eitaa logo
دکتر محمدرضا کرامتی
497 دنبال‌کننده
877 عکس
948 ویدیو
38 فایل
دکتر رشته علوم قرآن و حدیث از دانشگاه فردوسی مشهد نکات تفسیری نقد ترجمه‌های قرآن، آثار متفکران و... مفردات قرآن معرفی کتاب فرق کلمات طرح سؤال عقاید امامیه اخلاق احکام و... @mohammadrezakaramatitafsirdoost
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظاتی از شعرخوانی آقای مجتبی رمضانی در آغاز دیدار امروز مقام معظم رهبری، به مناسبت پنجمین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی. ۱۴۰۳/۱۰/۱۲ https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم عجل لولیک الفرج إنّ الّذين يأكلون أموال اليتامي ظلماً إنّما يأكلون في بطونهم ناراً و سيصلون سعيراً (10) آيه قبل مكافات دنيوي تجاوز به حقوق و اموال يتيمان را بيان مي كرد و اين آيه عذاب باطني و اخروي آن را. كيفر سخت كساني كه ستمكارانه در اموال يتيمان تصرف مي كنند اين است كه تنها آتش مي خورند نه چيز ديگر: (إنَّ الَّذينَ يَأكُلونَ أموالَ اليَتامي ظُلماً إنَّما يَأكُلونَ في بُطونِهِم نارا)، زيرا روش ظالمانه و تعدّي مستمر كه از (يَأكُلون) فهميده مي شود، چيزي از حق و حلال براي انسان ستمگر باقي نمي گذارد. از سوي ديگر يتيم ـ كه هيچ پناه و تكيه گاهي جز خدا ندارد و از همين رو دعايش خالصانه، مؤثر و مستجاب است ـ توان دفاع از حق خويش را ندارد، بدين سبب ستم به او با ظلم هاي ديگر متفاوت و بسي بزرگ و جانكاه است، از اين رو كيفر آن افزون بر روسوزي، به درون ظالم سرايت مي كند و باطن او را نيز مي سوزاند: (إنَّما يَأكُلونَ في بُطونِهِم نارا). حرمت خوردن مال يتيم، در مصرف كردن مواد غذايي منحصر نيست، بلكه هرگونه تصرف ظالمانه در اموال يتيم، حرام و ممنوع است، بنابر اين، عبارت (إنَّما يَأكُلونَ في بُطونِهِم نارا) نيز به كيفر خوردن اختصاص ندارد. كلمه (ظُلما) در مقام تحديد و مفيد حصر است، بنابراين، تجارت و تعامل عادلانه با مال يتيم جايز است، چون هيچ گونه ستمي به وي نمي شود. قيد (في بُطونِهِم) اولاً براي تأكيد است، زيرا روشن است كه شي ء خوردني درون شكم مي رود. ثانياً مفيد آن است كه تنها آتش مي خورند و شكمشان را از آن آكنده مي كنند، به گونه اي كه جا براي چيز ديگر نيست، وگرنه مي فرمود: «في بعض بطونهم». ثالثاً اشاره است به خط مشي اين گونه افراد كه بر مسير شكم است. به هر روي، آيه شريفه چهره حقيقي تجاوز به مالِ يتيم را آتشخواري معرفي مي كند. آيه از باب مجاز و تشبيه و به اين معنا نيست كه خوردن مال يتيم معصيت است و به جهنّم مي انجامد، بلكه طبق ظاهر آيه، تصرف ظالمانه در مال يتيم واقعاً خوردن آتش است. بايد به اين معناي ظاهر ملتزم شد، هرچند راز و رمزش معلوم نباشد. متجاوز به حقوق و اموال يتيمان هم اكنون آتشخواري را شروع كرده و با آتش قرين است؛ ولي در عالم طبيعت آن را ادراك نمي كند و با مرگ و در نتيجه برطرف شدن علايق دنيوي و به پايان رسيدن مستي طبيعت، سوخت و سوز خود را حس مي كند. متجاوزان به اموال يتيمان به زودي (در معاد) در آتش فروزان بريان خواهند شد: (سَيَصلَونَ سَعيرا). اين عذاب اخروي، ظهور و بروز همان آتشخواري دنياست كه از تصرف ظالمانه در مال يتيم پديد آمده بود. مرگ زودهنگام متجاوز به اموال يتيمان، يا كوته عمري او نسبت به ابديت او در جهان آخرت، زمينه صدق زودرس بودن معاد و تعبير (سَيَصلَون) را فراهم مي كند. تسنيم ج 17 صص 471 و 472 https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
خاتم اوصياء، وارث منحصر به فرد كمالات امام عصر(عج) خصوصيت روشني دارند كه در ديگر امامان معصوم پوشيده داشته مي شد و آن وراثت زمين است. ساير ائمه هدايت(عليهم‌السلام) هم وارث بودند و هم مورّث؛ يعني هم امامت را ارث مي بردند و هم آن را به ارث مي نهادند؛ امّا درباره امام عصر(عج) اين گونه نيست و به بيان لطيف مرحوم سيد حيدر آملي» حضرت خاتم الاولياء وارث منحصر به فرد است؛ يعني تنها وارثي است كه همه كمالات گذشتگان خود را به ارث برده است و چون بعد از او ولي ديگري نخواهد آمد، كسي هم ميراثبر او و نيز وي مورّث كسي نيست. =========== [1]ـ سوره نمل، آيه 62. [2]ـ تأويل الآيات، ص 399؛ بحار الانوار، ج51، ص59. مرحوم سيد حيدر آملي نكته مزبور را از اين آيه قرآن كريم فهميده است كه (ونُريدُ اَن نَمُنَّ عَلَي الَّذينَ استُضعِفوا فِي الارضِ ونَجعَلَهُم اَئِمَّةً ونَجعَلَهُمُ الورِثين).[1] مي گويد كه وقتي خبر با «الف و لام» ذكر مي شود مفيد حصر خبر در مبتدا است؛ به اين معني كه تنها آن حضرت(عج) وارث محض است. =========== [1]ـ سوره قصص، آيه 5. جوادی آملی، امام مهدی (عج) موجود موعود صص 82 و 83 https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
اصل شانزدهم از آنجا که زبان قرآن و علوم و معارف اسلامی عربی است و ادبیات فارسی کاملاً با آن آمیخته است این زبان باید پس از دوره ابتدایی تا پایان دوره متوسطه در همۀ کلاسها و در همه رشته ها تدریس شود. https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
خدا سال‌روز ولادت پربرکت امام محمد باقر علیه السلام را بر شما مبارک کند. در حديثي از امام باقر عليه السلام خطاب به جابربن‌يزيد جعفي كه يكي از اصحاب سرّ حضرت مي‌باشد، نقل شده است: بدان [اي جابر] كه تو پيرو ما نخواهي بود مگر آنكه اگر همة همشهريان تو گرد آيند و بگويند: جابر مرد بدي است، نگران نشوي و اگر همه بگويند: جابر مرد خوبي است، باز هم دل‌خوش نگردي؛ بلكه خود را بر كتاب خدا عرضه كن [ابن‌شعبة الحراني، تحف العقول، ص284.] اهل‌بيت عليهم السلام درصددند افراد را به‌گونه‌اي تربيت كنند كه از مال، جان، عزت، آبرو و عزيزان خود در راه انجام وظيفة الهي دريغ نكنند و متزلزل نشوند. تربيت‌شدگان مكتب اهل بيت عليهم السلام، به‌يقين، اين روحية ايثار را در جهاد فرهنگي نيز حفظ و تمام عمر را صرف تبيين و ترويج ارزش‌ها و عقايد اسلامي مي‌كنند. اگر چنين كسي در اين راه ملامت شود، هرگز متزلزل و پشيمان نمي‌شود. كسي كه با هدف و انگيزة الهي به تحصيل علوم ديني و تبليغ معارف الهي، يا به كار ديگري مي‌پردازد، هرگز از ملامت ديگران دلسرد نمي‌شود؛ از‌اين‌رو، هرچه بگويند: «‌اگر فلان كار را مي‌گرفتي، ماهيانه چقدر درآمد داشتي؛ و با اين قرض و بدهكاري و خانة گِلي و اين وضع فلاكت‌بار كه نمي‌توان درس خواند و دين را ترويج کرد و...‌»، در عقيدة صحيح او تأثيري نمي‌گذارد و او را سست نمي‌سازد. مصباح یزدی، زلال نگاه، موانع کسب و ارتقای بصیرت، ص مجهول https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
مکتب حاج قاسم وقتی گفته می‌شود، حاج قاسم سلیمانی یک مکتب است، باید دانست که: اولاً مکتب، جهان‌بینی و ایدئولوژی (نمی‌دانم آیا برای عبارت ایدئولوژی، معادل ساخته شده یا نه) دارد. جهان‌بینی، شامل هست و نیست‌های مهم است و ایدئولوژی، باید و نبایدهای مهم را در بر می‌گیرد. پس معنای مکتب بودن این شهید محبوبمان این است که هم باید عقاید او مورد معرفت قرار گیرد و هم عملکردش مورد دقت. ثانیاً وقتی او یک مکتب است، معنایش این است که باید افرادی معلم آن مکتب قرار گیرند و افرادی در آن مکتب متعلم شوند. ثالثاً معلوم است که مکتب حاج قاسم در طول مکتب اسلام عزیز است نه در عرض (و مقابل) آن. منتها چون گفتارِ نشان‌دهنده عقاید او و رفتار ناشی از عقایدش را احساس کرده و می‌کنیم، از این طریق بهتر و آسان‌تر با مکتب اسلام آشناتر می‌شویم. فاتح دل‌ها، شهید سلیمانی، افتخار اسلام و ایران است. مکتبش پررهرو و یادش انسان‌ساز. محمدرضا کرامتی https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
نقد رفتار مؤمنان محترم نمازگزار در مساجد در مورد دعای يَا مَنْ أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ توسط کرامتی. اول، نقل «دعا و توضیح آن در مفاتیح الجِنان» سپس نقد رفتار. سيّد ابن طاووس از محمد بن ذکران... روايت كرده كه گفت: به امام صادق (عليه السّلام) عرض كردم فدايت شوم اين ماه ماه رجب است مرا در اين ماه دعايي تعليم كن كه حق تعالي مرا به آن سود بخشد، حضرت فرمود: بنويس بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ بگو در هر روز از رجب در صبح و شام در عقب نمازهاي روز و شب: يَا مَنْ أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ كُلِّ شَرٍّ يَا مَنْ يُعْطِي الْكَثِيرَ بِالْقَلِيلِ يَا مَنْ يُعْطِي مَنْ سَأَلَهُ يَا مَنْ يُعْطِي مَنْ لَمْ يَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً أَعْطِنِي بِمَسْأَلَتِي إِيَّاكَ جَمِيعَ خَيْرِ الدُّنْيَا وَ جَمِيعَ خَيْرِ اﻵْخِرَةِ وَ اصْرِفْ عَنِّي بِمَسْأَلَتِي إِيَّاكَ جَمِيعَ شَرِّ الدُّنْيَا وَ شَرِّ الآخِرةِ فَإِنَّهُ غَيْرُ مَنْقُوصٍ مَا أَعْطَيْتَ وَ زِدْنِي مِنْ فَضْلِكَ يَا كَرِيمُ راوي گفت: حضرت مَحاسن (موهاي صورت) شريف خود را در پنجه ي چپ گرفت، و اين دعا را با حالت درماندگي و زاري همراه حركت دادن انگشت اشاره دست راست خواند ، و پس از اين گفت: يَا ذَا الْجَلاَلِ وَ الإِْكْرَامِ يَا ذَا النَّعْمَاءِ وَ الْجُودِ يَا ذَا الْمَنِّ وَ الطَّوْلِ حَرِّمْ شَيْبَتِي عَلَي النَّارِ نقد کرامتی: مردم دیار ما (از دیگر دیار اطلاع ندارم) این دعا را می‌خوانند و وقتی می‌رسند به «یا ذا الجلال و الإكرام» با دست چپ ریش خود را گرفته و انگشت دست راست را همراه دست راست به طرف راست و چپ تکان می‌دهند. اولا از قسمت فارسی متن بالا که بین قسمت «یا من ارجوه...» و قسمت «يا ذا الجلال و الإكرام...» نوشته شده است می‌فهمیم گرفتن ریش و حرکت انگشت توسط امام علیه السلام شامل قسمت «یا من ارجوه» تا «یا کریم» است اما اینکه در وقت خواندن «یا ذا الجلال و الإكرام...» هم گرفتن ریش و تکان دادن انگشت ادامه داشته یا نه، به صراحت معلوم نیست. ثانیاً حرکت انگشت بدون حرکت دست هم ممکن است (لازم نیست دست هم حرکت کند). گمانم بر این است که دو چیز منشأ این رفتار اشتباه شده است: 1- کم دقتی خوانندگان متن فارسی مفاتیح و به تبع آن، تقلید خیلی از مردم از آن گروه خواننده متن. 2- گنجانده شدن بیان رفتار امام علیه السلام (گرفتن ریش و حرکت دادن انگشت) قبل از «یا ذا الجلال و الإكرام...» https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرائت دعای ماه رجب. مجید رمضانی کاوانلو https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
🔰 حاج‌ قاسم از منظر دشمنان 🔸رهبر معظم انقلاب اسلامی در وصف شهید سلیمانی «صدق» و «اخلاص» را خلاصه، نماد و نمایه مکتب سلیمانی خواندند و با اشاره به الگو شدن حاج قاسم در میان جوانان منطقه فرمودند:« سلیمانی عزیز، ملی‌ترین و امتی‌ترین شخصیت ایران و دنیای اسلام بود و هست». این شهید بزرگوار در نگاه دشمنان نیز به اندازه دوستان شخصیت ممتاز و قابل احترامی هست. چند نمونه از این نظرات را مرور میکنیم: 🔹اوباما، رئیس جمهور سابق آمریکا: ژنرال قاسم سلیمانی دشمن من است ولی من برای او احترام ویژه ای قائل هستم. 🔹نشریه آلمانی اشپیگل: قاسم سلیمانی، مردی موفق تر از فرماندهان آمریکایی است، کسی که حاضر نیست در خانه بماند و نیروهای خود را به جبهه نبرد بفرستد. 🔹نشریه لوموند فرانسه: او قویترین مرد خاورمیانه و چگوارای ایران است و ایرانیان به او عشق می ورزند. 🔹جان کری وزیر امورخارجه سابق آمریکا: برای یکبار هم که شده مایلم قاسم سلیمانی را از نزدیک ببینم. 