◾ گونهشناسی شبهات عاشورایی و رهیافتی برای پاسخ به آنها ـ #بخش_دوم از دو قسمت
بررسی یک نمونه؛ پاداش زیارت و عزاداری برای امام حسین علیه السلام
به عنوان نمونه، به یکی از شبهات رایج در باره پاداش زیارت و یا عزاداری برای امام حسین علیه السلام که به فراوانی در فضاهای مجازی مطرح است پرداخته میشود. البته این بحث پیش از این هم از سوی بنده مورد بررسی قرار گرفته است. خلاصه این شبهه که با توجه به آن چه عرض شد، ترجیح میدهم به جای شبهه به آن پرسش گفته شود، این است که چگونه ممکن است این همه ثواب برای عزاداران امام حسین علیه السلام در نظر گرفته شود؟
آن چه بر بالای منابر و از تریبونهای رسمی در این باره بیان میشود، آیا واقعا قابل پذیرش است؟ آمرزش کامل گناهان به ازای یک قطره اشک بر امام حسین علیه السلام و عجیبتر از آن به خاطر دمیدن در آتش زیر دیگهایی که برای پختن غذای عزاداران حسینی میجوشد منطقی است؟ چه تناسبی بین یک قطره اشک ولو به اندازه بال یک مگس با حجم انبوهی از گناهان حتی به اندازه کف دریاها وجود دارد؟
یک مواجهه با این پرسش این است که با احتمال وجود غرضورزی در آن، بیاعتناء از کنار آن بگذریم. ولی بر پایه مقدماتی که ذکر شد، چنیین مواجههای سنجیده نیست، بلکه باید به آن به چشم یک پرسش علمی واقعی نگریست. با نگاه همدلانه به کسانی که چنین پرسشی را مطرح میکنند، نخستین مسأله این است که بررسی شود که آیا چنین پاداشهایی ساخته و پرداخته مبلغان دینی و خطبای حسینی است و یا ریشه در متون و منابع دینی دارد؟ یک بررسی ساده نشاندهنده این است که روایات فراوانی در این زمینه و با چنین مضمونی در متون ما وجود دارد. کتاب بسیار ارزشمند کامل الزیارات نوشته ابنقولویه قمی (۳۶۸ ق.) تعداد زیادی روایت در باره پاداش زیارت امام حسین علیه السلام و ثواب گریستن و گریاندن برای آن امام شهید بیان کرده است. این پاداش مواردی مانند همسانی با زیارت خدا در عرش، همسانی با زیارت قبر پیامبر، ریختن گناهان، افزایش عمر و رزق، برابری با عمره، برابری با حج، برابری با حج و عمره، برابری با چندین حج، آزاد کردن برده و مواردی از این دست را در برمیگیرد. به عنوان نمونه در روایت پنجم باب شصت و دوم این کتاب به نقل از امام هفتم علیه السلام گفته شده است که کمینه پاداشی که به زائر امام حسین علیه السلام در کنار فرات داده میشود، مشروط به این که حق امام و حرمت امام و ولایت امام را بشناسد، آمرزیده شدن همه گناهان پیشین و آینده اوست.
با توجه به فراوانی روایات دال بر این موضوع، دیگر به راحتی نمیتوان از آن چشم پوشید، بنا بر این باید در فهم خود از روایات تجدید نظر کنیم، یعنی ببینیم که آیا فهم ما از روایات درست است یا نه؟ با توجه به مجموعه آموزههای دینی در باره مفهوم، فرایند و عوامل رستگاری انسان، در مقام پاسخ به پرسش عدم تناسب پاداش در نظر گرفته شده برای عزای امام حسین علیه السلام با میزان عمل انسان، میتوان گفت مراد این روایات این است که زائر امام حسین علیه السلام و نوحهخوان و گریهکن بر امام حسین علیه السلام اگر این زیارت و این نوحهخوانی و این گریه را نقطه آغاز تحول روحی خود و نقطه آغاز قرار گرفتن در مسیر امام حسین علیه السلام قرار دهد، میتواند به کمالاتی برسد که هم از همه گناهان پیشین خود دست بشوید و هم زمینه دوری جستن از گناه در آینده و یا توبه سریع را برای خود فراهم سازد. اگر به کسی گفته شود این قطار شما را مثلا به مشهد میرساند، آیا فقط سوار شدن بر قطار برای رسیدن به مشهد کافی است؟ یا این که فرد پس از این که سوار شد نباید دوباره از آن پیاده شود؟. پاداش این اقدامات به این معنی است که زائر و عزادار امام حسین علیه السلام سوار بر کشتی نجات اباعبدالله شود ولی نه این که بلافاصله از آن پیاده شود و امید رهایی هم داشته باشد. بلکه رهایی او منوط به این است که در این کشتی بماند و به اقتضاءات آن ماندن هم عمل کند. اگر از این منظر نگاه کنیم، با توجه به عظمت و نورانیت امام حسین علیه السلام چرا به اثربخشی این نقطههای آغاز امید نبندیم؟ ما در زندگی خود و اطرافیانمان هم فراوان دیدهایم که یک حادثه کوچک و کماهمیت چگونه به یک تحول بزرگ در زندگی میانجامد، کمترین اتصال به مجالس امام حسین علیه السلام هم این ظرفیت را دارد که به تحولات مهم روحی و کمال و بالندگی انسان بیانجامد.
۲۶ مرداد ۱۴۰۰
@MohsenAlviri
◾ امتگرایی در نهضت عاشورا؛ چیستی و دلالتها ـ #بخش_دوم از سه قسمت
قلمرو بحث
سال گذشته در بحثی با عنوان "بازتاب تاریخ پیش از اسلام در متون دینی مربوط به امام حسین علیه السلام" به مسأله همگرایی دینی پرداخته شد و طی آن به استناد اشارات امام حسین علیه السلام و یا اشارات موجود در زیارتنامهها و کلیدواژههایی مانند وارث انبیاء بودن و وارث تورات و انجیل و زبور بودن امام حسین علیه السلام ظرفیتهای بین الادیانی این نهضت (لایه سوم از چهار لایه مورد اشاره) مورد بررسی قرار گرفت و اینک لایه دوم که مربوط به امت اسلامی است مورد بررسی قرار میگیرد.
اطلاعات مربوط به نهضت امام حسین علیه السلام را میتوان از منابع مختلفی مانند: سخنان آن حضرت، روایات مربوط به فضایل و مناقب و مصائب، زیارتنامهها و انبوه گزارههای تاریخی مربوط به رویدادهای پیش، حین و پس از عاشورا میتوان به دست آورد. واکاوی این منابع مکمل یکدیگر هستند و در یک بررسی دقیق تاریخی نباید از هیچ یک از آنها چشم پوشید، ولی بحثی که در اینجا ارائه میشود تنها بر پایه پارهای از سخنان خود آن حضرت است و از دیگر منابع و نیز از تحلیلهای تاریخی در آن بهره برده نشده است.
نمونه سخنان امام حسین علی السلام در باره پیوند نهضت عاشورا با امت اسلامی
نمونه اول ـ اصلاحخواهی در امت پیامبر صلی الله علیه و آله
امام حسین علیه السلام در آستانه ترک مدینه وصیتنامهای برای برادر ناتنی خود یعنی محمد بن حنفیه نوشتند و در بخشی از آن به صراحت انگیزه قیام خویش را اینگونه بیان کردند:
و أنّى لم أخرج أشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و إنمّا خرجت لطلب الاصلاح فى أمّة جدّى صلّى اللّه عليه و آله ... (مسند الامام الشهید علیه السلام، ج ۱، ص ۲۷۴)
... همانا من از نه سر سرکشی و خوشگذرانی برخاستهام و نه برای نابسامان کردن جامعه و ستمگری، بلکه من تنها برای اصلاحخواهی در امت جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله برخاستهام...
در این عبارت امام حسین علیه السلام به روشنی دامنه اصلاحخواهی خود را امت اسلامی ذکر کرده است.
نمونه دوم ـ ضرورت پرهیز از چنددستگی در جامعه
در بخشی از نامه مشترکی که امام حسین علیه السلام در ایام اقامت در مکه برای پنج تن از سران طوائف ساکن بصره نوشتند، چنین فرمودند:
اما بعد، فان الله اصطفى محمدا ص على خلقه، و اكرمه بنبوته، و اختاره لرسالته، ثم قبضه الله اليه و قد نصح لعباده، و بلغ ما ارسل به ص، و كنا اهله و أولياءه و اوصياءه و ورثته و أحق الناس بمقامه في الناس، فاستاثر علينا قومنا بذلك، فرضينا و كرهنا الفرقة، و أحببنا العافيه ... (طبری، ج ۵، ص ۳۵۸)
همانا خداوند محمد صلی الله علیه و آله را بر مردمان برانگیخت، و او را با پیامبری گرامی داشت و او را برای رساندن پیام خویش برگزید و سپس او را به نزد خویش برد در حالی که پیامبر برای بندگان خدا خیر خواسته و آن چه را که وظیفه رساندن آن را داشت، رسانده بود و ما بودیم که خاندان و اولیاء و اوصیاء و میراثبران او و شایستهترین مردمان برای دست یافتن به جایگاه او بودیم، ولی قوم و قبیله ما خود را برتر نهادند و آن جایگاه را ویژه خود ساختند، ما نیز در حالی که از چند دستگی ناخشنود بودیم و بهروزی را دوست داشتیم، بدان رضایت دادیم...
امام علیه السلام در این نامه که به منظور تببین حرکت خود نوشتهاند به صراحت از این که چنددستگی بین امت اسلامی نقطه بازدارنده اهل بیت علیهم السلام از پیگیری و مطالبه حق خود بوده است سخن گفتهاند. بی هیچ سخنی، این چنددستگی در مقیاس امت اسلامی قابل تصور است.
۲۸ مرداد ۱۴۰۰
@MohsenAlviri
🔹 خوانش تمدنی خطبه شامیه زینب کبری سلام الله علیها ـ #بخش_دوم از سه قسمت
ارجاع به قانون الهی در خطبه شامیه
حضرت زینب سلام الله علیه الله علیها در این خطبه چند ارجاع به قرآن دارند.
نفس ارجاع به قرآن به دلیل این که همه مسلمانان در گستردهترین سطح ممکن به آن باور دارند، یک رفتار تمدنی به شمار میرود، ولی آن چه مورد نظر ماست اشارات حضرت زینب سلام الله علیها به چند قانون تاریخی برگرفته از قرآن است. همان گونه که ذکر شد، سطح تحلیل مواجهه یزید با کاروان اسراء و سر بریده شهداء در سطح رویداد سیاسی یا یک منازعه قبیلگی بود و زینب سلام الله علیها یکباره آن را به سطح قانون تاریخی قرآنی که بالاترین سطح مناسبات انسانی و یک سطح تمدنی است، ارتقاء داد.
یک. سرانجام بد تکذیب کنندگان آیات الهی و به سخریهگیرندگان آن
فقالت زينب بنت علي عليه السلام: صدق الله و رسوله يا يزيد يَقُولُ ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُونَ أ ظننت يا يزيد أنه حين أخذ علينا بأطراف الأرض و أكناف السماء فأصبحنا نساق كما يساق الأسارى أن بنا هوانا على الله و بك عليه كرامة و إن هذا لعظيم خطرك فشمخت بأنفك و نظرت في عطفيك جذلان فرحا حين رأيت الدنيا مستوسقة لك و الأمور متسقة علیک
یکی از سنتهایی که زینب سلام الله علیها به آن تمسک کرده است، سنت سرانجام ناگوار کسانی است که به تکذیب و استهزای آیات الهی میپردازند. قرآن در آیه نهم سوره مبارکه روم، پس از یک پرسش از اکثر مردم (اکثر الناس) که آیا در زمین سیر نکردند تا ببینند که عاقبت کار پیشینیانشان (چون قوم عاد و ثمود) چه شد، خبر میدهد که آنان از اینها هم توانمندتر بودند و زمین را هم بیش از اینها آباد کردند ولی به دلیل نپذیرفتن دعوت پیامبران نابود شدند وسپس در آیه ده که مورد استناد حضرت زینب قرار گرفته است، سرنوشتی بدتر از آنها را برای کسانی که تکذیب آیات الهی و به سخریه گرفتن آنها را پیشه ساختهاند در نظر گرفته است. و حضرت زینب سلام الله علیها یزید را مصداق این گونه افراد میداند.
دو. سنت مهلتدهی به کافران
و قد أمهلت و نفست و هو قول الله تبارك و تعالی وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ
حضرت زینب سلام الله علیها در ادامه سخنان خود، خطاب به یزید میگویند که به تو مهلت داده شد و کیفر تو به آینده موکول شد، زیرا این سخن خداوند است که در آیه ۱۷۸ سوره مبارکه آلعمران فرموده است کافرانی که در عذاب آنها شتاب نمیکنیم این را برای خودشان خوب نشمرند، زیرا شتاب نمیکنیم و مهلت میدهیم تا بر بار گناه خویش بیافزایند و آنان عذاب خوارکننده دارند. این سنت نیز یکی از سنتهای الهی است که به صورت آشکار در این آیه بیان شده است.
در ادامه خطبه نیز سه سنت دیگر مورد استشهاد حضرت زینب سلام الله علیها قرار گرفته است که البته اگر به این دلیل که نتیجه این سنتها در جهانی دیگر و یا در عالم بالا آشکار میشود، آنها را به دلیل اینجهانی نبودن، تمدنی نشمریم (چه بسا کسانی بر این باور باشند)، از بحث ما خارج هستند و اگر چنین باوری نداشته باشیم آنها را هم میتوان در ادامه دو سنت قبلی مورد توجه قرار داد.
۲۲ شهریور ۱۴۰۰
@MohsenAlviri
🔸 سهم تودهها و نخبگان برای کمک به نقشآفرینی نهضت امام حسین علیه السلام در دنیای معاصر ـ #بخش_دوم از دو قسمت
چیرگی یک نگاه تمدنی بر اهتمام ما به حسین علیه السلام در دنیای معاصر سبب میشود که ما در درجه نخست پیامهای جاودانه این نهضت را که میتواند در گستردهترین، پیچیدهترین و جامعترین سطح مناسب انسانی اثرگذار باشد شناسایی کنیم و سپس در همین سطح و با مد نظر قرار دادن مستمر آن به تبلیغ و تبیین پیامهای عاشورا بپردازیم.
سیطره یک نگاه تمدنی سبب میشود همه فعالیتهای علمی و ادبی ومناسکی عاشورایی یک روح مشترک و همسو پیدا کنند و این فعالیتهای پراکنده و گاه ناهمسو با هم، یک آرمان و هدف و جهتگیری واحد بیابند. نگاه تمدنی میتواند انواع نگاههای استشراقی، مسیحی، سکولار، اسلامی، شیعی، سنی، علمی، عاطفی به امام حسین علیه السلام و عزاداری او را به گونهای کنار هم بگذارد که بی این که ناچار به حذف و طرد برخی از این نگاهها باشیم، جایگاه واقعی هر یک از آنها هم مشخص باشد و نگران اثرگذاری منفی برخی از آنها بر پژوهشهای عاشورایی نباشیم.
نگاه تمدنی ما را متوجه این نکته میسازد که امام حسین علیه السلام بارها از اهمیت امت در قیام خود سخن گفته است و حتی به صراحت بیان داشته که: إنما خرجت لطلب الاصلاح فی أمة جدی، یعنی امام علیه السلام، گستره حرکت اصلاحی خود را امت اسلامی معرفی کرده است، پس ما هم وظیفه داریم که همه کارهای علمی و مناسکی عاشورایی خود را همسو با منافع و مصالح امت اسلامی صورت دهیم و از پارهای اقدامات محدود کننده پیام این قیام برای پیروان یک مذهب کناره بگیریم.
نگاه تمدنی ما را به این نکته رهنمون میشود که امام حسین علیه السلام در آخرین لحظات حیات نورانی خود فریاد برآورد که: اِن لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعادَ کونوا احراراً فی دنیا کم، پس نهضت عاشورا دستهای پیامهای فرادینی دارد که وجدان انسانهای آزاده حتی بیدین را مخاطب قرار میدهد و ما وظیفه داریم این پیامها را شناسائی کنیم و به تبلیغ و تبیین آن بپردازیم.
نگاه تمدنی به ما میآموزاند که اگر امام حسین علیه السلام بر اساس پژوهش مرحوم محمدمهدی آصفی در کتاب "فی رحاب عاشوراء"، در پانزده موضع طلب کمک کرده است، به قول مرحوم شریعتی باید بدانیم که امام حسین علیه السلام دست کم در برخی موارد میدانست که کسی نیست او را یاری کند، ولی این یاری خواستن او در حقیقت، یاری خواستن از همه حقجویان در آینده تاریخ است و ما نیز وظیفه داریم به گونهای در باره امام حسین علیه السلام، پژوهش و فرهنگسازی کنیم که الهامبخشی آن برای مصالح نسلهای آینده را هم تضمین کنیم.
این نگاه تمدنی است که به ما میگوید یاران وفادار و شجاع امام حسین علیه السلام از معصومان نبودند، آنها انسانهایی عادی بودند که به مقامی دست یافتند که امام حسین علیه السلام در وصف آنها فرمود: فَإِنِّي لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَيْراً مِنْ أَصْحَابِي ، پس سزاوار است که ما نیز در دنیای جدید توجهی ویژه به انصار الحسین داشته باشیم و عطش اقشار مختلف مردم در جهان امروز را به شناخت الگوهایی از جنس خودشان، از طریق آشنا ساختن آنها با یاران امام حسین علیه السلام.برطرف کنیم. کاری که مرحوم محمدمهدی شمسالدین در کتاب "انصار الحسین؛ دراسة عن شهداء ثورة الحسین: الرجال و الدلالات" گامی برای آن برداشت.
سخن آخر این که به نظر میرسد توده مردم نقش خود را برای جلب توجه همه جهانیان به کربلا و عاشورا به خوبی ایفا و سهم خود را ادا کردهاند ولی این گزاره را نسبت به نخبگان نمیتوان به آسانی تعمیم داد. اکنون نوبت نخبگان فکری و علمی و ادبی و هنری است که در این زمینه آماده شده از سوی توده مردم، بذر تبیین درست پیام کربلا را بیافشانند.
۲۶ شهریور ۱۴۰۰
@MohsenAlviri
🔹 مرحوم پیشوایی و تاریخ مقدس ـ #بخش_دوم از سه قسمت
تاریخ مقدس در حوزههای علمیه
با الهام از این نامگذاری، تاریخورزی رایج در حوزههای علمیه را میتوان تاریخ مقدس نامید. این نامگذاری برای ایجاد و حفظ مفاهمه بین فضای حوزه و فضای برونحوزه است، لذا از نزدیکترین تعبیر رایج در فضای تاریخنگاری برونحوزهای برای یادکرد تاریخنگاری رایج در حوزهها و یا تاریخنگاری مورد اهتمام علما بهره برده شده است. مهمترین ویژگی تاریخ مقدس به این معنی که ذکر شد، این است که موضوع این شاخه از تاریخنگاری از تقدس برخوردار است، بنابراین موضوع این شاخه از تاریخنگاری تنها زندگی انبیا، اولیاء، صُلحا، امامان و رویدادهای مهم مذهبی است. این موضوعات گاه برگرفته از قرآن است مانند تاریخ پیامبران و گاه موضوعات غیرقرآنی تاریخ اهل بیت علیهم السلام و تاریخ عاشورا را در برمیگیرد. در جایی دیگر باید از دیگر ویژگیهای این نوع تاریخنگاری از نظر روش و منابع سخن گفت، ولی تذکر این نکته در اینجا ضروری است که ملاک تقدس در این تاریخنگاری پیوستگی به خط هدایت انسانها بر پایه آموزههای دینی (اسلامی) است. یعنی ملاک این که یک موضوع بتواند در تاریخنگاری مقدس مورد توجه قرار گیرد این است که آن موضوع به گونهای به هدایت انسانها و یا شناخت موانع و آسیبهای آن کمک کند. در این نگاه، وقتی مرحوم شیخ عباس قمی منتهی الآمال مینویسد، وقتی مرحوم علامه امینی شهدای فضیلت مینویسد، وقتی مرحوم حکیمی بیدارگران اقالیم قبله مینویسد، وقتی مرحوم آیتالله سیدهاشم رسولی محلاتی زندگانی حضرت محمد خاتم النبیین مینویسد، وقتی مرحوم دوانی مفاخر اسلام مینویسد، وقتی مرحوم علامه جعفر مرتضی عاملی الصحیح فی سیره الرسول مینویسد، وقتی مرحوم علامه سیدمرتضی عسگری نقش ائمه در احیای دین مینویسد، همگی در پی معرفی چهره هادیان واقعی بشر به سوی کمال هستند. (همین جا این آرزو را بر زبان میآورم که ای کاش برای بزرگانی مانند مرحوم آیتالله رسولی محلاتی در یکی از سالگردهای رحلتشان مراسم تکریم شایستهای برگزار شود تا خدمات آنها بیشتر نمایانده شود.) به هر حال، مسأله هدایت انسان که موضوع تاریخ مقدس است، روی دیگر سکه سعادت جاودانه انسان و رستگاری او در رستاخیز است.
سودمندی این جهانی و آنجهانی تاریخ
بر پایه این درک هدایتمحور از چیستی و کاربست تاریخ است که توجه به امور معنوی و هدایتیافتگی انسان در دیدگاه مورخان مسلمان در باره سودمندی تاریخ جایگاهی ویژه یافته است. دست کم سه فائده از ده فائده تاریخ در بیان میرخواند بلخی (۹۰۳ ق. مدفون در هرات) در مقدمه روضه الصفا مربوط به امور ارزشی و معنوی و اخلاقی است:
• فايده چهارم آن که چون ممارست اين فن کسی را دست دهد.... شرف امتياز حق از باطل او را حاصل گردد.
• فايده هشتم: آن که ضماير اصحاب اقتدار و اختيار در وقوع قضايای هايله و حوادث مشکله به سبب مطالعه اين فن، مطمئن و برقرار ماند. چه اگر ناگاه از مقتضيات فلکی صعوبتی روی نمايد اميد فتح و کشف منقطع نگردانند.
• فايده نهم: آن که شخصی که مطلع بر اخبار و تواريخ بود، به حصول مرتبه صبر و رضا فايز و بهره مند شود ...
برخورداری از توان تمییز حق از باطل، برخورداری از روحیه خوشبینی به آینده و دوری از نومیدی در دشواریهای زندگی و نزدیک شدن به مقام صبر و رضا سه سودمندی مرتبط با کمالیافتگی و هدایتیافتگی انسان است که میرخواند به آن اشاره کرده است. فایده دهم تاریخ در بیان میرخواند هم دارای بار اخلاقی است ولی ویژه سلاطین و پادشاهان است.
