📚 زن نمونه
ابوبصیر می گوید :
روزی خدمت امام_صادق علیه السلام بودم که ام_خالد_عبدی آمد و به حضرت عرض کرد :
فدایتان شوم ! شکمم قارّ و قور می کند و دکترها برای درمان آن شراب با آرد گندم برای من تجویز کرده اند و من به دلیل شناختم از ناخشنودی شما ، از آن دست نگه داشتم و دوست داشتم از شما در این باره سوال کنم.
امام علیه السلام فرمودند : چه چیز تو را از نوشیدن آن بازداشت؟
آن زن گفت:
« قد قلدتك ديني فألقى الله عز وجل حين ألقاه فأخبره أن جعفر بن محمد عليهما السلام أمرني ونهاني
با این کار می خواستم مسئولیت دین خود را به گردن شما انداخته باشم . تا هنگام دیدار با خدا به او می گویم : امام صادق علیهالسلام به من دستور داد و مرا نهی کرد . »
امام علیه السلام فرمودند : ای ابا محمد! ( لقب ابوبصیر ) آیا _خوب_ به این زن و پرسش هایش گوش می دهی؟!
بعد به ام خالد فرمودند :
نه به خدا سوگند ! حتی در قطره ای از آن به تو اجازه نمی دهم ، قطره ای از آن را نچش.
آنگاه امام با اشاره به حنجره ی خود ، سه مرتبه فرمودند :
وقتی جانت به اینجا رسید ، قطعاً پشیمان خواهی شد .
آیا فهمیدی؟ آن زن گفت : آری.
📚منبع :
کافی ، ج ۶ ، ص ۴۱۳
💚 @Mojezeh_Elaahi
گاهی تنها یڪ «یا رَبَّ » خالصانه،
یڪ آه برخاسته از دل،
یڪ قطره اشڪ ندامت،
یڪ دل شڪسته و یڪ توسل بی ریا،
ما را به خدا وصل میکند
🦋💞💦💞🦋
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚داستان یونس نبی ع
یونس فرزند متی بود، پدرش متی فردی ستایشگر بود و هم دوره سلیمان و داوود بود و گویند همنشین داوود در بهشت، «متی» پدر یونس می باشد. او مردی زحمت کش بود که با دستان خود هیزم می شکست و آن را به شهر می برد و می فروخت و با پول آن گندمی تهیه می کرد. گویند با هر لقمه ای که می خورد، حمد و ثنای پروردگار خویش را بجای می آورد و همواره می گفت؛ فکر نمی کنم خدا این همه نعمت به کسی بخشیده باشد. شکر تو را که اندامی سالم به من دادی و قدرتم بخشیدی تا درختانی را که خود به وجود آورنده آن نبودم، بشکنم و هیزمی تهیه کنم.
شکر تو را که خریدارانی به سویم فرستادی و شکر تو را که از سود فروش آن گندمی تهیه می کنم، شکر تو را که اشتهای خوردن نان را در من بوجود آوردی.
گویند متی همیشه با خوردن هر لقمه این همه شکر خدا را بجای می آورد. داوود در مورد متی به سلیمان گفت؛ من بنده ای تا به این اندازه ستایشگر ندیدم.
خداوند به متی یونس را عطا فرمود. فرزندی که به پیامبری مبعوث شد و در شهر نینوا در سرزمین موصل مردم زمان خویش را به یکتاپرستی دعوت کرده و آنان را از عبادت خدایان دروغی نهی می کرد. یونس چهارهزار و هفتصد و بیست و هشت سال بعد از هبوط حضرت آدم به دنیا آمد.
💚 @Mojezeh_Elaahi
💕خــدا هـسـت
سر آن سفره خالی که پر از اشک یتیم است خدا هست،
پشت دیوار گلی پیرزنی گفت:خدا هست،
کودکی رفت کنار تخته،گوشه تیرک این تخته نوشت:در دل کوچک من،
درد زیاد است
ولی یاد خدا هست
مادری گفت دلم میلرزد،
کودکانم چه بپوشند،چه بگویم که بدانند
نداری درد است،
پدر از شرم سرش پایین بود
زیر لب زمزمه میکرد:خدا هست . . .
و خدا هست ،
ولی . . .
👈بگذریم ،
ک خدا هست . .
🦋💞💦💞🦋
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚حڪایت عجیب دزدى با نام امام حسين عليه السلام!!!
از مرحوم سيد احمد بهبهانى نقل شده : در ايام توقفم در كربلا حاج حسن نامى در بازار زينبيه ، دكانى داشت كه مهر و تسبيح مى ساخت و مى فروخت . معروف بود كه حاجى تربت مخصوصى دارد و مثقالى يك اشرفى مى فروشد.
روزى در حرم امام حسين عليه السلام حبيب زائرى را دزدى زد و پولهايش را برد. زائر خود را به ضريح مطهر چسبانيد و گريه كنان مى گفت : يا اباعبداللّه در حرم شما پولم را بردند، در پناه شما هزينه زندگيم را بردند. به كجا شكايت ببرم ؟
حاج حسن مزبور حاضر متأ ثر شد و با همين حال تأ ثر به خانه رفت و در دل به امام حسين عليه السلام گريه مى كرد.
شب در خواب ديد كه در حضور سالار شهيدان به سر مى برد به آقا گفت : از حال زائرت كه خبر دارى ؟ دزد او را رسوا كن تا پول را برگرداند.
امام حسين فرمود: مگر من دزد گيرم ؟
اگر بنا باشد كه دزدها را نشان دهم بايد اول تو را معرفى كنم .
حاجى گفت : مگر من چه دزدى كردم ؟
حضرت فرمود: دزدى تو اين است كه خاك مرا به عنوان تربت مى فروشى و پول مى گيرى. اگر مال من است چرادر برابرش پول مى گيرى و اگر مال توست ، چرا به نام من مى دهى ؟
عرض كرد: آقا جان ! از اين كار توبه كردم و به جبران مى پردازم .
امام حسين عليه السلام فرمود:پس من هم دزد را به تو نشان مى دهم . دزد پول زائر، گدايى است كه برهنه مى شود و نزديك سقاخانه مى نشيند و با اين وضعيت گدايى مى كند، پول را دزديد و زير پايش دفن كرد و هنوز هم به مصرف نرسانده .
حاجى از خواب بيدار مى شود و سحرگاه به صحن مطهر امام حسين عليه السلام وارد مى شود، دزد را در همان محلى كه آقا آدرس داده بود شناخت كه نشسته بود.
حاجى فرياد زد: مردم بياييد تا دزد پول را به شما نشان دهم . گداى دزد هر چه فرياد مى زد مرا رها كنيد، اين مرد دروغ مى گويد، كسى حرفش را گوش نداد. مردم جمع شدند و حاجى خواب خود را تعريف كرد و زير پاى گدا را حفر كرد و كيسه پول را بيرون آورد.
بعد به مردم گفت : بياييد دزد ديگرى را نشان شما دهم ، آنان را به بازار برد و درب دكان خويش را بالا زد و گفت : اين مالها از من نيست حلال شما. بعد تربت فروشى را ترك كرد و با دست فروشى امرار معاش مى كرد.
📚منبع:حكاياتى از عنايات حسينى : ص 34
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 ادعامون میشه مسلمونیم!
چقدر به نمازت اهمیت میدهی ؟
#استاد_رائفی_پور
💐 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود
درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود 💐
💐الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💐
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚داستان ازمایش ایوب ع
حضرت ایوب پیامبری بود که فرشتگان الهی بوجود او می بالیدند. زیرا او بنده ای مؤمن، عابد و درستکار بود. بین فرشتگان، در مورد خلق و عبادت و معصیت بحث و گفتگو در جریان بود. یکی از فرشتگان گفت؛ امروز در روی زمین بهتر از ایوب یافت نمی شود. او مؤمنی شب زنده دار و ساجدی عابد است. او در اموال خود، سهمی برای سائل و محروم معلوم کرده است و روزگارش به عبادت و سپاس نعمتهای بیکران خدا می گذرد. پرستش و عبادت مخلصانه او برای ثروتمندان و توانگران روی زمین حجت است. سپس فرشتگان دیگر نیز گفتار او را تأیید نمودند.
