راستی چقدر بخدا بدهکاریم؟!؟!
بعد از اینکه یک مرد ۹۳ ساله در ایتالیا از بیمارستان مرخص می شود، به او گفته شد که هزینه یک روز ونتیلاتور (دستگاه تنفّس مصنوعی) بیمارستان را بپردازد. پیرمرد به گریه افتاد. پزشکان به او دلداری دارند تا بخاطر صورتحساب بیمارستان گریه نکند. ولی آنچه پیرمرد در جواب گفت، همه پزشکان را گریه انداخت
پیرمرد گفت: "من به خاطر پولی که باید بپردازم گریه نمی کنم. تمام پول را خواهم پرداخت." گریه من بخاطر آن است که 93 سال هوای خدا را مجانی تنفس کردم، و هرگز پولی نپرداختم. در حالیکه برای استفاده از دستگاه ونتیلاتور در بیمارستان به مدت یک روز باید اینهمه بپردازم. آیا می دانید چقدر به خدا مدیون هستم؟ من قبلاً خدا را شکر نمی کردم" سخنان آن پیر مرد ارزش تأمل دارد. وقتی هوا را بدون درد و بیماری آزادانه تنفس می کنیم، هیچ کس هوا را جدی نمی گیرد.
«منّت خدای را عز و جل که طاعتش موجب قربتست و به شکر اندرش مزید نعمت هر نفسی که فرو می رود ممدّ حیاتست و چون بر می آید مفرّح ذات پس در هر نفسی دو نعمت موجودست و بر هر نعمت شکری واجب...»
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شبی رویایی🌸🍃
همراه باآرامش🌸🍃
و یاد خدا🌸🍃
براتون 🌸🍃
آرزومندم🌸🙏🌸
شبتون آروم🌸🍃
فرداتون پرامید🌸🍃
درپناه خدا باشیـد 🌸🍃
با آرزوی بهترینها برای شما خوبان ✨
#شبتون_بهشت 🌸🍃🌸
التماس دعا🙏💚
♡•
💚 @Mojezeh_Elaahi
بارالها بنام نامت و با
توکل به اسم اعظمت
میگشایم دفتر امروز
جمعہ ۲۶ اردیبهشت
و بیست و یکمین روز ماه
مبارک رمضان را 📖
باشد کہ در پایان امروز
مُهر تایید بندگی زینت
دفترمان باشد ...
روزتون زیبا 🌺🍃
و در پناه خداے مهربان ❤️
💚 @Mojezeh_Elaahi
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
🔴 چرا تعـداد گناهـان کبیـره مشخص نیست؟
موضوعی که در بعضی از اذهان مےآید این است که چرا قـرآن مجید تعداد گناهان کبیـره را تعیین نفرموده، و دیگر اینکه چرا در اخبـار در این مسئله اختلاف است؟ در بعضی اخبـار ، تعداد گناهان کبیره پَنج، در برخی هَفت و در پاره ای نُه و در بعضی بیست و یک و در پاره ای سی و یک عدد برشمردهاند.
در ابهام گناهـان کبیـره و تعیین نکردن آن در قرآن مجید، حکمتی عظیم و لطفی بزرگ از جانب پروردگار عالم به بندگانش می باشد، زیرا اگر تعیین می گردید مردم سعی می کردند که فقط از آنها اجتناب کنند و از روی جهالت و هوای نفس، بر اقدام به سایر گناهان جرأت مےنمودند، به خیال اینکه سایر گناهان به ایشان صدمهای نمےزند. آنگاه به مفاسد کثیره ای دست مےزدند که از آن جمله جرأت نمودن بر مخالفت نواهی الهی است.
چه بد بنده ای است کسی که بر مولای خود، جَری شود و اُموری را که امر به ترک آن فرموده ، مخالفت کند، بلکه این جرأت و بی حیایی سبب مےشود که جرأت بر کبائر هم بنماید. زیرا کسی که نسبت به نواهی پروردگارش به صغائر بی پروا باشد، کم کم نسبت به گناهان کبیره هم بی باک مےگردد.
📚 بررسی گناهان کبیره در مواعظ و کلام حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) ص ۱۶ و ۱۷
💚 @Mojezeh_Elaahi
👌 شباهت حضرت علی (علیه السلام) و سوره "قل هو الله احد"...