🔹زلمای خلیل زاد، سفیر سابق آمریکا در امور افغانستان: همانقدر که مقامات آمریکایی سلیمانی را به جنگ افروزی متهم می کنند، او در ایجاد صلح در منطقه نیز فعال بوده است. 🔹نشریه آمریکایی ویکلی استاندارد: قاسم سلیمانی آقای همه فن حریف ایران است، آیا کاری هست که او نتواند انجامش بدهد؟ 🔹مجله آمریکایی فارین پالیسی: با مدیریت ژنرال سلیمانی دشمنان ایران در عراق به دوست تبدیل شدند و اکنون آنها دارند برای ایران در سوریه می جنگند. 🔹پامپوئو، رئیس اسبق سازمان سیاه و وزیر امور خاجه سابق آمریکا: من سال ۹۶ (۲۰۱۷) درباره رفتار و اقدامات ایران در عراق برای ژنرال سلیمانی نامه ای نوشتم و منتظر پاسخش ماندم، اما ایشان اصلا حاضر نشد که نامه من را باز کند و بخواند. 🔹روزنامه تایمز آمریکا: قاسم سلیمانی عامل اصلی و بزرگ درماندگی آمریکا در منطقه و غرب آسیا است. 🔹نیویورک تایمز: او یک دشمن بزرگ و خطرناک است که مورد تنفر ما و مورد تحسین و توصیف افکار عمومی است. 🔹مارک گریچ کارشناس موسسه دفاعی آمریکا: ژنرال قاسم سلیمانی یکی از ۱۰ چهره متفکر برتر در عرصه امنیتی و دفاعی جهان است که اثر انگشت او از یمن تا سوریه پیداست. 🔹جک کین، فرمانده سابق نیروی زمینی آمریکا: من فکر نمی کنم‌ تا قاسم سلیمانی زنده است، کار ما بسامان برسد، چونکه همه مخالفان در مقابل استراتژی های او درمانده شده‌اند. ✍🏼 🔸فانوس🔸 https://eitaa.com/joinchat/1843462178C0f358f7318
گزیده‌ای از بیانات رهبرانقلاب درباره مرحوم آیت‌الله مصباح یزدی حکیم مجاهد و انقلابی  حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیام تسلیت در پی درگذشت آیت‌الله مصباح یزدی فرمودند: «با تأسف و تأثر فراوان خبر درگذشت عالم ربانی، فقیه و حکیم مجاهد، آیةالله آقای حاج شیخ محمدتقی مصباح یزدی را دریافت کردم. این، خسارتی برای حوزه‌ی علمیه و حوزه‌ی معارف اسلامی است.» رسانه KHAMENEI.IR به‌مناسبت سالگرد رحلتِ عالم ربانی آیت‌الله مصباح یزدی در مطلب پیش‌رو گزیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب درباره‌ی شخصیت، اندیشه و آثارِ ایشان را بازخوانی می‌کند.  توفیق سلوک در طریق معرفت توحیدی پارسائی و پرهیزگاری خصلت همیشگی ایشان از دوران جوانی تا آخر عمر بود و توفیق سلوک در طریق معرفت توحیدی، پاداش بزرگ الهی به این مجاهدت بلند مدت است. ۱۳۹۹/۱۰/۱۳ [آقای مصباح] واقعاً از مفاخر زمان ما و از برکات خدا بر ملت و بر حوزه‌ها و بر جوانان ماست. ۱۳۷۷/۰۹/۲۵  منبع اندیشه بی‌غل‌وغشِ اسلامی جناب آقاى «مصباح» که حقیقتاً یکى از وجودهاى مبارک و مغتنم و منبع فکر و اندیشه‌ى بى‌غلّ و غش معارف اسلامى در دوره‌ى ما هستند. ان‌شاءاللَّه خداوند وسیله‌ى بهره‌مندىِ هرچه گسترده‌تر و عمیقتر جوانان را از این سرچشمه‌هاى معرفت فراهم نماید. ۱۳۸۱/۵/۱۷ * مثلِ علّامه طباطبایی و شهید مطهری من ایشان را نزدیک به چهل سال است میشناسم و به ایشان ارادت قلبی دارم؛ فقیه، فیلسوف، متفکّر و صاحب‌نظر در مسائلِ اساسی اسلام. اگر خدای متعال به نسل کنونی ما این توفیق را نداد که از شخصیتهایی مثل مرحوم علّامه‌ی طباطبایی، یا مرحوم شهید مطهّری استفاده کند، بحمداللَّه این شخصیت عزیز و عظیم، خلاءِ آن عزیزان را در زمان ما پر میکنند. ۱۳۷۸/۶/۱۳ * اهلِ حضور انقلابی در میدان‌ها ایشان متفکری برجسته، مدیری شایسته، دارای زبان گویائی در اظهار حق و پای با استقامتی در صراط مستقیم بودند. خدمات ایشان در تولید اندیشه‌ی دینی و نگارش کتب راه‌گشا، و در تربیت شاگردان ممتاز و اثرگذار، و در حضور انقلابی در همه‌ی میدانهائی که احساس نیاز به حضور ایشان میشد، حقاً و انصافاً کم‌نظیر است. ۱۳۹۹/۱۰/۱۳ * مورد هجوم تبلیغات دشمن شما مى‌بینید این هجومهاى تبلیغاتى را که به شخصیتهاى برجسته، به انسانهاى والا و با اخلاقهاى برجسته مى‌کنند؟ اینها همه‌اش نشان دهنده‌ى اهداف و نیّات دشمن است. وقتى یک نفر مثل جناب آقاى مصباح مورد هجوم تبلیغاتى قرار مى‌گیرد، مى‌بینید که همین «و هم ینهون عنه و ینأون عنه». حرف رسا و نافذ، منطق قوى و مستحکم، هر جایى که باشد، دشمن آن‌جا را زود تشخیص مى‌دهد؛ چون حسابگر است. دشمن آن‌جا را مى‌شناسد و به مقابله‌اش مى‌آید. با مرحوم شهید مطهرى نیز همین‌گونه برخورد کردند. ۱۳۷۹/۶/۱۰ * از کُتب و معارفِ آیت‌الله مصباح استفاده کنید باید کارى کنید که این پایه‌های [اعتقادی] چنان مستحکم شود که جز در خدمت قرآن و اسلام و اهل بیت علیهم‌السّلام قرار نگیرد. به نظر من، یکى از کارهایى که مى‌تواند خیلى به این قضیه کمک کند، این است که از کتابهاى شهید مطهّرى و معارف بزرگانى که بحمداللَّه امروز هستند، از قبیل آقاى «مصباح» و دیگران، که واقعاً مبانى فکرى اسلامى را در دست دارند، استفاده کنید. ۱۳۸۰/۴/۴ * تلاش برای ترویج و اعتلای علوم عقلی خوشبختانه در دوران جمهوری اسلامی علوم عقلی رونق گرفته. خب، در قبل از انقلاب در قم خبری نبود؛ زمانی که ما بودیم، مثلاً فرض کنید یک درس آقای طباطبائی با یک عدّه‌ی معدود مثلاً چهل پنجاه نفره بود؛ امّا حالا مثلاً جناب آقای جوادی که سالها [است] در این زمینه [فعّالند]، جناب آقای مصباح، جناب آقای سبحانی و تشکیلاتشان در زمینه‌ی مسائل کلامی، و درسهای متعدّد فلسفه‌ای که شنیدم در قم هست، اینها زمینه‌ی ترویج و اعتلای علوم عقلی را به انسان مژده میدهد که چنین زمینه‌ای به وجود آمده. ۱۳۹۷/۲/۳ * خسارت خبرگان بدون حضور آقای مصباح بعضی از بزرگان ما هستند که اینها رأی آوردن و نیاوردنشان، هیچ مِساسی به شخصیّت اینها پیدا نمیکند. بعضی هستند که مجلس خبرگان از حضور آنها بهره‌مند میشود، نه آنها از حضور در مجلس خبرگان. امثال جناب آقای یزدی یا جناب آقای مصباح، کسانی هستند که وقتی در مجلس خبرگان حضور داشته باشند، مجلس وزانت بیشتری پیدا میکند. نبودن اینها در مجلس خبرگان، به اینها هیچ‌گونه ضرری نمیزند. بله، برای مجلس خبرگان نبودن اینها خسارت است. ۱۳۹۴/۱۲/۲۰ * منبع خیر و برکت از لحاظ فکری تفکر دینی ما، ارتباط با خدا، ارتباط با منبع قدرت، منبع زیبایی و منبع وجود است. هرچه این ارتباط، بیشتر باشد، بهتر است. هرچه این ایمان، قویتر و این استدلالها، استدلالهای محکم باشد، بهتر است. خوشبختانه امروز اساتید بزرگی هستند... از اینها میتوانید حداکثر استفاده را بکنید. در قم، بزرگان و اساتیدی مثل آقای «مصباح» و ادامه دارد 👇 https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