ایوب در زمان خود از نظر زندگی مادّی یکی از ثروتمندان عصر خود بوده است. و چون ابلیس گفتگوی فرشتگان را شنید و دید دامنه ثروت و بساط نعمت ایوب بسیار گسترده است ولی غنا و ثروت و وفور نعمت او را به کفران نکشانده است سخت بر او گران آمد و متأثر و نگران شد، چون تمام سعی او در گمراهی صالحان و وسوسه مؤمنان است و ایوب همیشه به ذکر و عبادت پروردگار خویش مشغول است. از نیکی و انفاق به زیردستان دریغ ندارد و به معنای واقعی خادم گرسنگان و برهنگان و اسیران و حاجتمندان است و بعلاوه به نشر علم و معرفت در بین مردم همّت می گمارد و آنان را از بند جهل رها می سازد و ستمکاران را از عمل خود باز می دارد، لذا به سوی ایوب شتافت تا او را گمراه و اغواء سازد.
ابلیس تصمیم گرفت خود را به ایوب نزدیک کند و او را گمراه و دچار وسوسه نماید و دنیا و زیبائیهای آن را برای او جلوه دهد و از عبادت و امور خیر بازش دارد. ولی زود دریافت که اگرچه ایوب در ناز و نعمت غوطه ور است، لیکن غنا و ثروت او را به خوشگذرانی وا نداشته و دائما زبان به شکر و سپاس پروردگار می گشاید و نسبت به همه مردم مخصوصا سائلین، فقیران و محرومان مهربان است و از ایشان با روی گشاده استقبال می کند. سخنان بیهوده در گوش و همچنین هوی و هوس در قلب ایوب راهی ندارد و او از بندگان مخلص خدا می باشد که تسلط شیطان را نمی پذیرد.
ابلیس از آنچه دید بود ناراحت و مأیوس شد و ناچار به سوی خدا بازگشت و گفت؛ بارخدایا! ایوب همان بنده ات که تو را عبادت و پرستش می نماید و قلبش به ذکر تو می طپد و زبانش به تسبیح تو باز است، از روی اخلاص و تمایل قلبی، این کارها را انجام نمی دهد، بلکه تو را فقط به خاطر مال و ثروت فراوان و فرزندان زیادی که به او عنایت کرده ای، پرستش و عبادت می کند و به این امید آرزو است که مال و مقام او را حفظ کنی و آنها را برکت بخشی و در حقیقت عبادتش بهای نعمتهایی است که به او عطا کرده ای.
آیا هزاران گوسفند و شتر و صدها اسب و گاو و کشتزارهای خرم و با صفا و زمین های پهناور و پسران و دختران زیاد شکر و سپاس تو را نمی طلبد و آیا بیم زوال و تباهی این همه ثروت و نعمت نیست که او را به اطاعت تو ناچار می سازد. پس عباد ایوب از روی خلوص نیست.
این ثروت زیاد که در اختیار دارد را از او بگیر و او را از این نعمت فراوان محروم ساز، آنگاه می بینی که زبان او از ذکر تو خاموش و قلب وی از فرمانت گریزان می گردد.
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کودک بدون دست، با رضایت تلاش میکند و با پایش غذا میخورد
🔸خدایا شرمندهام...
