eitaa logo
پنجره🇮🇷
113 دنبال‌کننده
674 عکس
318 ویدیو
24 فایل
موضوعات متنوع دینی محمد گلایری مدرس حوزه علمیه @MohammadGelayeri46 ۰۹۱۱۳۱۲۵۵۴۲ 📢نقل مطالب کانال بدون ذکر منبع مجاز است
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگی نامه خود نوشت علامه 3 در دوشنبه 25 ج 1/ 1383 ه ق برابر با 22 مهر 1342 ه ش به قصد اقامت در قم تهران را ترك گفتيم. و اكنون كه ماه ولايت رجب 1404 ه ق و ارديبهشت 1363 ه ش است در حدود 21 سال است در حوزه علميه قم كه هنالك الولاية للّه الحق بتدريس معارف حقّه محمّدى صلّى اللّه عليه و آله اشتغال دارم. از كسانى كه در قم بر اين بنده حق بسيار عظيم دارند آيتين استادان علامه طباطبائى صاحب تفسير عظيم الميزان- مدظلّه العالى- و برادر مكرّم آنجناب مرحوم محمد حسن آقاى الهى طباطبائى- قدّس سرّه- است. و نيز ساليانى در قم بمحضر مبارك تنى چند از آيات عظام در دروس فقه افتخار تشرف مى‏يافتم و اخيرا توفيق الهى رفيق شد كه از حضور شريف عبد صالح نبيه، مصداق الولد سر أبيه نجل جليل آية اللّه حاج سيد على قاضى تبريزى- قدّس سرّه- جناب حجة الاسلام و المسلمين آقاى سيد مهدى قاضى- رضوان اللّه تعالى عليه- معارفى تحصيل نمايم. و همچنين بسيارى از آيات و اعاظم و افاخم علما را بر اين بنده ناچيز حق استادى است. ولى اينهمه علل و اسباب ظاهرى است و علة العلل و مسبّب الاسباب و مفيض و واهب على الاطلاق حق جلّ و على است الّذى علّم بالقلم علّم‏ الانسان ما لم يعلم. اينهمه ميناگريها كار اوست‏ اينهمه اكسيرها اسرار اوست‏ هر چه خواهد آن مسبِب آورد قدرت مطلق سببها بر درد اين سببها بر نظرها پرده‏هاست‏ كه نه هر ديدار صنعش را سزاست‏ ديده‏اى بايد سبب سوراخ كن‏ تا حجب را بر كند از بيخ و بن‏ امّا تأليفات: براى اينكه نفس را مشغول بايد داشت كه حكما فرموده‏اند نفس را مشغول بدار وگرنه او تو را مشغول مى‏كند، تعليقات و حواشى بر كتب درسى از معقول و منقول و رسائل و جزوات در موضوعات و فنون گوناگون نوشته‏ام. 1- شرح نهج البلاغة بنام تكملة منهاج البراعه به عربى در پنج جلد كه تكمله منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة مرحوم ميرزا حبيب اللّه خويى است و مقدمه آن بقلم استاد علامه حاج ميرزا ابو الحسن شعرانى- رضوان اللّه تعالى عليه- در تقريظ كتاب مزّين است. 2- رساله‏اى در ولايت و امامت.....60- سى فصل در معرفت وقت و قبله. 61- شرح باب توحيد حديقه سنائى غزنوى، و شرح ابياتى از غزليات خواجه حافظ، و حواشى بر شرح نيشابورى بر مجسطى و رسائل و جزوات و تعليقات ديگر كه حاجت بذكر آنها نيست چنانكه حاجت بذكر آنچه هم گفته‏ايم نبود. هزار و يك كلمه كلمه 164 https://eitaa.com/MohammadGelayeri