••✾🌻🍂🌻✾••
💚 @Mojezeh_Elaahi
.
🔭پنهان کاری ناسا در مورد شب قدر‼️
🌍ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻫﻮﺍﻧﻮﺭﺩﯼ ﻭ ﻓﻀﺎﯾﯽ ﻣﻠﯽ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ (ﻧﺎﺳﺎ) ﺩﺭ ﺁﺧﺮﯾﻦ تحقیقات ﺧﻮﺩ به
اثبات ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ عجیب ﺷﺐ ﻗﺪﺭ ﮐﻪ ﺩﺭﺍﺣﺎﺩﯾﺚ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﺼﺮﯾﺢ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، پرداخت.
👈ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ رسیدن ﺩﻣﺎﯼﻫﻮﺍ به حد ﻣﻌﺘﺪﻝ، ﻓﺮﻭﺩ ﻧﯿﺎﻣﺪﻥ ﻫﯿﭻ ﺳﺘﺎﺭﻩ و شهاب سنگی ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﺩﺭ ﺷﺐ ﻗﺪﺭ ﻭ ﻃﻠﻮﻉ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺩﺭ ﺻﺒﺢ ﺁﻥ ﺷﺐ ﺑﺪﻭﻥﻫﯿﭽﮕﻮﻧﻪ ﺷﻌﺎﻋﯽ.ﺩﺭ این ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ آمدﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯ ﺣﺪﻭﺩ 10ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻭ 20 ﻫﺰﺍﺭ ﺷﻬﺎﺏ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﻓﺮﻭﺩ ﻣﯽ ﺁﯾﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﺷﺐ ﻗﺪﺭ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻋﺪﻩ ﻣﺴﺘﺜﻨﯽ ﺍﺳﺖ، و ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺩﺭ ﺻﺒﺢ ﺍﯾﻦ ﺷﺐ ﺑﺪﻭﻥ ﺷﻌﺎﻉ ﻃﻠﻮﻉ ﻣﯽﮐﻨﺪ.
👈 ﺍﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﮐﺘﺸﺎﻓﺎﺗﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ " ﻧﺎﺳﺎ" ﺣﺪﻭﺩ 10 ﺳﺎﻝ ﻗﺒﻞ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﺳﺖ ﯾﺎﻓﺘﻪ است ﺍﻣﺎ به دلایل اسلام ستیزی ﺍﺯ ﺩﺭﺝ ﺍﯾﻦ ﺧﺒﺮ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺧﺎﺭﺝ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﯼ ﮐﺮﺩ.
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀 بسیار دیدنی در مورد حیا🍀
🍀پیشنهاد میکنم ببینید🍀
📚 دکتر رفیعی
💚 @Mojezeh_Elaahi
در بیرون خانــه، مرغابیها اطرافــم را گرفتنــد و ســروصدا کردنــد. اهــل منــزل ســعی کردنــد کــه آنهــا را از اطــراف مــن دور کننــد. بــه آنــان گفتــم:
با آنها کاری نداشته باشید. آنها نوحهخوانی و مرثیهسرایی را شروع کردهاند!
وقتــی خواســتم دِر خانــه را بــاز کنــم، لباســم بــه میــِخ در گیــر کــرد و کمربنــدم بــاز شــد. آن
را محکــم بســتم و دوبــاره ایــن ابیــات را تکــرار کــردم:
کمربند خود را برای مرگ محکم ببند
که مرگ را ملاقات خواهی کرد.
و وقتی مرگ به وادی تو رسد،
بیتابی مکن. کسانی را میشناسم که از مال دنیا بهرهای ندارند و تهیدستاند، اما با دلاوری، شتابان بهسوی مرگ قدم برمیدارند و مرگ را بر زندگی آمیخته با شر ترجیح میدهند! از منزل که بیرون آمدم و بهطرف مسجد میرفتم، این ابیات را زمزمه میکردم:
باز کنید راه جهادگر و مجاهد راه خدا را! مجاهدی که عمر خویش را پیوسته در جهاد برای خدا سپری کرد
و غیر از خدای واحد را نپرستید
و در بیداری مردم و دعوت آنان به عبادت کوششها کرد
وارد مسجد شدم و برای اینکه مردم متوجه وقت نماز صبح شوند، ندا سر دادم:] ای مردم، برای نماز برخیزید! آمادۀ نماز باشید! [مــردم را کــه بــرای نمــاز صبــح بیــدار میکــردم، دیــدم ابنملجــم را کــه در میــان آنــان خــود را بــه خــواب زده بــود. او را هــم صــدا زدم]: برخیز برای نماز![در محــراب مســجد قــرار گرفتــم و نمــاز را شــروع کــردم. ابنملجم فریــاد زد: یا علی، حکم بــه خــدا اختصــاص دارد، نــه بــه تــو و نــه بــه اصحــاب تــو! ســپس ضربــت را بــر ســرم وارد کــرد .
