش انجام می داد. ظرفها را می شست حتی روزهای تعطیل غذا درست می کرد. همیشه می گفت: کاش همیشه خانه بودم که روزهای دیگر هم من کارهای خانه را انجام دهم تا ثواب خانه داری به من برسد🍃
ما سر این ثوابها رقابت داشتیم. ما بیست سال در یک لیوان چای خوردیم💞.
من دوست داشتم چای گرم بخورم و فرید چای سرد دوست داشت به همین خاطر یک لیوان چای می آورد و می گفت: تا چای گرم است اول شما بخورید آخرش که سرد شد من می خورم. فرید مرا از عشق و محبت سیراب کرد و مثل هر پدری عاشقانه بچه هایش را دوست می داشت. همیشه با محمد کشتی می گرفت و به فاطمه خیلی محبت می کرد. نسبت به اموال بیت المال خیلی حساس بودند✴️.
همیشه دو خودکاری توی جیبش بود خودکار سمت چپ شخصی بود و خودکار سمت راست جیبش مربوط به محل کارش.
اخبار سوریه را دنبال می کرد و خیلی حرص می خورد می گفت: این داعش را باید در نطفه خفه کرد. اینها اگر از سوریه بگذرند به ایران می رسند هدفشان کشورماست😣.
هدفشان نابودی اسلام است. گفت: می خواهم بروم سوریه گفتم: جنگ است خطر دارد گفت: من برای آموزش می روم. فرید کارشناس زرهی بود. فاطمه هم مخالفت کرد گفت: با زور من دخترم راضی کردم بیست ماه سوریه بودند یک ماه ایران. ولی آن یک ماهی هم که ایران بود تمام فکر و ذکرش سوریه بود. می گفت: پیرزنها و پیرمردهای سوری التماس می کنند که بمانیم و برنگردیم ایران😞.
کاش شما راضی می شدید همین یک ماه هم نمی آمدم.گفتم نگران ما نیستی گفت: من خیالم از بابت شما راحت است تا دین اسلام استوار باشد شما در امانید. جهاد ما برای خداست و من شما را به خدا سپرده ام❤️.
سخنرانی های حضرت آقا را دنبال می کرد. عاشق دیدار با ایشان بود. می گفت: من پاسدارم. پاسدارحضرت آقا، پاسدار مرزهای اسلام. و هرجا اسلام است مزر ما آنجاست.☝️
شهید جبار دریساوی🌷
#سالروز_شهادت
@Modafeaneharaam
شهید مصطفی صدر زاده با نام جهادی سید ابراهیم🌹
تاریخ تولد: ۱۹ شهریور ۱۳۶۵
محل تولد: خوزستان، شوشتر
تاریخ شهادت: ۱ آبان ۱۳۹۴
محل شهادت: حلب سوریه
وضعیت تأهل: متأهل
تعداد فرزندان: دو فرزند
مصطفی صدر زاده متولد ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ در شهرستان شوشتر استان خوزستان در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. پدرش پاسدار و جانباز جنگ تحمیلی و مادرش از خاندان جلیله سادات هستند.
مصطفی ۱۱ ساله بود که از اهواز به همراه خانواده به استان مازندران و پس از دو سال به شهرستان شهریار استان تهران نقل مکان و در آنجا ساکن گردید.
ایشان دوران نوجوانی خود را با شرکت در مساجد و هیئتهای مذهبی، انجام کارهای فرهنگی و عضویت در بسیج و یادگیری فنون نظامی سپری کردند. در دوران جوانی درحوزه علمیه به فراگیری علوم دینی پرداخت، سپس در دانشگاه دانشجوی رشته ادیان و عرفان شدند، همزمان مشغول جذب نوجوانان و جوانان مناطق اطراف شهریار و برپایی کلاسها و اردوهای فرهنگی و نظامی و جلسات سخنرانی و... برای آنان بودند.
نتیجه ازدواج ایشان در سال ۸۶، دختری به نام فاطمه و پسری به نام محمدعلی است.
مصطفی صدر زاده در سال ۹۲ برای دفاع از دین و حرم بیبی زینب (س) با نام جهادی سید ابراهیم، داوطلبانه به سوریه عزیمت و به علت رشادت در جنگ با دشمنان دین، فرماندهی گردان عمار و جانشین تیپ فاطمیون شد، سرانجام پس از چندین بار زخمی شدن در درگیری با داعش، ظهر روز تاسوعا مقارن با ۱ آبان ۹۴ در عملیات محرم در حومه حلب سوریه به آرزوی خود، یعنی شهادت در راه خدا رسید و به دیدار معبود شتافت و در گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار آرام گرفت.💔
#سالروز_شهادت
@Modafeaneharaam
7.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نذر عباس | روایت ویژه مادر شهید #مصطفی_صدرزاده برای رهبر انقلاب از شهادت فرزندش در ظهر #تاسوعا
➕ سخنان شهید سلیمانی در وصف شهید صدرزاده💔
#سالروز_شهادت 🕊
@Modafeaneharaam
🌹 24 آبان؛ سالروز شهادت ادواردو آنيلي
❤️کسي که امام خميني(ره) پيشانيش را بوسید.