این فوائد معنوی همان مضمونی است که میرسیدظهیرالدین مرعشی (۸۹۲ ق.) در مقدمه کتاب "تاريخ طبرستان و رويان و مازندران"، به آن اشاره کرده است:
بدان که علم تاريخ علمی مشتمل بر شناختن حالات گذشتگان اين جهان که چون اهل بصيرت به نظر اعتبار بر مصداق فاعتبروا يا اولی الابصار ... و مقصود اصلی بر آن باشد که از داشتن آن فايدة دين و دنيا به حاصل آرد، که اگر مقصود از آن فايده دارين نبودی، خدای تعالی عز شأنه در کلام مجيد، ذکر انبياء و اولياء ـ که پادشاهان دين و دنيا اند ـ نکردی و احوال کفَره و فجَره و فسَقه را که خسر الدنيا و الآخره اند هم به استقصاء ياد نفرمودی.
(ادامه دارد)
۱ مهر ۱۴۰۰
@MohsenAlviri
🔹 مرحوم پیشوایی و تاریخ مقدس ـ #بخش_دوم از سه قسمت
تاریخ مقدس در حوزههای علمیه
با الهام از این نامگذاری، تاریخورزی رایج در حوزههای علمیه را میتوان تاریخ مقدس نامید. این نامگذاری برای ایجاد و حفظ مفاهمه بین فضای حوزه و فضای برونحوزه است، لذا از نزدیکترین تعبیر رایج در فضای تاریخنگاری برونحوزهای برای یادکرد تاریخنگاری رایج در حوزهها و یا تاریخنگاری مورد اهتمام علما بهره برده شده است. مهمترین ویژگی تاریخ مقدس به این معنی که ذکر شد، این است که موضوع این شاخه از تاریخنگاری از تقدس برخوردار است، بنابراین موضوع این شاخه از تاریخنگاری تنها زندگی انبیا، اولیاء، صُلحا، امامان و رویدادهای مهم مذهبی است. این موضوعات گاه برگرفته از قرآن است مانند تاریخ پیامبران و گاه موضوعات غیرقرآنی تاریخ اهل بیت علیهم السلام و تاریخ عاشورا را در برمیگیرد. در جایی دیگر باید از دیگر ویژگیهای این نوع تاریخنگاری از نظر روش و منابع سخن گفت، ولی تذکر این نکته در اینجا ضروری است که ملاک تقدس در این تاریخنگاری پیوستگی به خط هدایت انسانها بر پایه آموزههای دینی (اسلامی) است. یعنی ملاک این که یک موضوع بتواند در تاریخنگاری مقدس مورد توجه قرار گیرد این است که آن موضوع به گونهای به هدایت انسانها و یا شناخت موانع و آسیبهای آن کمک کند. در این نگاه، وقتی مرحوم شیخ عباس قمی منتهی الآمال مینویسد، وقتی مرحوم علامه امینی شهدای فضیلت مینویسد، وقتی مرحوم حکیمی بیدارگران اقالیم قبله مینویسد، وقتی مرحوم آیتالله سیدهاشم رسولی محلاتی زندگانی حضرت محمد خاتم النبیین مینویسد، وقتی مرحوم دوانی مفاخر اسلام مینویسد، وقتی مرحوم علامه جعفر مرتضی عاملی الصحیح فی سیره الرسول مینویسد، وقتی مرحوم علامه سیدمرتضی عسگری نقش ائمه در احیای دین مینویسد، همگی در پی معرفی چهره هادیان واقعی بشر به سوی کمال هستند. (همین جا این آرزو را بر زبان میآورم که ای کاش برای بزرگانی مانند مرحوم آیتالله رسولی محلاتی در یکی از سالگردهای رحلتشان مراسم تکریم شایستهای برگزار شود تا خدمات آنها بیشتر نمایانده شود.) به هر حال، مسأله هدایت انسان که موضوع تاریخ مقدس است، روی دیگر سکه سعادت جاودانه انسان و رستگاری او در رستاخیز است.
سودمندی این جهانی و آنجهانی تاریخ
بر پایه این درک هدایتمحور از چیستی و کاربست تاریخ است که توجه به امور معنوی و هدایتیافتگی انسان در دیدگاه مورخان مسلمان در باره سودمندی تاریخ جایگاهی ویژه یافته است. دست کم سه فائده از ده فائده تاریخ در بیان میرخواند بلخی (۹۰۳ ق. مدفون در هرات) در مقدمه روضه الصفا مربوط به امور ارزشی و معنوی و اخلاقی است:
• فايده چهارم آن که چون ممارست اين فن کسی را دست دهد.... شرف امتياز حق از باطل او را حاصل گردد.
• فايده هشتم: آن که ضماير اصحاب اقتدار و اختيار در وقوع قضايای هايله و حوادث مشکله به سبب مطالعه اين فن، مطمئن و برقرار ماند. چه اگر ناگاه از مقتضيات فلکی صعوبتی روی نمايد اميد فتح و کشف منقطع نگردانند.
• فايده نهم: آن که شخصی که مطلع بر اخبار و تواريخ بود، به حصول مرتبه صبر و رضا فايز و بهره مند شود ...
برخورداری از توان تمییز حق از باطل، برخورداری از روحیه خوشبینی به آینده و دوری از نومیدی در دشواریهای زندگی و نزدیک شدن به مقام صبر و رضا سه سودمندی مرتبط با کمالیافتگی و هدایتیافتگی انسان است که میرخواند به آن اشاره کرده است. فایده دهم تاریخ در بیان میرخواند هم دارای بار اخلاقی است ولی ویژه سلاطین و پادشاهان است.
این فوائد معنوی همان مضمونی است که میرسیدظهیرالدین مرعشی (۸۹۲ ق.) در مقدمه کتاب "تاريخ طبرستان و رويان و مازندران"، به آن اشاره کرده است:
بدان که علم تاريخ علمی مشتمل بر شناختن حالات گذشتگان اين جهان که چون اهل بصيرت به نظر اعتبار بر مصداق فاعتبروا يا اولی الابصار ... و مقصود اصلی بر آن باشد که از داشتن آن فايدة دين و دنيا به حاصل آرد، که اگر مقصود از آن فايده دارين نبودی، خدای تعالی عز شأنه در کلام مجيد، ذکر انبياء و اولياء ـ که پادشاهان دين و دنيا اند ـ نکردی و احوال کفَره و فجَره و فسَقه را که خسر الدنيا و الآخره اند هم به استقصاء ياد نفرمودی.
(ادامه دارد)
۱ مهر ۱۴۰۰
@MohsenAlviri
🔹 گریزناپذیری گذار از وصف به هنجار در مطالعات اربعین ـ #بخش_دوم از سه قسمت
مطالعات در اربعین و مطالعات در باره اربعین
افزون بر مطالعات و پژوهشهایی که ذکر شد و میتوان آن را مطالعات و پژوهشهای در باره اربعین خواند، گونهای دیگر از پژوهش وجود دارد که میتوان آن را پژوهش در اربعین و در بستر اربعین نامید. مهمترین نمونه و شاید هم تنها نمونه مستند موجود در این زمینه، نظرسنجی امریکاییها در اربعین ۲۰۱۵م. است که متن کامل گزارش آن در پژوهش شماره ۳۹ ـ ۲۰۱۶ دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه ام. آی. تی. (Massachusetts Institute of Technology) در ۱۸۰ صفحه در ۲۰ اکتبر سال ۲۰۱۶م. با عنوان زیر منتشر شده است:
To Karbala: Surveying Religious Shi'a from Iran and Iraq
پیش از این هم در همین کانال گفته شده بود که این نظرسنجی با مدیریت یکی از دانشیاران دانشکده علوم سیاسی دانشگاه ام. آی. تی. و با حمایت انجمن آندرو کارنگی Andrew Carnegie و دفتر پژوهشهای ارتش آمریکا و به کمک ۵۱ پژوهشگر از دانشگاه کوفه و از طریق مصاحبه با ۴۰۷۸ زائر اربعین (۲۴۱۰ زائر عراقی و ۱۶۶۸ زائر ایرانی) صورت گرفته است. محورهای دهگانه اصلی نظرسنجی در این طرح که دامنه گستردهای از امور دینی و سیاسی را دربرمیگیرد، عبارت است از: وسائل ارتباط جمعی و روابط اجتماعی، فرقهگرایی، دین، تقلید، مسائل جنسیتی و امور زنان، دمکراسی و حقوق بشر، وضعیت دمکراسی در ایران و عراق، منازعات منطقهای، پرونده هستهای ایران و روابط بینالملل، و موضع شیعیان نسبت به امریکا و جامعه جهانی.