از کاه نداشتههایم کوهی ساختهام
که از پشتش این همه نعمت را نمیبینم
🦋💞💦💞🦋
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚داستان ایوب نبی ع
ایوب پیامبر، مردی از اهل روم بود، مادرش از فرزندان لوط بن هاران و پدرش (آموص فرزند رازخ) و نوه اسحاق بود. این پیامبر 3642 سال پس از هبوط حضرت آدم، توسط مادری بنام «یاحیر» به دنیا آمد. محل زندگی او روستایی در نواحی دمشق به نام «ثبنه» بود. ایوب دارای احشام و چهارپایان زیادی بود، نَسَب ایوب به این صورت می باشد، (ایوب بن اموص بن رازخ بن روم بن عیص بن اسحاق بن ابراهیم علیه السلام ). ایوب دارای مال و فرزندان بسیاری بود. خداوند بر او فرشهای زرین بی شماری نازل فرمود و هرگاه باد یکی از آنها را به سویی می بُرد. ایوب آنرا به جای اولش باز می گردانید و همواره شُکر نعمت های خداوند را به جای می آورد. تا جایی که جبرئیل می پرسید، آیا سیر نگشته ای؟ ایوب می گفت؛ آیا کسی از روزی خاص خداوند سیر می شود؟. در تمام مدتی که مردم را به پرستش خداوند یگانه دعوت می کرد، تنها سه تن به او ایمان آوردند. الیفن از اهالی یمن و بلعد و صافن از مردم روم.
نام حضرت ایوب به یکی از پیغمبران نمونه الهی در شکیبائی و استقامت و شکرگزاری در چهار سوره از سوره های قرآن کریم ذکر شده است.
1 - آیه 163 سوره نساء
2 - آیه 85 سوره انعام
3 - آیه 83 سوره انبیاء
4 - آیه 42 به بعد سوره ص.
آنچه از نظر قرآن روایت می شود خدای تعالی اموال و فرزندان زیادی به او عنایت فرمود و برای آزمایش، آنها را از او گرفت و خود او را به بیماری سخت مبتلا کرد تا مقام صبر و سپاس او را بیازماید. بعد از انقضاء دوران بلا و صبر عجیب ایوب، خداوند تمام اموال و فرزندان او را به او عطا کرد و داستان او را به عنوان نمونه شکیبایی و قهرمان تقوی برای تذکر دیگران نقل فرمود.
💚 @Mojezeh_Elaahi
💫خدای مهربانم
🌷دست نیاز را به درگاه
💫تو دراز میکنم
🌷و از تو میخواهم که
💫آرامش، برکت، سلامتی
🌷عشق، بخشش و امنیت
💫را برای همه دوستان
🌷و عزیزانم و مردم کشورم
💫ارزانی داری
🌷شبتون بخیر و در پناه خدا
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸امروز نامه ای به کبوتر آرزوها
🕊خواهم داد
🌸تا به دست خدا برساند
🕊و در آن خواهم نوشت
🌸خدایا🙏
🕊گره از کار عزیزانم بگشا
🌸و جوانه ی امید را در دلشون برویان
🕊جمعه تون پراز عشق وامید
💚 @Mojezeh_Elaahi
💕داستان کوتاه
"حکایت ابلیس و اسارت آدمی"
مردی کنار بیراههای ایستاده بود...
ابلیس را دید که با انواع طنابها به دوش درگذر است.!
کنجکاو شد و پرسید: ای ابلیس، این طنابها برای چیست؟!
جواب داد: برای اسارت آدمیزاد...
طنابهای نازک برای افراد ضعیفالنفس و سست ایمان، طنابهای کلفت هم برای آنانی که دیر وسوسه میشوند...
سپس از کیسهای طنابهای پاره شده را بیرون ریخت و گفت: اینها را هم انسانهای باایمان که راضی به رضای خدایند و اعتماد به نفس داشتند، پاره کردهاند و اسارت را نپذیرفتند...
مرد گفت: طناب من کدام است؟
ابلیس گفت: اگر کمکم کنی که این ریسمانهای پاره را گره زنم، خطای تو را به حساب دیگران میگذارم...!!
مرد قبول کرد...
* ابلیس خندهکنان گفت: عجب!!
با این ریسمانهای پاره هم می شود انسانهایی چون تو را به بندگی گرفت...*
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥👆ڪسی ڪہ خداوند در روز قیامت بہ او مقامی میدهد ڪہ سلمان فارسی بہ او غبطہ میخورد
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔥آسیابى در جهنّم!
🌺قال على (علیه السلام):
«در جهنّم آسیابى وجود دارد که همواره کار مى کند. آیا نمى پرسید که چه چیزى را خرد مى کند؟ پرسیده شد: خوراک این آسیاب چیست؟ حضرت فرمود: دانشمندان فاجر و منحرف، قاریان فاسق، حکمرانان ستمگر، وزیران خائن و کارشناسان دروغگو، خوراک آن آسیاب هستند!»
:
1ـ اَلْعُلَماءُ الْفَجَرَةُ: اوّلین گروه، عالمانى هستند که چراغ در دست دارند و راهزن دین و ایمان و عقاید و اعتماد مردمند، عالم فاجر و منحرف همانند دزدى است که چراغ در دست دزدى مى کند
2ـ وَ الْقُرّاءُ الْفَسَقَةُ: دومین گروهى که خوراک آن آسیاب هستند، قاریان فاسق مى باشند. تفاوت «علماء فاجر» و «قاریان فاسق» در این است که قاریان فقط معلّمان مردم در قرآن بودند، ولى علماء فاجر شامل معلّمان مردم در سایر علوم نیز مى شود. این ها اگر فاسق باشند خطرات زیادى خواهند داشت و چون پست آن ها مهم است و با روح و قلب مردم، مخصوصاً جوانان سر و کار دارند عذابشان هم شدید است.
3ـ وَ الْجَبابِرَةُ الظَّلَمَةُ: جابران ستمکار سومین گروهى هستند که خوراک آن آسیاب مى باشند. خطر این گروه در مرحله بعد از علماء فاجر و قاریان فاسق است; چون آن ها عقیده مردم را دگرگون مى سازند، ولى زمامداران ستمکار بر جسم مردم ستم مى کنند.
4ـ وَ الْوُزَراءُ الْخَوَنَةُ: وزیران جابران ستمکار هم در آن آسیاب خرد مى شوند. علّت این که به وزراء، خائن و به زمامداران، ظالم گفته شده این است که: این وزراء هم به پیشوایانشان خیانت مى کنند و بیراهه را به عنوان راه به آن ها نشان مى دهند و هم به خویشتن و ملّت خویش خیانت مى کنند.
5ـ وَ الْعُرَفاءُ الْکَذَبَةُ: منظور از «عرفا» که اهل خبره دروغگو هستند.
💚 @Mojezeh_Elaahi
28.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وضعیت جهنمیان در عمیقترین جاے جهنم🔥...
#وصفجهنم_صحرایمحشر_قیامت💥
🎀«رَبَّنَا اغْفِرْلِے وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ»🎀
💚 @Mojezeh_Elaahi
حضرت عیسی(عليه السلام) روزی از راهی می گذشت که چشمش به جمعیتی از مردم افتاد.آن جمعیت در گوشه ای ایستاده بودند و به چیزی نگاه میکردند. عیسی به سوی آن جمعیت رفت تا ببیند چه چیزی توجه آن عده را جلب کرده است.وقتی نزدیک رفت دید که سگ مرده ای روی زمین افتاده است و آن جمعیت به دور آن جسد جمع شده اند.
هرکس از آنان درباره ی آن سگ مرده حرفی میزد یکی میگفت:
-عجب حیوان پست وبی ارزشی است.خوب شد که مرد.
-اگر هم کسی این سگ را کشته باشد حق داشته است زیرا این حیوان زشت وبد قواره است.
-چشمش کور که مرده است.این حیوان چقدر زشت رو و پلید است.
عیسی(عليه السلام)هر چقدر گوش داد از حرف های مردم غیر از بد گویی درباره ی سگ چیزی نشنید.
وقتی آن جمعیت هر چه دلشان خواست درباره ی آن سگ مرده بدگویی کردند نوبت به عیسی(عليه السلام) رسید.آن مردم میخواستند از دیدگاه پیامبر خدا آگاه شوند.