♦️شهید (مهدی) ادواردو آنیلی فرزند جياني آنيلي سناتور و میلیاردر ایتالیایی، صاحب کارخانه ماشین سازی فیات، فراری، اوبکو، لامبورگینی، لانچیا، آلفارمو، چندین کارخانه صنعتی، بانکهای خصوصی، شرکتهای طراحی مد و لباس، روزنامههای لاستامپا، کوریره، دلاسرا و باشگاه فوتبال یوونتوس، در 6 ژوئن 1954 در نیویورک به دنیا آمد.
♦️او تحصیلات مقدماتی را در ایتالیا و سپس در کالج آتلانتیک انگلستان گذراند. پس از آن در رشته ادیان و فلسفه شرق از دانشگاه پرینستون آمریکا با درجه دکترا فارغ التحصیل شد.
♦️اجداد ادواردو با راهاندازی کارخانه فیات در ایتالیا این صنعت عظیم را در آنجا بنا گذاشتند که امروزه بستگانش سهامدار عمده شرکت فیات، صاحب بانکها و بیمهها، باشگاه یوونتوس و... هستند. پدر ادواردو کاتولیک و مادرش یک پرنسس یهودی است.
♦️گفته ميشود هدف اصلي يهوديان در وصلت با خانواده آنيلي تلاش براي تصاحب اموال ميلياردي اين خانواده بود به همين دليل بعدها خواهر ادواردو نيز به عقد يک خبرنگار یهودی به نام «الکان» در ميآيد، که اين ازدواج با وجود چهار فرزند به طلاق ميانجامد و ازدواج مجدد خواهر ادواردو با يک مسيحي صورت ميگيرد و از اینجا به بعد، یک نوع رقابت بین یهودیت و مسیحیت در مورد فرزندان خواهر ادواردو بهوجود میآید.
♦️بياهميتي ثروت آنيلي براي ادواردو و تمايلش به اسلام، موجب ميشود که پدرش حاضر نشود میراث خانواده را به او بسپارد؛ لذا جيانيآنيلي پسر برادرش که يک مسيحي بود را بهعنوان جانشین ادواردو تعيين ميکند. اما چيزي نميگذرد که خبر مرگ پسرعموي ادواردو بر اثر سرطان ناشناختهای ميپيچد. اين مرگ نيز از مرگهاي مشکوک خانواده آنيلي بود؛ چرا که اگر وي به عنوان وارث اموال آنيلي زنده ميماند، مدیریت اين ثروت عظيم به یک مسیحی تعلق ميگرفت و این خلاف خواسته يهوديان بود.
♦️ادواردو شرح مسلمان شدنش را چنین میگوید: «زماني که در دانشگاه نيويورک درس ميخواندم، یک روز در کتابخانه قدم میزدم و کتابها را نگاه میکردم چشمم افتاد به قرآن و کنجکاو شدم که ببینم در قرآن چه چیزی آمده است. آنرا برداشتم و شروع کردم به ورق زدن و آیاتش ر ا به انگلیسی خواندم، احساس کردم این کلمات، کلمات نورانی است و نمیتواند گفته بشر باشد، اين بود که بسيار تحت تاثیر قرار گرفتم اين شد که آن را امانت گرفتم و بیشتر مطالعه کردم و احساس کردم که آن را میفهمم و قبول دارم.»
♦️اولین آشنایی ادواردو آنيلي با تشیع و انقلاب اسلامی ایران از طریق یکی از مصاحبههای دکتر محمدحسن قدیری ابیانه، رایزن مطبوعاتی سفارت ایران در ایتالیا (در سالهای 58 تا61) بوده که از طريق تلويزيون ايتاليا پخش شده که ادواردو پس از شنيدن اين مصاحبه برای دیدار با وی به سفارت ايران در ايتاليا مراجعه کرده و همين ارتباط ها نهایتا باعث گرویدن آنيلي به تشیع شد.ادوادو چند بار به ایران سفر کرده و زیارت حرم امام رضا(ع) مشرف شده بود. در یکی از این سفرها در هفتم فروردین 1360 در نماز جمعه به امامت آیتالله خامنهای شرکت میکند.
♦️در همین سفر ادواردو با بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران دیدار کرده و حضرت امام پیشانی ادواردو را میبوسد.
♦️ادواردو نگران سوءقصد از سوی صهیونیستها بود و به آقای قدیری گفته بود كه آنها او را به خاطر اسلام آوردنش خواهند كشت و قتل او را به خودكشی، حادثه غیرمترقبه یا بیماری نسبت خواهند داد و حتی او را به زور در یك درمانگاه روانی خصوصی ویژه میلیاردرها در نزدیكی مرز سوئیس به طور كاملاً مخفی بستری كرده بودند و بالاخره همانطور كه خود ادواردو حدس میزد، در 15 نوامبر سال 2000 (24 آبان 1379) در یك واقعه مرموزانه در سن 46 سالگی توسط ایادی صهیونیست جهانی، غریبانه به شهادت رسید.
#روحش_شاد... صلوات
#سالروز_شهادت 🕊
@Modafeaneharaam