دیگران هستند؛ هرچه میتوانید، از آنها استفاده کنید. آنان برای شما از لحاظ فکری، خیلی منبع و منشأ خیر و برکتند. ۱۳۷۶/۱۱/۱۱   کسی مثل آقای مصباح با این خصوصیات نداریم مرحوم آقای مصباح (رضوان ‌الله ‌علیه) یک خصوصیّات منحصربه‌‌فردی داشتند که من در مجموعه‌ی فضلای برجسته‌ی قم که از قدیم می‌شناختیم، و حالا هم  بحمدالله برکات بعضی‌شان ادامه دارد، نگاه میکنم، جامع این خصوصیّات را کسی مثل مرحوم آقای مصباح مشاهده نمیکنم؛ علم فراوان، فکر خوب و نوآور، بیان رسا و واضح، انگیزه‌ی تمام‌نشدنی و بی‌نظیر، خلقیّات و رفتارهای شایسته و برجسته، سلوک و معرفت و توجّه معنوی و مانند اینها؛ مجموع اینها را واقعاً انسان نمیتواند پیدا کند. اینها در آقای مصباح جمع بود. ۱۴۰۱/۱۰/۰۵ * دیدارش موجب یاد خدا بود وجود ایشان[مرحوم آقای مصباح] واقعاً مایه‌ی برکت بود، آدم از دیدن ایشان استفاده میکرد. از جمله‌ی آن کسانی بود که «مَن یُذَکِّرُکُمُ اللهَ رُؤیَتُه» بود؛ رؤیت ایشان هم آدم را کمک میکرد، پیش میبُرد، به یاد خدا می‌انداخت. ۱۴۰۱/۱۰/۰۵ * مبتکر «طرح ولایت» و «مرکز تحقیقات امام خمینی» «طرح ولایت» یکی از ابتکارات ایشان[مرحوم آقای مصباح] است؛ همین تشکیلات عظیم مرکز تحقیقات امام خمینی یکی از همان ابتکارات است؛ کتابهایی که ایشان نوشته‌اند، چه کتابهای علمی، چه آنچه مربوط به اخلاقیّات و معنویّات و [برای] استفاده‌ی عموم و مانند اینها است، یکی از‌ آن کارها است؛ اینها را نباید گذاشت تعطیل بشود. الحمدلله آثار ایشان از همه جهت خوب است. ۱۴۰۱/۱۰/۰۵ * مرجع و استاد مسائل فکری مرحوم آقای مصباح (رضوان ‌الله ‌علیه) یک استادِ فکر بود؛ البتّه ایشان کارهای سیاسی و فکرهای سیاسی هم میکردند، درباره‌ی آنها [یعنی] مسائل سیاسی بحثی ندارم، [لکن] درباره‌ی مسائل فکری یک راهنما و مرشدی بود که میتوانست مرجع و ملجأ باشد. این ‌جور آدمها لازمند که استاد فکر باشند. ۱۴۰۱/۰۲/۰۶ https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم عجل لولیک الفرج يوصيكُمُ اللهُ في أولادِكُم لِلذَّكَرِ مِثلُ حَظِّ الأُنثَيَينِ فَإن كُنَّ نِساءً فَوقَ اثنَتَينِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَكَ وإن كانَت واحِدَة فَلَهَا النِّصفُ ولأبَوَيهِ لِكُلِّ وحِدٍ مِنهُمَا السُّدُسُ مِمّا تَرَكَ إن كانَ لَهُ وَلَدٌ فَإن لَم يَكُن لَه... (11) در آيه 7 حكم كلي ارث بيان شد. آيه كنوني شرح و تفصيل آن آيه و در حكم سرفصل براي آيات ارث است. احكام آيه ارث، قطعي، لزومي و واجب الاتباع است: (فَريضَةً مِنَ الله) نه استحبابي. نمي توان با استناد به تعبير (يوصيكُم) اين احكام را تنها سفارشي راجح و معمولي (نه احكامي الزام آور و تغيير ناپذير) دانست، زيرا قرآن كريم كلمه «وصيت»، «توصيه» و «ايصاء» را درباره حكم لزومي نيز به كار برده است. خداي سبحان خطاب به عموم مردم (نه خصوص ورثه ميت) درباره مطلق وارثان سفارش مي كند؛ اما چون «اولاد» به ميت نزديك ترند، ابتدا وصيت به فرزندان را ياد كرده است: (يوصيكُمُ اللهُ في أولادِكُم). كلمه «اولاد» نوه را نيز شامل مي شود؛ ليكن روايات خاص، (أولادِكُم) را تنها فرزندان بلافصل معرفي مي كنند كه جزو طبقه اول ارث اند، بدين سبب (أولادِكُم) نوه را شامل نمي شود، بنابراين، اولاد در مسئله ارث نظير اولاد در مسئله وقف، محرميت و حرمت نكاح نيست. در مسئله ارث تنها در برخي صور، نوه ها به جاي والدين خود قرار مي گيرند. آيه شريفه ارث عام است و پيامبران و فرزندان آنان را نيز همچون ديگران دربر مي گيرد. البته عموم آيه كه دلالت دارد هر فرزندي از پدر و مادرش ارث مي برد، به وسيله روايات بيانگر موانع ارث، تخصيص خورده است و برخي از فرزندان از پدر و مادر خويش ارث نمي برند. اگر فرزندان ميت مركب از پسر و دختر باشند، سهم پسر به اندازه و مثل سهم دو دختر است: (لِلذَّكَرِ مِثلُ حَظِّ الأُنثَيَين).[1] =========== [1]ـ مراد از «ذَكَر» در اين جمله، جنس مذكر از فرزندان است نه هر مذكري. حذف كلمه «منهم» به جهت روشني آن است. براي طرد و زدودن سنت و رسوبات افكار جاهلي كه زن را از ارث محروم كرده بودند، همچنين به سبب نياز ارث زن به تصريح و تأكيد ـ وگرنه در جاهليت هم به مرد ارث مي دادند ـ و نيز براي پرسشگر ساختن افراد درباره ارث زن، در اين جمله زن محور اصلي ارث قرار گرفته و سهم ارث او قطعي فرض شده و اصل قرار گرفته است؛ آن گاه ديگر سهام با آن سنجيده و سهم مرد مثل سهم دو زن دانسته شده است: (لِلذَّكَرِ مِثلُ حَظِّ الأُنثَيَين). همچنين در جملات آينده در بيان سهام ارث پدر و مادر از ميتِ بي فرزند، سهم مادر به عنوان محور بيان شده و سهم پدر از آن طريق دانسته مي شود: (فَإن لَم يَكُن لَهُ وَلَدٌ وورِثَهُ أبَواهُ فَلأُمِّهِ الثُلُث). گفتني است گاهي زن و مرد همتاي يكديگر ارث مي برند، بلكه زماني زن دو برابر مرد ارث مي برد. به هر روي، اگر همه ورثه دختر و بيش از دو تن باشند، سهم آنان دو سوم ارث است و اگر وارث تنها يك دختر باشد نصف اموال به جا مانده ميت به او مي رسد: (فَإن كُنَّ نِساءً