ترجمه عربی این کتاب با عنوان روی جلد "الوجهه کربلاء" و داخل جلد " الوجهه کربلاء؛ رحله المسیر من ایران الی العراق " از سوی دفتر بیروت المرکز الاسلامی للدراسات الاستراتیجیه وابسته به العتبه العباسیه المقدسه و به عنوان اولین شماره در فروست سلسله الاستشراق السیاسی الحدیث با ترجمه نور علاء الدین در ۳۴۴ صفحه در سال ۲۰۱۷ م. / ۱۴۳۸ ق. منتشر شده است.
این نظرسنجی به این دلیل در ایام پیادهروی اربعین صورت گرفته است که این رویداد فرصتی بیبدیل برای مواجهه مستقیم با اصلیترین کنشگران شیعی پایبند به باورهای شیعی به ویژه زنان و نظرسنجی در موضوعاتی بسیار دشوار است که در مکان و زمان دیگر و با روشهای سنتی امکان پرداختن به آن وجود ندارد.
ویژگی مشترک مطالعات کنونی اربعین
در نگاهی کلی مطالعات کنونی اربعین دارای چند ویژگی تقریبا مشترک است:
• پا فراتر نهادن از گزارش محض و ورود به عرصه تحلیل و تبیین
• عطف توجه از وجه محض دینی اربعین به ابعاد اجتماعی آن
• محدود ماندن نسبی همه آنها به مطالعات وصفی و بیان وضع موجود و شناخت وضعیت کنونی و شناساندن آن. مطالعات آیندهپژوهانه اربعین هم ناظر به وصف آیندههای محتمل است.
درنگی در بسندگی مطالعات کنونی اربعین
در پاسخ به این پرسش که آیا مطالعات کنونی اربعین به شکل کنونی و با ویژگیهایی که گفته شد، بسنده است یا نه، باید گفت اگر ما برگزاری اربعین به صورت کنونی را آرمانیترین و مطلوبترین نوع برگزاری آن بدانیم، میتوانیم بگوییم گونهها و گستره مطالعات کنونی خوب و بسنده است و همینها باید ادامه پیدا کند و نیازی به گونهای نو از مطالعات و پژوهشها نیست، اما اگر تحلیل ما از وضعیت کنونی چیز دیگری باشد، آن وقت باید به آسیبشناسی شکل کنونی برگزاری پیادهروی اربعین پرداخت و سپس بر پایه شناخت آسیبها، مطالعاتی جدید را برای پیدا کردن راهحلها سامان داد. گمان نمیرود که کسی بر این باور باشد که وضعیت کنونی برگزاری اربعین از هر نظر در مطلوبترین وضعیت ممکن قرار دارد؛ چرا که ما همواره شاهد انبوهی از مشکلات خرد و کلان در ایام برگزاری پیادهروی اربعین از سطح رفتارهای زائران مانند رها کردن زباله در خیابانهای کربلا گرفته تا سیاستگذاریها مانند ضعف در سیاست رسانهای هستیم. البته پارهای نقدهای ناهمدلانه در مخالفت با اصل برگزاری این مناسک وجود دارد، که موضوع بحث بنده نیست، هر چند این نقدهای ناهمدلانه را هم باید شنید و منصفانه به آنها پاسخ گفت، بلکه بحث حقیر این است که حتی در یک نگاه همدلانه با این پدیده عظیم، هم وجود پارهای مشکلات قابل انکار نیست.
۶ مهر ۱۴۰۰
@MohsenAlviri
🔸 عاشورای حسینی در خامه علامه حکیمی ـ #بخش_دوم از پنج قسمت
گفتمانها و قرائتهای عاشورا و جایگاه گفتمان سیاسی در آن
در بین گفتمانهای مختلفی که بر خوانشهای عاشورا حاکم است مانند گفتمان عرفانی، گفتمان تاریخی، گفتمان عاطفی، گفتمان حماسی و جز آن، یکی از مهمترین گفتمانها گفتمان سیاسی است، این گفتمان به ویژه در سالها و ماههای منجر به پیروزی انقلاب اسلامی رونق بیشتری داشت. مراد از سیطره این گفتمان بر خوانش عاشورا این است که عاشورا به گونهای خوانده و فهمیده شود که مبنای رفتار سیاسی امروز ما قرار گیرد و رفتار سیاسی ما امتداد قیام عاشورا و پژواک پیام عاشورا به شمار رود.
در یک نگاه کلی، باید گفت خوانش مرحوم حکیمی از عاشورا یک خوانش سیاسی معطوف به عدالت است، این سخن به معنای نادیده گرفتن ابعاد عاطفی، عرفانی و حماسی عاشورا از سوی وی نیست، بلکه تأکید بر و برجستهسازی نقطه بنیادین و قله مباحث عاشورایی ایشان است. عاشورا از نظر حکیمی قیامی است برای عدالت و پیامی است برای عدالت.
پایههای فکری حکیمی در نگاه به عاشورا
برای فهم باورهای عاشورایی مرحوم حکیمی باید به دو نکته توجه کرد. وی این دو مبنا را بارها و با تعابیر گونهگون مطرح کرده است و بازتاب این دو مبنا در نگاه او به معارف اسلامی و رسالت دین و پرچمداران آن به آسانی قابل ردیابی است.
• مبنای نخست: توحید و عدل دو رکن عمده اسلام ـ از نظر مرحوم حکیمی اسلام از دو ساحت نظر و عمل تشکیل شده است و توحید کلیدواژه و اوج قله و بنیان همه آموزههای اسلامی در ساحت نظر است و عدل که برآمده از همان توحید است نماد ساحت عملی اسلام است.
• مبنای دوم: ضرورت نگریستن به پیامبران و امامان در عینیت جامعه ـ از نظر مرحوم حکیمی در نظام انبیایی پاسخ به مشکلات و مسألههای بشری اندیشیدنی نیست، بلکه عملی بودن و عینیت داشتن است و این همان ساحت عملی اسلام در برابر ساحت نظری آن است. ایشان این مبنا را در مباحث مقدماتی کتاب ارزشمند امام در عینیت جامعه توضیح دادهاند و در مقالهای که در کتاب بعثت، غدیر، عاشورا، مهدی در باره عاشورا دارند، از ۲۶ صفحه مقاله، حدود ده صفحه نخست آن به مقدمهای اختصاص دارد که در حقیقت برای تبیین این مبنا به عنوان چارچوب فهم عاشورا نوشته شده است.
اکنون بر پایه مقدماتی که ذکر شد به این نمونهها از نوشتههای مرحوم حکیمی در باره عاشوراء توجه کنید (علائم سجاوندی از متن کتاب تبعیت نمیکند):
حاصل بعثت، قرآن کریم است و حاصل غدیر، نهجالبلاغه، و حاصل عاشورا تداوم حیات قرآن و نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه و تعالیم امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام و معارف قرآنی خالص حضرت امام رضا علیه السلام ... و دیگر ائمه طاهرین علیهم السلام و حاصل ُظهور مهدی عج گسترش عدالت است در همه جهان، عدالت آفاقی و انفسی.
و عاشورا نقطه اتصال بعثت و غدیر است به ظهور مهدی ع و امام حسین ع تجسم سترگ آدم است تا خاتم صلی الله علیه و آله در تثبیت ارزش.های الهی و تقوم انسانیت انسان و الهی شدن زمین و اوست تکرار کننده نزول قرآن در صیانتی بزرگ، و اوست مفسر خطب فاطمیه و فریادگر نهجالبلاغه و معلم حماسه و آزادی، و مبشر ظهور مطلق و اسوه بزرگ زندگی و آزادگی (قیام جاودانه، ص ۸۸)
در این بیان، حرکت عدالتخواهی که از بعثت آغاز و با غدیر تثبیت شده است از طریق عاشورا به قیام مهدی که تحققبخش نهایی این عدالت است متصل میشود.
پس رسالت جداسازی حق از باطل و عدل از ظلم به منظور پایداری حق و عدل و نابودی باطل و ظلم، همواره رسالتی عظیم است و عاشورای عظیم، تجلی تام ادای این رسالت است (قیام جاودانه، ص ۴، همین جا یادآور میشود تمام ارجاعات این کتاب و نیز کتاب عاشورا؛ مظلومیتی مضاعف به نسخه الکترونیکی کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران است. از محبت کریمانه سرکار خانم دکتر فرشته کوشکی برای ارسال نسخه این دو کتاب تشکر میکنم.)
۸ مهر ۱۴۰۰
@MohsenAlviri
🔸 برگزاری نشست "بررسی جایگاه تاریخ اسلام جدید کمبریج؛ در پژوهشهای آکادمیک و کاربرد آن به مثابه منبعی دانشگاهی" ـ #بخش_دوم از سه قسمت
ویژگیهای عمومی آثار تاریخی مستشرقان
ویژگیهای عمومی نگاشتههای مستشرقان در موضوعات تاریخی، صرفنظر از تأملاتی که از نظر رویکردها و پیشفرضها و مبانی در باره آنها مطرح است، به گونهای است که بیشتر آثار آنها را شایسته اعتناء میکند. ویژگیهایی همچون گستره منابع، چگونگی بهره گرفتن از منابع، فراوانی ارجاعات، بهرهمندی فراوان از پژوهشهای نو، پشتگرم بودن به کار جمعی به ویژه با ترکیب استادان پیشکسوت و پژوهشگران جوان، روش پردازش دادهها، چگونگی تنظیم و ارائه یافتهها، داشتن نقشههای مناسب، داشتن انواع نمایههای سودمند، و همراه بودن با یک کتابشناسی بسیار ارزشمند و تخصصی و روزآمد.
دو ویژگی تاریخ اسلام جدید کمبریج
تاریخ اسلام جدید کمبریج، ضمن برخورداری از ویژگیهای عمومی که بدان اشاره شد، دو ویژگی دیگر دارد که به آن امتیاز بخشیده است:
• همه جانبهنگری ـ این مجموعه هم از نظر مکان و هم از نظر زمان و هم از نظر موضوعات از یک جامعیت نسبی برخوردار است. از نظر قلمرو جغرافیایی، همه سرزمینهای شرقی و غربی جهان اسلام در این شش جلد مورد توجه قرار گرفته است و فهرست مطالب جلدهای اول و دوم و پنجم مجموعه شاهد این مدعاست. از نظر زمانی نیز جهان اسلام از پیدایش اسلام تا دوران معاصر مد نظر قرار گرفته است و این گستره زمانی به آسانی از مطالعه عناوین شش جلد که ذکر آن رفت، به دست میآید.
این همهجانبهنگری در موضوعات مورد بررسی هم به چشم میآید. به عنوان مثال در جلد چهارم این مجموعه که چهار بخش دارد، موضوعات متنوعی مورد بررسی قرار گرفته است که پارهای از آنها چنین است: تصوف، تنوع فهمها از اسلام، تغییر دین و اهل ذمه، مشروعیت و سازمانهای سیاسی، شهر و عشائر، زندگی روستایی، سازکارهای بازرگانی، زنان و جنسیت، متون و منابع عربی و فارسی و ترکی و اردو، تاریخنگاری، متون و منابع شرححالنگاری، روایتهای مسلمانان از دار الحرب، آموزش، فلسفه، دانشهای رایج نزد مسلمانان، علوم غیبی، دانش پزشکی، فرهنگ شفاهی، هنر و معماری، موسیقی و آشپزی. همچنین در جلد ششم این مجموعه موضوعاتی متنوع مورد توجه قرار گرفته است، مانند: مهاجرت، ارتباطات، پیکربندیهای تازه مسلمانان در دو قرن اخیر، ریشههای حرکتهای اصلاحی، تجدید حیات مسلمانان، مسلمانان در غرب، گرایشهای نو در فقه و کلام اسلامی، مقایسه ساختار حکومت ایران و عربستان، حقوق شهروندی و حقوق بشر، تازه مسلمانان، سنتهای علمی و تفسیری جدید، اندیشه سیاسی اسلامی، زن و خانواده و قانون، قوانین مربوط احوالات شخصیه، فرهنگ و سیاست در ایران پس از انقلاب، آموزش در دوران مدرن، شهرهای اسلامی در دوران معاصر، نشر و مطبوعات، هنر مدرن، سینما و تلویزیون و رسانههای الکترونیک.
• گشودن افقهای نو ـ ویژگی دوم این مجموعه را میتوان گشودن افقهایی نو در برابر خوانندگان شرقی آن شمرد. به عنوان مثال اگر سری به بخش "رویکردهای نو به تاریخ صدر اسلام در دوران مدرن" Modern approaches to early Islamic history در صفحات صص ۶۲۵ تا ۶۴۷ جلد اول این مجموعه که فِرِد دونر Fred m. donner استاد تاریخ شرق نزدیک در دانشگاه شیکاگو (متولد ۱۹۴۵ م.) آن را نوشته، بیاندازیم، میبینیم که وی در این بخش از ویژگیهایی همچون تقلیلگرایی Reductionism (تقلیل دادن اسلام و قرآن به یک نسخه تغییر شکلیافته تورات و انجیل) و عرفیسازی (سکولاریزاسیون) Secularising perspective (نادیده انگاشتن نقش مذهب و انگیزه مذهبی در حرکات اجتماعی) و تبدیل نگاه عمومی و یکپارچه به جهان اسلام به نگاههای تخصصی و از هم گسسته به عنوان برخی از ویژگیهای پژوهشهای معطوف به تاریخ اسلام مستشرقان در قرنهای نوزدهم و بیستم یاد کرده است.
توجه کردن به این ویژگیها، هم از این نظر که یک مستشرق به این ابعاد از رویکردهای نو در مطالعات تاریخ اسلام در دوران مدرن پرداخته و در حقیقت به نقد پیشینیان خود پرداخته، اهمیت دارد و هم از این نظر که دریچهای تازه در برابر ما میگشاید تا ما هم از همین زاویه به تاریخ خود بنگریم آموزندگی دارد و هم از این نظر که با بررسی انتقادی دیدگاههای آنها عملا میتوانیم وارد یک گفتوگوی سازنده با آنها شویم دارای ارزش و امتیاز است.
به نظر میرسد واژه مدرن در عنوان این فصل تنها به نو بودن روشها و ابزارهای پژوهشی مثلا تحول استفاده از سند Document به شواهد Evidences اشاره ندارد، بلکه تغییر بینشی و رویکردی مطالعات تاریخی مستشرقان را هم در برمیگیرد.
...
