«بِسم الله الرحمن الرحیم»
❤️ سلام امام مهربان زمانم
صبحتان بخیر ❤️
به رسم شروع روزهای انتظارمان می خوانیم:
💠يا اللّٰهُ یا رَحْمَانُ یا رَحیم،يَا مُقَلِّبَ القُلُوب ثَبِّتْ قَلبی عَلی دینِک
💠دعای زمان غیبت؛
▫️اللَّهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّك
▫️اللَّهُمَّ عَرِّفْنی رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَك
▫️اللَّهُمَّ عَرِّفْنی حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دینی
💠توسل به امام زمان(عج)؛
يا وَصِيَّ الْحَسَن وَ الْخَلَفَ الْحُجَّهَ أَيُّهَا الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِيُّ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّه، يَا حُجَّهَ اللَّهِ عَلَي خَلْقِه يَا سَيِّدَنا وَمَولانا،
إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِكَ إلَي اللَّه و قَدَّمْنَاكَ بَيْنَ يَدَیْ حَاجَاتِنا،یا وَجِيهاً عِنْدَاللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَاللَّه
🌀به امید آنکه امروز را آنگونه بگذرانیم که شایسته ی نام "منتظر مهدی(عج)" باشیم🌀
#شروع_منتظرانه
@Montazeranezohour
💛💖💛💖💛💖💛💖💛💖💛
منور مي كنيم قلوبمان را با قرائت صفحه اي از قرآن
جهت تعجيل در فرج و سلامتی امام زمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف)
🎁ثواب قرائت تقدیم به مولايمان (ارواحنا فداه)
#تصویر_صفحه_ی_قرآن
#تفسیرقرآن
@Montazeranezohour
در سایه سار وحی4_5920271315528322083.mp3
زمان:
حجم:
3.47M
🎙در سایه سار وحی
🔹نگاهی اخلاقی به آیات قرآن کریم
🔸جلسۀ نهم: آیه ۶ سوره حمد
#اخلاق_در_قرآن
@Montazeranezohour
4_5992127209312094672.mp3
زمان:
حجم:
14.39M
⏱چله های انتظار⏱
😊عزت نفس💪40
🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹
صوت را از دست ندهید
#چله_های_انتظار
#عزت_نفس
@Montazeranezohour
منتظران ظهور
...ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺩﺭ ﻏﻴﺒﺖ ﺷﻴﺦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ:
ﺟﻤﺎﻋﺘﻰ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎ ﺍﺯ ﺣﺴﻴﻦ ﺑﻦ ﻋﻠﻰ ﺑﻦ ﺑﺎﺑﻮﻳﻪ ﻗﻤﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻦ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ:
ﺟﻤﺎﻋﺘﻰ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎﻯ ﻗﻢ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﻋﻠﻰ ﺑﻦ ﺍﺣﻤﺪ ﺍﺑﻦ ﻋﻤﺮﺍﻥ ﺻﻔﺎﺭ ﻭ ﺣﺴﻴﻦ ﺑﻦ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﺩﺭﻳﺲ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﱠﻪ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﻧﻘﻞ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ:
ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺳﺎﻝ ﻛﻪ ﭘﺪﺭ ﻣﻦ (ﻋﻠﻰ ﺑﻦ ﺑﺎﺑﻮﻳﻪ) ﻭﻓﺎﺕ ﻳﺎﻓﺖ ﺑﻪ ﺑﻐﺪﺍﺩ ﺁﻣﺪﻧﺪ. ﺍﺑﻮ ﺍﻟﺤﺴﻦ ﻋﻠﻰ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺳﻤﺮﻯ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻛﺪﺍﻡ ﻛﻪ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﻣﻴﭙﺮﺳﻴﺪ ﺍﺯ ﻋﻠﻰ ﺑﻦ ﺑﺎﺑﻮﻳﻪ ﭼﻪ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺭﻳﺪ؟
ﻣﺎ ﻫﻢ ﻣﻴﮕﻔﺘﻴﻢ: ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﻛﻪ ﺣﺎﻟﺶ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ. ﺗﺎ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻛﻪ ﻭﻓﺎﺕ ﻳﺎﻓﺖ ﺑﺎﺯ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺎ ﭘﺮﺳﻴﺪ، ﻣﺎ ﻫﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺭﺍ ﺩﺍﺩﻳﻢ. ﻭﻟﻰ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﻣﺮﮒ ﻋﻠﻰ ﺑﻦ ﺑﺎﺑﻮﻳﻪ ﺑﺸﻤﺎ ﺍﺟﺮ ﺩﻫﺪ. ﭼﻪ ﺩﺭ ﻫﻤﻴﻦ ﻣﻮﻗﻊ ﻭﻯ ﺑﺠﻬﺎﻥ ﺑﺎﻗﻰ ﺷﺘﺎﻓﺖ، ﻣﺎ ﻫﻢ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﻭ ﺭﻭﺯ ﻭ ﻣﺎﻩ ﺭﺍ ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﭼﻮﻥ ﻫﻔﺪﻩ ﻳﺎ ﻫﻴﺠﺪﻩ ﺭﻭﺯ ﮔﺬﺷﺖ، ﺧﺒﺮ ﺭﺳﻴﺪ ﻛﻪ ﻋﻠﻰ ﺑﻦ ﺑﺎﺑﻮﻳﻪ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺳﺎﻋﺘﻰ ﻛﻪ ﺷﻴﺦ ﺍﺑﻮ ﺍﻟﺤﺴﻦ ﺳﻤﺮﻯ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭﻓﺎﺕ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺍﺱ! ﻭ ﻫﻢ ﺷﻴﺦ ﻃﻮﺳﻰ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ:
ﺣﺴﻴﻦ ﺑﻦ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺍﺯ ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻌﺒﺎﺱ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻧﻮﺡ ﺍﺯ ﺍﺑﻮ ﻧﺼﺮ ﻫﺒﺔ ﺍﻟﻠﱠﻪ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﻛﺎﺗﺐ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻦ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﻣﻘﺒﺮﻩ ﺍﺑﻮ ﺍﻟﺤﺴﻦ ﺳﻤﺮﻯ ﺭﺿﻰ ﺍﻟﻠﱠﻪ ﻋﻨﻪ ﺩﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻪ «ﺷﺎﺭﻉ ﺧﻠﻨﺠﻰ» ﺟﻨﺐ «ﺑﺎﺏ ﺍﻟﻤﺤﻮﻝ» ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻧﻬﺮ ﺁﺏ «ﺍﺑﻮ ﻋﺘﺎﺏ» ﻭﺍﻗﻊ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻫﻢ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 329 (ﻫﺠﺮﻯ) ﻭﻓﺎﺕ ﻳﺎﻓﺖ...
🕋مهدی موعود ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) - ترجمه جلد سیزدهم از بحارالانوار-۵۰۵
#مهدی_موعود_بحارالانوار
@Montazeranezohour
⚡️حکایات و حکمتها
⭕️تأخير اجابت دعا
✍️از وجود مقدس حضرت صادق (ع) روايت شده است كه:
روزى حضرت ابراهيم اطراف كوه هاى بيت المقدس بخاطر يافتن چراگاهى گردش مى كرد تا گوسپندان خود را به آن ناحيه ببرد، ناگهان صدائى به گوشش رسيد، به دنبال صدا مرد بلند قامتى را ديد كه در حال نماز است، پرسيد بنده ى خدا براى كه نماز مى خوانى، پاسخ داد پروردگار.
سؤال كرد از خويشان و بستگانت كسى باقى مانده؟
جواب داد نه،
ابراهيم فرمود از كجا غذا براى خود فراهم مى كنى، به درختى اشاره كرد و گفت از ميوه اين درخت، و مقدارى از آن را هم براى زمستانم ذخيره مى كنم،
از مسكن وى سؤال كرد: كوهى را نشان داد و گفت مسكنم آنجاست، فرمود ممكن است مرا به منزل خود ببرى و يك شب مهمان تو باشم،
پيرمرد گفت: پيش روى منزلم آبى است كه عبور از آن مشكل است. پرسيد خودت چگونه مى گذرى؟
پاسخ داد من از روى آب مى گذرم، گفت دست مرا هم بگير اميد است حضرت حق به من نيز توانائى عبور از آب را عنايت كند،
پيرمرد دست خليل الله را گرفت و هر دو از آب گذشتند، هنگامى كه به منزل رسيدند، حضرت از او پرسيد كدام روز بزرگ ترين روزهاست؟
گفت: روز قيامت كه خداوند پاداش اعمال مردم را در آن روز مى دهد.
ابراهيم گفت جا دارد با هم دعا كنيم كه خداوند ما را از شر آن روز ايمن بدارد، پيرمرد گفت:
دعا را چه مى خواهى؟ به خدا سوگند سه سال است دعائى كرده ام و حاجتى خواسته ام هنوز مستجاب نشده،
ابراهيم فرمود: مى خواهى بگويم چرا اجابت دعايت به تأخير افتاده، زيرا خداوند وقتى بنده اى را دوست داشته باشد اجابت دعايش را به تأخير مى اندازد تا مناجات كند و از حضرتش درخواست حاجت نمايد زيرا راز و نيازش را دوست دارد، ولى بنده اى كه خدا بر او غضبناك است، اگر چيزى درخواست كند، در قضاى حاجت او و برآوردن نيازش تعجيل مى كند، يا قلبش را از آن حاجت منصرف كرده نااميدش مى نمايد، تا ديگر درخواست نكند، سپس پرسيد پيرمرد حاجت تو چه بوده؟
پيرمرد گفت: سه سال پيش رمه گوسپندى از اينجا گذشت، جوانى خوش چهره كه دو رشته مو بر دو طرف سر داشت گوسپندان را چوپانى مى كرد، از او پرسيدم گوسپندها از كيست؟
گفت: از ابراهيم خليل الرحمن، آن روز درخواست نمودم خدايا اگر در روى زمين خليل و دوستى دارى به من نشان ده.
ابراهيم گفت: خدا دعايت را مستجاب نموده، من ابراهيم خليلم، پيرمرد از جاى برخاست و ابراهيم را در آغوش گرفت.
🌐پایگاه عرفان
#حکایات_و_حکمتها
@Montazeranezohour
💚قرار ظهر روزهای انتظارمان؛قرائت دعای سلامتی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)💚
#دعای_سلامتی_امام_زمان_عج
@Montazeranezohour