حضرت عیسی(عليه السلام)فرمود:
-خوب نگاه کنید دندان های سفید این سگ را مشاهده کنید و ببینید که چه دندان های سفید و قشنگی دارد.آیا درّ گرانبها به سفیدی دندان های او هست؟
مردم به دهان نیمه باز سگ مرده نگاه کردند دندان های حیوان به راستی سفید و درخشان بود.دندان هایی سالم که شاید نظیرش در دهان هیچکدام از آنان نبود.
حضرت عیسی(عليه السلام)که سکوت آن مردم را مشاهده کرد با سخن دیگری که بر زبان آورد آنها را بیشتر به اندیشه برد:
شما مردم چرا فقط عیب ها را مشاهده میکنید و روی آن انگشت میگذارید!ای مردم کاش به جای مشغول بودن به عیب دیگران متوجه عیب و ایراد خودتان میشدید و به رفع ان می کوشیدید
💚 @Mojezeh_Elaahi
**
💕هزار حڪمت آموختم ڪه از آن،
چهارصد حڪمت انتخاب ڪردم و از آن چهارصد،
هشت ڪلمه برگزیدم ڪه جامع ڪلمات است؛
دو چیز را هرگز فراموش مڪن؛
#خدا و #مرگ را
دو چیز را همیشه فراموش ڪن؛
هنگامے ڪه به ڪسے #خوبے ڪردی
زمانے ڪه از ڪسے #بدے دیدی
هرگاه به مجلسے وارد شدے #زبان نگه دار
اگر به سفره اے وارد شدے #شڪم نگه دار
وقتے وارد خانه اے شدے #چشم نگه دار
و زمانے ڪه براے نماز ایستادے #دل نگه دار
💚 @Mojezeh_Elaahi
📖چرا سوره توحيد را اخلاص ميگويند؟نکته ای عجيب !!
چون اين سوره تنها و خالص ، سخن از الله ميگويد. نه حرفي از بهشت دارد و نه جهنم ، نه پيامبران و نه ائمه و نه هيچ جيز ديگر ، خالص خالص معرفي الله است.
چه جالب اينکه اين سوره را شناسنامه الله ميگويند ، و جالب تر اينکه الله به عدد ابجد ۶۶ است و تعداد حروف اين سوره هم شصت و شش حرف ميباشد.
وجالبتر اينکه 66 بار يا الله گفتن بعد از هرفريضه واجب جهت برآورده شدن حاجات بسيار مجرب است.
استغفرالله الذی لا اله الا هو الحی القیوم و أتوب الیه. امروز سه مرتبه بخوان اگر گناهانت به اندازه کف دریا هم باشد بخشیده میشود.
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 معجزه شفای بانوی ایرانی در حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام
#یا_ابالفضل_العباس 💔
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚داستانڪ
شخصی به پسرش وصیت کرد که پس از مرگم جوراب کهنه ای به پایم بپوشانید، میخواهم در قبر در پایم باشد. وقتی که پدرش فوت کرد و جسدش را روی تخته شست و شوی گذاشتند تا غسل بدهند، پسر وصیت پدر خود را به به عالم اظهار کرد، ولی عالم ممانعت کرد و گفت: طبق اساس دین ما ، هیچ میت را به جز کفن چیزی دیگری پوشانیده نمی شود!
ولی پسر بسیار اصرار ورزید تا وصیت پدرش را بجای آورند، سر انجام تمام علمای شهر یکجا شدند و روی این موضوع مشورت کردند، که سر انجام به مناقشه انجامید ... در این مجلس بحث ادامه داشت که ناگهان شخصی وارد مجلس شد و نامه پدر را به دست پسر داد، پسر نامه را باز کرد، معلوم شد که نامه (وصیت نامه) پدرش است و به صدای بلند خواند:
پسرم! میبینی با وجود این همه ثروت و دارایی و باغ و ماشین و این همه امکانات و کارخانه حتی اجازه نیست یک جوراب کهنه را با خود ببرم. یک روز مرگ به سراغ تو نیز خواهد آمد، هوشیار باش، به تو هم اجازه یک کفن بیشتر نخواهند داد. پس کوشش کن از دارایی که برایت گذاشته ام استفاده کنی و در راه نیک و خیر به مصرف برسانی و دست افتادگان را بگیری، زیرا یگانه چیزی که با خود به قبر خواهی برد همان اعمالت است.