فَوقَ اثنَتَينِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَكَ وإن كانَت واحِدَة فَلَهَا النِّصف). بر اساس روايات، حكم دو دختر و بيش از آن يكسان است. با توجه به اينكه با بودن طبقه اول به ساير طبقات نوبت نمي رسد، سهام ياد شده بالاصل و بقيه و اضافه اموال بالردّ به همان طبقه اول مي رسد. پدر و مادر و فرزندان متوفّا در يك طبقه هستند و در صورت اجتماع، به هر يك از پدر و مادر مستقلاً يك ششم اموال متوفّا مي رسد: (ولأبَوَيهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنهُمَا السُّدُسُ مِمّا تَرَكَ إن كانَ لَهُ وَلَد) واگر تنها وارث ميت والدين او باشند، مادر يك سوم ميراث را مي برد: (فَإن لَم يَكُن لَهُ وَلَدٌ وورِثَهُ أبَواهُ فَلأُمِّهِ الثُلُث) و دو سوم مانده از آن پدر است. متوفّا اگر فرزند نداشت ولي پدر و مادر و چند برادر داشت، مادر يك ششم و پدر پنج ششم ارث مي برند: (فَإن كَانَ لَهُ إخوَةٌ فَلأُمِّهِ السُّدُس). به تصريح روايات: 1. منظور آيه از (إخوَة) دو برادر و بيشتر از دو برادر است. 2. يك برادر و دو خواهر، همچنين چهار خواهر نيز حاجب اند. 3.هرچند «إخوَة» مطلق است و هر سه قسم برادران ابويني، پدري فقط و مادري فقط را شامل مي شود؛ ليكن حاجب تنها دو قسم نخست اند. به هر روي، برادرها خودشان ارث نمي برند، چون در طبقه دوم اند؛ ليكن جلوي ارث اعلاي مادر (يك سوم) را مي گيرند. تقسيم ميراث طبق سهام ياد شده و تصرف در اموال مانده از ميت در گرو اداي حق ميت (هزينه تجهيز او)، ديون و وصاياي اوست: (مِن بَعدِ وصِيَّةٍ يوصي بِها أو دَين)، بنابراين، بايد ابتدا حق ميت، يعني هزينه كفن و دفن او از اصل مال برداشته و پرداخت و ميت تجهيز شود ـ اين مطلب بر اثر وضوح آن صريحاً در آيه ذكر نشده است ـ آن گاه ديون او ادا گردد ـ زيرا بعد از وفات، دين ميت از ذمه به عين مال ادامه دارد 👇
تعلق مي گيرد ـ سپس وصاياي ميت به ميزان حداكثر ثلث منظور و از مال جدا مي شود؛ آن گاه باقي مانده اموال طبق سهام مقرر، بين ورثه قسمت شده و آنان تنها پس از اداي حقوق و ديون و وصايا از ارث بهره مي برند. تقديم لفظ «وصيت» بر «دَين» و تأكيد آن با (يوصي بِها) براي وجوهي است كه مهم ترين آن ها اين است كه اصل دين مسلم و اداي آن قطعي است و طلبكاران نيز آن را استيفا مي كنند؛ ولي وصيت به ثلث (نه بيش از آن) حق ميت است و او قدرت استيفاي آن را ندارد و ممكن است به آن عمل نشود؛ همچنين اينكه وصيت حق ميت است و حق ميت (نظير تجهيز او) برحقوق ديگران مقدم است و نيز شايد از آن رو كه در جاهليت به وصيت بهايي داده نمي شد قرآن براي رساندن اهميت آن، لفظ وصيت را مقدم كرده است. بايد در برابر تقسيم و سهامي كه قرآن كريم بيان مي كند تسليم بود و به آن تعبد داشت و ميراث را طبق سهام مقرر الهي قسمت كرد، زيرا انسان نمي داند كدام يك از وارثان به حال او سودمندترند: (آباؤُكُم وأبناؤُكُم لاتَدرونَ أيُّهُم أقرَبُ لَكُم نَفعا). انسان نمي داند پس از مرگش اموال او به دست چه كساني مي رسد و آن ها را در چه راهي صرف و چگونه از آن ها استفاده مي كنند. انسان از آينده و عملكرد هيچ يك از وارثان اطلاعي ندارد و نمي داند در چه مسيري حركت كرده و كدام يك صالح يا طالح است و در آخرت براي انسان سود يا قدرت شفاعت دارد. افزون بر اين، تقسيم ارث تنها برپايه منافع مادي و دنيايي نيست، بلكه خير و مصلحت انسانيت و جامعه انساني نيز در آن لحاظ شده است. همه احكام الهي برپايه مصالح و مفاسد وضع شده است، هرچند انسان از آن مصالح و مفاسد بي اطلاع است. انسان به علت همين عدم آگاهي به مصالح و مفاسد و اينكه چه كسي به حال او سودمندتر است نمي تواند سهام ارث را با صواب و حق تنظيم كند و از همين رو در اين مسئله همچون بسياري از امور ديگر به راهنماي آسماني نياز دارد و حق اعتراض به اين احكام و حدود الهي را ندارد، زيرا خداوند دانا و حكيم كه عالم به اسرار عالم و آدم است سهام ارث را براساس حكمت توزيع كرده و منافع فرد و جامعه را در تقرير احكام و تقسيم ميراث رعايت كرده است: (إنَّ اللهَ كانَ عَليماً حَكيما). گفتني است بر خلاف صدر آيه، در ذيل آيه كلمه «أبناء» و «آباء» آمده است تا فرزندان با واسطه و بي واسطه و نيز جدّ و جدّه را شامل شود. تسنيم ج 17 صص 495 تا 499 https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
عقیده ما (شیعیان إثناعشری) در مورد طاعت ائمه علیهم السلام معتقدیم که ائمه همان اولو الأمری هستند که خدا امر به طاعتشان کرده و اینکه آنان گواه بر مردم و همانان باب الله و راه‌های به سوی او و راهنمایان به او هستند. کتاب عقائد الإمامية ص 69 ترجمه، توسط کرامتی https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
کوچه کلمه‌ی کوچه، در اصل، کویچه (کوی+چه) بوده است. محمدرضا کرامتی https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