زندگی نامه خود نوشت علامه 4 در عنفوان جوانى و آغاز درس زندگانى كه در مسجد جامع آمل سرگرم بصرف ايام در اسم و فعل و حرف بودم، و محو در فرا گرفتن صرف و نحو، در سحرخيزى و تهجّد عزمى راسخ و ارادتى ثابت داشتم؛ در رؤياى مبارك سحرى به ارض اقدس رضوى تشرف حاصل كردم و بزيارت جمال دل‏آراى ولى اللّه اعظم ثامن الحجج على بن موسى الرضا- عليه و على آبائه و ابنائه آلاف التحية و الثنا- نائل شدم. در آن ليله مباركه قبل از آنكه بحضور با هر النور امام- عليه السلام- مشرف شوم مرا به مسجدى بردند كه در آن مزار حبيبى از احبّاء اللّه بود و به من فرمودند در كنار اين تربت دو ركعت نماز حاجت بخوان و حاجت بخواه كه برآورده است، من از روى عشق و علاقه مفرطى كه به علم داشتم نماز خواندم و از خداوند سبحان علم خواستم. سپس به پيشگاه والاى امام هشتم سلطان دين رضا- روحى لتربته الفداء، و خاك درش تاج سرم- رسيدم و عرض ادب نمودم بدون اينكه سخنى بگويم امام كه آگاه به سرّ من بود و اشتياق و التهاب و تشنگى مرا براى تحصيل آب حيات علم مى‏دانست فرمود نزديك بيا، نزديك رفتم و چشم به روى امام گشودم ديدم با دهانش آب دهانش را جمع كرد و بر لب آورد و بمن اشارت فرمود كه بنوش، امام خم شد و من زبانم را درآوردم و با تمام حرص و ولع كه خواستم لبهاى امام را بخورم، از كوثر دهانش آن آب حيات را نوشيدم و در همان حال به قلبم خطور كرد كه امير المؤمنين على- عليه السلام- فرمود: پيغمبر اكرم (ص) آب دهانش را به لبش آورد و من آنرا بخوردم كه هزار در علم و از هر درى هزار در ديگرى به روى من گشوده شد. پس از آن امام- عليه السلام- طى الارض را عملا به من بنمود، كه از آن‏ خواب نوشين شيرين كه از هزاران سال بيدارى من بهتر بود بدر آمدم، به آن نويد سحرگاهى اميدوارم كه روزى بگفتار حافظ شيرين سخن بترنّم آيم كه: دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند وندران ظلمت شب آب حياتم دادند چه مبارك سحرى بود و چه فرخنده شبى‏ آن شب قدر كه اين تازه براتم دادند من اگر كامروا گشتم و خوشدل چه عجب‏ مستحق بودم و اينها بزكاتم دادند ....و آخر دعويهم أن الحمد للّه رب العالمين. هزار و يك كلمه كلمه 164 https://eitaa.com/MohammadGelayeri
بسم الله الرحمن الرحیم خلق صلی الله علیه و آله1 اهمیت و تزکیه نفس بر کسی پوشیده نیست ، اصلاح انسانها و جوامع مختلف و نجات آنها از مشکلات و مفاسد و اجتماعی ، جنگها و خونریزی ها و ... تنها در پرتو ترویج اخلاق صحیح و دعوت انسانها به آراسته شدن به فضائل اخلاقی میسر است . در کریم تزکیه به عنوان هدف از رسول اکرم صلی الله علیه و آله در کنار تعلیم کتاب و حکمت یاد شده است ، «هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین» (جمعه 2) ، و پیامبر گرامی اسلام هدف از بعثت خود را تتمیم مکارم اخلاق ذکر کرده است «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق » ( بحار ج16 ص 210 و...) . (موسسه امام خمینی ، فلسفه اخلاق ص 18 و 19) https://eitaa.com/MohammadGelayeri
