✍️#دستگاه_اندیشگی_مطهریام_آرزوست!
🔹در جستجوی آثار شهید مطهری، یافتم که ایشان بیش از 80 بار از #فروید و نظریاتش اسم برده است. البته خاطرم هست که آقازاده شهید مطهری (حجت الاسلام دکتر محمد مطهری) در جلسهای که این موضوع را مطرح کردم؛ قائل بودند بیش از این تعداد است.
به هر حال، برخلاف تصور برخی روانشناسان؛ بهنظر میرسد این اندیشمند اسلامی اکثر آثار ترجمه شده فروید و #یونگ را مطالعه کرده است.
🔸ایشان در برخی موارد از فروید با تعابیر خنثی مثل«روانشناس اتریشی»، و در جای دیگر با تعابیری تمجیدگونه همچون«دانشمند روانشناس/ مبتكر پسیكانالیزم/ قهرمان روانکاوی» یاد میکند.
🔸موضع وی نسبت به فروید جالب است:
- بخشی از نظرات فروید را (بهخصوص در مباحث #اخلاق_جنسی و #منشأ_پرستش_خدا)نقد و رد میکند (از باب نمونه ر.ک آشنایی با قرآن، ج 5، ص 109)،
- برخی ایدههای او را میپذیرد،مثلاً اصل وجود دنیای ناهشیار
- و از برخی هم استفاده میکند؛ مثل تأثیر دنیای ناهشیار بر حالات هشیار؛ ذیل مباحث اثرات گناه بر دل(مجموعه آثار ج11 ص31 ).
🔹حال بخشی از ایده های ایشان را ببینید:
شهید مطهری در مجموعه آثار، ج13 صص425-446 وجود روان ناخودآگاه را به نفع اثبات اصالت روح میپذیرد و از منظر وی فقط تفاوت در موضوعات شناخت است که نگاه اسلامی را از نگاه فرویدی متمایز میکند.
🔸ایشان در ص 439 میگوید:«وجود روان ناخودآگاه در انسان مسلّم است. مسئلهی كشف روان ناخودآگاه دو نتیجه ی علمی برای الهیّون دربرداشت:
1️⃣ «یكی در خود مسئله روح بود. روان ناخودآگاه اصالت روح را بیش از پیش ثابت كرد زیرا مسلّم شد كه عوارضی كه در روان ناخودآگاه پیدا میشود اصلاً به عالم اعصاب انسان مربوط نیست...معلوم شد روان انسان خیلی عمیقتر از این حرف سادهی بچه گانهای است كه چهارتا ماتریالیست میگویند که حالات روانی انسان معلول فعل و انفعال شیمیایی سلسله اعصاب است!»
2️⃣ «نتیجهی دوم، در#شناخت_شناسی است. روان ناخودآگاه نسبت به روان خودآگاه یعنی#غیب نسبت به #شهادت. روان ناخودآگاه، غیب وجود انسان است... شهادت یعنی این بدن و غیب یعنی روان (همین روان خودآگاه) . امروز ثابت شده كه نه تنها شهادتی داریم (یعنی بدن) و غیبی داریم (یعنی روان) بلكه یك غیبِ غیبی هم داریم كه همان روان ناخودآگاه است.»
🔸«فرق ابراهیم خلیل (ع) با فروید و همهی روانكاوان عالم چیست؟ فرق ابراهیم خلیل با كسی كه سیارهی نپتون را كشف كرد چیست؟
فرقش این است كه كار اینها مربوط به جزئی از عالم است؛ آقای فروید از وجود انسان، یک جزء و آن آقای ستاره شناس از جزئی از منظومه ی شمسی جزء دیگری را كشف كرد؛
ولی ابراهیم خلیل چه كرد؟
ابراهیم (ع) سودا را یكسره كرد، تنها به روان انسان نگاه نكرد، تنها به خورشید و ماه و زمین نگاه نكرد؛ عالم طبیعت و حركت و عالم اجسام را یكسره زیرنظر گرفت و گفت این جهان، غیب و باطنی دارد. او اول خودش را #موضوع_مطالعه قرار داد. خودش را یك موجود متربّی و متغیّر و مقهور و یك موجودی كه چه بخواهد و چه نخواهد قوه و قدرتی هست كه او را گردش و حركت میدهد (كوچك بوده، بزرگش كرده است و دارد پیرش میكند) حس كرد. در تمام وجود خودش #تغییر و #حركت را احساس كرد. این دغدغه در وجودش پیدا شد كه باید #تغییر_دهنده و #حركت_دهنده و موتوری در عالم، موجود باشد... .
🔹از نظر ماهیّت شناخت شناسی، میان #شناخت_فرویدی و #شناخت_ابراهیمی هیچ فرقی نیست، از نظر موضوع فرق است.
شناختشناسی ابراهیم با شناختشناسی آن ستاره شناس و با شناخت شناسی شما از نظر ماهیت شناخت شناسی فرق نمیكند. ماهیت شناخت شناسی در هر دو یكی است منتها موضوعش دوتاست. »
🌿🌺🍃🌸🌿
#نوشتارهای_حمید_رفیعی_هنر
eitaa.com/Mohyiee