Ali-Fani-Ziyarat-Ashoura.mp3
11.65M
زیارت عاشورا 🌸
به نیابت شهید مرتضی عطایی🌷
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
#معرفی شهید نام و نام خانوادگی: مرتضی(ابو علی) عطایی نام پدر: حیدر تاریخ تولد : 1355/12/04 محل تولد
هدایت شده از محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
دعـاے فـرج بہ عشـق آقـا صاحبالزمان :)🌸..
#امام_زمان{عجاللّٰہ} :
بہ شیعیـان و دوستـان ما بگوییـد کہ خـدا را بہ حـق عمـہام حضـرت زینب{سلاماللّٰہعليها} قسـم دهنـد کہ فـرج مـرا نزدیک گردانـد.
|📚 شیفتگان حضرت مهدے، جلد۱، صفحہ۲۵۱|
کـانـالرسمےشھیـدمحسنحججی🥀
♡j๑ïท🌱↷
『@Mohsendelha1370』
✨چله زیارت عاشورا✨
در کتاب مفاتیح الجنان و قبل از متن زیارت عاشورا، حدیثی از امام باقر در ثواب این زیارت آمده است که میفرمایند: به تحقیق این دعا دعایی است که ملائکه آن را میخوانند و خداوند در قبال آن برای تو صد هزار هزار درجه مینویسد و مثل کسی خواهی بود که با امام حسین (ع) شهید شده باشد. نوشته شود برای تو ثواب زیارت هر پیغمبری و رسولی و ثواب زیارت هر که زیارت کرده حسین (ع) را از روزی که شهید شده است.
🟢روز ششم
🪴اسامی شرکت کننده:🙃🤍
۱_صلوات۳۱۳✅
۲_دلوین✅
۳_سࢪبـٰازࢪهبـࢪ|sᴀʀʙᴀᴢ ʀᴀʜʙᴀʀ✅
۴_صلوات✅
۵_فاطمه✅
۶_شهید حججی عزیز✅
۷_شهید حججی✅
۸_محمد طاها ربیعی✅
۹_احیا صفر پور✅
۱۰_شهید گمنام✅
۱۱_حلما طالبی✅
۱۲_خادم الشهدا✅
۱۳_یا زهرا✅
۱۴_جون خادم المهدی✅
۱۵_Z.F✅
۱۶_عاشق کربلا✅
۱۷_خانم عزیزی✅
از همگی قبول باشه انشاءالله🙃🤍
التماس دعا🤲🏻📿
#رمان_بدون_تو_هرگز 🌷🍃🍂
#پارت_پنجاه_و_ششم
دزدهاے انگلیسی
وضو گرفتم و ایستادم به نماز …
با یه وجود خسته و شڪسته …
اصلا نمی فهمیدم چرا پدرم این همه راه، من رو فرستاد اینجا …
خیلی چیزها یاد گرفته بودم …
اما اگر مجبور می شدم توے ایران، همه چیز رو از اول شروع ڪنم …
مثل این بود ڪه تمام این مدت رو ریخته باشم دور …
توی حال و هواے خودم بودم ڪه پرستار صدام ڪرد …
– دکتر حسینی … لطفا تشریف ببرید اتاق رئیس تیم جراحی عمومی …
در زدم و وارد شدم …
با دیدن من، لبخند معناداری زد …
از پشت میز بلند شد و نشست روی مبل جلویی …
– شما با وجود سن تون … واقعا شخصیت خاصی دارید …
– مطمئنا توی جلسه در مورد شخصیت من صحبت نمی ڪردید …
خنده اش گرفت …
– دانشگاه همچنان هزینه تحصیل شما رو پرداخت می ڪنه…
اما ڪمڪ هزینه هاے زندگی تون ڪم میشه …
و خوب بالطبع، باید اون خونه رو هم به دانشگاه تحویل بدید …
ناخودآگاه خنده ام گرفت …
– اول با نشون دادن در باغ سبز، من رو تا اینجا آوردید …
تحویلم گرفتید …
اما حالا ڪه حاضر نیستم به درخواست زور و اشتباه تون جواب مثبت بدم …
هم نمی خواید من رو از دست بدید …
و هم با سخت ڪردن شرایط، من رو تحت فشار قرار می دید …
تا راضی به انجام خواسته تون بشم …
چند لحظه مڪث ڪردم …
– لطف ڪنید از طرف من به ریاست دانشگاه بگید …
برعڪس اینڪه توی دنیا، انگلیسی ها به زیرڪ بودن شهرت دارن …
اصلا دزدهای زرنگی نیستن …
و از جا بلند شدم …
#ادامه_دارد...