هم مباحثه ی که حاج آقا خودش پیشنهاد مباحثه به او داد آقای (شیخ جواد میبدی )کرمانشاهی از من بزرگتر بود و بسیار اهل تلاش و جدیت و مطالعه بود لمعه و رسائل را با هم مباحثه می کردیم ، مباحثه لمعه را من به طور آزاد شرکت می کردم آنها سه نفر بودند که مباحثه می کردند و من هم می نشستم و استفاده می نمودم و اگر احیانا مطلبی بود عنوان می کردم ، علتش این بود که من از مباحثه با آقای کرمانشاهی واقعا لذت می بردم چون خیلی جدی بود و می خواست عمق مطلب را درک کند ... چون از من بزرگتر بود جرأت نمی کردم به او پیشنهاد مباحثه ی خصوصی بدهم اما یک روز در مدرسه سید به ایشان گفتم آیا حاضر هستید دو نفری عروة الوثقی را مباحثه کنیم ؟ ایشان هم اعلام آمادگی کرد بنده در آن لحظه لذتی که از جواب مثبت ایشان بردم هنوز در کامم هست و در دوران هفتاد ساله ام آن لذت را فراموش نکرده ام احساس کردم خداوند نعمت خاصی به من داده است مباحثه ی عروه را شروع کردیم الحمد لله بسیار مفید بود ه است در خلال همین مباحث بود که حدود نیمی از کتاب جواهر الکلام را نیز مباحثه کردیم چرا که وقتی عروه را بحث می گذاشتیم لازم بود به این گونه کتابها نیز مراجعه کنیم خاطرات حجة الاسلام محمد فاضل استر آبادی صص 119 و 120 https://eitaa.com/MohammadGelayeri
آورد علمی شیخ اشراق از نظر علامه حسن زاده آملی صدر المتالهين در فصل چهارم مرحله اولى علم كلى اسفار (ص 8 ج 1) موضوع بحث را چنين عنوان كرده است: «فى ان للوجود حقيقة عينية» و پس از اثبات مدعى در اثناى همين فصل براى خلاصى از شبهه شيخ اشراق در اعتباريت وجود عنوانى ديگر بدينصورت پيش كشيده است: «بحث و مخلص» و اماما تمسك به شيخ الاشراق فى نفى تحقق الوجود الخ و پس از حرف شيخ اشراق به اعتباريت وجود، شروع در رد وهم او نموده است، و همچنين در فصول تاليه آن. ...اول كسى كه قائل به اعتباريت وجود شده است و آنرا امر انتزاعى و مجرد مفهوم عام دانسته است و تحقق آنرا در اعيان انكار كرده است شيخ اشراق بوده است و پس از وى ديگران از او متابعت كرده‏اند همانطور كه صدر المتالهين افاده فرموده است. بديهى است كه حرف باطل بكثرت قائل حق نمى‏گردد چنانكه كلام حق بقلت قائل باطل نمى‏شود. پيش از سهروردى احدى بدين رأى فائل تفوه نكرده است بلكه از قديم الدهر قول به اصالت وجود و تحقق آن در اعيان مسلم و محقق بوده است. ... مرحوم استاد ما جناب عارف متاله صمدانى حاج ميرزا مهدى الهى قمشه‏اى مى‏فرمود: شيخ اشراق پس از شيخ رئيس بغير از تبديل و تعويض اصطلاحات، مطلب تازه‏اى نياورده است. حقير گويد مطلب تازه‏اى كه شيخ اشراق آورده است ابداع همين شبهه واهيه است، وانگهى ندانم كجا ديده‏ام در كتاب كه شيخ اشراق پس از ابداع شبهه، مستبصر شده است او از اين رأى اعتبارى عدول كرده است حتى قائل شده است كه النفس و ما فوقها انيات صرفة و وجودات محضة قائمة بذواتها. بلكه مرحوم آخوند نيز در فصل چهارم مرحله اولى علم كلى اسفار (ص 9 ج 1) فرمود: ادى نظر الشيخ الالهى فى آخر التلويحات الى ان النفس و ما فوقها من المفارقات انيات صرفة و وجودات محضة. ثم قال بعد نقل قوله هذا من التلويحات: و لست ادرى كيف يسع له