eitaa logo
منتظران ظهور
2.3هزار دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
4.7هزار ویدیو
93 فایل
🌹امام سجاد(ع)؛ منتظران ظهور امام مهدى(ع)برترين اهل هر زمانند. 🌹ان شاءالله آنگونه باشیم که نام ما هم در زمره ی منتظران حضرت قرارگیرد. 🌹کپی و نشر(حتی بدون ذکر نام و لوگو)حلال است. ⚠️تبادل و تبلیغات نداریم⚠️ خادم: @Montazeranemoud313
مشاهده در ایتا
دانلود
💛💖💛💖💛💖💛💖💛💖💛 منور مي كنيم قلوبمان را با قرائت صفحه اي از قرآن جهت تعجيل در فرج و سلامتی امام زمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف) 🎁ثواب قرائت تقدیم به مولايمان (ارواحنا فداه) @Montazeranezohour
🌹قرار یکشنبه های انتظارمان🌹 قرائت زیارت جامعه ی کبیره جهت قرائت به کتاب مفاتیح، باب سوم(زیارت ها) مراجعه فرمایید. نکته: زیارت مقداری طولانی است. منتظرانی که فرصت قرائت در لحظه را ندارند، می توانند با برنامه ریزی ای شخصی زیارت را چندقسمت تقسیم فرموده و هرهفته بخش بعدی آن را قرائت نمایند. باتوجه به سفارشات قرائت این زیارت، به منتظران و همراهان گرامی توصیه می شود قرائت آن را ترک ننمایید. و من الله توفیق... باهم زمزمه می کنیم... @Montazeranezohour
⏱چله های انتظار⏱ 💫اخلاق و عرفان✨ 🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹 درس اخلاق با موضوع شرح اخلاقی چهل حدیث؛ 🔹حدیث ششم: برکات دنیوی و اخروی در یاد خداوند(1) 🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹 صوت را از دست ندهید👇 @Montazeranezohour
منتظران ظهور
ﻧﺎﺑﻐﻪ ﺟﻌﺪﻯ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻗﻴﺲ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﻋﺎﻣﺮ ﺑﻦ ﺭﺑﻴﻌﺔ ﺑﻦ ﺟﻌﺪﻩ ﻣﻜﻨﻰ ﺑﻪ ﺍﺑﻮ ﻟﻴﻠﻰ ﻭ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻪ«ﻧﺎﺑﻐﻪ ﺟﻌﺪﻯ» ﻧﻴﺰ ﺍﺯ ﻣﻌﻤّﺮﻳﻦ ﺍﺳﺖ. ﺍﺑﻮ ﺣﺎﺗﻢ ﺳﻴﺴﺘﺎﻧﻰ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﻧﺎﺑﻐﻪ ﺟﻌﺪﻯ ﻣﺴﻦ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻧﺎﺑﻐﻪ ﺫﺑﻴﺎﻧﻰ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺩﻟﻴﻞ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ، ﮔﻔﺘﻪ ﺧﻮﺩ ﺍﻭﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ: ﺗﺬﻛّﺮﺕ ﻭ ﺍﻟﺬّﻛﺮﻯ ... ﻳﻌﻨﻰ: ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﺩ ﺁﻭﺭﺩﻡ، ﻳﺎﺩ ﺁﻧﻬﺎ ﺷﻮﻕ ﻣﺮﺍ ﺑﻬﻴﺠﺎﻥ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﺩ. ﺑﺪﻳﻬﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺳﻴﻨﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﮔﺸﺘﻪ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺑﻴﺎﺩ ﺁﻭﺭﻯ ﺍﺳﺖ. ﺭﻓﻘﺎ ﻭ ﻧﺪﻳﻤﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺭﻭﺯﻯ ﻧﺰﺩ ﻣﻨﺬﺭ ﺑﻦ ﻣﺤﺮﻕ (ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺣﻴﺮﻩ) ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﻣﻰ ﺑﻴﻨﻢ ﻛﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺯ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻤﻮﺍﺭ ﻭ ﺧﺎﻟﻰ ﻣﺎﻧﺪﻩ. ﺁﻧﻬﺎ ﭘﻴﺮﺍﻥ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﺎﻧﻰ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺭﺧﺴﺎﺭﻫﺎﺷﺎﻥ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﺷﺮﻓﻴﻬﺎﻯ ﺑﺮﺍﻕ ﺳﺮﺯﻣﻴﻦ ﻗﻴﺼﺮ، ﺳﺮﺥ ﻭ ﺭﻭﺷﻦ ﺑﻮﺩ. ﺍﻳﻦ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﻧﺎﺑﻐﻪ ﺟﻌﺪﻯ ﺩﻟﻴﻞ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻭﻯ ﺑﺎ ﻣﻨﺬﺭ ﺑﻦ ﻣﺤﺮﻕ ﻫﻤﻌﺼﺮ ﺑﻮﺩﻩ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﻰ ﻛﻪ ﻧﺎﺑﻐﻪ ﺫﺑﻴﺎﻧﻰ ﻣﻌﺎﺻﺮ ﻧﻌﻤﺎﻥ ﺑﻦ ﻣﻨﺬﺭ ﭘﺴﺮ ﺍﻭ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﮔﻮﻳﻨﺪ: ﻧﺎﺑﻐﻪ ﺟﻌﺪﻯ ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﺳﻰ ﺳﺎﻝ ﻟﺐ ﺑﺴﺨﻦ ﻧﮕﺸﻮﺩ، ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺑﺸﻌﺮ ﮔﻔﺘﻦ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻣﺮﺩ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﺻﺪ ﻭ ﺑﻴﺴﺖ ﺳﺎﻟﻪ ﺑﻮﺩ. ﻭﻯ ﺩﺭ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﻭﻓﺎﺕ ﻳﺎﻓﺖ ﻭ ﺩﻳﻮﺍﻥ ﺷﻌﺮﺵ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﻮﺩ. ﺍﺷﻌﺎﺭ ﺯﻳﺮ ﺍﺯ ﻧﺎﺑﻐﻪ ﺟﻌﺪﻯ ﺍﺳﺖ. ﻓﻤﻦ ﻳﻚ ﺳﺎﺋﻠﺎ ... ﻳﻌﻨﻰ: ﻫﺮ ﻛﺲ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﺪ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﻣﺮﺍ ﺑﭙﺮﺳﺪ، ﺑﺪﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺍﻳﺎﻡ ﺧﻨﺎﻥ ﻫﺴﺘﻢ (ﻭ ﺁﻥ ﺍﻳﺎﻣﻰ ﺑﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻗﺪﻳﻢ ﻣﻴﺎﻥ ﻋﺮﺏ ﺑﻴﻤﺎﺭﻯ ﺩﺭ ﺑﻴﻨﻰ‌ﻫﺎ ﻭ ﮔﻠﻮﻯ ﺁﻧﻬﺎ ﭘﺪﻳﺪ ﺁﻣﺪﻩ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻬﻴﺠﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ) ﺻﺪ ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﻭﻟﺎﺩﺗﻢ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺍﻓﺰﻭﺩﻩ ﺷﺪﻩ (ﻳﻌﻨﻰ ﻳﻚ ﺻﺪ ﻭ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﺩﺍﺭﻡ) ﺍﻳﺎﻡ ﻭ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻫﻨﻮﺯ ﻧﻴﺮﻭﻯ ﻣﺮﺍ ﺑﺎﻗﻰ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ، ﭼﻨﺎﻥ ﻛﻪ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﻛﻬﻨﻪ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ؛ ﺟﻮﻫﺮﺵ ﺑﺎﻗﻰ ﻣﻴﻤﺎﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺯﻧﮕﺎﺭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺻﻴﻘﻞ ﺁﻥ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﮔﺮﺩﺩ ﻭ ﺩﺳﺘﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﮔﻴﺮﻧﺪ، ﺑﺨﻮﺑﻰ ﻛﺎﺭ ﻣﻴﻜﻨﺪ. ﻭ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﻃﻮﻝ ﻋﻤﺮ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ: ﺑﺎ ﮔﺮﻭﻫﻰ ﺁﻣﻴﺰﺵ ﻧﻤﻮﺩﻡ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻡ (ﻳﻌﻨﻰ ﻣﺮﺩﻧﺪ) ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻴﺰ ﺟﻤﺎﻋﺘﻰ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﻫﻢ ﺩﺳﺘﻪ ﺩﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻡ. ﭘﺲ ﺳﻪ ﮔﺮﻭﻩ ﺭﺍ ﻣﻦ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﻧﻤﻮﺩﻡ ﻛﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﻤﻪ ﻓﺎﻧﻰ ﮔﺸﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﺠﺎﻯ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺮﺩﻣﻰ ﺩﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻩ. ﺯﻳﺮﺍ ﺍﻭﺳﺖ ﻛﻪ ﻋﻮﺽ ﻫﺮ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻯ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻨﺪ. 🕋مهدی موعود ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) - ترجمه جلد سیزدهم از بحارالانوار -۴۲۲ ادامه دارد... @Montazeranezohour