ابتدا گفتم:مراقب باشید این مرد از دست شما فرار نکند! [و سپس گفتم ]: سوگند به خدای کعبه، رستگار شدم!
فرزندم حسن آمد و سرم را به دامن گرفت. او را دلداری دادم:] به خدا سوگند، رستگار شدم. پدر تو از امروز بهبعد دیگر ناراحتی نخواهد دید
#کتاب علی(ع) از زبان علی(ع) ص ۵٩٠
علی (ع) از زبان علی (ع)
در آن شب، بسیار از اتاق بیرون می آمدم و آسمان را می نگریستم و می گفتم:
به خدا سوگند، به من دروغ گفته نشده است و من نیز دروغ نمی گویم! قطعا امشب همان شب موعود است.
هنگامی که وقت اذان صبح شد، لباسم را پوشیدم و از اتاق بیرون آمدم و این اشعار را زمزمه می کردم: کمربند خود را برای مرگ محکم ببند که مرگ را ملاقات خواهی کرد و وقتی مرگ به وادی تو رسید بی تابی مکن. در بیرون خانه، مرغابیها اطرافم را گرفتند
💚 @Mojezeh_Elaahi
اینک شما و وحشت دنیای بی علی😭
📿شهادت مولی الموحدین، امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام بر همه محبین و شیعیان حضرت تسلیت باد.📿
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️روضه
حاج احمد اصفهانی
💚 @Mojezeh_Elaahi
سه برادر، دو نفرشان مدتی مؤذن مسجد بودند، برادر اوّلی ده سال مؤذن بود و در بالای مناره مسجد اذان می گفت. پس از فوت او، برادر دوم این مسئولیت را عهده دار شد و او هم حدود ده سال به آن کار مشغول بود تا این که برادر دوم هم فوت کرد.
پس از آن، مردم نزد برادر سوم رفتند و از او خواستند او هم چون دو برادرش به اذان گویی بپردازد، امّا او از پذیرفتن اجتناب کرد.
اصرار زیادی کردند و به او پیشنهاد نمودند که پول زیادی به او خواهند داد، ولی باز هم نپذیرفت.
وقتی با اصرار مردم روبه رو شد به آنان گفت: من اذان گفتن را بد نمی دانم. ولی اگر صد برابر پولی را که پیشنهاد می کنید به من بدهید باز هم نخواهم پذیرفت زیرا این مناره ای است که دو برادر مرا بی ایمان از دنیا برد!
وقتی لحظات آخر عمر برادر بزرگترم رسید خواستم بر بالینش سوره یس تلاوت کنم که با نهایت اعتراض و فریاد او مواجه شدم! او می گفت قرآن چیست؟ چرا برایم قرآن می خوانی؟ برادر دوم هم به این صورت در هنگام مرگش به من اعتراض کرد.
از خداوند کمک خواستم که علت این قضیه را برایم روشن گرداند. زیرا آنان مؤذن بودند، و این کار از آنان انتظار نمی رفت.
یک شب خداوند بر من منت نهاد و در عالم رؤیا، برادر بزرگترم را در حال عذاب دیدم. به طرفش رفتم و گفتم: تو را رها نمی کنم تا به من بگویی چرا بی ایمان از دنیا رفتی؟
خداوند برای آن که ماجرا را به من بفهماند، زبان او را گویا نمود. او گفت: ما هرگاه که بالای مناره می رفتیم، به خانه های مردم نگاه می کردیم و به نوامیس مردم چشم می دوختیم و سرانجام چشم چرانی باعث عذاب ما در آخرت شد.