۲۹ آبان ۱۴۰۰
@MohsenAlviri
🔹 نگاه فاطمی به مشترکات شیعی ـ سنی؛ بررسی موردی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله ـ #بخش_دوم از سه قسمت
با این پیشفرض که کلمه "إذ" در این عبارات، زمانیه باشد و علت نصب واژههای "علماً" و "احاطه" و "معرفه"، مفعول لأجله باشد، این تحلیل در باره پیامبر صلی الله علیه و آله در پیوند با مجموعهای گسترده از روایات مربوط به خلقت نوری پیامبر و اهل بیت علیهم السلام پیش از آفرینش هر پدیده دیگری است. این تحلیل حضرت زهراء سلام الله علیها از این منظر که نگاهی به چرایی خلقت نوری پیامبر دارد، متمایز از دیگر روایات مربوط به این موضوع، بدیع و گرهگشاست. شگفت اینجاست که در همایشی که سال گذشته ویژه این دسته از روایات برگزار شد و در مجموعه مقالات این همایش و نیز در کتابی مستقل که در این باره نگاشته شده است، در حد آگاهی صاحب این قلم، به این سخن حضرت زهرا سلام الله اشاره نشده است و مراد بنده از در حاشیه ماندن معارف فاطمی همین شواهد است. در این عبارات، تأکید حضرت زهراء سلام الله علیها بر پیوند فرزندی خود با پیامبر و نیز بنده خدا بودن پیامبر، خود در بردارنده نکات شایسته تأمل دیگری است که اکنون فرصت پرداختن به آن نیست.
تحلیل این روایات و بررسی دیدگاههای گوناگون در چگونگی روبرو شدن با مسأله خلقت نوری، موضوعی بس گسترده و درازدامن است و صادقانه باید پذیرفت هنوز گستره تاریخنگاری بومی ما آماده پرداختن به این مباحث نیست.
دو. چرایی پیامبری پیامبر
اِبْتَعَثَهُ اللَّـهُ اِتْماماً لِاَمْرِهِ، وَ عَزیمَةً عَلی اِمْضاءِ حُكْمِهِ، وَ اِنْفاذاً لِمَقادیرِ رَحْمَتِهِ
او را برای پایان بخشیدن به کار مهم خویش و با آهنگِ رساندن حکم خود و اجرای مقدر شدههای رحمت خود برانگیخت.
این سخن حضرت زهرا سلام الله علیها که حتی ترجمه آن به فارسی دشوار است، به فلسفه پیامبری پیامبر و چرایی فرستادن او به سوی انسانها و نقش محول ایشان پرداخته است و برای ما دانشپژوهان تاریخ، میتواند روزنهای به سوی جایگاه پیامبری از منظر فلسفه تاریخ بگشاید.
سه. چشمانداز دینی جهان در عصر پیامبر
فَرَأَی الْاُمَمَ فِرَقاً فی اَدْیانِها، عُكَّفاً عَلی نیرانِها، عابِدَةً لِاَوْثانِها، مُنْكِرَةً للَّـهِ مَعَ عِرْفانِها
پس پیامبر دید امتها در پیروی دینهای گوناگون چند دستهاند، در برابر آتشها به عبادت نشسته و بتهای خود را پرستندهاند، با این که خدای را میشناسند، او را انکار میکنند.
این بند از سخنان حضرت زهرا سلام الله علیها به تحلیل دینی جهان در آستانه و در هنگامه پیامبری پیامبر و از نگاه ایشان، اختصاص دارد و به نوبه خود نگاهی نو از منظر دینشناختی و شایسته تبیین و تحلیل به شمار میرود.
چهار. کارکردها و نقشآفرینیهای پیامبر
فَاَنارَ اللَّـهُ بِاَبی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّـهُ عَلَیهِ و الِهِ ظُلَمَها، وَ كَشَفَ عَنِ الْقُلُوبِ بُهَمَها، وَ جَلی عَنِ الْاَبْصارِ غُمَمَها، وَ قامَ فِی النَّاسِ بِالْهِدایةِ، فَاَنْقَذَهُمْ مِنَ الْغِوایةِ، وَ بَصَّرَهُمْ مِنَ الْعِمایةِ، وَ هَداهُمْ اِلَی الدّینِ الْقَویمِ، وَ دَعاهُمْ اِلَی الطَّریقِ الْمُسْتَقیمِ.
پس خداوند به وسیله پدرم محمد ـ درود خدا بر او و دودمانش باد ـ تاریکیهای آن دوره را روشن ساخت، و ابهامها را از دلها زدود و پردهها را از برابر دیدگان کنار زد، پیامبر در بین مردم به راهنمایی برخاست، پس آنان را از گمراهی رهانید و کورچشمیشان را بینایی کرد و آنها را به سوی دین استوار راه نمود و به راه راست فراخواند.
این فراز از سخنان حضرت زهراء سلام الله علیها، نقش محقق پیامبر و کارکردهای پیامبری آن حضرت را برشمرده است. این فراز نیز با نگاهی تاریخی به دستاوردهای عصر نبوی نیازمند تبیین و تحلیلی دقیق برای فهمپذیری است.
(ادامه دارد.)
۱۷ دی ۱۴۰۰
@MohsenAlviri
🔸 تشیع معرفتی و زهرای مرضیه سلام الله علیها ـ #بخش_دوم از دو قسمت
نمونهای بدیع برای معرفی حضرت زهراء سلام الله علیها در گفتمان تشیع معرفتی
یک نمونه زیبا برای بازتاب چهره حضرت زهراء سلام الله علیها در متون و منابع گفتمان تشیع معرفتی، سروده فارسی مرحوم آیتالله محمدحسین غروی اصفهانی (معروف به کمپانی) (۱۲۶۹ ـ ۱۳۶۱ ق.) با تخلص شعری "مفتقر" در باره دخت نبی است.
این قصیده ۲۸ بیت دارد که هشت بیت نخست آن مقدمه و بیست بیت دیگر مدائح فاطمه سلام الله علیها در غایت زیبایی وا بهره جستن از انواع آرایههای ادبی است. امید است پیشنهاد یکی از دوستان برای شرح ابیات این قصیده روز جامه تحقق بپوشد. این قصیده بر پایه روایات اسلامی و گزارشهای تاریخی، به وصفی بدیع در باره جایگاه حضرت فاطمه سلام الله علیها در نظام هستی، ویژگیهای خانوادگی آن حضرت و بزرگمنشیهای اخلاقی و رفتاری ایشان پرداخته است. متن این قصیده را بی شرح و توضیح از نظر میگذرانیم.