از آن شاهکارهای سیاسی مرحوم سید حسن مدرس نقل می‌کنند که در همان دوره تقریباً چهل و پنج سال پیش یک موجی پیدا شده بود- که هر چند وقت یک بار هم پیدا می‌شود و آن وقت این موج شدیدتر از امروز بود- که ما باید لغات بیگانه را (به قول اینها) از زبان فارسی بیرون بریزیم و اصلًا نباید هیچ لغت عربی در زبان ما وجود داشته باشد. این موج در مجلس هم راه پیدا کرده بود و می‌خواستند آن را به صورت یک قانون در بیاورند. مرحوم مدرس با این فکر مبارزه می‌کرد. (گاهی یک شوخی، یک متلک، یک هو کردن اثرش از چند برهان بیشتر است.) گفته بود بسیار خوب، حالا ببینیم چی می‌‏شِد! (به قول خودش؛ اصفهانی بود)، چه از آب در می‌آید! رو کرده بود به رئیس مجلس و گفته بود آقای رئیس مجلس! اسم من حسنِس، اسم جنابعالی هم حسینِس، حالا این اسمها را می‌خواهند تبدیل کنند به فارسی، پس من می‌شوم «نیک»، حسین هم که تصغیر حسن است می‌شود نیکچه، پس بعد از این من نیکم شما نیکچه، مثل دیگ، دیگچه؛ یک چند تا از اینها را با همدیگر جور کرد، مجلس خندید، لایحه به همین [شوخی] از بین رفت. استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج 6، ص195 https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم عجل لولیک الفرج ولَكُم نِصفُ ما تَرَكَ أزواجُكُم إن لَم يَكُن لَهُنَّ وَلَدٌ فَإن كَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمّا تَرَكنَ مِن بَعدِ وصِيَّةٍ يوصينَ بِها أو دَينٍ ولَهُنَّ الرُّبُعُ مِمّا تَرَكتُم إن لَم يَكُن لَكُم ولَدٌ فَإن كانَ لَكُم وَلَدٌ فَلَهُنَّ... (12) اين آيه در ادامه آيه قبل، سهام ارث برخي ديگر از وارثان را بيان مي كند. همسر، مرد يا زن، با همه طبقات ارث همراه مي شود. خداوند سبحان خطاب به مردان مي فرمايد: اگر همسرتان مُرد و فرزند نداشت ـ هرچند از شوهر ديگر ـ شما نيمي از اموال او را ارث مي بريد و چنانچه فرزند داشته باشد ـ هرچند از شوهر ديگر ـ يك چهارم ميراث از آنِ شماست: (ولَكُم نِصفُ ما تَرَكَ أزواجُكُم إن لَم يَكُن لَهُنَّ وَلَدٌ فَإن كَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمّا تَرَكن).[1] قرآن كريم كه سراسر با ادب و حيا و عفت همراه است و بدين سبب زنان را كمتر مخاطب ساخته و از آنان با ضمير مغايب ياد مي كند تا افزون بر حفظ حيا، عفت و حجاب، ادب و شيوه محاوره و سخن گفتن با آن ها را نيز به ما بياموزد، در اينجا نيز درباره زنان با كنايه و غير مستقيم ياد كرده و خطاب به مردان مي فرمايد: و اگر شما مرديد و فرزند نداشتيد ـ هرچند از زن ديگر ـ به همسر [دائمي] شما يك چهارم ميراث مي رسد و چنانچه فرزند داشته باشيد ـ هرچند از زن ديگر ـ همسر شما يك هشتم اموال را مي برد: (ولَهُنَّ الرُّبُعُ مِمّا تَرَكتُم إن لَم يَكُن لَكُم ولَدٌ فَإن كانَ لَكُم وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمّا تَرَكتُم). اگر زنان ميت متعدد باشند، همان يك چهارم يا يك هشتم بين آن ها قسمت مي شود. مقصود از (وَلَد) در اين آيه، اعم از باواسطه و بي واسطه است، بنابراين، اگر كسي بميرد و نوه داشته باشد، هر يك از زن و شوهر نصيب ناقص خود را مي برد نه سهم كامل را. البته مراد از (وَلَد) فرزندي است كه از =========== [1]ـ فصيح آن است كه به هر يك از زن و مرد «زوج» گفته شود و تعبير به «أزواج» در مورد زنان در اين آيه نيز از همين روست. ارث ممنوع نباشد. سهام ياد شده، هم در مورد شوهر و هم در مورد زن، بعد از عمل به وصيت و اداي ديون ميت قسمت مي شود: (... مِن بَعدِ وصِيَّةٍ يوصينَ بِها أو دَينٍ... مِن بَعدِ وصِيَّةٍ توصونَ بِها أو دَين). اين قيد ( (مِن بَعدِ وصِيَّة... ) ) متعلق به هر دو قسم ارث شوهر و زن است. اگر ميت، خواه مرد يا زن، پدر و مادر و فرزند نداشته باشد، يعني وارثي از طبقه اول ندارد؛ اما برادر و خواهر مادري دارد و از اين جهت ـ يا در حالي كه ـ كلاله[1] است مورّث است و آنان از او ارث مي برند، اگر تنها يك برادر يا يك خواهر دارد ـ هر يك كه باشد ـ يك ششم ميراث از آن اوست و اگر بيش از يكي بودند، خواه همه آن ها برادر باشند يا خواهر يا برخي برادر و بعضي خواهر، در يك سوم ميراث به طور مساوي شريك اند و يك سوم ميراث بين آنان قسمت مي شود و بين مرد و زن فرقي نيست: (وإن كانَ رَجُلٌ يورَثُ كَلالَةً أوِ امرَأةٌ ولَهُ أخٌ أو اُختٌ فَلِكُلِّ واحِد مِنهُمَا السُّدُسُ فَإن كَانوا أكثَرَ مِن ذلِكَ فَهُم شُرَكاءُ فِي الثّلُث).[2] =========== [1]ـ به بستگان پدر و مادري يا پدري فقط يا مادري فقط، يعني به برادرها و خواهرهاي ميت، «كلاله» گويند، و چون اين نسبتْ طرفيني است، قهراً هم برادران و خواهران ميت كلاله اويند و هم ميت كلاله آن هاست. به ديگر سخن، هم ميت ـ كه مورّث و موروثٌ منه است ـ كلاله وارث است و هم وارث كلاله متوفّا. البته در اين آيه مقصود از «كلاله»، ميت است، زيرا والد و وَلَد نداشتن وي معتبر است؛ نه كلاله اي كه وارث است، زيرا در كلاله به معناي وارث، فرزند نداشتن معتبر نيست. گفتني است كه كلاله بر مفرد و تثنيه و جمع اطلاق مي شود. [2]ـ در اين جمله: 1. كَلالَة حال يا خبر است. 2. كلمه امرَاَة به رَجُل عطف شده و ضمير در لَه‌ي به اعتبار كلمه رَجُل مذكر آمده است. 3. عبارت لَهُ اَخٌ اَو اُخت سرفصلي جداست و قيد توضيحي براي كَلالَة نيست. 4. تنوين در كلمه اَخ و اُخت تنوين وحدت است. به تصريح روايات اهل بيت(عليهم‌السلام)، در آيه مورد بحث فقط كلاله مادري مراد است و در آيه پاياني سوره «نساء» كلاله پدري و مادري و پدري فقط. همچون موارد گذشته، برادر و خواهر ميت نيز پس از اداي ديون و انجام وصيت ميت، از ميراث بهره مند مي شوند: (... مِن بَعدِ وصِيَّةٍ يوصي بِها أو دَينٍ غَيرَ مُضارّ). قيد (غَيرَ مُضارّ) متعلق به هر دو عنوان «وصيت» و «دين» است. دين آنجا كه اعتراف به آن زيانبار باشد، زيرا يا اصلاً ديني در بين نبوده يا به مقدار اعتراف شده نبوده است، چنين دين اعترافي، مضرّ به حال وارث است، همان گونه كه وصيت به بيش از ثلث يا اقرار دروغ بر بدهكاري به ديگران در وصيت نامه براي محروم كردن ورثه از حقشان، وصيت مضار است و در بيش از يك ادامه دارد👇
سوم مال نافذ نيست. سرّ قيد (غَيرَ مُضارّ) در اينجا آن است كه معمولاً هنگامي كه شخص در طبقه اول وارث ندارد و با طبقه دوم و سوم رابطه حسنه ندارد، همه اموالش را به نفع مؤسسات خيريه وصيت مي كند كه البته در بيش از ثلث بدون امضاي وارث نافذ نيست؛ مگر آنجا كه متوفّا فاقد وارث باشد و وارث بودن امامْ مانع از چنين وصيتي نيست. احكام تقسيم ارث نسبي و سببي، وصيت الهي است: (وصِيَّةً مِنَ الله)، چنان كه فريضه اي خدايي است: (فَريضَةً مِنَ الله).[1] كلمه (وصِيَّة) با شواهد قرآني بر وجوب رعايت سهام ارث دلالت دارد. تعبير به (واللهُ عَليمٌ حَليم) تهديد را به همراه دارد، زيرا عنوان «حلم» غير از عنوان عفو و مغفرت است، بلكه نشان تعقيب به موقع و تنبيه در فرصت مناسب است كه با إخلال در حكم ايجابي خداوند هماهنگ است. =========== [1]ـ سوره نساء، آيه 11. تسنيم ج 17 صص 567 تا 569 https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
ذکری [ذِکْرا خونده می‌شود] «ذکری» به معنای فراوان یاد کردن [است] و از واژه‌ی «ذکر» رساتر و گویاتر است. تسنیم 61/28 https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
خدا قبل از خلقت چه کار می‌کرد؟ اوایل دهه شصت چند نفر در حیاط قدیم حوزه علمیه امام خمینی بجنورد بودیم اذان نماز عصر اهل سنت از مسجد روبه‌روی حوزه به گوش رسید یکی از حوزوی‌ها عبارتی مبنی بر تقبیح چنین اذانی در این وقت گفت، حوزوی دیگری که از اولی کم‌سن‌تر بود گفت چرا کار آنان را اشتباه می‌دانی؟ اولی گفت تاریخ چنین می‌گوید. دومی گفت اگر تاریخ خوانده‌ای بگو خدا قبل از خلقت چه کار می‌کرد؟ اولی نتوانست از عهده‌ی جواب بر بیاد. در این گیر و دار، حوزوی دیگری از طبقه دوم به حیاط آمده و قصد خروج از حوزه را داشت که آن اولی گفت آقای... بیایید ببینید این شاگردتان چه می‌گوید. سومی گفت مگر چه می‌گوید؟ اولی گفت می‌گوید خدا قبل از خلقت چه کار می‌کرد؟ سومی که در دبیرستان ما (دبیرستان عارف بجنوردی) هم تدریس داشت، خیلی راحت گفت این که کاری ندارد. به او بگو مشغول خلقت تو بود. این را گفت و رفت. اسم سه بزرگوار هم یادم مانده اما اعلام نمی‌کنم. https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
به مناسبت سال‌روز شهادت امام هادی عليه السلام، این مطلب از استاد شهید تقدیم می‌گردد: در تحف‏‌العقول‏ نقل می‌کند که مردی به نام حسن بن مسعود گفت: «دَخَلْتُ عَلی‏ ابِی‌‏الْحَسَنِ عَلِی بْنِ مُحَمَّدٍ وَ قَدْ نُکبَتْ اصْبَعی» من بر امام هادی علیه السلام وارد شدم در حالی که انگشتم زخم و مجروح شده بود، یعنی آفت دیده بود. «وَ تَلَقّانی راکبٌ وَ صَدَمَ کتْفی» بین راه، در حالی که ناراحتی انگشتم را می‌کشیدم یک سواره‌‏ای به من تنه زد به طوری که کتف من مجروح شد «وَ دَخَلْتُ فی زَحْمةٍ» با هزار زحمت داخل شدم. فَخَرَّقوا عَلَی بَعضَ ثِیابی (روز ازدحام بوده است) وقتی وارد شدم جمعیت خیلی زیاد بود، قسمتهایی از لباس من هم پاره شد. به این حال من بر امام هادی علیه السلام وارد شدم. تا وارد شدم گفتم: کفانِی اللهُ شَرَّک مِنْ یوْمٍ چه روز شومی بودی تو امروز! ببین انگشت من این جور شد، شانه من این طور شد و لباسم چنین شد؛ امروز برای من چه روز بد یمنی بود! فَما اشْامَک! ای روز چه روز بدی بودی تو! فَقالَ لی ابُوالْحَسَنِ: یا حَسَنُ! هذا وَ انْتَ تَغْشانا؟! حسن بن مسعود! تو از این طرف این حرف را می‌‏زنی از آن طرف به خانه ما می‌آیی؟! ببینید تعبیر چقدر رسا و عالی است! تو به خانه ما می‌آیی و چنین حرفی را می‏‌زنی؟! مثل اینکه در خانه امام بیاید و مثلاً- العیاذ بالله- علی بن ابی‏طالب را سبّ کند یا انکار نبوت پیغمبر و یا انکار توحید را بکند. تَرْمی بِذَنْبِک مَنْ لا ذَنْبَ لَهُ‏ گناه خودت را به گردن آن کسی می‌گذاری که گناهی ندارد؟! به گردن روز و یوم می‌گذاری؟! (عرض کردم دفاع از سیزده و دفاع از روز؛ ببینید این جور دفاع می‌کنند.) قال الْحَسَنُ: فَاثابَ الَی عَقْلی. حسن بن مسعود گفت: با این حرف امام، مثل اینکه عقل من قبلاً از سرم پریده بود باز آمد. وَ تَبَینْتُ خَطَأی فهمیدم اشتباه کرده‌ام. فَقُلْتُ: مَوْلای اسْتَغْفِرُ اللهَ. آقایم! من از این گناهی که مرتکب شدم استغفار می‌کنم. فَقالَ: یا حَسَنُ! ما ذَنْبُ الْایامِ حَتّی‏ صِرْتُمْ‏ تَتَشَأَّمونَ بِها اذا جوزیتُمْ بِاعْمالِکمْ فیها. حسن! پس از آنکه شما می‌بینید بشر جز نتیجه اعمال خودش نیست پس گناه ایام و روزها چیست؟! دوشنبه و چهارشنبه چه گناهی دارد؟! 13 و 15 چه گناهی دارد؟ این شعر که: هفت روز نحس باشد در مهیب‏ زان حذر کن تا نیابی هیچ رنج‏ سه و پنج و سیزده با شانزده‏ بیست و یک با بیست و چهار و بیست و پنج‏ یعنی چه؟! فَما ذَنْبُ الْایام؟! قالَ الْحَسَنُ: انَا اسْتَغْفِرُ اللهَ ابَداً وَ هِی تَوْبَتی آقاجان! استغفار می‌کنم و توبه من همین باشد که در حضور شما توبه کردم. قالَ: وَاللهِ ماینْفَعُکمْ وَلکنَّ اللهَ یعاقِبُکمْ بِذَمِّها عَلی‏ ما لا ذَمَّ عَلَیها فیهِ‏ به خدا قسم که این حرف‌ها که ایام را گنهکار بدانید و برای آنها شئامت و نحوست قائل شوید، نه تنها فایده‌ای به حالتان ندارد، بلکه خداوند شما را معاقب خواهد کرد، خدا علیه شما اعلام جرم خواهد کرد که چرا مخلوق بی‏گناه مرا مجرم دانستید؟ من این روزگار را بی‏‌گناه دانستم. ای کسی که می‌گویی «فلک کج رفتار» تو گنهکاری، بنده بی‏گناه خدا را مجرم می‏‌دانی. ای کسی که می‌گویی «چرخ کج‏‌مدار» روی این منطق، تو آدم گنهکاری هستی؛ خدا در قیامت می‌آید از تو سؤال می‌کند، می‌گوید بگو این موجوداتی که در مدارهای خودشان حرکت می‌کردند کدام یک از آنها از مسیر خودشان منحرف شدند که انحراف آنها از مسیرشان سبب نکبت و بدبختی تو شد؟! أَ ماعَلِمْتَ یا حَسَنُ؟ [آیا دانستی حسن؟] اصل کلی: بشر باید بداند که خدا پاداش و کیفر را روی یک حساب معین می‌دهد؛ بر حساب اعمال و افکار و عقاید بشر می‌دهد، بر اثر اخلاق نیک یا بد بشر می‌دهد. استاد مطهری، پانزده گفتار، ص152 تا 154 https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
توضیح آیات 7 تا 9 سوره‌ی بقره. 15 دی 1403.