📚 تفسیر روح البیان،
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨علی به عدد ابجد میشه ۱۱۰
نمک هم به عدد ابجد ۱۱۰ میشه!
بزرگی میگفت:
میدونید وجه اشتراک این دو تا چیه؟
❗️اینکه هر کی علی (ع) رو نشناسه
نمک نشناسه...
💚 @Mojezeh_Elaahi
هنگامی كه شیطان به خداوند گفت:
من از چهار طرف (جلو، پشت، راست و چپ) انسان را گرفتار و گمراه میكنم .
فرشتگان پرسیدند:
شیطان از چهار سمت بر انسان مسلّط است ، پس چگونه انسان نجات مییابد؟
خداوند فرمود : راه بالا و پایین باز است
راه بالا: نیایش
و راه پایین: سجده
بنابراین ، كسی كه دستی به سوی خدا بلند كند یا سری بر آستان او بساید میتواند شیطان را طرد كند .
🔹بنده ی من! سوگند به حق خودم دوستدار تو هستم،پس سوگند به حق من برتو، مرا دوست بدار.
حدیث قدسی
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥داستان زیبای حضرت موسی ع
خدایا هر "گره ای" که به دست تو باز شد من به شانس نسبت دادم!
هر "گره ای" که به دستم کور شد، مقصر تو را دانستم.
خدای من، کمکم کن؛
تابفهمم تو کنارمی، نه روبروی من..
💚 @Mojezeh_Elaahi
وقتى كه نمرود حضرت ابراهيم (عليه السلام) را در آتش انداخت، ملائكه آسمان ها به گريه در آمدند، جبرئيل عرض كرد خدايا! در روى زمين يك نفر تو را پرستش مى كرد و حالا دشمن بر او مسلط شده.
خطاب شد من هر وقت بخواهم او را اعانت و يارى مى كنم.
ملائكه عرض كردند، پروردگارا پس اذن بده ما به يارى او بشتابيم...
از طرف حضرت حق خطاب شد برويد، اگر اذن داد او را يارى كنيد.
ملكى كه موكل آب بود آمد، ملائكه اى كه موكل باد و خاك و آتش بودند آمدند عرض كردند:
اى ابراهيم اجازه بده تو را نجات دهيم و دشمنان تو را هلاك كنيم، حضرت ابراهيم اجازه نداد.
جبرئيل آمد عرض كرد: اى ابراهيم آيا حاجتى دارى.
حضرت ابراهيم فرمود: حاجتى دارم ولى به تو ندارم.
جبرئيل گفت: به آن كس كه دارى بگو.
حضرت ابراهيم فرمود: حسبى من سؤالى علمه بحالى.
فرمود او خودش از حال من مطلع است و غافل نيست
افوض امرى الى الله ان الله بصير بالعباد
خطاب شد اى آتش بر ابراهيم سرد و سلامت شو
📚قصص اللّٰه (داستان هايى از خدا)
💚 @Mojezeh_Elaahi
خدایا تو را جان علی ابن ابی طالب علیه السلام
تورا به شبهای قدر قسم میدهم
اشک چشمهای گریان را با دستهای مهربانت مبدل به اشک شوق گردان ...