💚قرار ظهر روزهای انتظارمان؛قرائت دعای سلامتی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)💚 @Montazeranezohour
⚡️حکایات و حکمتها ⭕️بيان حال غافلان به صورت تمثيل‏ ✍️مرحوم ملا احمد نراقى در اشعارى پر محتوا با بيان تمثيلى، حال غافلان را بيان مى‌كند كه مضمون اشعار به اين صورت است: اى غافل بى‌خبر! داستان بى‌خبرى و غفلت داستان آن مردى را مى‌ماند كه در بيابانى هولناك شير درنده مستى به او حمله برد. آرى، كسى كه از خدا و حق دور بماند در بيابان زندگى با صد خطر روبرو مى‌شود. آن مرد براى نجات از حمله شير به چاهى پناه برد كه طنابى در آن آويخته بود، طناب را گرفت و وارد چاه شد و شير هم سر چاه متوقف گشت تا با بيرون آمدن او به او حمله كند. در وسط چاه چشمش به اژدهايى افتاد كه در عمق چاه براى طعمه دهان گشوده است. در حالى كه غرق ترس و وحشت شده بود، صدايى توجه او را جلب كرد. ديد دو موش مشغول جويدن طناب‌اند. آن مرد خود را از بالا و پايين چاه و در كنار كار آن دو موش در خطر حتمى ديد، ناگهان چشمش به انبوهى زنبور افتاد كه در كمر گاه چاه عسل اندوخته‌اند، با ديدن عسل شيرين خاك‌آلود كه در حقيقت زهر تلخ دنياى هلاك‌كننده بود به سوى عسل دست برد تا از آن عسل تناول كند و در حال خوردن عسل از شير و اژدها و دو موش كه رشته عمرش را قطع مى‌كردند، غافل و بى‌خبر ماند؛ با خوردن عسل از نيش زنبورها هم در امان نبود. هست اين دنيا چَه و عمرت رسن‌ روز و شب هستند موشان بى‌سخن‌ رشته عمر تو را ليل و نهار پاره سازد لحظه لحظه تار تار اژدها قبر است بُگشوده دهان‌ منتظر تا پاره گردد ريسمان‌ مرگ باشد شير مست پر غرور تا كشد جان تو را از تن به زور مال دنيا انگبين و اهل آن‌ جمله زنبورند نى بل برغمان‌ از پى اين شهد زهرآلوده چند در جدل با ريش مالان اى لوند شهد نبود زهر جانفرساست اين‌ نوش نبود نيش درد افزاست اين‌ مهر تابان نيستند اين دوستان‌ دشمنانند اى برادر دشمنان‌ زاهل دنيا تا توانى اى عزيز مى‌گريز و مى‌گريز و مى‌گريز 🔴آرى، غفلت از خدا و بى‌توجهى به آخرت و فراموشى حقايق و دورى از صفات عالى انسانى، آدمى را- مرحوم ملا احمد نراقى در اشعار بالا فرمود- گرفتار دام خطر كرده‌ و دست انسان را از دامن سعادت جدا خواهد كرد 📚پایگاه عرفان @Montazeranezohour
📌 کجا دیده بودمش؟ 👤 «چقدر آشناست! کجا دیده بودمش؟» بعد از ظهور، وقتی مردم چهرهٔ مبارک امام زمان رو می‌‌بینند اکثراً این سوال رو از خودشون می‌‌پرسند. 🤔 اما واقعا ایشون رو کجا دیده بودی؟ شاید وقتی در کوچه‌ای قدم می‌زدی، ایشون هم در همون کوچه بوده و به تو نگاه کرده. شاید دوست داشته که تو رو پدرانه بغل کنه اما نتونسته. شاید وقتی که دستِ یه محتاج رو گرفتی، نگاهت کرده و به داشتنت افتخار کرده. قطعا اگه از نظرها غائب نبود، خوشحالیش رو می‌‌دیدی. 🔆 مولای من! می‌‌دونم که سخته فرزند داشته باشی اما فقط از دور تماشایش کنی. این موضوع واسه یه پدرِ معمولی هم سخته چه برسه به پدرِ مهربونی مثل شما. 🔻 همیشه از خودم می‌‌پرسم چرا بچه‌هات برات کاری نمی‌‌کنن؟ حالِ شما رو نمی‌‌دونن یا نمی‌خوان کاری کنن؟....!. @Montazeranezohour