تابستون برام یاد آور احساساتیه که نمیخوام بهش برگردم و حتی شاید اون احساسات رو به یاد نیارم اما وقتی بوی تابستون شهرو پر میکنه یه چیزی روی قلبم سنگینی میکنه که من نمیدونم چیه. یادم نمیاد ولی عذابم میده.
یاسهاسبزخواهندشد ؛
تابستون برام یاد آور احساساتیه که نمیخوام بهش برگردم و حتی شاید اون احساسات رو به یاد نیارم اما وقتی
من چقدر دست خوشِ تغییر شدم نه؟ چقدر عوض شدم چقدر زیاد.
دوران زیادی نگذشته ولی به تابستون یا همین موقع پارسال فکر میکنم میبینم انگار برام ده سال گذشته از شدت و توالی اتفاقات.
ایتا کی در حالِ آپدیت نیست اعلام کنه ما اون زمانها از اپلیکیشن استفاده کنیم نه؟
این روزا دلم میخواد بنویسم، نقاشی کنم، اسکرب بوک بزنم،کتاب بخونم، ورزش کنم اما به هر دلیلی چه درست چه غلط نمیتونم و نمیشه و اینگار این روزا تلسم شده.
اردیبهشتِ عزیزم لطفا هم به اندازه ای کِش بیا که به اتمامِ تمامِ پروژه های ما برسی و هم اینقدر زود تموم شو که بری که بری که بری.