دختر فکر بکر من، غنچه لب چو وا کند / از نمکین کلام خود، حق نمک ادا کند
طوطی طبع شوخ من، گر که شکرشکن شود / کام زمانه را پر از، شکّر جانفزا کند
بلبل نطق من ز یک، نغمه عاشقانهای / گلشن دهر را پر از، زمزمه و نوا کند
خامه مشکسای من، گر بنگارد این رقم / صفحه روزگار را، مملکت ختا کند
مطرب اگر بدین نمط، ساز طرب کند گهی / دائره وجود را، جنت دلگشا کند
منطق من هماره بندد چو نطاق نطق را / منطقه حروف را، منطقه السما کند
شمع فلک بسوزد از، آتش غیرت و حسد / شاهد معنی من ار، جلوه دلربا کند
نظم برد بدین نسق، از دم عیسوی سبق / خاصه دمی که از مسیحا نفسی ثنا کند
وهم به اوج قدس ناموس اله کی رسد؟ / فهم که نعت بانوی خلوت کبریا کند؟
ناطقه مرا مگر، روح قدُس کند مدد / تا که ثنای حضرت سیده نسا کند
فیض نخست و خاتمه، نور جمال فاطمه / چشم دل ار نظاره در، مبدأ و منتهی کند
صورت شاهد ازل معنی حسن لمیزل / وهم چگونه وصف آیینه حقنما کند؟
مطلع نور ایزدی، مبدأ فیض سرمدی / جلوه او حکایت از، خاتم انبیا کند
بسمله صحیفهی، فضل و کمال و معرفت / بلکه گهی تجلی از، نقطه تحت با کند
دائره شهود را نقطه ملتقی بود / بلکه سزد که دعوی لو کُشِفَ الغطا کند
حامل سرّ مستمر، حافظ غییب مستتر / دانش او احاطه بر، دانش ماسوی کند
عین معارف و حِکَم، بحر مکارم و کرم / گاه سخا محیط را، قطره بی بها کند
لیله قدر اولیاء، نور نهار اصفیا / صبح جمال او طلوع، از افق عُلی کند
بضعه سید بشر، ام ائمه غُرَر / کیست جز او که همسری، با شه لافتی کند؟
وحی نبوتش نسب، جود و فتوتش حسب / قصهای از مروّتش، سوره "هل أتی" کند
دامن کبریای او، دسترس خیال نی / پایه قدر او بسی، پایه به زیر پا کند
لوح قدر به دست او، کلک قضا به شَست او / تا که مشیت الهیه چه اقتضا کند
در جبروت حکمران، در ملکوت قهرمان / در نشأت کن فکان، حکم به ما تشا کند
عصمت او حجاب او، عفت او نقاب او / سرّ قدم حدیث از آن ستر و از آن حیا کند
نفحه قدس بوی او، جذبه انس خوی او / منطق او خبر ز "لا، ینطق عن هوی" کند
قبله خلق روی او، کعبه عشق کوی او / چشم امید سوی او، تا به که اعتنا کند
بهر کنیزیش بود، زُهره کمینه مشتری / چشمه خور شود اگر، چشم سوی سُها کند
"مفتقر"ا متاب رو، از در او به هیچ سو / زانکه مس وجود را، فضه او طلا کند
۲ بهمن ۱۴۰۰
@MohsenAlviri
🔹 حدیث نامکرر اختلاف دیدگاه در باره حوزه و تمدنسازی ـ #بخش_دوم از دو قسمت
ولی در برابر این نگاههای تقلیلگرایانه و سادهانگارانه، برخی مجموعهها و به صورت مشخص میز تمدن اسلامی در دفتر تبلیغات اسلامی هدف کانونی خود را تنها تقویب بینش تمدنی قرار داده است و هیچ ادعایی بیشتر از این ندارد، یعنی اصلا بحثی از تمدنسازی که ایشان را نقد میکنند در کار نیست.
بنابر این به باور این حقیر، بر خلاف نظر استاد جعفریان هر چه این سو و آن سو مراکزی ایجاد شود که به تقویت تمدناندیشی کمک کند، میتوان به حل چالشهایی هم که حضرت استاد به آن اشاره کردهاند بیشتر امید بست.
۳. به هیچ انگاشتن حوزههای علمیه ـ استاد جعفریان گویی هیچ سهمی در مسیر تمدنسازی برای حوزههای علمیه قائل نیستند، در این یادداشت کوتاه هم دانشگاه و صنعت را کانون تمدنسازی معرفی میکنند و بدون ذکر نام توصیه دارند که حوزهها که تنها حکم شرعی بیان میکنند، در این کار هم نشناخته حکم ندهند و داعیه حل مشکلات را نداشته باشند. این دو توصیه بسیار درست و دقیق است و گمان نکنم کسی ادعایی خلاف آن داشته باشد، ولی در این باره هم این تأمل را به عنوان یک امر بدیهی و بدون هیچ توضیحی روا میدانم که نادیده گرفتن سهم حوزه در گذشته و ظرفیت حوزه برای حال و آینده قابل دفاع و بلکه قابل فهم نیست. حوزهها در گذشته هم بسیار فراتر از صدور حکم شرعی نقش سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و بالمآل تمدنی داشتهاند و هماکنون هم ظرفیتهایی بسیار بیشتر از تنها صدور حکم شرعی دارند.
۴. توجه نداشتن به پشتوانههای معرفتی یک تمدن ـ روشن است که انتظار پرداختن به همه مباحث یک تمدن در یک یادداشت کوتاه بیجاست، ولی از این نوشته استاد جعفریان چنین برمیآید که اگر مثلا همه گروههای تازه تأسیس تمدنی در سراسر کشور تعطیل شوند و هزینه آنها صرف دانشگاه و صنعت شود و تدبیری اندیشیده شود که همه نیروهای متخصص و نخبه در کشور بمانند، خود به خود یک تمدن درست میشود. این سخن همسان سخن همان دوستان مدعی تمدنسازی مورد نقد استاد جعفریان سادهانگارانه است. با کنار هم قرار گرفتن انبوه متخصصان و صرف هزینه برای آنها یک تمدن ساخته نمیشود، (همان گونه که تمدن غرب و تمدن پیشین اسلامی ما هم اینگونه ساخته نشد.) تمدن نیازمند یک پشتوانه معرفتی است و این پشتوانه معرفتی خواه خاستگاه آسمانی داشته باشد، خواه زمینی، ابتدا تولید میشود و سپس روابط و نهادهای اجتماعی را از خود متأثر میسازد و همزمان یا پس از آن در بین مردم عمومیت مییابد (همانگونه که در تمدن غرب و تمدن پیشین اسلامی هم چنین بود) آن گاه یک جامعه دارای پیشرفت انباشته، گام در مسیر تمدنسازی مینهد. در حال حاضر در کشور ما بدون حوزههای علمیه (طبعا در کنار و همراه دانشگاهها) مطلقا، تأکید میکنم مطلقا امکان پرداختها و پردازشهای معرفتی به تمدن وجود ندارد و معلوم نیست در نگاه استاد جعفریان وقتی نخبگان و صاحبان صنعت دور هم جمع شدند قرار است چه کنند که یک تمدن جدید ساخته شود؟ مگر میتوان بدون یک نظریه تمدن ساخت؟
۵. ایرانی دیدن تمدن اسلامی ـ تمدن نوین اسلامی یک پدیده ایرانی نیست، سطح تمدن، سطح امت اسلامی است و ایرانی دیدن تمدن نوین اسلامی و داوری در باره تمدن نوین اسلامی تنها بر پایه وضعیت ایران در سخنان بسیاری از موافقان و مخالفان تمدن نوین اسلامی دیده میشود. سهم و جایگاه و ظرفیت ایران در این میان، موضوع دیگری است.
۶. توجه نکردن به دوران کودکی ما و دوران کهولت غرب ـ مقایسه سطح اختراعات و اکتشافات صد و پنجاه سال اخیر ما (چه ایران و چه امت اسلامی) با غرب یک مقایسه به غایت ناراحتکننده است. یکصد و پنجاه سال اخیر غرب اوج شکوفایی تمدن غرب و به باور بسیاری صاحبنظران غربی مانند هانتینگتون نقطه کهولت تمدن غرب است و یک صد و پنجاه سال اخیر ما و دیگر کشورهای اسلامی نقطه آغاز بیداری و به خود آمدن و به ارزیابی وضعیت خود پرداختن ماست. وضعیت یک کودک و یک پیرمرد را بهتر است بر پایه پیشبینی آینده آنها انجام داد و نه گذشته آنها.
روشن است که این شش بند که قلمی شد، بسیار کوتاه و تنها دربردانده عناوین بحثهایی بسیار درازدامن است که بارها و بارها آمادگی و اشتیاق خود و دوستانم در مجموعه دفتر تبلیغات اسلامی را برای شنیدن نقدها و گفتوگوی شفاف رسانهای و غیررسانهای برای رفع ابهام در باره آنها به آگاهی یاران قبیله دردمندی از جمله استاد گرامی جناب آقای جعفریان که حفظ حرمت و پاسداشت زحمات ایشان برای حوزه را بر خود فرض میدانم، رساندهایم.
۵ بهمن ۱۴۰۰
@MohsenAlviri