eitaa logo
معجزه های الهی | مطالب تکان دهنده قرآن قیامت و آخرت شب اول قبر عالم برزخ عجایب خلقت حکایت
8.9هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
6هزار ویدیو
21 فایل
🕊به نام الله 💚مبلغ سبک زندگےاسلامےباشیم💚 🌷زندگی بدون طعم گناه🌷 -------♥️------- . 💚 لطفا کپی باذکر صلوات🙏🌹 . ❌تبلیغات و تبادلاتی که درکانال قرار میگیرند نه تایید و نه رد میشوند . .
مشاهده در ایتا
دانلود
💡 گاهی اتفاق می افتد که شخصی موضوع ساده ای را تا نقطه انتها که ضرور و لازم به نظر نمی رسد دنبال می کند. در چنین موقع در باب تمثیل و کنایه می گویند:" می خواهد تا فیها خالدون برود."همچنین در مورد ناطق و سخنرانی که مطلب واضح و پیش پا افتاده ای را به تطویل و درازا بکشاند و به اطناب سخن بپردازد در مقام تعریض و کنایه می گویند :" عجب حوصله ای دارد، می خواهد تا فیها خالدون را بگوید." عبارت فیها خالدون از آیات قرآن کریم است و آیة الکرسی به این جمله ختم می شود. اساس دعای آیة الکرسی و تلاوت آن به طریق ده وقف به منظور نیت و استجابت دعا تا عبارت:" وهو العی العظیم" است که اگر تلاوت ده مرتبه سوره الحمد را نیز به آن علاوه کنیم وقت زیادی را می گیرد بنابر این چنانچه کسی پس از انجام این برنامه مفصل بقیه آیة الکرسی تا آخر آیه یعنی:" هم فیها خالدون" ادامه دهد افراد کم حوصله به چنین شخصی البته از باب شوخی و مطایبه می گوید:" لزونی ندارد تا هم فیها خالدون بروی". البته مقصود متکلم این است که پس از نیت کردن و استجابت دعا به طریق ده وقف که به عبارت:" وهوالعی العظیم" منتهی می شود دیگر لزومی ندارد که تا فیها خالدون خوانده شود. اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
💡 اصطلاح "توبه نصوح"به معنای توبه راستین و قلبی است که شخص پس از این توبه هرگز دوباره اعمال ناپسند گذشته را تکرار نخواهد کرد، ابتدا باید بگویم که نصوح نام یک مرد است که داستان پند آموز او در کتاب مثنوی معنوی این چنین زیبا آمده است : بود مردی پیش از این نامش نصوح بد ز دلاکی زنان او را فتوح در گذشته های بسیار دور مردی به نام نصوح زندگی می کرد که چهره و صدایی زنانه داشت و چون گرفتار هوای نفس بود، در حمام زنانه به دلاکی مشغول بود و همه او را به عنوان یک زن می شناختند. در این حمام معمولا زنان سرشناس شهر رفت و آمد می کردند و چون نصوح دلاکی کارآزموده بود در میان زنان ثروت مند شهر سرشناس بود و حتی دختر پادشاه هم می خواست نصوح دلاک او باشد. نصوح پس از هر روز کاری دچار عذاب وجدان می شد و توبه می کرد اما دوباره روز بعد هوای نفس و افکار لذت جویانه بر او غلبه می کرد، در نتیجه توبه خود را می شکست و دوباره به سرکارش در حمام زنانه می رفت. توبه ها می کرد و پا در می کشید نفس کافر توبه اش را می درید سالها به این منوال گذشت تا آنکه در روزی از بد حادثه گوهر گرانبهای دختر پادشاه در حمام گم می شود و امر بر آن می شود، که همه ی حاضران در صحن حمام لنگ از بدن بگشایند تا اینگونه گوهر و دزد آن پیدا شود. در این هنگام ترس بر نصوح مستولی گشت و دانست که تا دقایقی دیگر پیش همگان رسوا خواهد شد و کمترین مجازات برای او مرگ خواهد بود، چون نصوح مرگ را پیش روی خود می بیند به گوشی دورتر از محل حادثه می رود و با حال زار به درگاه پروردگار متعال دعا می کند و با تمام وجود از گذشته خود توبه کرده و از خداوند می خواهد که او را از این وضعیت برهاند. ای خدا آن کن که از تو می سزد که ز هر سوراخ مارم می گزد گر مرا این بار ستاری کنی توبه کردم من از هر نانکردنی توبه نصوح آنچنان قلبی بود که، باری تعالی بر این بنده خطاکار خویش رحم می آورد و در میان زاری و گریه، نصوح این آوا را می شنود که گوهر گم شده در نزدیک چاهک آب پیدا شده است، نصوح که رحمت و آمرزش خداوند را به چشم دیده بود، از حمام به در می آید و راهی کوهستان شده و تا آخر عمر گوشه نشین می شود و به درگاه خداوند عبادت می کند. توبه ای کردم حقیقت با خدا نشکنم تا جان شود از تن جدا برخی شاید گمان کنند داستان نصوح تخیلی است اما اینگونه نیست در قرآن کریم سوره مبارکه ی "التحریم" آیه ی شماره هشت به وضوح مومنان به توبه ای همانند نصوح دعوت شده اند " یا ایها الذین آمنو توبوا الی الله توبة نصوحاً...." اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi