(دختر زیبا و جوان خدمتکار)
#نصیحة_الملوک
🔷مردی بود در "مَرو" که او را "نوح بن مریم" میگفتند و قاضی و رئیس مرو بود و ثروتی بسیار داشت
او دختری با کمال و جمال داشت که بسیاری از بزرگان، وی را خواستگاری کردند و پدر، در کارِ دختر سخت متحیر بود و نمی دانست او را به که دهد؟
میگفت اگر دختر را به هر یک از آنها دهم دیگران آزرده می شوند و فرو مانده بود...
🔸قاضی، باغی بسیار آباد و پر میوه داشت روزی به خدمتکار جوان خویش به نام «مبارک» که بسیار پارسا و دیندار بود گفت: "امسال به تاکستان [باغ انگور] برو و از آنجا نگهداری کن."
خدمتکار برفت و دو ماه در آن باغ به کار پرداخت.
روزی قاضی به باغ آمد و گفت: "ای مبارک خوشهای انگور بیاور"
جوان انگوری بیاورد، ترش بود قاضی گفت: "برو خوشهای دیگر بیاور، آورد باز هم ترش بود!"
قاضی گفت: نمیدانم باغ به این بزرگی چرا انگور ترش پیش من می آوری و انگور شیرین نمیآوری؟!!"
مبارک گفت: "من نمیدانم کدام انگور شیرین است و کدام ترش!"
قاضی گفت: "سبحان الله! تو امروز دو ماه است که انگور میخوری و هنوز نمیدانی شیرین کدام است؟!!
🔹گفت: "ای قاضی به نعمت تو سوگند که من هنوز از این انگور نخوردهام و مزهاش را ندانم که ترش است یا شیرین!!"
پرسید: "چرا نخوردی؟"
گفت: "تو به من گفتی که انگور نگاهدار، نگفتی که انگور بخور و من چگونه میتوانستم خیانت کنم؟!!"
قاضی بسیار شگفت زده شد و گفت: "خدا تو را به این امانت نگه دارد
"قاضی چون دانست که این جوان بسیار عاقل و دیندار است گفت: "ای مبارک! مرا در تو رغبت افتاد آنچه میگویم باید انجام بدهی گفت اطاعت می کنم"
🔸قاضی گفت: "ای جوان مرا دختری است زیبا که بسیاری از بزرگان او را خواستگاری کرده اند، نمی دانم به که دهم تو چه صلاح میدانی؟"
مبارک گفت: "برخی از مردم در پی نَسَب هستند و برخی در پی رویِ زیبا و بسیاری از مردم در زمان پیامبر ما، دین می جستند و امروز مردم ثروت طلب می کنند، تو هر کدام را خواهی اختیار کن"
قاضی گفت: "من دین را انتخاب می کنم و دخترم را به تو خواهم داد"
قاضی گفت: "برخیز با من به منزل بیا تا چاره کنم."
🔹چون به خانه آمدند قاضی به مادر دختر گفت: "ای زن! این خدمتکار، جوانی بسیار پارسا و شایسته است مرا رغبت افتاد که دخترم را به او بدهم تو چه میگویی؟"
زن گفت: "هرچه تو بگویی اما بگذار بروم و داستان را برای دختر بگویم ببینم نظر او چیست"
مادر برفت و پیغام پدر به او رسانید دختر گفت: "چون این جوان دیندار و امین است میپذیرم و آنچه شما فرمایید من همان کنم و از حکم خدا و شما بیرون نیایم و نافرمانی نکنم"
🔸قاضی دخترش را به مبارک داد با ثروتی بسیار، پس از چندی، خدای تعالی به آنان پسری داد که نامش را "عبدالله ابن مبارک" گذاشتند و تا جهان هست حدیث او کنند به زهد و علم و پارسایی!
.
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi