eitaa logo
دکتر محمدرضا کرامتی
494 دنبال‌کننده
889 عکس
961 ویدیو
38 فایل
دکتر رشته علوم قرآن و حدیث از دانشگاه فردوسی مشهد نکات تفسیری نقد ترجمه‌های قرآن، آثار متفکران و... مفردات قرآن معرفی کتاب فرق کلمات طرح سؤال عقاید امامیه اخلاق احکام و... @mohammadrezakaramatitafsirdoost
مشاهده در ایتا
دانلود
دکتر محمدرضا کرامتی
🌸 امیرالمؤمنین(ع) فرمود این پنج کلمه را از من فرابگیرید ✏️ شرح حدیث حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ابتدا
قَالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : خُذُوا عَنِّي كَلِمَاتٍ لَوْ رَكِبْتُمُ اَلْمَطِيَّ فَأَنْضَيْتُمُوهَا لَمْ تُصِيبُوا مِثْلَهُنَّ أَلاَ لاَ يَرْجُو أَحَدٌ إِلاَّ رَبَّهُ وَ لاَ يَخَافَنَّ إِلاَّ ذَنْبَهُ وَ لاَ يَسْتَحْيِي اَلْعَالِمُ إِذَا لَمْ يَعْلَمْ أَنْ يَتَعَلَّمَ وَ لاَ يَسْتَحْيِي إِذَا سُئِلَ عَمَّا لاَ يَعْلَمُ أَنْ يَقُولَ اَللَّهُ أَعْلَمُ وَ اِعْلَمُوا أَنَّ اَلصَّبْرَ مِنَ اَلْإِيمَانِ بِمَنْزِلَةِ اَلرَّأْسِ مِنَ اَلْجَسَدِ وَ لاَ خَيْرَ فِي جَسَدٍ لاَ رَأْسَ لَهُ . الخصال ج ۱، ص ۳۱۵ https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 چرا امیرالمؤمنین علی (ع) چنین د‌ل‌آشناست و فراموش‌شدنی نیست؟ شهیدمطهری | عضوشوید 👇 @hosein_darabi
بسم الله الرحمن الرحیم سلام عليكم [چرا حضرت نوح عليه السلام اول برای خودش دعا کرد سپس برای دیگران؟ جواب احتمالی علامه جوادی اینه:] آنچه در دعاي حضرت نوح (عليه السلام) مشهود است، تقديم دعا براي خود بر دعا براي ديگران است، زيرا چنين گفت: (رب اغفر لي ولوالدي ولمن دخل بيتي مؤمناً وللمؤمنين والمؤمنات)[1] . با اين كه مقام والدين بسيار گرامي است چنانكه بعد از وي حضرت خليل (عليه السلام) نيز در دعا همين سيره را عمل كرد و گفت: (ربّنا اغفر لي ولوالدي وللمؤمنين)[2]. شايد راز تقديم نام خود در دعا اين باشد كه دعا براي غير، زمينه آن را در ذهن زنده مي كند كه دعاكننده از قرب خاصّي به حضرت حق برخوردار بوده و نيازي به راز و درخواست ندارد و همين مايه‌ي احتجاب خواهد شد از اين رو قبل از دعا براي غير، احتياج خود را گفتن وعجز خويش را آشكار كردن، زمينه‌ي هر گونه توهّم باطل را از بين مي برد. =========== [1]ـ سوره‌ي نوح آيه‌ي 28. [2]ـ سوره‌ي ابراهيم، آيه‌ي 41. سيره پيامبران در قرآن ج ۶ صص ۲۸۱ و ۲۸۲ https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
دکتر محمدرضا کرامتی
قَالَ [الصادق عليه السلام]: أَحَبُّ إِخْوَانِي إِلَيَّ مَنْ أَهْدَى إِلَيَّ عُيُوبِي. الکافي ج ۲،
از اعضای محترمی که تا کنون به این نظرسنجی جواب داده‌اند، متشکرم. سایر اعضای گرامی هم تا فردا ساعت ۰۶:۰۰ مهلت جواب دادن دارند.