مع ذلك نفى كون الوجود امرا واقعيا عينيا و هل هذا الا تناقض فى الكلام؟! غرض اينكه شيخ اشراق خود مستبصر شده است و از آن رأى فائل عدول كرده است و به تأصل وجود معتقد شده است و همين كلام او در تلويحات دليل بر استبصار او است، و لكن شبهه او باقى ماند و موجب وقوع در اشتباه بعضى شده است حتى خود صدر المتالهين چون استادش جناب مير باقر داماد- قدس سرهما- دچار آن شده‏اند و به تأصل ماهيت و اعتباريت وجود قائل بوده‏اند چنانكه صدر المتالهين در آخر فصل پنجم مرحله اولى علم كلى اسفار (ص 10 ج 1) فرمايد: ....و انى كنت شديد الذب عنهم فى اعتبارية الوجود و تاصل الماهيات حتى أن هدانى ربى و انكشف لى انكشافا بينا ان الامر بعكس ذلك و هو ان الوجودات هى الحقائق المتأصلة الواقعة فى العين، و ان الماهيات المعبر عنها فى عرف طائفة من اهل‏ الكشف و اليقين بالاعيان الثابتة ما شمت رائحة الوجود ابدا كما سيظهر لك من تضاعيف اقوالنا الاتية انشاء الله. و ستعلم ايضا ان مراتب الوجودات الامكانية التى هى حقائق الممكنات ليست الا اشعة و اضواء للنور الحقيقى و الوجود الواجبى جل مجده و ليست هى امور مستقلة بحيالها و هويات مترأسة بذواتها بل انما هى شئونات لذات واحدة و تطورات لحقيقة فاردة. كل ذلك بالبرهان القطعى و هذه حكاية عما سيرد لك بسطه و تحقيقه انشاء الله تعالى. و قريب همين بيان را در مشاعر دارد (اول مشعر سادس ص 44 چاپ سنگى): و انى قد كنت فى سالف الزمان شديد الذب عن تاصل الماهيات و اعتبارية الوجود حتى هدانى ربى و ارانى برهانه الخ و همچنين در شواهد ربوبيه ص 13 ط 2. علامه حسن زاده ، هزار و يك نكته، نکته 628 https://eitaa.com/MohammadGelayeri
خلق صلی الله علیه و آله2 تربیت بیش از جنبه علمی آن دارای جنبه های عملی است و مربی در صورتی در کار خود موفق می شود که افزون بر آموزشهای لازم بتواند به گونه ی عملی الگوی کاملی برای تعلیمات خود باشد و با صفات ، اعمال و اخلاق خود تمام مسائل تربیتی را نشان دهد ، این کار در صورتی میسر است که پیامبرانی از جنس بشر به صورت الگوها و اسوه هایی بر گزیده شوند و صفات بر نامه های یک انسان کامل را در عمل نشان دهند ، تا افراد جامعه به آن تأسی کنند و قدم در جای قدمهای آنها بگذارند و مسیر پر پیچ و خم تکامل را به رهبری آنها بپیمایند ، از این رو در قرآن کریم آمده است :«و لکم فی رسول الله اسوة حسنة» (احزاب 21 ) یعنی برای شما در زندگی پیامبر خدا سر مشقی نیکو است ،( جوادی آملی ، انتظار بشر از دین ، ص 51 چ 1380) در سوره قلم آیه 4 نیکویی اخلاق پیامبر را مورد توجه قرار داده و فرمود :«و انک لعلی خلق عظیم» ، تو بر خلق عظیمی هستی ، خلق ملکه ی نفسانی است که با وجود آن افعال به آسانی انجام می شوند و به فضیلت و رذیلت تقسیم می شود ، فضیلت صفات ممدوح مانند عفت و شجاعت است و رذیلت صفات مذموم مثل آز و ترس است. راغب گوید : خَلق و خُلق در اصل یکی است ، مثل شَرب و شرُب ، لکن خَلق به هیأتها و شکل و صورت که مدرک به بصر است اختصاص دارد و خُلق به قوا و سجایای مدرک به بصیرت . آیه بدون ئر نظر گرفتن سیاق ( فی نفسها) گر چه حسن خلق حضرت و عظمت خلق او را مدح می کند لکن با توجه به خصوص سیاق ناظر به اخلاق زیبای اجتماعی او است که مر بوط به معاشرت است ، مثل ثبات بر حق ، صبر و تحمل بر اذیت مردم و خشونت رفتار آنها ، عفو اغماض ، سعه بذل و رفق و مدارا و تواضع او. ( المیزان) https://eitaa.com/MohammadGelayeri
نظر حاج آقا در باره ی سه تن از اساتید درس خارج خود : 1.آیة الله شاهرودی: زندگی زاهدانه او بعد از مرجعیت عامه هم ادامه داشت ، از نظر علمی قوی و عمیق بود ، گرچه دارای طرح و برنامه ی خاصی نبود ، در بین فضلای نجف معروف بود که می گفتند: باید از آقای شاهرودی حرف کشید مانند معدنی که از آن آب بیرون می آورند. 2.آیة الله سید عبد الاعلی سبزواری : در علم و عمل و تقوی قوی بود ، شاید دو دوره بحار الانوار مجلسی را مطالعه کرده بود ، در زمینه ی فقه ، اخلاق ، معارف و ... اطلاعات خوبی داشت ، هیچ وقت نماز های واجب خود را در منزل نخواند، صبح ها در حرم مطهر و روز و شب ها در مسجد نماز می خواند و امام جماعت بود ،قبل از اذان در مسجد حاضر بود تنها کسی بود که در نجف نوافل ظهر و عصر را می خواند البته مختصر و در عین حال نماز ش از نماز امام راحل که مسجدش در همان کوچه بود زودتر تمام می شد 3.آیة الله خویی: از جهت علم ، تربیت اساتید و مراجع در تمام کشورهای اسلامی بی نظیر بود، فردی زیرک . با هوش بود اما در اثر کوشش و زحمات طاقت فرسا به مقامات علمی رسیده بود ، در س او 20 دقیقه بود که در بین اجازه سوال هم نمی داد، محور درسش به خصوص در اصول معمولا مرحوم نائییی بود به ندرت از مرحوم آقا ضیا یا مرحوم کمپانی نقل می کرد. 8 سال فقط خارج اصول گفت و بعد از آن خارج فقه را شروع کرد ، آن 8 سال به فقه او آسیب زد ، اگر از ابتدا برای فقه هم وقت می گذاشت در فقه هم بر دیگران مقدم می شد. خاطرات حجة الاسلام محمد فاضل استر آبادی صص 93-105 https://eitaa.com/MohammadGelayeri
خلق صلی اله علیه و آله 3 در دو آیه آخر توبه به بخشی از این اخلاق اجتماعی پرداخته است : «لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رؤوف رحیم» ( توبه 128 ) «ای مردم خدواند حضرت صلی الله علیه و آله را بر انگیخت که بشری مثل شما و از نوع شما است ( نه خصوص عرب یا قریش ، زیرا علاوه بر نبود دلیل بر آن هنگام نزول آیه رجالی از روم ، فارس و حبشه بین مسلمین بودند ) بر او سخت است ضرر و هلاک شما ،او حریص بر (خیر ) شما مردم از مؤمن و غیر مؤمن است و رأفت و رحمت او شامل مؤمنین است ، پس سزاوار است که از او پیروی کنید » . این آیه گویای شدت میل و حرص او در هدایت مردم و رسیدنشان به سعادت است ( المیزان). در ال عمران آیه 59 آمده است : «فبما رحمة من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکل علی الله ان الله یحب الموکلین » «به سبب رحمت از جانب خدا است که برای آنها رفتار ملایم داری ، اگر تند و نامهربان بودی از اطرافت پراکنده می شدند ، آنها را عفو کن و برایشان از خداوند طلب استغفار کن ، با آنها وقتی که تصمیم گرفتی انجام بده ، بر خدا ت.