💚 @Mojezeh_Elaahi
سه نفر هستند
که از هر دری بخواهند
وارد بهشت میشوند.
کسی که خوش اخلاق باشد.
کسی که هم در خلوت
هم در حضور مردم از خدا بترسد.
کسی که جر و بحث را
رها کند،
حتی اگر حق با او باشد.
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚شکایت کعبه
گویند سلیمان هنگامی که به کعبه می رسید با بتان بسیاری مواجه می شد که آن زمان مورد پرستش واقع می گشتند، سلیمان از کنارشان می گذشت و هنگامی که سلیمان و لشکریانش از کنار کعبه می گذشتند کعبه به خداوند می گفت؛ سلیمان یکی از پیامبران توست، او با قوم خود از کنار من می گذرد و لحظه ای مکث نمی کند تا نمازی به پا دارد و تو را یاد کند. خداوند خطاب به کعبه فرمود، به زودی جمعیت بسیاری در برابر تو سر به سجده می سایند. و در انتهای زمان قرآن را بر پیامبری نازل می کنیم که کسی محبوب تر از او نزد من نیست. به زودی انسانهایی با شادی به سوی تو می آیند و از شدت شوق و محبت مانند مهربانی ماده شتری به فرزندش، سر از پا نمی شناسند و تمام بت ها را از اطراف تو پاک خواهند نمود.
از امام صادق نقل شده است؛
«اولین کسی که خانه کعبه را، پارچه بافته پوشانید حضرت سلیمان بود که پارچه های سفید مصری بر کعبه پوشانید.»
💚 @Mojezeh_Elaahi
💛✨ گاهے شب بخير
انتظار دست پدر و مادريست
ڪه چراغ اتاقمان را
خاموش ڪنند ✨💛
💛✨ گاهى همين شيرينـى هاى
كوچڪ تمام شب هايمان
را بخير می ڪند ✨💛
شبتـ♥ـان پر از عطـر خـ♥ـدا
💚 @Mojezeh_Elaahi
به نام خدایی که باقیست
و همه چیز، غیر او فانیست🌼🍃
شروع کارها با نام مشکل گشایت:
یاٰ مَنْ هُوَ یَبقیٰ وَ یَفنیٰ کُلُّ
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی به امید لطف و کرمت
هفتهای زیبا و پرخیروبرکت در پیش داشته باشید
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚عکس یادگاری جانباز ایرانی با مالدینی
یکی از جانبازان شیمیایی تعریف میکرد:
وقتی از جبهه برا مرخصی برگشتم راننده آژانس از من کرایه دو برابر گرفت چون لباسهام خاکی بود و پول کارواش رو هم ازم گرفت
یک روز هم داخل تاکسی تو اتوبان بخاطر بیماری شیمیایی
حالت تهوع داشتم راننده نگه داشت تا کنار اتوبان استفراغ کنم
و وقتی برگشتم راننده حرکت کرد
و گفت ماشینم کثیف نشه
موندم کنار اتوبان
وقتی برای درمان رفتم "ایتالیا" تو بیمارستان شهر رم بستری بودم فامیل پرستار مالدینی بود اولش فکر کردم تشابه اسمی هست
ولی بعد که پرسیدم فهمیدم
واقعا خواهر "پائولو مالدینی" فوتبالیست اسطوره ای ایتالیاست
ازش خواستم که یه عکس یادگاری از برادرش بهم بده و اون قول داد که فردا صبح میده
ولی صبح که از خواب بیدار شدم دیدم پائولو مالدینی با یه دسته گل دو ساعتی میشد بالا سرم نشسته و بیدارم نکرده بود تا خودم بیدار شم.