[رسم علامه جوادی آملی (و افراد دقیق) اینه که کلمه‌ی «درجات» رو برای مراحل خوب و بایستنی به کار می‌برند و کلمه‌ی «درکات» رو برای مراحل بد و نبایستنی. یک نمونه‌اش اینه:] ره آورد سير آدمي در مسير درجات يا دركات انسان در نظام هستي، يا در مسير «درجات» و ولايت الهي حركت مي كند يا در مسير «دركات» و ولايت شيطاني و هبوط به سوي اَسفل السافلين. اگر انسان در مسير ولايت الهي قرار گرفت به جايي مي رسد كه ابتدا محبّ و سپس محبوب خداي سبحان مي شود و آنگاه خداي سبحان، زبان، چشم و گوش او مي شود و چنين انسان ملكوتي به وسيله خدا مي شنود، مي بيند، مي گويد و...: «وإنه ليتقرّب إلي بالنافلة حتي أحبّه فإذا أحببته كنت سمْعَه الذي يسمع به وبصره الذي يبصر به ولسانه الذي ينطق به ويده التي يبطش بها... »[1] و از اين برتر مقامي است كه انسان، «عين الله» و «يد الله» شود، همان گونه كه اميرالمؤمنين(عليه السلام) مي فرمايد: «أنا عين الله وأنا جنب الله وأنا يدالله»[2] . تفصيل بحث درباره قرب نوافل و قرب فرايض كه در حديث معروف به قرب نوافل مطرح است، به محلّ مناسب خود موكول مي شود. كسي كه در مسير دركات شيطاني حركت كند، ادله عقلي و نقلي نشانه آن است كه در اين مسير ابتدا به جايي مي رسد كه شيطان در دل او آشيانه مي كند و سپس شيطان با زبان او سخن مي گويد و با چشم او مي بيند؛ يعني، چنين شخصي ابزار ادراك و تحريك شيطان مي گردد و... تا آن جا كه سخن انسان جز گناه و نگاهش جز معصيت نباشد: «اتخذوا الشيطان لأمرهم ملاكاً واتخذهم له أشراكاً فباض وفرّخ في صدورهم ودبّ ودرج في حجورهم فنظر بأعينهم ونطق بألسنتهم»[3]. =========== [1]ـ اصول كافي، ج2، ص352. [2]ـ بحار، ج 24، ص 194. [3]ـ نهج البلاغه، خطبه 7. تسنيم، ج ۲ ص ۲۹۱ https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
دکتر محمدرضا کرامتی
قَالَ [الصادق عليه السلام]: أَحَبُّ إِخْوَانِي إِلَيَّ مَنْ أَهْدَى إِلَيَّ عُيُوبِي. الکافي ج ۲،
بسم الله الرحمن الرحیم سلام عليكم چون عدد اعضای محترم موافق ادامه‌ی ارائه‌ی گزیده‌ی تفسیر آیات، پنج برابر عدد اعضای محترم مخالف بود، لذا إن شاء الله ادامه خواهد داشت. 👇
بسم الله الرحمن الرحیم سلام عليكم ۱۰۵ بقره كافران (از اهل كتاب يا مشركان) به سبب حسادت، دوست نمي‌داند كمترين خيري از سوي پروردگار بر مسلمانان فرود آيد؛ چه رسد به خير نبوت و رسالت. افزون بر اين، براي گمراه كردن و باز گرداندن آنان به كفر مي‌كوشند، تا مسلمانان هيچ مزيّتي بر آنان نداشته باشند، ليكن آرزوهاي باطل كافران هيچ نقشي در نيامدن نبوت و رسالت يا زوال و رفتن آن ندارد؛ زيرا نبوت و رسالت، فضل عظيم و برجسته‌ترين مظهر رحمت خاص الهي است، و زمامدار اين رحمت و فضل خداست و او هر كس را بخواهد حكيمانه از آن بهره‌مند مي‌كند. فضل و رحمت خداوند بي‌كران و پايان ناپذير است و خداي سبحان نيز آن را طبق اراده و مشيّت خويش مي‌بخشد، ليكن خواست خداوند بر مدار علم و حكمت است و او كه از درون افراد نيز آگاه است مي‌داند كه فضل و رحمت ويژه خود را به چه كسي عطا كند. تسنيم ج ۶ صص ۴۹ و ۵۰ https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
با تسلیت سال‌روز وفات حضرت زینب سلام الله علیها مطلبی از مرحوم علامه مصباح یزدی رضوان الله علیه و کَثَّرَ اللهُ أَمثالَهُ (خدا مانند ایشان را زیاد کند) تقدیم می‌گردد: در فرهنگ ما بزرگترين سرمايه زن حياست، اما در ارتباط با مصاديق اين مفهوم ارزشى، جامعه ما افراطهاى بى‌جايى دارد. دختر عفيف و با حجاب را چنان تربيت مى‌كنند كه نتواند جلوى مرد نامحرم حرف بزند و به او تفهيم مى‌كنند كه اين عمل بازتاب حياست! از نظر اسلام، يك زن بايد قدرت سخن گفتن در برابر ديگران را در خود بپروراند، اما بسيار بجا و پسنديده است كه آنجا كه نبايد حرف بزند، حرف نزند و يا صدايش چنان نرم و نازك نباشد كه ديگران را تحريك كند؛ اما نبايد او را عادت داد كه اصلا نامحرم صدايش را نشنود. درواقع ما نتوانسته‌ايم مسائل و جنبه‌هاى مختلف را از هم تفكيك كنيم. اگر سخن گفتن زن در برابر ديگران ناپسند مى‌بود، حضرت زهرا(عليها السلام) كى مى‌توانست، در مسجد مدينه، آن خطبه غراء را ايراد كند؟ يا زينب كبرى(عليها السلام) كى مى‌توانست، در مجلس ابن زياد، خطبه بخواند؟ بله شرع مى‌گويد: نبايد چنان سخن گفت كه موجب تحريك و انحراف ديگران گردد و نحوه حرف زدن بر انگيزنده شهوت باشد والا شايسته نيست كه زن توان حرف زدن نداشته باشد. افراطها و به معنايى تفريطهايى ما در يك سرى مسائل ـ بخصوص ارزشهاى اخلاقى و تربيتى ـ داريم كه آثار بدى بر جاى گذاشته است. غربى‌ها وقتى آثار بد آن افراطها را ملاحظه كردند و درصدد برآمدند كه جلوى آن آثار منفى را بگيرند، به تفريط افتادند و از اصل، آن ارزشها را كنار زدند: ما آمديم كودكان را خجالتى بار آورديم كه نتوانند جلوى بزرگترها حرف بزنند. زنان را چنان بار آورديم كه نتوانند جلوى مردان حرف بزنند، آنان وقتى ديدند اين كار نابجا و نادرست است گفتند: كودك بايد در هر كارى آزاد باشد، زن بايد آزاد باشد و از هيچ چيز پروا و شرم نداشته باشد؛ ولو اينكه در برابر مردان عريان شود! آن برداشت نابجا از شرم و حيا و خجالتى بودن، بازتابش در غرب اين شد كه بكلى قيود و حدود را كنار گذاردند:«‌الْجاهِلُ إِما مُفْرِطٌ وَ إِما مُفَرَّطٌ‌»[کرامتی: بايد به صورت اسم فاعل، مشکول می‌شد یعنی «مُفَرِّط». این هم سند: «وَ قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: لاَ يُرَى اَلْجَاهِلُ إِلاَّ مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً. بحارالأنوار ج ۶۸ ص ۲۱۷»] نادان يا افراط مى‌كند و يا تفريط. نه ما اسلام را درست شناختيم و نه آنها به راه صحيح رفتند. ره‌توشه جلد اول ص ۳۳۰ https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
5.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲 حضرت زینب سلام‌الله جهاد تبیین را راه انداختند.