کل کن که متوکلین را دوست دارد » ، البته سیره پیامبر مشورت بود و قبل از جنگ اُحُد با آنها مشورت کرد ، این آیه در واقع بیان رضایت خدا از سیره او است ، البته مسأله عفو شامل موارد حدود شرعی و نظیر آنها نمی شود و الا تشریع لغو می شد، کما این که «شاور هم فی الآمر» یعنی با آنها در کار مشورت کن بعد از امر به عفو دلالت دارد بر این که این «امر» در ظرف ولایت و تدبیر عامه است که با آنها مشورت می کرد.( المیزان ) https://eitaa.com/MohammadGelayeri
امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) می‏فرماید: «کنّا إذا أحمرّ البأس، اتّقیْنا برسول‏ اللّه‏ صلی الله علیه و آله و سلم فلم یکن أحد منّا أقرب إلی العدوّ منه» (نهج البلاغه غریب کلامه ش۹ ) همواره این‏گونه بود که چون تنور جنگ تافته، و آتش نبرد سرخ می‏شد، ما به رسول خدا پناه می‏گرفتیم و هیچ کس از ما به دشمن نزدیک‏تر از رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم نبود https://eitaa.com/jorenab
بیشتر دوره درس خارج در نجف را نزد دو نفر گذراندم ، یکی از آنها مرحوم آقا میرزا باقر زنجانی و دیگری هم مرحوم آیة الله خویی است . مرحوم آقای زنجانی انصافا در قدرت بیان و قدرت سخن قوی بود ، بسیار خوش بیانبود ، مطلب را به آدم می باوراند ، ضمن این که بسیار متواضع هم بود زندگیش بسیار ساده ومختصر بود و کلا زندگی زاهدانه ی داشت . به مسائل سیاسی عنایت داشت ، منظومه را نزد آیة الله شیخ مسلم ملکوتی خواندم بسیار با سواد و متواضع بود ، از جهت مالی در تنگنا بود و در خانه ی که مال یکی از تجار بغداد بود زندگی می کرد اسفار را پیش مرحوم شیخ صدرا بادکوبه ی می خواندم که عده ی مانع شدند و نگذاشتند ادامه پیدا کند غیر از ایشان کسی حاضر به تدریس نبود ایشان تبحر و تخصص داشتند ، وقتی که درس را شروع کردند ازدحام جمعیت به وجود آمد . مقداری جفر را نزد شیخ حمزه ربانی خواندم . خاطرات حجت الاسلام محمد فاضل ، صص 85 ، 92،91 ، 98 ، 99 https://eitaa.com/MohammadGelayeri
سفارش # استاد: به نظر بنده با توجه به جایگاه و شأنی که روحانیت دارد دو چیز حلال برای آنها اشکال دارد ، یکی مال و منال زیاد داشتن و رفاه طلب بودن است . ائمه ی ما علیهم السلام هیچ وقت رفاه طلب نبودند اگر هم بعضی از آن بزرگواران دارای اموالی بودند بیشتر کارگران از اموال آنها استفاده می کردند تا خودشان ، ... امر دوم با این که حلال است برای روحانیون ایراد دارد مسأله ی ازدواج متعدد است این کار برای روحانیت زشت و خلاف شئون زندگی طلبگی است به خصوص اگر از راه های عادی نباشد بنده افرادی سراغ دارم که به دلیل همین امر منزوی شدند. خاطرت حجت الاسلام محمد ، ص 128 https://eitaa.com/MohammadGelayeri