شب خواهرش بهش زنگ زده بود و گفته بود که یک جانباز ایرانی عکس یادگاری از تو میخواد و اون مسیر ۶۰۰ کیلومتری میلان تا رم رو شبانه اومده بود
تا یه عکس یادگاری واقعی با یه جانباز کشور بیگانه بندازه و از اون تجلیل کنه.
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠چرا خداوند این همه مقام و جایگاه را به حضرت عباس (ع) داده؟
🎙 حجت الاسلام رفیعی
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚تقاضای حضرت موسی و کور شدن مرد کشاورز
روزی حضرت موسی به خداوند متعال عرض کرد: دلم میخواهد یکی از بندگان خوبت را ببینم.
خطاب آمد: در صحرا برو، آنجا مردی هست که در حال کشاورزی کردن است. او از خوبان درگاه ماست.
حضرت آمد و دید مردی در حال بیل زدن و کار کردن است. حضرت تعجب کرد که او چطور به درجه ای رسیده که خداوند می فرماید از خوبان ماست. از جبرئیل پرسید.
جبرئیل عرض کرد: الان خداوند بلایی بر او نازل میکند ببین او چه میکند. بلایی نازل شد که آن مرد در یک لحظه هر دو چشمش را از دست داد. فورا نشست، بیلش را هم جلوی رویش قرار داد.
گفت: مولای من تا تو مرا بینا می پسندیدی من داشتن چشم را دوست می داشتم، حال که تو مرا کور می پسندی من کوری را بیش از بینایی دوست دارم.
اشک در دیدگان حضرت حلقه زد، رو کرد به آن مرد و فرمود: ای مرد من پیغمبر خدا هستم و مستجاب الدعوه. میخواهی دعا کنم تا خداوند چشمانت را دوباره بینا کند ؟
مرد پاسخ داد: نه.
حضرت فرمود: چرا ؟
گفت:
آنچه پروردگارم برای من اختیار کرده بیشتر دوست دارم تا آنچه را که خود برای خودم می خواهم.
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سبحان_الله
این است #خلقت خداوند
کجائید ای کسانی که میگوئید خلقت ما #بیهوده بوده و بازگشتی نداریم😒
💚 @Mojezeh_Elaahi
#قرآن
کنترل راه رفتنمان:
«ولا تمش فی الارض مرحا» با کرشمه و تکبر در زمین راه مرو.
کنترل صدایمان:
«واغضض من صوتک» صدایت را پایین بیانداز.
کنترل نگاهمان:
«ولا تمدنّ عینیک» چشمانت را خیره مکن( چشم به سهم دیگران مدوز).
کنترل گوشمان:
«ولا تجسّسُوا» جاسوسی نکنید.
کنترل خوراکمان:
«ولا تسرفوا» اسراف و زیاده روی نکنید.
کنترل زبانمان:
«و قولوا للنّاس حُسنا˝» برای مردم سخن نیکو بگویید.
کنترل مجالسمان:
«و لا یغتب بعضکم بعضا˝» یکدیگر را غیبت نکنید.
قرآن قانون زندگی است.
💚 @Mojezeh_Elaahi
در قیامت ، عابدی را دوزخش انداختند
هر چه فریادش، جوابش را نمی پرداختند
داد میزد خوانده ام هفتاد سال، هرشب نماز
پس چه شد اینک ثواب ِآن همه رازونیاز
یک ندا آمد چرا تهمت زدی همسایه ات
تا شود اینگونه حالت، این جهنم خانه ات
گفت من در طول عمرم گر زدم یک تهمتی
ظلم باشد زان بسوزم، ای خدا کن رحمتی
آن ندا گفتا همانکس که زدی تهمت بر او
طفلکی هفتاد سال، جمع کرده بودش آبرو
💚 @Mojezeh_Elaahi