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@Mohsendelha1370
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
#رمان_بدون_تو_هرگز
#پارت_پنجاه_و_هفتم
تقصیر پدرم بود
این رو گفتم و از جا بلند شدم ... با صداے بلند خندید ...
- دزد؟ ... از نظر شما رئیس دانشگاه دزده؟ ...
- ڪسی ڪه با فریفتن یه نفر، اون رو از ملتش جدا می ڪنه ...
چه اسمی میشه روش گذاشت؟ ...
هر چند توی نگهداشتن چندان مهارت ندارن ...
بهشون بگید، هیچ ڪدوم از این شروط رو قبول نمی ڪنم ...
از جاش بلند شد ...
- تا الان با شخصی به استقامت شما برخورد نداشتن ...
هر چند ... فڪر نمی ڪنم ڪسی، شما رو برای اومدن به اینجا محبور ڪرده باشه ...
نفس عمیقی ڪشیدم ...
- چرا، من به اجبار اومدم ... به اجبار پدرم ...
و از اتاق خارج شدم ...
برگشتم خونه ... خسته تر از همیشه ...
دل تنگ مادر و خانواده ... دل شڪسته از شرایط و فشارها ...
از ترس اینڪه مادرم بفهمه این مدت چقدر بهم سخت گذشته ...
هر بار با یه بهانه اے تماس ها رو رد می ڪردم ...
سعی می ڪردم بهانه هام دروغ نباشه ...
اما بعد باز هم عذاب وجدان می گرفتم ...
به خاطر بهانه آوردن ها از خدا خجالت می ڪشیدم ...
از طرفی هم، نمی خواستم مادرم نگران بشه ...
حس غذا درست ڪردن یا خوردنش رو هم نداشتم ...
رفتم بالا توی اتاق ... و روی تخت ولو شدم ...
- بابا ... می دونی ڪه من از تلاش ڪردن و مسیر سخت نمی ترسم ...
اما ... من، یه نفره و تنها ... بی یار و یاور ...
وسط این همه مڪر و حیله و فشار ...
می ترسم از پس این همه آزمون سخت برنیام ...
ڪمڪم ڪن تا آخرین لحظه زندگیم ...
توی مسیر حق باشم ...
بین حق و باطل دو دل و سرگردان نشم ...
همون طور ڪه دراز ڪشیده بودم ...
با پدرم حرف می زدم ...
و بی اختیار، قطرات اشک از چشمم سرازیر می شد ...
#ادامه_دارد...
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@Mohsendelha1370
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
35.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#محسنِ_ما
#بخش_هشتم
آسمان فرصت پرواز بلندی ست ولی...
قصه این است چه اندازه کبوتر باشی..
عاشق که باشی..
بالت می دهند تا پرواز کنی.. آن هم عاشقانه...
وألحِقنا بِهِم..
🌷 #شهید_آقا_محسن_حججی از زبان خانواده و دوستان...
#ادامهدارد
#داداشمحسن
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@Mohsendelha1370
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
سال ۱۴۰۰ به شهید رئیسی گفتن شما کاندید نشو نیا ؛
هیچ برنامهای نداری !
الان سال ۱۴۰۳ دارن دنبال کسی میگردن که فقط و فقط شبیه به شهید رئیسی باشه .