درد دل نیازمندان را بشو
به فریاد مظلومان برس
خدایا تو بینا ترین و آگاهترینی بر قلبهای سوزان و درد کشیده
التیام دل دردمندان باش
ای مهربانترین مهربانان
شبتون بهشت🙏💚
💚 @Mojezeh_Elaahi
دستهاى خالیم
دسـتاویز دلهاى پاکتان
ما را نیز در این
لحظات ناب از میهمانی خدا
نه به بهای لياقت
بلکه به رسم رفاقت دعا کنید
روزتون زیبا
طاعات و عباداتتون قبول
"التماس دعا"
💚 @Mojezeh_Elaahi
پسر بیکار و تنپروری اما خوشسیما و صاحبجمالی در دهکده شیوانا بود که با وجود زیبائی جمال، کاری از او ساخته نبود و پول چندانی در بساط نداشت. روزی یکی از دوستان شیوانا نزد او آمد و با شرمندگی اظهار داشت که دختر جوانش به این پسر دلباخته است و از آینده دخترش بیمناک است، شیوانا از پدر خواست تا روز بعد دخترش را نزد او آورد. وقتی دختر همراه پدرش آمد شیوانا بیمقدمه از دختر پرسید: ”آیا در وجود خودت آمادگی ترک و جدائی از کسی را که دلبختهاش هستی داری!؟“
دخترک مطمئن و محکم گفت: ”هرگز جدائی رخ نخواهد داد. ما هر دو به همدیگر علاقه داریم و پای این علاقه ایستادهایم!“
شیوانا سری تکان داد و گفت: ”آیا طاقت آن را داری که در آیندهای نزدیک، این شخصی که به تو دلباخته به تو دشنام دهد و تو را به شکلهای مختلف نفرین کند!؟“
دخترک با حیرت گفت: ”اینکه میگوئید امکان ندارد استاد! او دیوانهوار مرا دوست دارد و هرگز امکان ندارد حتی جملهای ناروا علیه من بر زبان براند. به گمانم شما تحتتأثیر حرفهای پدرم قرار گرفتهاید و به اندازه من او را نمیشناسید!؟“
شیوانا تبسمی کرد و گفت: ”اگر آمادگی شکست در عشق و جدائی و نفرین را داری راهی که در پیش گرفتهای، ادامه بده!“
وقتی دخترک از حضور شیوانا مرخص شد، پدر دختر با ناراحتی نزد شیوانا آمد و گفت: ”استاد! این چه نصیحتی بود که به دختر من کردید. چرا او را از عاقبت دلباختن به این جوان بیکار و بیمسئولیت نترساندید!
شیوانا پاسخ داد: ”نگران مباش و مرا بیخبر مگذار!“
هفته بعد دخترک، غمگین و گریان نزد شیوانا آمد و در حالیکه گریه امانش را بریده بود گفت: ”استاد! حق با شما بود! وقتی از این پسر خواستم تا بهطور جدی برای تشکیل خانواده قدم پیش بگذارد و درخواست خود را با خانواده مطرح کند، او بلافاصله مرا تهدید به جدائی کرد و وقتی اصرار مرا دید، هر چه نفرین و دشنام بلد بود نثارم کرد و مرا ترک کرد و رفت! شما از کجا این را میدانستید!؟“
شیوانا با لبخند گفت: ”کسی که نتواند زندگی خود را مدیریت کند، چگونه میتواند یک زندگی مشترک را اداره کند. این پسر جوان به خاطر رشد جسمانی به بلوغ جسمی رسیده بود اما برای تشکیل زندگی فقط بلوغ جسمی کفایت نمیکند و بلوغ ذهنی و اخلاقی هم لازم است. این پسر هنوز هم از رابطه رفاقتی و بدون مسئولیت با تو گریزان نیست. اما وقتی اصرار تو به قبول مسئولیت و ارتباط رسمی و متعهدانه را دید، فهمید که دیگر نمیتواند به بازی ادامه دهد و به همین خاطر برای حفظ تعادل روانی خودش را شروع به تخریب تو و خانوادهات نمود. از اینکه زود متوجه این نکته شدی خالق هستی را شکرگزار باش و بیاعتنا به کلام و رفتار او از داشتن پدری بزرگوار که اینچنین دورادور نگران تو است به خود افتخار کن! بگذار این جوان نفرین خندهدارش را با صدای بلند به هر آسمانی که میخواهد بفرستد! مهم این است که تو بیش از این آسیبی ندیدی!
💚 @Mojezeh_Elaahi
یارب اگر نگذری از جرم و گناهم چه کنم ؟
ندهی گر به در خویش پناهم چه کنم ؟
گر برانی و نخوانی و کنی نومیدم
به که روی آورم و حاجت ز که خواهم ؛ چه کنم ؟
💚 @Mojezeh_Elaahi
🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❣#قرآن_زندگی
🌼🍃شخصی به یکی از عالمان زمان خود مراجعه و درخواست کرد ، تا در بارگاه او به کاری گمارده شود.....
🌼🍃عالم از او پرسـید:
قرآن مـیدانـی؟
او گفت: نمیدانم و نیاموختهام.
عالم گفت: از به کار گماردن کسی که قرآن خواندن نیاموخته است ، معذوریم.
مرد بازگشت و به امید دست یافتن به مقام مورد علاقهی خود، به آموختن قرآن پرداخت.
مدتی گذشت ، تا این که از برکت خواندن و فهم قرآن به مقامی رسید که دیگر در دل نه آرزوی مقام و منصب داشت و نه تقاضای ملاقات و دیدار با عالم.
🌼🍃پس از چندی،عالم او را دید و پرسید:
«چه شد که دیگر سراغی از ما نمیگیری؟»
آن آزادمرد پاسخ داد:
🌼🍃«چون قرآن یاد گرفتم( خواندم) ، چنان توانگر شدم که از خلق و از عالم بینیاز گشتم».
عالم پرسید:
«کدام آیه تو را این گونه بینیاز کرد؟»
مرد پاسخ داد:
❣«مَن یَتّقِ اللّه یَجـعَل لَهُ مَخرَجـاً وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لایَحتَسِب ". ( سورۀ طلاق آیات ۲و۳).
❣هر کس از خدا پروا بدارد و حدود الهی را رعایت نماید، خدا برای بیرون شدن او از تنگناها، راهی پدید میآورد و از جایی که تصور نمیکند، به او روزی میرساند و نیازهای زندگیاش را برطرف می سازد....
💚 @Mojezeh_Elaahi
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای زنده شدن یک مرگ مغزی بعد از ۵۸ روز با عنایت حضرت عباس(ع)
💚 @Mojezeh_Elaahi
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
🔴منظور از فلق در قُلْ أَعُوذُ بِرَب الْفَلَق چیست؟
فلق چاهی است در جهنم که اهل جهنم از شدت حرارت و خوف و ترس آن چاه به خداوند پناه می برند؛ این چاه از خداوند اذن خواست که نفس بکشد خداوند هم به آن اذن داد، وقتی نفس کشید جهنم پر از آتش شد.
و از پیامبر اکرم (ص) روایت شده که فرمود: در جهنم یک وادی از آتش است که اهل جهنم از حرارت آن روزی ۷۰ هزار بار به خدا پناه می برند. ودر آن وادی ، اتاقی از آتش است و در آن اتاق چاهی از اتش است و در آن چاه ، تابوتی از آتش است و در داخل آن تابوت، ماری از آتش است که ۱۰۰۰ نیش دارد و طول خر نیش آن ۵۰۰ متر است، و لذا خداوند به پیامبر می فرماید: بگو پناه می برم به آفریدگار فلق یک طایفه از کسانی که اهل این چاه هستند، شرابخواران می باشند. فلق یعنی صدع، صدع به معنای سوراخ در یک چیز سفت و محکم است و مراد این است که در جهنم ، چاهی است که در آن ۷۰ هزار خانه است و در آن خانه ۷۰ هزار اتاق است و در آن اتاق ۷۰ هزار سیاهی است و در آن سیاهی ۷۰ هزار ظرف سم است که همه اهل جهنم باید از اینجا عبور کنند.
📚بحار، جلد۸، مبحث جهنم؛ کفایا الموحدین، مبحث نار
💚 @Mojezeh_Elaahi
یک عمر دنبال رفیق گشتم
اما هیچ
تا اینکه در « جوشن کبیر »
پیدایش کردم
" یا رفیقَ مَن لا رفیقَ لَه "
و اینجا بود که تازه فهمیدم
یه رفیق دارم
" اسمش خداست"
خدایا
در کار همه برکت
در وجودشان سلامتی
در زندگیشان خوشبختی
و در خانه همه آرامش قرار بده...
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚گریه امیرالمؤمنین
روزی حضـرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نزد اصحاب خود فرمودند:
من دلم خیلی بحال ابوذر غفاری می سوزد خدا رحمتش کند.
اصحاب پرسیدند چطور ؟
مولا فرمودند:
آن شبی که به دستور خلیفه ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر برای خلیفه به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با خلیفه بیعت کند.
ابوذر خشمگین شد و به مامورین گفت:
شما دو توهین به من کردید;
اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید ،
دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟
شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من "علی" فروش شوم؟
تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی "علی" عوض نمی کنم.
آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست.
مولا گریه می کردند و می فرمودند:
به خدایی که جان "علی" در دست اوست قسم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان خلیفه محکم بست... سه شبانه روز بود که او و خانواده اش هیچ نخورده بودند.
💚 @Mojezeh_Elaahi