دکتر محمدرضا کرامتی
توضیح آیات 7 تا 9 سوره‌ی بقره. 15 دی 1403.
آيه‌ای را که امشب در صدد یافتنش بودم و نیافتم، آيه‌ی 78 آل عمران بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوستان عزیزی که از اسم مستعار استفاده میکنند . لطفا در صورت امکان حداقل مثل این اقا خودتان رو معرفی کنید🙏🙏🙏🙏 😅😅😅
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم عجل لولیک الفرج تِلكَ حُدودُ اللهِ ومَن يُطِعِ اللهَ ورَسولَهُ يُدخِلهُ جَنّاتٍ تَجري مِن تَحتِهَا الأنهارُ خالِدينَ فيها وذلِكَ الفَوزُ العَظيم (نساء، 13) ومَن يَعصِ اللهَ ورَسولَهُ ويَتَعَدَّ حُدودَهُ يُدخِلهُ ناراً خالِداً فيها ولَهُ عَذابٌ مُهين (نساء، 14) همه احكام خداوند، اعم از ارث و غير ارث، حدود الهي اند. اين دو آيه نيز اطلاق يا عموم داشته و به احكام و قوانين ارث اختصاص ندارند؛ هرچند گوياي اهميت احكام ارث اند و با دادن وعده بهشت به پايبندان به اين حدود الهي و تهديد متجاوزان به آن ها به عذاب ابدي در جهنّم، مي فهمانند كه اولاً احكام تقسيم ارث نسبي و سببي، احكامي وجوبي و الزامي اند نه استحبابي. ثانياً وصيت به تقسيم اموال بر خلاف احكام و حدود الهي، گوياي بي اعتنايي وصيت كننده به احكام شرعي و نشانه شدّت جسارت اوست كه نسبت به بعد از مرگ نيز از گناه دست برنمي دارد و از همين رو او را به خلود و عذاب خوار كننده تهديد مي كند: (...يُدخِلهُ ناراً خالِداً فيها ولَهُ عَذابٌ مُهين). در اين دو آيه حكم دائر است مدار اطاعت خدا و رسول او و نيز معصيت خدا و رسول او. اطاعت از رسول خداصلي الله عليه و آله و سلم همان پيروي خداست و مخالفت با رسول خدا نيز همان عصيان الهي است، زيرا پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم از ناحيه خود حكمي ندارد و آنچه بيان مي كند، خواه به عنوان سنت يا به عنوان ولايت و رهبري جامعه، در حقيقت از طرف خداي سبحان و طبق وحي است. بر همين اساس در آيه نخست مي فرمايد: (تِلكَ حُدودُ الله)، و نفرمود: «تلك حدود الله ورسوله»، و در آيه دوم هم مي فرمايد: (ويَتَعَدَّ حُدودَه)، و نفرمود: «حدودهما»، زيرا تنها خداي سبحان حق تعيين حدود را دارد و همه احكام فقط حدود الهي اند. خداوند سبحان در بيان اجر و پاداش اطاعت و كيفر عصيان و مخالفت مي فرمايد: هر كس از خدا و پيامبرش اطاعت كند، خداي سبحان او را در باغ هاي بهشتي جا مي دهد كه همواره از زير درختان آن نهرها روان است و در آن جاودانه اند و اين همان كاميابي بزرگ است؛ و هر كس از خدا و پيامبر او نافرماني و از حدود مقرّر او تجاوز كند، وي را در آتشي درآورد كه همواره در آن است و براي او عذابي خفت آور است: (ومَن يُطِعِ اللهَ ورَسولَهُ يُدخِلهُ جَنّاتٍ تَجري مِن تَحتِهَا الأنهارُ خالِدينَ فيها وذلِكَ الفَوزُ العَظيم ومَن يَعصِ اللهَ ورَسولَهُ ويَتَعَدَّ حُدودَهُ يُدخِلهُ ناراً خالِداً فيها ولَهُ عَذابٌ مُهين). گذشته از كلمه (العَظيم)، تعبير از پاداش مطيعان به (ذلِك) كه به بُعد معنوي و اعتلاي مقام آنان اشاره دارد، نشان عظمت آن است و آنچه را خداوند به عظمت ياد كند: (وذلِكَ الفَوزُ العَظيم) نشان عظمت فوق العاده آن است. آيه دوم، كسي را كه خدا و رسولش را نافرماني و از حدود الهي تجاوز كند تهديد كرده و به خلود در آتش و عذاب خواركننده وعيد مي دهد، پس احكام الهي به ويژه سهام مقرر ارث، امري است كه مخالفت با آن چنين عقابي را درپي دارد. اگر اين نافرماني ـ معاذ الله ـ به صورت انكار حكم خدا و رسول درباره حكم قطعي اسلام مانند ميراث باشد، نوعي ارتداد و كفر است و كيفرش خلود در آتش؛ ولي اگر صرفاً سرپيچي عملي از دستور خدا و رسول او باشد گناه بزرگ است و مجازات آن خلود در آتش نيست، و در اين فرض، كلمه «خلود» به مكث طويل (مدت طولاني) حمل مي شود، زيرا مؤمن و معتقد به خدا و رسول در آتش خالد نيست. شايد راز جمع بودن «خالد» در ناحيه اطاعت و بهشت: (يُدخِلهُ جَنّاتٍ... خالِدينَ فيها) و مفرد بودن آن در مورد عصيان و عذاب: (يُدخِلهُ ناراً خالِداً فيها)، گذشته از سعه رحمت الهي و سبقت آن بر غضب خدا، اين باشد كه: 1. خلود در جهنّم براي افراد بسيار كمي ثابت است. 2. همه دوزخيان از يكديگر بريده اند و هرگز انس و الفتي با هم ندارند؛ ولي بهشتيان با يكديگر برخورد مسالمت آميز دارند و از ديدارها لذت مي برند. تسنيم ج 17 صص 604 تا 606 https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
تأسی به یا تأسی از؟ علامه جوادی طبری آملی هم «تأسّی به» را به کار برده‌اند و هم «تأسّی از» را. 👇 https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402